This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حجابِ چهره‌ی جان می‌شود غبارِ تنم
خوشا دَمی که ازین چهره پرده برفکنم!
چه‌گونه طوف کُنم در فضایِ عالمِ قدس
چو در سراچه‌یِ ترکیب، تخته‌بندِ تنم؟
عیان نشد که چرا آمدم، کجا بودم
دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتن‌اَم!
▪️حافظ
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
حجابِ چهره‌ی جان می‌شود غبارِ تنم
خوشا دَمی که ازین چهره پرده برفکنم!
چه‌گونه طوف کُنم در فضایِ عالمِ قدس
چو در سراچه‌یِ ترکیب، تخته‌بندِ تنم؟
عیان نشد که چرا آمدم، کجا بودم
دریغ و درد که غافل ز کارِ خویشتن‌اَم!
▪️حافظ
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کسی مدعی عاشق بودن باشد
و از عشق به خدا سخن بگوید،
امّا خوش‌خو، آرام، مهربان،
با محبت و ایثارگر نباشد،
مدعایی گزاف داشته است....
آن حمله‌هایی که حافظ به زاهدان زمان خود می‌کرد،به همین دلیل بود.
او خطاب به زاهدان می‌گفت:
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
غلام همت دردی‌کشان خوش‌خویم
می‌گفت شما آدم‌های عبوس
آخر به چه مناسبت خودتان را خداپرست و خداشناس معرفی می‌کنید؟
اگر عشق به خدا درآید
تنگ‌خلقی،
کج‌حوصلگی،
بدرفتاری و... رخت بر خواهد بست!
ماهمه اجزای آدم بوده‌ایم
دربهشت آن لحن ها بشنوده‌ایم
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
و از عشق به خدا سخن بگوید،
امّا خوش‌خو، آرام، مهربان،
با محبت و ایثارگر نباشد،
مدعایی گزاف داشته است....
آن حمله‌هایی که حافظ به زاهدان زمان خود می‌کرد،به همین دلیل بود.
او خطاب به زاهدان می‌گفت:
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
غلام همت دردی‌کشان خوش‌خویم
می‌گفت شما آدم‌های عبوس
آخر به چه مناسبت خودتان را خداپرست و خداشناس معرفی می‌کنید؟
اگر عشق به خدا درآید
تنگ‌خلقی،
کج‌حوصلگی،
بدرفتاری و... رخت بر خواهد بست!
ماهمه اجزای آدم بوده‌ایم
دربهشت آن لحن ها بشنوده‌ایم
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جل الذي سواك ... يا مصطفى مااحلاك أنت حبيب الروح ... روح العزيزة فداك...
اللَّــهُـمَّ صَـلِّ عَلَی سَـيِِّـدِنَـا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ سَـيِِّدِنَا مُحَمَّدٍ جَامِعِ المَنَاقِبِ وَ المَحَامِدِ
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
اللَّــهُـمَّ صَـلِّ عَلَی سَـيِِّـدِنَـا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ سَـيِِّدِنَا مُحَمَّدٍ جَامِعِ المَنَاقِبِ وَ المَحَامِدِ
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ما از زندگی چه میخواستیم که؛از دل این سادگی های اصیل و بی بازگشت،به این پیج و خم های ملال آور رسیده ایم!؟....
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
🍃«خداست که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند (و یقین و باور خویش را تقویت نمایند) لشکرهای آسمان و زمین از آن خداوند است، و خداوند بس آگاه و فرزانه است.»
(الفتح /آیه4)
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🍃«خداست که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند (و یقین و باور خویش را تقویت نمایند) لشکرهای آسمان و زمین از آن خداوند است، و خداوند بس آگاه و فرزانه است.»
