tg-me.com/baharvin/822
Last Update:
✅ تهران، دهه بیست شمسی
@baharvin
"صادق هدایت بطری ودکائی را که روی میز بود نشانم داد و گفت:
- این بطری را میبینی؟ اگر بگویم که برچسبش را کج چسباندهاند، زشتی شکل بطری، بیتناسبی رنگهای برچسب، زشتی خطی که با آن اسم مارکش را نوشتهاند و محتوی جگرخراشش را توجیه کردهام، نادیده گرفتهام…وقتی میشود یکی دو ایراد گرفت که بقیه بطری قابل قبول باشد. اما این بطری و آنچه توش هست آنقدر عیب دارد که جای ایراد نیست…باید از اصل زیرش بزنم.
محیطی که در آن زندگی میکردیم دچار همین وضع بود: همه چیزش ایراد داشت و این عیبها را ما در همه جا و همه مواقع حس میکردیم.
مساله فقط سیاسی و اقتصادی و اداری نبود. به هرچه دست میزدید میلرزید و فرومیریخت. همه روابط با دروغ آمیخته بود. عدم امنیت فقط در اوضاع اجتماعی دیده نمیشد، هر فردی در کنج خود در ناامنی به سر میبرد. بهتان به آسانی جای اتهام را میگرفت. اصل شناسایی دیگری برمبنای عدم اعتماد و سوءظن بود." (۱)
تهران، اواسط دهه بیست شمسی؛ بهار سیاسی و اجتماعی مملکت به اصطلاح، وقتی شر دیکتاتوری سابق به مدد نیروی خارجی از سر جامعه کم شده، شاه جوان و بیتجربه در ضعیفترین وضعیت و فعالیت سیاسی احزاب و گروهها و تشکلها در اوج، تازه در چنین اوضاعی حس ملت این است که همه چیز مملکت دچار ایراد است و باید از اصل زیرش بزنند!
۸۰ سال گذشته است و همچنان همه چیز زندگیمان ایراد دارد. دست به هرچه میزنیم میلرزد و فرومیریزد، همه روابط به دروغ آمیخته است و عدم امنیت نه فقط در اوضاع اجتماعی بلکه در کنج فردیمان نیز احساس میشود. اینکه آدم ببیند صدسال پیش هم به دنیا میآمد باز همین آش و همین کاسه نصیبش بوده ترسناک است یا اندوهناک یا…چهبسا آرامشبخش؟
@baharvin
۱. به نقل از آشنایی با صادق هدایت نوشته م.ف فرزانه، ص ۶۷
BY ...حالا که فکرش را میکنم...| بهاره آروین
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/baharvin/822