Telegram Group & Telegram Channel
ایستارتاپس | حسین مرادی
💥 هزینه لوکس توسعه که مدتها است از پرداخت آن طفره می‌رویم؟! فریبرز فولادی خلاقیت اینگونه پیش نمیرود که از هنرمند یا متفکر توقع داشته بشیم (یا خودش از خودش توقع داشته باشد) که هر روز صبح ساعت شش از خواب برخیزد و تا پایان روز یک اثر هنری یا یک ایده و نظریه…
💥 معلم و ذهن های گرسنه!


یه ﻣﻌﻠﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮبی ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ که سنی ازش گذشته بود و ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﻩ‌ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺑﻮﺩ. علاوه بر تجربه، بسیار خوش اخلاق و ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ داشتنی بود و ما با تمام بچگیمون هرگز نمی‌خواستیم ناراحتیش رو ببینیم و وقتِ کلاس، ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻰﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻮﺵ می‌دادیم.

ﻫﻤﯿﺸﻪ می‌گفت: ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ، اگه ﺑﻠﺪ هم ﻧﺒﺎﺷﻢ، ﻣﯿﺮﻡ مطالعه می‌کنم و جواب می‌دم.

ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﻀﯿﻪ‌ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻛﺮﻳﺎﻯ ﺭﺍﺯﻯ قصد ساختنش را داشتند. ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ از ﺷﻬﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، هموﻧﺠﺎ درماﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ بسازيد.

ﺑﻌﺪ ﺳﻮال‌های ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ...

بچه‌ها: آقا اجازه؟ سگ‌ها ﮔﻮشت‌ها ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ؟!

معلم: ﻧﻪ ﺣﺘﻤﺎً روی یک‌ جای بلند یا محفوظ ﺑﻮﺩﻩ ، نمی‌دونم...!

بچه‌ها: ﺩﺯﺩها یا فقیرها ﮔﻮشت‌ها ﺭﻭ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟!

معلم: نمی‌دﻭﻧﻢ، ﺷﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﻮﺩﻩ...

بچه‌ها: ﮔﻮشت‌هایی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﺒﻮﺩ؟!

معلم: ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ، ﭼﻬﺎﺭ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻧﺪﺍشته ﻛﻪ ﻓﺎﺳﺪ بشه...

بچه‌ها: ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﻮشت‌ها، ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻦ، ﮐﺠﺎ ﺩﺭماﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ می‌سازند؟!

معلم: ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎً باز هم ﺻﺒﺮ می‌کردند ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﮐﺪﻭﻡ ﺗﻴﻜﻪ ﮔﻮﺷﺖ زودتر فاسد میشه...

بچه‌ها: ﺍﻭﻥ ﮔﻮشتی ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪه ﺭﻭ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﻴ‌ﺨﻮﺭﻧﺪ؟!

معلم: نمی‌دﻭﻧﻢ، ﭘﺴﺮﺟﺎﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻥ ﺩﻳﮕﻪ...

بچه‌ها از این دست سوال‌ها پرسیدند تا اینکه معلم عصبانی و ناراحت شده و از جایش بلد شد و رفت بیرون کلاس قدم زد. یکم ﻛﻪ آﺭوﻡ ﺷﺪ، برگشت و سرجایش ﻧﺸﺴﺖ و ﮔﻔﺖ:

💡ﻣﻦ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺩﻭﺭه‌ ﺧﺪﻣﺘﻢ تموﻡ میشه. ﺑﻪ آﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ ﻫﻢ چیز ﺯﯾﺎﺩی نموﻧﺪه! ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻢ می‌سوزه، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻤﻠﮑﺘﻢ! ﮐﻪ ﺫﻫﻦ بچهﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮑﺶ، اینقدر ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ...!