(الفتح /آیه4)
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
Audio
قصیده || عرفانی 👌😍
" مه‌ردانی مه‌ردانی "
📌صَلّوا عَلَی‌الحَبیبِ الشَّفیعﷺ♥️
🎙 شهرام منصوری
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
" مه‌ردانی مه‌ردانی "
📌صَلّوا عَلَی‌الحَبیبِ الشَّفیعﷺ♥️
🎙 شهرام منصوری
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
4_5848234260024003482.pdf
3.3 MB
#اذکار_و_اوراد
📚 کتاب فتوحات الربانية في الأوراد القادرية
✍ از امام شیخ عبدالقادر گيلانی
🖊 جمع‌آوری: السيدة الشريفة حياة الفقيه الجيلاني
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
📚 کتاب فتوحات الربانية في الأوراد القادرية
✍ از امام شیخ عبدالقادر گيلانی
🖊 جمع‌آوری: السيدة الشريفة حياة الفقيه الجيلاني
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یاهو
هەر کەس سەر وە خاک ئاسانەت ساوە
جە دیـــن و دونیـــا وە مــەطلەب یاوە
سەر حــەلقەی پیـــران یــــا عبدالقادر
تــۆی پەنای فەقـیـــران یــــا عبدالقادر
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
هەر کەس سەر وە خاک ئاسانەت ساوە
جە دیـــن و دونیـــا وە مــەطلەب یاوە
سەر حــەلقەی پیـــران یــــا عبدالقادر
تــۆی پەنای فەقـیـــران یــــا عبدالقادر
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🌙تکیه سنجاق🌙طریقة قادریة طالبانیة
#عشق_و_عرفان (قسمت دویست و پنجم) راههای عملی کسب عشق و محبت الهی عامل نوزدهم : آداب غدا خوردن ادامه... توصیه های عرفا در آداب غذا خوردن : غذا را کم بخور ، یعنی زیاده بر حاجت بنیه مخور. نه چندان بخور که تو را سنگین کند و از عمل باز دارد ، و نه چندان…
#عشق_و_عرفان
(قسمت دویست و ششم )
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل نوزدهم : آداب غدا خوردن
سیر و سلوک و ترک خوردن گوشت :
آیا در ترک خوردن گوشت که بیشتر برای رفع حجاب و قساوت قلب است، فقط باید گوشت حیوان نخورد یا سایر موارد حیوانی مثل شیر یا تخم مرغ یا حتی زناشویی نیز باید ترک شود؟
1. شکی نیست که چگونگی غذا و نوع مواد آن، در حالات روحی و معنوی انسان تأثیر دارد، چه از نظر شیمیایی و چه از نظر باطنی و روحی آن. به همین جهت است که علمای اخلاق در راه تهذیب و تربیت نفس به انتخاب غذاهای سبک، سهل الهضم، میوه جات و سبزیجات سفارش نموده اند و به استناد روایات از زیاده روی در مصرف گوشت بر حذر داشته اند که صرف نظر از ضرر های مادّی آن، به ضرر های روحی و باطنی آن در راه خودسازی و سیر و سلوک الاهی توجه داده اند؛ اما نه این که هیچ گوشت مصرف نشود، چرا که در هر حال گوشت تا اندازه اى براى بشر لازم است.
2. در روایات نیز سفارش به پرهیز از زیاده روی در خوردن گوشت شده و از آن سو، امامان معصوم(ع) خوردن گوشت را به اندازۀ نیاز سودمند دانسته اند؛ مانند:
امام علی(ع) می فرماید: «خوردن گوشت ماهى را کم کنید زیرا بدن را آب میکند و بلغم را بیفزاید و نفس کشیدن را سخت مىکند».و «بر شما باد به خوردن گوشت؛ زیرا خوردن گوشت سبب رویانیدن گوشت بدن مى شود و کسى که چهل روز گوشت نخورد بد خلق مى شود».
امام رضا(ع) می فرماید: «زیاد خوردن گوشت گاو و حیوانات وحشى موجب کندى ذهن و عقل و تحیّر فهم و کثرت فراموشى مى شود».
3. طبق روایات، خوردن غذاهایی مانند شیر و عسل از بهترین غذاهای شفابخش است؛ مانند:
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «یا على! سه چیز حافظه را زیاد می کند و بیمارى را از میان مى برد: خوردن شیر، مسواک زدن و خواندن قرآن».
امام علی(ع) می فرماید: «سه چیز قدرت حافظه را مى افزاید و بلغم را می زداید: قرائت قرآن، خوردن عسل، و جویدن کندر».
4. از خوردن زیاد تخم مرغ نیز باید پرهیز شود. امام رضا(ع) در این باره می فرماید: «زیاد تخم مرغ خوردن موجب بزرگى سپرز و بادها در سر معده مىشود پرکردن شکم از تخم مرغ کبابى باعث ضیق نفس و تنگى سینه می گردد».
5. همچنین ترک زناشوئی (رهبانیت) هیچ گاه توصیه نشده، بلکه جزو حقوق واجب در افراد متأهل است، با این حال دارای آداب و شرایطی است.
