گلِ بارون زده

Breaking the Rules

Jack Savoretti

از پنجره درمانگاه، کمی از آسمان شب اردیبهشت قشنگ تهران دیده می‌شه. پیرمرد روی تخت کناری از درد آروم می‌ناله. چه ترکیب عجیبی.

هوا بارونیه و خنک. کوه احتمالا مه‌آلود و بارونیه، و من احتمالا تا ابد به شب‌های کوفتی مبتلام، با تماشای آسمون از قاب کوچیک یه پنجره‌ی بیهوده.

اما شب اردیبهشت زیباست و براش اهمیتی نداره من چی فکر می‌کنم. مثل بقیه‌ی زیباهای عمرم.



و شب بخیر به دستات وقتی اشکاتو پاک می‌کنن، و به دستات وقتی بوسیده‌میشن.


✿⃟🌿 @Baroon_text ✿⃟❤️‍🩹

www.tg-me.com/us/گلِ بارون زده/com.Baroon_text/8904

1.1K viewsedited  May 13 at 20:37

از پنجره درمانگاه، کمی از آسمان شب اردیبهشت قشنگ تهران دیده می‌شه. پیرمرد روی تخت کناری از درد آروم می‌ناله. چه ترکیب عجیبی.

هوا بارونیه و خنک. کوه احتمالا مه‌آلود و بارونیه، و من احتمالا تا ابد به شب‌های کوفتی مبتلام، با تماشای آسمون از قاب کوچیک یه پنجره‌ی بیهوده.

اما شب اردیبهشت زیباست و براش اهمیتی نداره من چی فکر می‌کنم. مثل بقیه‌ی زیباهای عمرم.



و شب بخیر به دستات وقتی اشکاتو پاک می‌کنن، و به دستات وقتی بوسیده‌میشن.


✿⃟🌿 @Baroon_text ✿⃟❤️‍🩹

BY گلِ بارون زده