همه‌شون ﻧﮕﺮﺍﻥ ﮔﻮشت ﻫﺴﺘﻨﺪ. از بین این همه سوال که درباره گوشت پرسیدید یک نفر نپرسید درمانگاه چی شد؟ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ؟ ﻧﺸﺪ؟ ﺍﺻﻼً اون زمان ﭼﻄﻮﺭ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎهی می‌ساختند؟ چه سبکی داشته؟ چه بخش‌هایی براش درست می‌کردند؟

ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺗﻮی ذهن‌هاﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ، ﺟﺎﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻭ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ‌ ﻭﻃﻦ باقی نمی‌مونه...

ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺨﻮﺭه ﺳﺮﺵ ﺭا ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﻭ ﮔﻔﺖ:

ﺁﺭوﻡ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ...

ﻭﻟﻰ ﻣﺎ ﻧﺮﻓﺘﯿﻢ...

آن‌روز ﺧﯿﻠﯽ نمیﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭼﯽ ﺷﺪ. ﻓﻘﻂ به احترام او، اون‌قدر ساکت سرجامون ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺗﺎ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭد...!

حکایت این روزهای مملکت ما هم همینه...

💡اینقدر گرسنگی هست که هیچ‌کس دنبال توسعه و سازندگی، راهکاری برای عمران و آبادی، برای اشتغال و گشایش و... نیست. توی هیچ جمعی برای برون رفت از این بن‌بست‌ها و خلاصی از مشکلات بحثی نمی‌شود! فقط ذهن‌مون درگیر دلار و ارز و سکه و بورس و جدیداً هم مرغ و تخم‌مرغ و روغن و... هست...

كلاً ذهن آحادمان گرسنه و فقير است. “فقیر”!!
/نویسنده ناشناس


📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯



tg-me.com/eastartups/23492
Create:
Last Update:

💥 معلم و ذهن های گرسنه!


یه ﻣﻌﻠﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮبی ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ که سنی ازش گذشته بود و ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻭﺭﻩ‌ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺑﻮﺩ. علاوه بر تجربه، بسیار خوش اخلاق و ﺁﺭﻭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ داشتنی بود و ما با تمام بچگیمون هرگز نمی‌خواستیم ناراحتیش رو ببینیم و وقتِ کلاس، ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻰﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻮﺵ می‌دادیم.

ﻫﻤﯿﺸﻪ می‌گفت: ﻫﺮ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ، اگه ﺑﻠﺪ هم ﻧﺒﺎﺷﻢ، ﻣﯿﺮﻡ مطالعه می‌کنم و جواب می‌دم.

ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻗﻀﯿﻪ‌ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻛﺮﻳﺎﻯ ﺭﺍﺯﻯ قصد ساختنش را داشتند. ﺯﮐﺮﯾﺎﯼ ﺭﺍﺯﯼ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ از ﺷﻬﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، هموﻧﺠﺎ درماﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ بسازيد.

ﺑﻌﺪ ﺳﻮال‌های ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ...

بچه‌ها: آقا اجازه؟ سگ‌ها ﮔﻮشت‌ها ﺭﻭ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ؟!

معلم: ﻧﻪ ﺣﺘﻤﺎً روی یک‌ جای بلند یا محفوظ ﺑﻮﺩﻩ ، نمی‌دونم...!

بچه‌ها: ﺩﺯﺩها یا فقیرها ﮔﻮشت‌ها ﺭﻭ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟!

معلم: نمی‌دﻭﻧﻢ، ﺷﺎﻳﺪ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﻮﺩﻩ...

بچه‌ها: ﮔﻮشت‌هایی ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ، ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻧﺒﻮﺩ؟!

معلم: ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ، ﭼﻬﺎﺭ ﺗﯿﮑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﯾﺮﺍﺩﯼ ﻧﺪﺍشته ﻛﻪ ﻓﺎﺳﺪ بشه...

بچه‌ها: ﺍﮔﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﻮشت‌ها، ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻦ، ﮐﺠﺎ ﺩﺭماﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ می‌سازند؟!

معلم: ﺳﻮﺍﻝ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎً باز هم ﺻﺒﺮ می‌کردند ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﮐﺪﻭﻡ ﺗﻴﻜﻪ ﮔﻮﺷﺖ زودتر فاسد میشه...