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
(قسمت دویست و ششم )
راههای عملی کسب عشق و محبت الهی
عامل نوزدهم : آداب غدا خوردن
سیر و سلوک و ترک خوردن گوشت :
آیا در ترک خوردن گوشت که بیشتر برای رفع حجاب و قساوت قلب است، فقط باید گوشت حیوان نخورد یا سایر موارد حیوانی مثل شیر یا تخم مرغ یا حتی زناشویی نیز باید ترک شود؟
1. شکی نیست که چگونگی غذا و نوع مواد آن، در حالات روحی و معنوی انسان تأثیر دارد، چه از نظر شیمیایی و چه از نظر باطنی و روحی آن. به همین جهت است که علمای اخلاق در راه تهذیب و تربیت نفس به انتخاب غذاهای سبک، سهل الهضم، میوه جات و سبزیجات سفارش نموده اند و به استناد روایات از زیاده روی در مصرف گوشت بر حذر داشته اند که صرف نظر از ضرر های مادّی آن، به ضرر های روحی و باطنی آن در راه خودسازی و سیر و سلوک الاهی توجه داده اند؛ اما نه این که هیچ گوشت مصرف نشود، چرا که در هر حال گوشت تا اندازه اى براى بشر لازم است.
2. در روایات نیز سفارش به پرهیز از زیاده روی در خوردن گوشت شده و از آن سو، امامان معصوم(ع) خوردن گوشت را به اندازۀ نیاز سودمند دانسته اند؛ مانند:
امام علی(ع) می فرماید: «خوردن گوشت ماهى را کم کنید زیرا بدن را آب میکند و بلغم را بیفزاید و نفس کشیدن را سخت مىکند».و «بر شما باد به خوردن گوشت؛ زیرا خوردن گوشت سبب رویانیدن گوشت بدن مى شود و کسى که چهل روز گوشت نخورد بد خلق مى شود».
امام رضا(ع) می فرماید: «زیاد خوردن گوشت گاو و حیوانات وحشى موجب کندى ذهن و عقل و تحیّر فهم و کثرت فراموشى مى شود».
3. طبق روایات، خوردن غذاهایی مانند شیر و عسل از بهترین غذاهای شفابخش است؛ مانند:
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «یا على! سه چیز حافظه را زیاد می کند و بیمارى را از میان مى برد: خوردن شیر، مسواک زدن و خواندن قرآن».
امام علی(ع) می فرماید: «سه چیز قدرت حافظه را مى افزاید و بلغم را می زداید: قرائت قرآن، خوردن عسل، و جویدن کندر».
4. از خوردن زیاد تخم مرغ نیز باید پرهیز شود. امام رضا(ع) در این باره می فرماید: «زیاد تخم مرغ خوردن موجب بزرگى سپرز و بادها در سر معده مىشود پرکردن شکم از تخم مرغ کبابى باعث ضیق نفس و تنگى سینه می گردد».
5. همچنین ترک زناشوئی (رهبانیت) هیچ گاه توصیه نشده، بلکه جزو حقوق واجب در افراد متأهل است، با این حال دارای آداب و شرایطی است.
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
حکایت ....
مالک بن دینار رحمه الله می
گوید :
روزی وارد بصره شدم و دیدم ڪه مردم در مسجد ڪبیر جمع شده اند. از نماز ظهر تا نماز عشاء در مسجد بودند و دعا می ڪردند و ڪسی مسجد را ترڪ نڪرد.
گفتم: اینان را چه شده است؟ گفتند: آسمان آبش را از ما دریغ می ڪند و جوی ها خشڪ شده‌اند. دعا می ڪنیم ڪه خداوند سیرابمان ڪند. من هم همراهشان شدم.
نماز ظهر را خواندند و دعا ڪردند. عصر و مغرب و عشا را هم خواندند و دعا ڪردند....اما قطره‌ای باران از آسمان نیامد. دعایشان مستجاب نشد. همگی از مسجد خارج شدند و هر ڪس به خانه اش رفت. اما من ڪه در بصره خانه‌ای نداشتم، همانجا داخل مسجد نشستم.
مردی وارد مسجد شد، سیاه بود. با بینی کوچڪ و شکمی بزرگ. دو تا لُنگ داشت. یڪی را بر خود پیچیده بود و دیگری را روی شانه اش انداخته بود.
دو رڪعت نماز تحیة المسجد خواند. زیاد طولش نداد. سپس چپ و راست را نگاه ڪرد ڪه ببیند ڪسی هست یا نه. من را ندید.
رو به قبله دستانش را بلند ڪرد و گفت:
«الهی و سیدی و مولای، آب باران را به روی مُلکت بسته ای ڪه بندگانت را ادب کنی! ای حلیم ِ توبه پذیر، ای آن ڪه بندگانش او را جز به بخشندگی نمی شناسند، آبشان بده، همین الآن، همین الآن، همین الآن....
مالڪ می گوید: هنوز دستانش را پایین نیاورده بود ڪه آسمان سیاه شد و ابرها از هر سوی آمدند و بارانی بارید همچون آب از دهان ڪوزه !
