📍سال 1403 و لزوم تغییر در سیاست شکست خورده فیلترینگ
⚫️ما در دوران کودکی زمانی که به مدرسه می رفتیم تجربه نشستن سر کلاس دو نوع معلم را داشتیم. معلم های نوع اول معلمهایی بودند که بلد نبودند درس بدهند. بین دانش آموزان محبوبیتی نداشتند. با تنبیه و بداخلاقی و کتک زدن و نمره کم کردن و بیرون انداختن دانش آموز از کلاس و ... سعی داشتند دانش آموزان را پرورش دهند. در مقابل اینها معلم های نوع دوم بودند که «آموزگار» بودند. با عشق و محبت درس میدادند و زبانشان به تهدید و محروم کردن دانش آموزان باز نمیشد. دانش آموزان برتر شاگردان چنین معلمهایی بودند.
⚫️سالهاست که مسئولان کشور همچون معلم های نوع اول، سیاست فیلترینگ را بر مردم تحمیل می کنند. هرجا که مردم حضور فعال داشته باشند به یکباره فیلتر می کنند و مردم به منطقه دیگری کوچانده می شوند. منطقه جدید هم فیلتر می شود و باز هم ...
⚫️کاملا بدیهی است که سیاست فیلترینگ یک سیاست شکست خورده است. هم مسئولان و هم مردم در شبکه های اجتماعی فیلترشده حضور فعال دارند. رئیس جمهور در آغاز سال نو در توییتر خبر از رشد اقتصادی کشور داد و مردم هم دیدند و نظر دادند.
⚫️با این شرایط واقعا تداوم سیاست فیلترینگ به چه معناست؟ یک حکومت هوشمند و مدرن، دسترسی آزادانه مردم به اطلاعات را محدود نمی کند چون جریان اطلاعات مثل هواست. اگر در را ببندید از پنجره وارد می شود و خودش را تحمیل می کند. یک دولت مدرن و هوشمند می داند وقتی مردم را از شبکه های اجتماعی منع میکند، در واقع نتوانسته آنها را قانع کند و نهایتا آزادی فهم شان را تحقیر کرده است.
⚫️شهروند امروز در سال 1403 با شهروند دیروز بسیار متفاوت است. دانش و آگاهی بسیار بالایی دارد. نسلی که از هوش مصنوعی بهره مند است قطعا در مقابل سانسور و فیلترینگ مقاومت می کند و تسلیم زور نمی شود. یک دولت مدرن بخوبی این حقایق را می داند.
⚫️سیاستگذاران کشور باید از جنس نسل امروز باشند و همگام با نسل جدید بیندیشند. سانسور و فیلترینگ مربوط به نسل پیشین بود. همان نسلی که با هر محرومیتی کنار می آمد و عادت می کرد. نسل امروز محدودیت پذیر نیست. قوانین خودساخته را می شکند تا به دریای آزاد اطلاعات برسد.
⚫️بدیهی است که همه جای دنیا سانسور وجود دارد اما
یک فرق بزرگ میان سانسور ما و سانسور غربی ها وجود دارد. غربی ها اگر هم می خواهند سانسور کنند، با موچین این کار را می کنند. خیلی نرم و ظریف و ماهرانه! با کمترین درد و بدون اینکه هیاهو و جنجالی به پا شود. اما در ایران، حاکمیت ساطور و قمه به دست می گیرد و با جار و جنجال به جان یک مو می افتد! مثلا همین طرح صیانت چقدر جنجال به پا کرد؟! و چقدر در مورد آن بحث و حساسیت ایجاد شد؟ و چه جوانهایی را که از مملکت فراری نداد! تفاوت دولت ها در این ظرافت است، در حساسیت ایجاد کردن و نکردن!
⚫️ای کاش سیاست گذاران کشور به جای تمرکز روی فیلترینگ و محروم کردن مردم از رسانه و جریان آزاد اطلاعات، زمان و انرژی خود را روی بالابردن فهم رسانه ای جامعه کنند. در این صورت دولت ما از یک دولت «ناظم» تبدیل به یک دولت «آموزگار» می شود.
⚫️دولت و مسئولان باید بدانند شهروندان در سال 1403 در یک دوره گذار هستند. دوره گذار از بسترهای فیلتر شده و رسیدن به هوش مصنوعی و استارلینک و اینترنت 4G ماهواره ای. غرب هم 70 سال پیش هم تجربه چنین دوره ای را داشته. دوره ای که باید این ریسک را کرد و اجازه داد مردم «آزادی انتخاب رسانه» را داشته باشند. باید صبوری کرد و اجازه داد با کمترین محدودیت و کمترین سانسور، مردم در جریان مسایل باشند. دولت نباید نقش یک ناظم قلدر را بازی کند. گاهی فهم مردم بیشتر از دولتهاست. یقینا تحمل این شرایط برای حکومت درد دارد. اما در طول سال ها همین مساله باعث می شود آنقدر سواد رسانه ای مردم بالا برود که دیگر به سادگی تحت تاثیر هر خبری و موجی قرار نگیرند. خود به خود نسبت به تاثیر مخرب اطلاعات و رسانه ها واکسینه می شوند. باید گذاشت مردم به این بلوغ برسند. بخشی اش را هم البته حکومت باید آموزش دهد.
⚫️اما قصه غیر از این باشد نتیجه ساده است. دری را می بندید، هزار درب دیگر باز می شود. پنجره ای را پرده می کشید، آفتاب از نورگیر سقف می تابد. خلاصه این که این سیاست ها، سیاست هایِ الاکلنگی است. شما می دهید پایین آن سو می رود بالا، آن ور ماجرا می دهد پایین شما می روید بالا. نتیجه؟ زمان خریدن، اما به راه حل درست نرسیدن.
⚫️احتمالا با مطالعه این مطلب، ذهن مخاطب به داستان پرونده «تیک تاک» در آمریکا و سلطه گری آمریکا بر اطلاعات شهروندان آمریکایی منعطف شود. در خصوص آن هم نکات مهمی قابل توجه است که در روزهای آتی در همین جا منتشر خواهد شد.
✉️ @PingChannelخبر، تحلیل، انتقاد - فناوری اطلاعات