tg-me.com/banafshz/93020
Last Update:
نغمه شب ۲۶۰
#سرگذشت_واقعی
جو سنگین شده بود. مهین خانم گفت
- بله، سر غذا صحبت درست نیست.
من که میلم رفته بود. اما بقیه خودشون رو سر گرم غذا نشون دادن. به زور چند لقمه خوردم و تشکر کردم.
کمی نوشیدنی خوردم. ضربان قلبم تو سرم میزد. دوست داشتم فرار کنم و از اینجا دور شم.
اما ...
نگاهم افتاد به دست های شهریار.
نمیتونم از این مرد بگذرم. قلبم انگار دیگه بخشیش تو وجود این مرد جا مونده .
نفس عمیقی کشیدم و شهریار آروم کنار گوشم گفت
- میخوای بری بالا راحت باش!
با تکون سر گفتم نه! ماهرخ هم تشکر کرد و گفت
- من میرم تو حیاط شهریار. لطفا شامت تموم شد بیا اونجا!
با این حرف بلند شد و از اتاق بیرون رفت.
سکوت شد بین همه، مهین خانم به شهروز و شهریار نگاه کرد و گفت
- هیچ دلیلی نداره اون از شما کمک بخواد و شما کمکش کنید! اگر یک سنت اشتباه تو خاندان شما هست، دلیلی نداره شما پایبند بهش باشید. بلاخره تغییر از یه جایی باید شروع شه!
مریم تقریبا عصبانی گفت
- ماهرخ از این رسم انگار بدش نیومده!
به شهروز و شهریار نگاه کرد.
من با مریم موافق بودم. درسته از چند و چون زندگی شهروز خبر نداشتم. اما شهریار آدم موفق و مثبتی بود، اخلاقش هم کاملا موجه بود. پس میتونست گزینه خیلی ها باشه. مخصوصا ماهرخ که سن و سالش هم به شهریار میخورد!
شهروز کلافه دست برد تو موهاش و گفت
- والا من نه مالی و نه عاطفی به اون خاندان وابستگی ندارم!
شهریار سریع گفت
- منم!
شهروز سر تکون داد و گفت
- اما ماهرخ تهدید کرده بیاید تکلیف منو روشن کنید اگر نمیکنید به والا خان بگم تکلیف منو روشن کنه، ارث شوهرم رو بدید برم مستقل زندگی کنم!
مهین خانم گفت
- ماهرخ هم حق داره. ارث شوهرش رو میخواد و میخواد مستقل زندگی کنه! اما کسی که باید برای این حق بجنگه خودش و برادر هاش و خوانواده خوش هستند نه برادر های ناتنی شوهرش! اونم با این تهدید و رفتار!
شهریار کلافه گفت
- خانواده خودش که ذوب تو این رسوماتن!
شهروز گفت
- اون قسمت واقعا به ما ربطی نداره. ما بخشی که مربوط به خودمونه انجام میدیم. من حاضر نیستم تن به هیچ بخشی از این رسم مسخره بدم.
شهریار گفت
- منم!
شهروز بلند شد و گفت
- بریم تو حیاط !؟
شهریار سر تکون داد و بلند شد.
من و مریم سریع بلند شدیم. هر دو به ما نگاه کردن و گفتن
- شما کجا!؟
قبل جواب ما مهین خانم گفت
- منم میام تازه! برید حرف نباشه!
بلند شد و فرصت مخالفت به پسر ها نداد.فایل کامل این رمان موجوده دوستان.
فایل کامل بیش از ۵۵۰ پارت و ۲۰۰۰ صفحه است.
کافیه از اینجا اپلیکیشن باغ استور نصب کنی 👇👇
https://www.tg-me.com/BaghStore_app/898
فایل کامل همه رمان هام اونجا هست.
هر جای دیگه این رمان رو دیدی دزدی و بدون رضایت منه
اگر گوشی #اپل دارید کافیه برنامه باغ استور رو از اپل استور دانلود کنید و طبق راهنمای زیر نصب و راه اندازی کنید 👇👇👇
https://www.tg-me.com/BaghStore_app/709
BY دانلود دانلود رمان نغمه شب (زندگی بنفش)
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/banafshz/93020