تعجب ڪردم. آن مرد از مسجد خارج شد و من هم تعقیبش ڪردم. ڪوچه ها و ڪوی ها را پشت سر گذاشت تا وارد خانه‌ای شد. چیزی برای نشانه گذاری خانه نیافتم. مقداری گِل برداشتم و بر درِ خانه مالیدم تا علامتی برای شناسایی باشد.
صبح فردا بعد از طلوع خورشید ڪوچه ها را پیمودم تا به علامت رسیدم. خانه مردی بود به نام نخاس ڪه تجارت ِ برده می ڪرد.
به صاحب خانه گفتم: فلانی، آمده‌ام تا بنده‌ای را از تو خریداری ڪنم. همه را نشانم داد. از قد بلند و ڪوتاه و زیبا روی. گفتم: نه نه ! غیر از این‌ها دیگر بنده‌ای نداری؟ نخاس گفت: به جز این ها ڪسی برای فروش ندارم.
مالڪ می گوید: با نا امیدی از خانه بیرون آمدم. دیدم ڪه ڪلبه‌ای چوبی ڪنار در ِ خانه بود. گفتم: ڪسی اینجا هست؟ نخاس گفت: یڪی آنجا هست، اما به درد نمی خورد. تو می خواهی بنده بخری، ولی بنده‌ای ڪه آنجاست به درد بخور نیست. گفتم: ببینمش.
بیرونش آورد. تا دیدمش، شناختم. همان مردی بود ڪه دیشب در مسجد بود. گفتم: خریدارم. نخاس گفت: بعدا نگویی سرم ڪلاه رفت. این به هیچ دردی نمی‌خورد. هیچ استفاده‌ای ندارد. گفتم: خریدم. به قیمتی ارزان او را به من داد.
وقتی به خانه رفتیم، آن غلام سرش را بلند ڪرد و گفت: سرورم ! چرا من را خریدی؟! اگر غلام ِ قوی می خواهی، آنجا از من قوی تر هم بود، اگر ڪسی را می خواهی صاحب جمال باشد، از من زیباتر هم وجود داشت، و اگر صاحب صنعت و حرفه می خواهی، از من استادتر هم بود...چرا من را خریدی؟
گفتم: ای مرد ! دیروز مردم در مسجد بودند و تمام اهل بصره از ظهر تا عشا نماز خواندند و دعا کردند، اما دعایشان اجابت نشد.
اما وقتی تو وارد شدی و دستانت را به آسمان بلند ڪردی و خدا را فراخواندی و برایش شرط گذاشتی، خداوند خواسته ات را آنگونه ڪه می خواستی، اجابت ڪرد.
غلام گفت: شاید یڪی دیگر بوده؟ چه می دانی ! شاید نفری دیگر بوده؟
گفتم: نه ! تو بودی.
گفت: من را شناختی؟
گفتم: بله.
گفت: مطمئنی؟
گفتم: مطمئنم.
مالڪ می گوید: به خدا قسم، بعد از آن گفتگو اصلا به من توجه نڪرد.
آن غلام به سجده افتاد و سجده‌اش را بسیار طولانی ڪرد خم شدم تا بشنوم چه می گوید.
شنیدم ڪه می گفت: ای صاحب سِرّ ! راز آشڪار شد. دیگر زندگی دنیا لذتی ندارد.
پس از آن بود ڪه روحش به سوی خالقش پَر ڪشید.
📚 منبــع :
حلیة الأولیاء ابونعیم اصفهانی
هدیه خواهر خوب مخاطب گرامی نفس خانم با تشکر از زحمت ایشان 🌹🙏🌹
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
مالک بن دینار رحمه الله می
گوید :
روزی وارد بصره شدم و دیدم ڪه مردم در مسجد ڪبیر جمع شده اند. از نماز ظهر تا نماز عشاء در مسجد بودند و دعا می ڪردند و ڪسی مسجد را ترڪ نڪرد.
گفتم: اینان را چه شده است؟ گفتند: آسمان آبش را از ما دریغ می ڪند و جوی ها خشڪ شده‌اند. دعا می ڪنیم ڪه خداوند سیرابمان ڪند. من هم همراهشان شدم.
نماز ظهر را خواندند و دعا ڪردند. عصر و مغرب و عشا را هم خواندند و دعا ڪردند....اما قطره‌ای باران از آسمان نیامد. دعایشان مستجاب نشد. همگی از مسجد خارج شدند و هر ڪس به خانه اش رفت. اما من ڪه در بصره خانه‌ای نداشتم، همانجا داخل مسجد نشستم.
مردی وارد مسجد شد، سیاه بود. با بینی کوچڪ و شکمی بزرگ. دو تا لُنگ داشت. یڪی را بر خود پیچیده بود و دیگری را روی شانه اش انداخته بود.