بچه‌ها: ﺍﻭﻥ ﮔﻮشتی ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪه ﺭﻭ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﻴ‌ﺨﻮﺭﻧﺪ؟!

معلم: نمی‌دﻭﻧﻢ، ﭘﺴﺮﺟﺎﻥ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻥ ﺩﻳﮕﻪ...

بچه‌ها از این دست سوال‌ها پرسیدند تا اینکه معلم عصبانی و ناراحت شده و از جایش بلد شد و رفت بیرون کلاس قدم زد. یکم ﻛﻪ آﺭوﻡ ﺷﺪ، برگشت و سرجایش ﻧﺸﺴﺖ و ﮔﻔﺖ:

💡ﻣﻦ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺩﻭﺭه‌ ﺧﺪﻣﺘﻢ تموﻡ میشه. ﺑﻪ آﺧﺮ ﻋﻤﺮﻡ ﻫﻢ چیز ﺯﯾﺎﺩی نموﻧﺪه! ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻢ می‌سوزه، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻤﻠﮑﺘﻢ! ﮐﻪ ﺫﻫﻦ بچهﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﯿﮑﺶ، اینقدر ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ...!

همه‌شون ﻧﮕﺮﺍﻥ ﮔﻮشت ﻫﺴﺘﻨﺪ. از بین این همه سوال که درباره گوشت پرسیدید یک نفر نپرسید درمانگاه چی شد؟ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ؟ ﻧﺸﺪ؟ ﺍﺻﻼً اون زمان ﭼﻄﻮﺭ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎهی می‌ساختند؟ چه سبکی داشته؟ چه بخش‌هایی براش درست می‌کردند؟

ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﺗﻮی ذهن‌هاﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ، ﺟﺎﯾﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻭ ﺭﺷﺪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ‌ ﻭﻃﻦ باقی نمی‌مونه...

ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﮓ ﺑﺨﻮﺭه ﺳﺮﺵ ﺭا ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﻭ ﮔﻔﺖ:

ﺁﺭوﻡ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ...

ﻭﻟﻰ ﻣﺎ ﻧﺮﻓﺘﯿﻢ...

آن‌روز ﺧﯿﻠﯽ نمیﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﭼﯽ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭼﯽ ﺷﺪ. ﻓﻘﻂ به احترام او، اون‌قدر ساکت سرجامون ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺗﺎ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭد...!

حکایت این روزهای مملکت ما هم همینه...

💡اینقدر گرسنگی هست که هیچ‌کس دنبال توسعه و سازندگی، راهکاری برای عمران و آبادی، برای اشتغال و گشایش و... نیست. توی هیچ جمعی برای برون رفت از این بن‌بست‌ها و خلاصی از مشکلات بحثی نمی‌شود! فقط ذهن‌مون درگیر دلار و ارز و سکه و بورس و جدیداً هم مرغ و تخم‌مرغ و روغن و... هست...

كلاً ذهن آحادمان گرسنه و فقير است. “فقیر”!!
/نویسنده ناشناس


📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯

BY ایستارتاپس | حسین مرادی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/eastartups/23492

View MORE
Open in Telegram


ایستارتاپس Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

That strategy is the acquisition of a value-priced company by a growth company. Using the growth company's higher-priced stock for the acquisition can produce outsized revenue and earnings growth. Even better is the use of cash, particularly in a growth period when financial aggressiveness is accepted and even positively viewed.he key public rationale behind this strategy is synergy - the 1+1=3 view. In many cases, synergy does occur and is valuable. However, in other cases, particularly as the strategy gains popularity, it doesn't. Joining two different organizations, workforces and cultures is a challenge. Simply putting two separate organizations together necessarily creates disruptions and conflicts that can undermine both operations.

Importantly, that investor viewpoint is not new. It cycles in when conditions are right (and vice versa). It also brings the ineffective warnings of an overpriced market with it.Looking toward a good 2022 stock market, there is no apparent reason to expect these issues to change.

ایستارتاپس from us


Telegram ایستارتاپس | حسین مرادی
FROM USA