Telegram Group & Telegram Channel
پیروزی که شکست خورد

دیروز دوستان زمین از دو خبر تلخ و شیرین آگاه شدند. یکی تلف شدن یوزپلنگی دیگر در ایران، علیرغم تلاش‌ «سازمان‌های دولتی» و دیگری مخالفت «مردم سوئد» با نصب توربین های بادی تولید برق در مسیر عبور مهاجرت گوزن های شمالی. این کجا و آن کجا!؟ برگردیم به این! و واکنش آن!
اگر سوئدی ها در داستانی فراواقعیتی بخوانند که به علت نگرانی کارشناسان! محیط زیست! از احتمال وضع حمل ناموفق یوزپلنگی مقیمِ مرکز شهری آلوده، با جراحی توله ها را از شکمش بیرون آورده‌اند، باورش برایشان دشوار است. اگر نشان داده شود که کارشناسان! حداقل استانداردهای طبیعت را رعایت نکرده و با دستانی بدون دستکش با توله های زودهنگام متولد شده عکس یادگاری گرفته اند چشمشان گرد می شود. اگر در ادامه توله های چنین یوزپلنگی با انسان ماشینی هماهنگ شوند، شیرخشک بخورند، و برای بقا به حیات وحش برگردند و به جای وعده های آماده غذایی در آغوش انسان بتوانند در کویر آهوی تیزپا شکار کنند، آن خوانندگان یا شاخ درمی آورند و یا چهاردست و پا به سمت نزدیکترین جنگل می دوند. اما نه توله یوزها می مانند تا آهو ببینند و نه سوئدی ها جنگل نشین می شوند. این پروژه مدیریت ناکارآمد هم شکست می خورد. شکست پشت شکست که اسمش می شود پیروزیِ شکست. مثل خشک شدن شصت میلیون اصله درخت زاگرس و انقراض بلوط تا سی سال آینده در هجوم مثلثِ شومِ آفت و آتش و بی آبی، یا حال نزار دریاچه ارومیه، مرگ زاینده رود، شوره ‌زار شدن تالاب‌های گاوخونی و بختگان و جازموریان، انقراض هفتاد گونه مهم جانوری در پنجاه سال اخیر و یازده گونه دیگر در معرض انقراض که فقط یکی از آنها یوزپلنگ است. در چنین شرایطی ست که چارت تکمیل می شود و شکست برنامه نجات یوزپلنگی در اسارت به نمادی از فاجعه طبیعتِ سیاست زده تبدیل می شود. مگر محیط زیست فقط شامل موجودات زنده است که هر نتیجه ای ما خواستیم حاصل شود؟ در تخیل هم نمی گنجد که بدون توجه به آب و خاک و هوا، توله حیوانی وحشی و شکننده را گلخانه ای و ایزوله در پارک پردیسان تهران(که مرکز انواع آلودگی های آب و خاک و هوا و صداست) پرورش داد. با این استدلال سست که مادر یوزها از توله هایش رمیده و کارشناسان چاره دیگری جز نگهداری در مرکز تهران! نداشته‌اند. برای علت رمیدن هم باید دنبال جای پای آدم گشت. چون پوزپلنگ مادر با بوی نامطبوع دست و پوست انسان بیگانه است که قاتل نوع او و انواع دیگر جانوران است. بسیاری از حیوانات انسان گریزند، از جمله برخی پرندگان اگر انسانی به تخم‌هایش دست بزند «بوی دست می‌گیرند» و پرنده از لانه می گریزد و حاصل آن سال نیست می شود. و اکنون برای توجیه مدیریت نادرست و مرگ پیروز، از میزان پولی که برایش خرج شده می‌گویند تا دهان خود و دیگران را بدوزند. چون در این سرزمین پول حلال تمام مشکلات است. آن پول باید خرج آموزش مردمانی می شد که وقتی هر جانوری می بینند دست به سنگ و تفنگ می شوند، غافل از اینکه میراثی طبیعی را از بین می برند که به اندازه ما حق زیستن بر روی زمین دارد. مرگ پیروز نشان می دهد که سیاست‌های زیست محیطی راه نادرستی می رود ‌و در ادامه این زنجیره های معیوبِ خشکاندن و آفت‌زایی و آتش زایی تا وقتی که نگرش غارتی-غنیمتی حاکم است، نتیجه ای جز پیروزی شکست حاصل نمی شود.

https://www.tg-me.com/us/بیا برویم بُخارا/com.bokhara1974



tg-me.com/bokhara1974/128
Create:
Last Update:

پیروزی که شکست خورد

دیروز دوستان زمین از دو خبر تلخ و شیرین آگاه شدند. یکی تلف شدن یوزپلنگی دیگر در ایران، علیرغم تلاش‌ «سازمان‌های دولتی» و دیگری مخالفت «مردم سوئد» با نصب توربین های بادی تولید برق در مسیر عبور مهاجرت گوزن های شمالی. این کجا و آن کجا!؟ برگردیم به این! و واکنش آن!
اگر سوئدی ها در داستانی فراواقعیتی بخوانند که به علت نگرانی کارشناسان! محیط زیست! از احتمال وضع حمل ناموفق یوزپلنگی مقیمِ مرکز شهری آلوده، با جراحی توله ها را از شکمش بیرون آورده‌اند، باورش برایشان دشوار است. اگر نشان داده شود که کارشناسان! حداقل استانداردهای طبیعت را رعایت نکرده و با دستانی بدون دستکش با توله های زودهنگام متولد شده عکس یادگاری گرفته اند چشمشان گرد می شود. اگر در ادامه توله های چنین یوزپلنگی با انسان ماشینی هماهنگ شوند، شیرخشک بخورند، و برای بقا به حیات وحش برگردند و به جای وعده های آماده غذایی در آغوش انسان بتوانند در کویر آهوی تیزپا شکار کنند، آن خوانندگان یا شاخ درمی آورند و یا چهاردست و پا به سمت نزدیکترین جنگل می دوند. اما نه توله یوزها می مانند تا آهو ببینند و نه سوئدی ها جنگل نشین می شوند. این پروژه مدیریت ناکارآمد هم شکست می خورد. شکست پشت شکست که اسمش می شود پیروزیِ شکست. مثل خشک شدن شصت میلیون اصله درخت زاگرس و انقراض بلوط تا سی سال آینده در هجوم مثلثِ شومِ آفت و آتش و بی آبی، یا حال نزار دریاچه ارومیه، مرگ زاینده رود، شوره ‌زار شدن تالاب‌های گاوخونی و بختگان و جازموریان، انقراض هفتاد گونه مهم جانوری در پنجاه سال اخیر و یازده گونه دیگر در معرض انقراض که فقط یکی از آنها یوزپلنگ است. در چنین شرایطی ست که چارت تکمیل می شود و شکست برنامه نجات یوزپلنگی در اسارت به نمادی از فاجعه طبیعتِ سیاست زده تبدیل می شود. مگر محیط زیست فقط شامل موجودات زنده است که هر نتیجه ای ما خواستیم حاصل شود؟ در تخیل هم نمی گنجد که بدون توجه به آب و خاک و هوا، توله حیوانی وحشی و شکننده را گلخانه ای و ایزوله در پارک پردیسان تهران(که مرکز انواع آلودگی های آب و خاک و هوا و صداست) پرورش داد. با این استدلال سست که مادر یوزها از توله هایش رمیده و کارشناسان چاره دیگری جز نگهداری در مرکز تهران! نداشته‌اند. برای علت رمیدن هم باید دنبال جای پای آدم گشت. چون پوزپلنگ مادر با بوی نامطبوع دست و پوست انسان بیگانه است که قاتل نوع او و انواع دیگر جانوران است. بسیاری از حیوانات انسان گریزند، از جمله برخی پرندگان اگر انسانی به تخم‌هایش دست بزند «بوی دست می‌گیرند» و پرنده از لانه می گریزد و حاصل آن سال نیست می شود. و اکنون برای توجیه مدیریت نادرست و مرگ پیروز، از میزان پولی که برایش خرج شده می‌گویند تا دهان خود و دیگران را بدوزند. چون در این سرزمین پول حلال تمام مشکلات است. آن پول باید خرج آموزش مردمانی می شد که وقتی هر جانوری می بینند دست به سنگ و تفنگ می شوند، غافل از اینکه میراثی طبیعی را از بین می برند که به اندازه ما حق زیستن بر روی زمین دارد. مرگ پیروز نشان می دهد که سیاست‌های زیست محیطی راه نادرستی می رود ‌و در ادامه این زنجیره های معیوبِ خشکاندن و آفت‌زایی و آتش زایی تا وقتی که نگرش غارتی-غنیمتی حاکم است، نتیجه ای جز پیروزی شکست حاصل نمی شود.

https://www.tg-me.com/us/بیا برویم بُخارا/com.bokhara1974

BY بیا برویم بُخارا




Share with your friend now:
tg-me.com/bokhara1974/128

View MORE
Open in Telegram


بیا برویم بُخارا Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

A project of our size needs at least a few hundred million dollars per year to keep going,” Mr. Durov wrote in his public channel on Telegram late last year. “While doing that, we will remain independent and stay true to our values, redefining how a tech company should operate.

That growth environment will include rising inflation and interest rates. Those upward shifts naturally accompany healthy growth periods as the demand for resources, products and services rise. Importantly, the Federal Reserve has laid out the rationale for not interfering with that natural growth transition.It's not exactly a fad, but there is a widespread willingness to pay up for a growth story. Classic fundamental analysis takes a back seat. Even negative earnings are ignored. In fact, positive earnings seem to be a limiting measure, producing the question, "Is that all you've got?" The preference is a vision of untold riches when the exciting story plays out as expected.

بیا برویم بُخارا from us


Telegram بیا برویم بُخارا
FROM USA