دو رڪعت نماز تحیة المسجد خواند. زیاد طولش نداد. سپس چپ و راست را نگاه ڪرد ڪه ببیند ڪسی هست یا نه. من را ندید.
رو به قبله دستانش را بلند ڪرد و گفت:
«الهی و سیدی و مولای، آب باران را به روی مُلکت بسته ای ڪه بندگانت را ادب کنی! ای حلیم ِ توبه پذیر، ای آن ڪه بندگانش او را جز به بخشندگی نمی شناسند، آبشان بده، همین الآن، همین الآن، همین الآن....
مالڪ می گوید: هنوز دستانش را پایین نیاورده بود ڪه آسمان سیاه شد و ابرها از هر سوی آمدند و بارانی بارید همچون آب از دهان ڪوزه !
تعجب ڪردم. آن مرد از مسجد خارج شد و من هم تعقیبش ڪردم. ڪوچه ها و ڪوی ها را پشت سر گذاشت تا وارد خانه‌ای شد. چیزی برای نشانه گذاری خانه نیافتم. مقداری گِل برداشتم و بر درِ خانه مالیدم تا علامتی برای شناسایی باشد.
صبح فردا بعد از طلوع خورشید ڪوچه ها را پیمودم تا به علامت رسیدم. خانه مردی بود به نام نخاس ڪه تجارت ِ برده می ڪرد.
به صاحب خانه گفتم: فلانی، آمده‌ام تا بنده‌ای را از تو خریداری ڪنم. همه را نشانم داد. از قد بلند و ڪوتاه و زیبا روی. گفتم: نه نه ! غیر از این‌ها دیگر بنده‌ای نداری؟ نخاس گفت: به جز این ها ڪسی برای فروش ندارم.
مالڪ می گوید: با نا امیدی از خانه بیرون آمدم. دیدم ڪه ڪلبه‌ای چوبی ڪنار در ِ خانه بود. گفتم: ڪسی اینجا هست؟ نخاس گفت: یڪی آنجا هست، اما به درد نمی خورد. تو می خواهی بنده بخری، ولی بنده‌ای ڪه آنجاست به درد بخور نیست. گفتم: ببینمش.
بیرونش آورد. تا دیدمش، شناختم. همان مردی بود ڪه دیشب در مسجد بود. گفتم: خریدارم. نخاس گفت: بعدا نگویی سرم ڪلاه رفت. این به هیچ دردی نمی‌خورد. هیچ استفاده‌ای ندارد. گفتم: خریدم. به قیمتی ارزان او را به من داد.
وقتی به خانه رفتیم، آن غلام سرش را بلند ڪرد و گفت: سرورم ! چرا من را خریدی؟! اگر غلام ِ قوی می خواهی، آنجا از من قوی تر هم بود، اگر ڪسی را می خواهی صاحب جمال باشد، از من زیباتر هم وجود داشت، و اگر صاحب صنعت و حرفه می خواهی، از من استادتر هم بود...چرا من را خریدی؟
گفتم: ای مرد ! دیروز مردم در مسجد بودند و تمام اهل بصره از ظهر تا عشا نماز خواندند و دعا کردند، اما دعایشان اجابت نشد.
اما وقتی تو وارد شدی و دستانت را به آسمان بلند ڪردی و خدا را فراخواندی و برایش شرط گذاشتی، خداوند خواسته ات را آنگونه ڪه می خواستی، اجابت ڪرد.
غلام گفت: شاید یڪی دیگر بوده؟ چه می دانی ! شاید نفری دیگر بوده؟
گفتم: نه ! تو بودی.
گفت: من را شناختی؟
گفتم: بله.
گفت: مطمئنی؟
گفتم: مطمئنم.
مالڪ می گوید: به خدا قسم، بعد از آن گفتگو اصلا به من توجه نڪرد.
آن غلام به سجده افتاد و سجده‌اش را بسیار طولانی ڪرد خم شدم تا بشنوم چه می گوید.
شنیدم ڪه می گفت: ای صاحب سِرّ ! راز آشڪار شد. دیگر زندگی دنیا لذتی ندارد.
پس از آن بود ڪه روحش به سوی خالقش پَر ڪشید.
📚 منبــع :
حلیة الأولیاء ابونعیم اصفهانی
هدیه خواهر خوب مخاطب گرامی نفس خانم با تشکر از زحمت ایشان 🌹🙏🌹
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.«ئەی عومەری فاروقی نەبی تۆ»
«فاریقـی حـەق و بەتاڵـی»
«شێری بێ ئەندێشەو شکەنەندەی»
«هـەر بت و کوفـر و ضەلالـی»
«لایەقی روتبەی بەرزی نەبی بووی»
«بەعدی نەبی پڕ کەماڵی»
«ئەی بە فیدای سام و بە فیدای عەزمت»
«عومەری بێ میسالـی»
«ئـەی شا کـە تـۆ خوێـنت ڕژا»
«بـە خەدەنگـی ئـەعـدا»
«لەبـەر عیشقـی نەبـی».
