tg-me.com/Hamed_sarv88/141
Last Update:
.
🌀 انقلاب که فرا برسد
✍️ حامد سَرو
انقلاب که فرا برسد
شعرها سروده و آهنگها نواخته میشوند
نشستهها بر میخیزند
تنهایان جمع میگردند و هر "مَنی"،
"ما" میشود.
انقلاب که فرا برسد
زندانی بند میگسلد
زندانبان میماند و دیوارهای زندانش
و سربازان میگریزند!
هر نغمهی حزینی، سرودی میشود شاد و شور انگیز و همنوایان همنوایی میکنند.
انقلاب که فرا برسد؛
زنان با گیسوانِ بلند، همچون بیرقهای بر افراشته
بر بلندای معبدِ آزادی،
ملحدان را به مومنی فرا میخوانند!
آنانکه سکوت کردهاند، فریاد بر میآورند
و شهر از شوقِ کبوترانِ آزاد گشته از قفس،
آسمانی میشود، نیلی رنگ
و میزبانِ پرندگانِ بی پروا.
انقلاب که فرا برسد؛
هجرت کردهها باز میگردند
و در کنار همرزمان، مرزها میگشایند
و قلهها فتح میکنند.
عُشاق، بجای کافههای دنج و خلوت،
بسته و آرام به خیابانهای شلوغ و پُر هیاهو میریزند و بجای گفت و شنودهای عاشقانه، فریادها سر میدهند.
انقلاب که فرا برسد؛
مشقِ دانش آموزان،
اتحاد است و اعتراض
و امتحانشان،
مَصاف است و مبارزه
مبارزهای برای خویش
برای هرآنچه نبوده،
هرآنچه نیست...
انقلاب که فرا برسد
یاران گِرد میآیند و غریبان آشنا میگردند
آنکه در خیابان نمیشناسیم، آشنایی چندین ساله در میآید
و با هر آنکه میشناسیم دوست تر میگردیم.
باهم و در کنار هم نغمهها میخوانیم برای آزادی
انقلاب که فرا برسد
در یک زمان اشک و لبخند به چهرهها مینشیند، و زیباترین تصویرِ یک انسان در طول قرنها به نمایش در می آید.
انسانی درد کشیده و رنج دیده
اما
مُصِرّ و مُصَمم.
انسانی به غایت آرمانی
آزاد...
و رها...
از بند
از زندان
از انفرادی
از اتاق های سرد و خاموش
از ازدحامم ِ پوچ و بی معنی و تکراری
از نقشِ اجباریِ آدم بودن و ندیدن و نشنیدن و عبور کردن...!
از مرگ مبهم آمالها
از ترس پاسبانها
از نور ِنئونهای روی اعصاب، در شهرِ خفتهی خاموش
از صدای بی وقفهی واق واقِ سگهای ولگرد!
انقلاب که فرا برسد
خوشههای خشم
چنان از زمینهای عقیم سر بر میآورند
که دیگر داسی بر پیکر آنان کارساز نیست
و هر دستِ چینندهای در ازدحامشان گم میشود!
انقلاب که فرا برسد
دیوارهای شهر، صفحهی دفتر معترضان خواهد بود و روی آن مشقِ اعتراض میکنند
و نامها و جملههایی که تابحال نگفتهاند، بر دیوار مینویسند
و هر نامی بر دیواری، قراریست بر مَداری،
برای جوشیدن
برای خروشیدن.
انقلاب که فرا برسد
مردمانِ عادی، حماسه ها خلق میکنند
آنکه همیشه تماشا میکرده بازیگرِ صحنه میشود،
آنانکه هیچگاه یارای مقاومتشان نبوده، مقاومت میکنند
آنانکه در گریز بوده، میایستند
هماو که از ستیزه بیزار بوه میستیزد
و آنکه راه گم کرده است، راه میابد.
انقلاب که فرا برسد
دخترانِ زیبا با گیسوانِ بریده و طُرههای تاب داده
بر سرِ هر کوی و کوچه
در انتظار نوچههای اهریمن
دشنه بر میکشند
و به خونخواهیِ خواهران و برادرانشان، به مصاف سایهها،
سیاهیها میروند
انقلاب که فرا برسد
نام هر شهید؛
اسم رمزی میشود برای پیکاری دوباره
برای موجهای خیزانی که عطشِ فرارَوی لحظهای آرامشان نمیگذارد
انقلاب که فرا برسد
ساعت ها به وقت اعتراض کوک میشوند.
مادران، در یک دستِ فرزندشان سنگ
و در دستِ دیگرشان، شاخهی زیتون میگذارند.
و آنها را راهی خیابان میکنند.
نه...
دیگر هیچ پدری از غصهی بازنگشتن فرزندش به خانه،
نخواهد مُرد.
که بازوبند پسر را به بازو میبندد و خود به کوچه میزند.!
آری انقلاب که فرا برسد،
مرگ میمیرد
عشق، میزاید
و خشم میخروشد
انقلاب که فرا برسد
انقلاب که فرا برسد...
✍️ #حامد_سرو
مهر ١۴٠١
@Hamed_Sarv88
.
BY کانال حامد سَرو
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/Hamed_sarv88/141