tg-me.com/banafshz/93015
Last Update:
نغمه شب ۲۵۷
درسته این جوابی نبود که من میخواستم. اما دلگرم کننده بود. اینکه اگر نرفتیم خودش هم بمونه برام خیلی دلگرم کننده بود. لبخند زدم. به حلقه تو دستم نگاه کردم و گفتم
- میگی عقد کردیم!؟
شهریار با تکون سر گفت
- نه تا وقتی کسی نپرسید.
در ماشین رو باز کرد تا پیاده شه و گفت
- ماهرخ میدونه تو دختری هستی که من میخوام. اما خودت میدونی چرا نمیخوایم عقد رو بیان کنیم! تا وقتی که لازم شد!
با این حرف پیاده شد و من نگاهش کردم. باید میگفتم نه نمیدونم . من واقعا از کار شما سر در نمیارم. من فقط تو رو میخوام و از حاشیه فراریم.
فقط همین...
بیا بگو عقد کردیم و تمام!
اما شهریار در رد بست و رفت چمدونم رو از رو صندلی عقب برداشت. هوای داغ شده تو سینه ام رو با آه بیرون دادم و پیاده شدم.
همین لحظه در خونه باز شد.
مریم اومد بیرون استقبال ما و پست سرش دو نفر دیگه هم بیرون اومدن. یکی رو میشناختم! ماهرخ بود و یکی دیگه مرد نسبتا جوونی که ... نه خیلی اما شبیه شهریار بود .
مخصوصا چشم هاش!
نگاه هر دورو من نشست و مریم پا تند کرد سمت من . سد شد بین نگاه اون ها به من و بغلم کرد. بلند گفت
- نغمه دلم برات تنگ شده بود.
منم سریع بغلش کردم و آروم گفتم
- اون پسره کیه! ؟
مریم کنار گوشم گفت
- شهروز! داداش ناتنی دایی! یه ساعت میشه اومده!
شهریار با چمدون من اومد پیش ما و گفت
- بریم چه خبرته مریم.
همراه شدیم و دوباره نگاهم رسید به اون ها. ماهرخ بی حس نگاهم کرد اما شهروز لبخند زد. نزدیک شدیم شهریار سلام کرد و گفت
- معرفی میکنم. نغمه، شهروز برادرم. ماهرخ همسر برادر مرحومم!
با این حرف به هر دو سلام کردم. ماهرخ با همون چهره بی روح یه لبخند بی رنگ زد و دستش رو به سمتم دراز کرد. دست دادم و گفتم خوشبختم اما چیزی نگفت. یه شال حریر سفید سرش بود با یه سومین سفید و مشکی و شلوار مشکی! تیپ خانمانه و شیکی زده بود. درسته شال سرش بود اما در حدی نبود که موهاش رو بپوشونه.
رو کردم به شهروز که یه جین خاکستری با تیشرت مشکی تنش بود. موهاش کوتاه و مرتب بود. یه ورژن جوون تر از شهریار بود که موهاش کاملا بور بود. با هم دست دادیم و لبخند زد.لبخندش به نظر واقعی تر می اومد و گفت
- مشتاق دیدار بودیم.
فقط گفتم ممنونم و رفتیم داخل. مهین خانم داخل اومد استقبال ما! منو بغل کرد و رو به شهریار گفت
- چقدر مادر زن دوستت داده بیاید سفره چیده شده!فایل کامل این رمان موجوده دوستان.
فایل کامل بیش از ۵۵۰ پارت و ۲۰۰۰ صفحه است.
کافیه از اینجا اپلیکیشن باغ استور نصب کنی 👇👇
https://www.tg-me.com/BaghStore_app/898
فایل کامل همه رمان هام اونجا هست.
هر جای دیگه این رمان رو دیدی دزدی و بدون رضایت منه
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇
https://www.tg-me.com/BaghStore_app/709
BY دانلود دانلود رمان نغمه شب (زندگی بنفش)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/banafshz/93015