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
«فاریقـی حـەق و بەتاڵـی»
«شێری بێ ئەندێشەو شکەنەندەی»
«هـەر بت و کوفـر و ضەلالـی»
«لایەقی روتبەی بەرزی نەبی بووی»
«بەعدی نەبی پڕ کەماڵی»
«ئەی بە فیدای سام و بە فیدای عەزمت»
«عومەری بێ میسالـی»
«ئـەی شا کـە تـۆ خوێـنت ڕژا»
«بـە خەدەنگـی ئـەعـدا»
«لەبـەر عیشقـی نەبـی».
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
✳️ توضیح #حدیث_غدیر یا ولایت
🌹شیخ التـفسیر والحدیث عـلامـه اهل سنت شـهید مـولانا محمـد عمـر سـربازی رحـمه الله.
✍ غدیر خم نام مقام و جایی بین مکه و مدینه و از جحفه به فاصله ی سه میل واقع است. در آنجا یک چشمه موجود است که در اصل غدیر خم نام همین چشمه است. پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم در وقت مراجعت از حجة الوداع که نُه روز گذشته و غالباً روز شنبه یا یکشنبه (١٦ يا ١٧ ذیحجه) بود که در این چشمه رونق افروز وارد شدند.
🔹 سبب ورود حدیث غدیر خم هم این چنین بود که آنحضرت صلی الله علیه وسلم ،حضرت علی مرتضی رضی الله عنه را با جمعی از صحابه مثل حضرت بریده ی اسلمی و حضرت خالد بن ولید رضی الله عنهما جهت انتظام بعضی امور مهم ملک یمن به آنجا اعزام کرده بود، در وقت بازگشت ایشان، بعضی از آنان چندی شکایت علیه امام الاشجعین و امیرالمؤمنين، اسدالله الغالب ، علی بن ابی طالب رضی الله عنه با آنحضرت صلی الله علیه و سلم مطرح کردند، اما چون شکایات شان غیر موجه بودند، آنحضرت صلی الله علیه وسلم خواست که مردم را از بدگمان شدن نسبت به حضرت علی رضی الله عنه متنبه فرموده و بر حذر دارد. بدین سبب در جمع صحابه بلند شده و چنین اعلان فرمود: یا معشرالمسلمین الستُ اولی بکم من انفسکم؟ قالوا: بلی. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه: ای جماعت مسلمانان ! آیا من اولی تر به شما از خود شما نیستم؟ مردم گفتند: آری، بعد فرمود: هر که من دوست و ولی او باشم، علی نیز دوست اوست. بار خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد. و دشمن بدار کسی را که او را دشمن دارد.
🔹 با این توضیح مقصد حدیث واضح است که منظور و هدف آنحضرت صلی الله علیه وسلم دفع بدگمانی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین رضی الله عنه و متوجه کردن مردم به محبت و دوستی او بود و بس. بحث و گفتگو در مورد خلافت و غیره در این حدیث اصلا ذکر نیست،
آنچه در این حدیث به محبت و ولایت حضرت علی رضی الله عنه توصیه شده است ، بحمدالله محبت حضرت امیرالمؤمنین رضی الله عنه خاصه ی اهل سنت است، که بدون چون و چرا با او محبت می ورزیم و ولایت او را می پذیریم و در تمام اعمال تا می توانیم از او پیروی می نمائیم، و محبت همین اطاعت است.
دوستی اندر اطاعت آمده
بر خلاف تیغ قهرش آمده
🔹اگر گفته شود مولی به معنی اولی به تصرف است و اولی به تصرف بودن عین امامت است، می گویم: اولاً این استدلال غلط است، زیرا تمام اهل عربیت اتفاق دارند که مولی به معنی اولی نیامده است، بلکه گفته اند که مفعل به معنی افعل نه تنها در این ماده بلکه در هیچ ماده ی دیگری نیامده است. فقط ابوزید آن را تسلیم کرده و از قول ابوعبیده که در آیه ی :هی مولاکم: یعنی اولی بکم ترجمه کرده است، استدلال می گیرد، لیکن جمهور اهل عربیت او را خاطی گفته اند.
