tg-me.com/enayatcharziani1223/225
Last Update:
در نسبت با چالشی که مایمون در فلسفهی استعلایی کانت ایجاد میکند میتوانیم بگوییم که مایمون ابتدا از دو راه این چالش را پی میگیرد. یکی از راه تجربهگراهایی چون لاک و هیوم و دیگر از مسیر عقلگرایی لایبنیتس و وولف و اسپینوزا. در حقیقت مسیر تجربهگراها منتهی به حسّانی کردن مفاهیم خواهد شد و مسیر عقلگراها به عقلانی کردن حسّانیت منجر میشود. فردریک سی. بایزر در شرح فلاسفهی پساکانتی تبیین میکند که ثنویت کانتی نتیجهی چشمپوشی از این دو مسیر است. به این معنا که کانت با لحاظ کردن سوژهی استعلایی به مثابه پیششرط هرگونه معرفت و نیز با در نظرگیری حدود و ثغوری مشخص و مجزا برای هر قوه، فلسفهی خود را برپایهی ثنویتی که از آن صحبت کردیم استوار میکند. در فلسفهی کانتی، بازشناسی نتیجهی فعالیت متقابل قواست؛ دریافت حسّی و عملیات تولید و بازتولید و ترکیب کثرتهای پدیداری و مکانی و زمانی توسط تخیل و نهایتا حُکم فاهمه و بازشناسی ابژهی تجربی. در این فلسفه شرط هرگونه شناخت، سوژهی استعلایی است که بر عین، محیط میشود و بدون فعالیت قوای آن اساسا شناخت ناممکن است. گفتیم که چگونه چالش مایمون به یک بازنگری در فلسفهی کانت منجر میشود. چالشِ چگونگی اثرپذیری قوا از هم و چالشِ طلب توضیحی در نسبت با ضرورت اطلاق مفاهیم بر تجربه. مایمون از مسیر عقلگرایانی چون لایبنیتس وارد میشود. مایمون نهایتا دیفرانسیلهای لایبنیتس را همچون مفهومی نجاتدهنده وارد فلسفهی نقدی میکند اما برای رسیدن به چنین دقیقهای راهی پر پیچ و خم را میپیماید. در حقیقت مایمون از سنت متافیزیکییی که کانت در پروژهی نقدی از آن گسست میکند، مفاهیمی را برمیگیرد و وارد فلسفهی کانت میکند. به خصوص مفاهیمی چون فاهمهی نامتناهی و دیفرانسیلهای لایبنیتس در این بازنگری نقشی اساسی ایفا میکنند. برای بسط این بازنگری نیاز داریم نقبی به گذشته بزنیم. اول اینکه از منظر کانت راهی به شیء فینفسه یا نومن وجود ندارد. درست است که سوژهی استعلایی پیششرط هرگونه معنا و شناخت است اما باید اضافه کرد که پدیدارشناسی کانتی نه از منظر محتوا بلکه از منظر صورت است که کسب معرفت را به سوژه اختصاص میدهد. از قضا در همین نقطهنظر است که کانت دست هرگونه تعالیگرایی را از فلسفهی نقدی کوتاه میکند و در مسیر نقد خطاهایی از قبیل خطای تعالی پروژهی فلسفهی خود را پیش میبرد. اما مایمون با مواجههی کانت و لایبنیتس نیز با طرح فاهمهی نامتناهی[که صرفا از آن خداوند است] این موضوع را طرح میکند که تمامی شهودها عقلانیاند اما در تجربهی ممکن امکان کسب معرفت از آنها برای سوژه ممکن نیست. در این رویکرد فاهمهی نامتناهی لایبنیتس اصطلاح استعلایی را به جانبی دیگر میراند، به تعبیر بایزر، فاهمهی نامتنهایی شرط استعلایی شهود تجربه میگردد. اما مهمترین اصطلاحی که باید برای عقلانی کردن شهودها به کار برد همانا دیفرانسیل لایبنیتس است. اصطلاح و یا مفهومی که بخش بزرگی از فلسفهی دلوز نیز بر آن استوار است: دیفرانسیلهای تفاوتمحور، نسبتهای دیفرانسیلی و... دیفرانسیل به شکل کلی در فلسفهی لایبنیتس، در این بازخوانی و مواجههی مایمونی گویای دو نکته است. یک اینکه دیفرانسیل خُردترین یا بی نهایت خُردِ واحدِ تحلیل است و دوم اینکه دیفرانسیل نسبت و قاعدهی ترکیب میان واحدهای تحلیل است. اصطلاحی دیگر که از فلسفهی لایبنیتس میتوان در اینجا ذکر کرد و موقتا آن را رها ساخت «ناخودآگاه دیفرانسلی» است که بعدا دربارهی آن به تفصیل سخن خواهیم گفت؛ به اختصار اما باید گفت این ناخودآگاه دیفرانسیلی در حقیقت همان خرده ادراکاتی است که تمام شهودها را عقلانی میکند و پیششرط هرگونه تعین برای ادراک آگاهانه است. پس میتوان اینجا اصطلاح فاهمهی نامتناهی را در انطباق با ناخودآگاه دیفرانسیلی و ادراک ناآگاهانه قرار داد. و نیز اصطلاح نومن را همان نسبتهای دیفرانسیلی دانست که شرط تعین ادراک آگاهانه و نیز ابژه شدنِ یک ابژه -آنچنان که هست- دانست. این مواجههی لایبنیتسی-کانتی توسط مایمون شاید سرآغاز فلسفهای باشد که بعدتر دلوز آن را به سرحدات خود میراند. فلسفهی تحلیل و تبیین ابژه، اما نه از منظر شروط بیرونی سوژهی استعلایی، بلکه از منظر تکوینِ درونی در نسبت با ناخودآگاه دیفرانسیلی. بعدتر به این مبحث بازخواهیم گشت. قبل از کاووشی دقیقتر در مواجههی کانت و لایبنیتس توسط مایمون، میتوان نقل قولی از وولف نیز ذکر کرد که این نقل قول تمامی صحبت ما را در خود پوشش داده است. پیش از ایراد نقل قول وولف باید گفت، فلسفهی نقدی کانت پس از بازنگری مایمون، از شروط بیرونی به جانبی درونی میل میکند و تکوینی درونی را طی میکند. با سپهری از مفاهیم عقلگرایانهی لایبنیتس. و تمامی این عملیات برای رفع معضل نخست است، یعنی رفع معضل ثنویت کانتی.
ع. چرزیانی
-ادامه دارد
BY عنایت چرزیانی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/enayatcharziani1223/225