tg-me.com/Hast_o_Nistt/128432
Last Update:
هیولای خوش قامت و نفرتانگیز من ر مبغوضم.
چقدر گاهی دقیقا شبیه به هیولایی میشویی که خودم در ذهنم از تو ساختم.
چون تو هیچوقت نمیفهمی بعضی حرفها مثل چاقو وسط سینه میمانند .هر چیزی را به زبان میآوری .
تو فکر میکنی عادت به بعضی چیزها یعنی تمام شدن آن چیز ،متاسفانه اصلا اینطور نیست .من عادت کردم به نبودنت ،ندیدنت،نداشتنت، به مال کسی بودنت ،به اینکه حسابمان از هم جداست ،به دیر سین کردن یا اصلا سین نکردن ،به رفت و آمدت بین چتهای دو نفر ،عادت کردم .
ببین از شخص سوم حرف زدن هم دیگر هراسی ندارم به شخص سوم هم عادت کردم.
عادت کردم ،میبینم و لمس میکنم و سکوت میکنم و رد میشم عادت کردم و درد میکشم ،درد دارم .
حتی به ذوق نکردن و ساعتها چت نکردن درمورد قرارمان وجزییات حرکات و صحبتهایمان عادت کردهام، به غم و دل شکستگی عادت کردم و دیگر حتی نمیدانم چطور باید اشک ریخت وگریه کرد ،حتی آن روز وقتی مادرت گریه کرد من با دیدن اشکش زندگی نکرده خودم یادم نیامد و گریه نکردم حتی غمگین هم نشدم .سِر شدم .از اعماق وجود سِر شدم.
شاید همه اینها خوب باشند اصلن .نمیدانم .فقط میبینم که درد بخش جداناپذیز عادت است.و عادت مخرب ترین اتفاق برای هر شخص است ،لذت و حتی غمِ هر چیزی را از بین میبرد وهیچ چیز لذت و ذوق اولش را ندارد ،چیزی به روح آدم نمیچسپد حتی عادت به دلتنگی و دوری هم لذت و قشنگیاش را نابود میکند.
BY سین ژآکآو
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/Hast_o_Nistt/128432