ثانیاً: اگر به فرض تسلیم مولی به معنی اولی باشد، در کدام لغت ثابت است که در صله ی آن به تصرف می آید؟ (یعنی ازدیاد قید به تصرف در صله ی آن از کجا ثابت است؟
ثالثاً: از قرینه و الفاظ بعدی واضح است که در اینجا مولی به معنی دوست است؛ چنان که فرمودند :ای خدا: دوست بدار کسی را که او را دوست می دارد و نفرمود دوست بدار کسی را که در تصرف او باشد.
🔹 رابعاً: ابونعیم از حسن مثنی بن امام سبط رضی الله عنهما روایت کرده که روزی از وی پرسید: حدیث غدیر خم بر خلافت حضرت علی مرتضی رضی الله عنه تصریح هست یا نه؟
در جواب فرمود: اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم اراده ی دادن خلافت به او می داشت، خوب واضح می فرمودند، زیرا او افصح از همه بودند تا مسلمانان بدون هیچ گونه شک و ابهامی می دانستند، و بایست این چنین می فرمود : ای مردم! این علی والی امر من و قائم بر شما است بعد از من بشنوید و اطاعت کنید از او: سپس ایشان فرمودند : قسم به خدا اگر خدا و رسول او حضرت علی رضی الله عنه را برای امامت برگزیده بودند ، ممکن نبود حضرت علی رضی الله عنه سکوت اختیار نموده و به دست خلفاء دیگر بیعت کند و از همه خطاکاران خطاکارتر می بودند: شخصی گفت ای حسن پیامبر صلی الله علیه وسلم نفرموده است : من کنت مولاه فعلی مولاه: فرمود متوجه شوید قسم به خدا اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم اراده ی خلافت او می داشت، واضحاً بیان می فرمود و مثل زکات و نماز تصریح می کرد.
🔅 ببینید نواسه ی حضرت مرتضی رضی الله عنه حدیث غدیر خم را چگونه معنی و توجیه نموده و به آن قسم یاد کرد. ما ایمان داریم که حضرت شاه مردان، شیر یزدان، صاحب ذالفقار، امام پهلوانان این قدر ضعیف نبود که با وجود اعلان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا این قدر مدت از گرفتن حق خود سکوت کرده و در نافرمانی خدا و رسول زندگی به سر ببرد (العیاذ بالله) حال آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: سکوت کننده از بیان حق مثل شیطان گنگ است.
📚منبع: فتاوای منبع العلوم
کوه ون ج ٢ ص ٢٠٠ الى ٢٠٣
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🌹شیخ التـفسیر والحدیث عـلامـه اهل سنت شـهید مـولانا محمـد عمـر سـربازی رحـمه الله.
✍ غدیر خم نام مقام و جایی بین مکه و مدینه و از جحفه به فاصله ی سه میل واقع است. در آنجا یک چشمه موجود است که در اصل غدیر خم نام همین چشمه است. پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم در وقت مراجعت از حجة الوداع که نُه روز گذشته و غالباً روز شنبه یا یکشنبه (١٦ يا ١٧ ذیحجه) بود که در این چشمه رونق افروز وارد شدند.
🔹 سبب ورود حدیث غدیر خم هم این چنین بود که آنحضرت صلی الله علیه وسلم ،حضرت علی مرتضی رضی الله عنه را با جمعی از صحابه مثل حضرت بریده ی اسلمی و حضرت خالد بن ولید رضی الله عنهما جهت انتظام بعضی امور مهم ملک یمن به آنجا اعزام کرده بود، در وقت بازگشت ایشان، بعضی از آنان چندی شکایت علیه امام الاشجعین و امیرالمؤمنين، اسدالله الغالب ، علی بن ابی طالب رضی الله عنه با آنحضرت صلی الله علیه و سلم مطرح کردند، اما چون شکایات شان غیر موجه بودند، آنحضرت صلی الله علیه وسلم خواست که مردم را از بدگمان شدن نسبت به حضرت علی رضی الله عنه متنبه فرموده و بر حذر دارد. بدین سبب در جمع صحابه بلند شده و چنین اعلان فرمود: یا معشرالمسلمین الستُ اولی بکم من انفسکم؟ قالوا: بلی. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه: ای جماعت مسلمانان ! آیا من اولی تر به شما از خود شما نیستم؟ مردم گفتند: آری، بعد فرمود: هر که من دوست و ولی او باشم، علی نیز دوست اوست. بار خدایا دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد. و دشمن بدار کسی را که او را دشمن دارد.
🔹 با این توضیح مقصد حدیث واضح است که منظور و هدف آنحضرت صلی الله علیه وسلم دفع بدگمانی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین رضی الله عنه و متوجه کردن مردم به محبت و دوستی او بود و بس. بحث و گفتگو در مورد خلافت و غیره در این حدیث اصلا ذکر نیست،
آنچه در این حدیث به محبت و ولایت حضرت علی رضی الله عنه توصیه شده است ، بحمدالله محبت حضرت امیرالمؤمنین رضی الله عنه خاصه ی اهل سنت است، که بدون چون و چرا با او محبت می ورزیم و ولایت او را می پذیریم و در تمام اعمال تا می توانیم از او پیروی می نمائیم، و محبت همین اطاعت است.
دوستی اندر اطاعت آمده
بر خلاف تیغ قهرش آمده
🔹اگر گفته شود مولی به معنی اولی به تصرف است و اولی به تصرف بودن عین امامت است، می گویم: اولاً این استدلال غلط است، زیرا تمام اهل عربیت اتفاق دارند که مولی به معنی اولی نیامده است، بلکه گفته اند که مفعل به معنی افعل نه تنها در این ماده بلکه در هیچ ماده ی دیگری نیامده است. فقط ابوزید آن را تسلیم کرده و از قول ابوعبیده که در آیه ی :هی مولاکم: یعنی اولی بکم ترجمه کرده است، استدلال می گیرد، لیکن جمهور اهل عربیت او را خاطی گفته اند.
ثانیاً: اگر به فرض تسلیم مولی به معنی اولی باشد، در کدام لغت ثابت است که در صله ی آن به تصرف می آید؟ (یعنی ازدیاد قید به تصرف در صله ی آن از کجا ثابت است؟
ثالثاً: از قرینه و الفاظ بعدی واضح است که در اینجا مولی به معنی دوست است؛ چنان که فرمودند :ای خدا: دوست بدار کسی را که او را دوست می دارد و نفرمود دوست بدار کسی را که در تصرف او باشد.
🔹 رابعاً: ابونعیم از حسن مثنی بن امام سبط رضی الله عنهما روایت کرده که روزی از وی پرسید: حدیث غدیر خم بر خلافت حضرت علی مرتضی رضی الله عنه تصریح هست یا نه؟
در جواب فرمود: اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم اراده ی دادن خلافت به او می داشت، خوب واضح می فرمودند، زیرا او افصح از همه بودند تا مسلمانان بدون هیچ گونه شک و ابهامی می دانستند، و بایست این چنین می فرمود : ای مردم! این علی والی امر من و قائم بر شما است بعد از من بشنوید و اطاعت کنید از او: سپس ایشان فرمودند : قسم به خدا اگر خدا و رسول او حضرت علی رضی الله عنه را برای امامت برگزیده بودند ، ممکن نبود حضرت علی رضی الله عنه سکوت اختیار نموده و به دست خلفاء دیگر بیعت کند و از همه خطاکاران خطاکارتر می بودند: شخصی گفت ای حسن پیامبر صلی الله علیه وسلم نفرموده است : من کنت مولاه فعلی مولاه: فرمود متوجه شوید قسم به خدا اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم اراده ی خلافت او می داشت، واضحاً بیان می فرمود و مثل زکات و نماز تصریح می کرد.
🔅 ببینید نواسه ی حضرت مرتضی رضی الله عنه حدیث غدیر خم را چگونه معنی و توجیه نموده و به آن قسم یاد کرد. ما ایمان داریم که حضرت شاه مردان، شیر یزدان، صاحب ذالفقار، امام پهلوانان این قدر ضعیف نبود که با وجود اعلان رسول الله صلی الله علیه وسلم تا این قدر مدت از گرفتن حق خود سکوت کرده و در نافرمانی خدا و رسول زندگی به سر ببرد (العیاذ بالله) حال آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: سکوت کننده از بیان حق مثل شیطان گنگ است.
📚منبع: فتاوای منبع العلوم
کوه ون ج ٢ ص ٢٠٠ الى ٢٠٣
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ترتیل با #ترجمه گویای فارسی
🔹قاری مشاری العفاسی
#صفحه70
🔘جزء 4
🔘سوره آل عمران آیات 157_154
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🔹قاری مشاری العفاسی
#صفحه70
🔘جزء 4
🔘سوره آل عمران آیات 157_154
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و ماشرب العشاق الا بقیتی
و ماورد وافی الحب
الا علی وردی...
عشاق جز از بقیه‌ی جام من ننوشیدند
و در عشق جز از دری
که من وارد شدم
وارد نشدند...
▪︎منصور حلاج
شبتان در پناه حق تعالی
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
و ماشرب العشاق الا بقیتی
و ماورد وافی الحب
الا علی وردی...
عشاق جز از بقیه‌ی جام من ننوشیدند
و در عشق جز از دری
که من وارد شدم
وارد نشدند...
▪︎منصور حلاج
شبتان در پناه حق تعالی
🕌: @TakyaTalabaniSonjagh