Telegram Group & Telegram Channel
کینز، فردی متضاد و پیچیده بود

محمدرضا فرهادی‌پور

برتراند راسل می‌گوید کینز یکی از باهوشترین افرادی بود که می‌شناختم. وقتی با او بحث می‌کردم، احساسم این بود که جانم را در دستم گرفته‌ام و به ندرت پیش می‌آمد که پس از بحث با او احساس حماقت نکنم. کینز هم او را صدا می‌زد «برتی». روی هارود اقتصاددان و زندگی‌نامه‌نویس کینز نیز با راسل موافق بوده و می‌نویسد: «در عصر ما هیچ فردی باهوش‌تر از کینز نبود.» کینز ابتدا کارش را در حکم یک فیلسوف و ریاضیدان شروع کرد و نه یک اقتصاددان. برای این منظور و در خصوص نحوه تفکر و عضویت در انجمن «حواریون» کمبریج می‌توان به مقاله‌اش با عنوان «باورهای اولیه من» در 1930 مراجعه کرد. کینز این دوران را نمی‌توان از منظور علایق جسمی و جنسی و همجنسی و عشق‌بازی مردانه ندید. به باور او عقل راه را به سوی یک زندگی با دوستانی عالی و درخشان، پرورش علایقش به هنر، تلاش برای ساختن جامعه‌ای بهتر برای بریتانیا، و روابط عاشقانه نشان می‌دهد. انجمنی که کینز عضوش بود در ابتدا «باورهای افلاطونی» داشت، اما کم‌کم این گروه به گفته خودش «به آزادی‌خواهی و بی‌احترامی همه‌جانبه پیوسته بود.» همین گرایشات بود که او را در عرصه تفکر اقتصادی و ایدئولوژیک متفاوت می‎ساخت. این ایده را می‌توانید در کتاب زاخاری کارتر دید.
دومین گروه موثر بر زندگی کینز «حلقه بلومزبری» بود. که به نام بخشی از لندن که در آن زندگی می‌کردند نامگذاری شد. کینز قوی‌ترین ارتباط خود را با بلومزبری در دهه نوجوانی داشت. برخلاف انجمن بالا، اکثر اعضای بلومزبری آکادمیک نبودند. ویرجینیا وولف، لئونارد وولف، ای ام فورستر و لیتون استراچی نویسنده و ونسا بل و دانکن گرانت و راجر فرای نقاش بودند. در کنار کینز، فقط جرالد شوو و هری نورتون شغل آکادمیک داشتند. بیشتر آنها فرزندان والدینی استثنایی و بیشترشان به نوعی انقلابیون فرهنگی و جنسی بودند. از نظر رابرت اسکیدلسکی: «اعضای بلومزبری به طور غیرمعمول به این سؤال علاقه‌مند بودند که چه چیزی یک زندگی خوب را می‌سازد ....»
در خصوص شناخت کینز باید به چهار مقاله مهم او مراجعه کرد.
اول، اولین مورد مقاله «امکانات اقتصادی برای نوادگان ما» است که در سال 1930 منتشر شد و میتوان آن را بهمثابه «مروری دوباره بر میل در چارچوب اخلاقی جرج ادوارد موری» تعبیر کرد. به زعم او در یک قرن آینده، به دلیل ثروت بیشتر بشر، همه ما پانزده ساعت در هفته کار خواهیم کرد. به ما نمی‌گویند که مردم با زمان خود چه کنند، اما من تصور می‌کنم که مردم وقتشان را مانند گروه بلومزبری پر می‌کنند، یعنی با نوشتن، خواندن، نقاشی، روابط عاشقانه، دسیسه و عشق به انگلستان.
دو مقاله دیگر عبارتند از: «پایان لسه‌فر» و «آیا من لیبرال هستم ؟» به ترتیب در سال‌های 1925 و 1926.
کینز می‌گوید: لسه‌فر دروغین و غیرمنطقی است و گرفتار حوادثی شده است. این استدلال را در سخنرانی یادوارۀ سیدنی بال در دانشگاه آکسفور با عنوان «پایان لسه‌فر» ارائه کرد، قبل از اینکه دو سال بعد آن را در دانشگاه برلین طرح کند؛ جایی که او آن را کلمه به کلمه به‌نفع آلمان‌ها و اتریشی‌های آلمانی‌زبان مانند هایک تکرار کرد. اینجا کینز کاملاً در سبک بلومزبری بود: هوشمند، فصیح، نیشدار، افراطی و پنبه‌زن نظم قدیم. او با رهبری هجوم فکری به لسه‌فر به فراسوی محدودیت‌های نظریه اقتصادی حرکت کرد که حتی کمتر از امروز به صورت عمومی درک می‌شد و به سمت ایده‌هایی در این‌باره رفت که چگونه تضمین کنیم که افراد از حداکثر شادی لذت ببرند.
کینز در مقاله خود درباره لیبرالیسم، احزاب اصلی بریتانیا را تشریح می کند. از نظرش حزب محافظه‌کار «نه تسلی فکری و نه معنوی» ارائه نمی‌دهد. حزب کارگر متأسفانه حزب طبقه کینز، یعنی بورژوازی تحصیلکرده، به روایت او، تا حدودی پولدار و البته شاید حریص نیست. کینز همچنین می‌ترسید که عناصر روشنفکر هرگز حزب کارگر را کنترل نکنند و چنین شود حزب کارگر تحت طلسم افراط‌گرایان چپ قرار می‌گیرد. کینز سپس اظهارات نسبتاً مطلوبی در مورد حزب لیبرال ارائه می‌کند، اگرچه او دیگر نمی‌داند که مسائل رهایی‌بخش آنها چیست و می‌ترسد که لیبرال‌ها دیگر تفاوت چندانی با محافظه‌کاران جوان مترقی نداشته باشند. آنچه کینز می‌خواهد حزبی است بی‌طرف بین طبقات که بتواند چشم به آینده بدوزد. آن حزب همچنین باید صلح‌طلب باشد، از رشد دولت حمایت کند، در «مسائل جنسی» (که شامل کنترل موالید، قوانین ازدواج و اصلاحات طلاق، «درمان جرایم و ناهنجاری‌های جنسی» و موقعیت اقتصادی زنان می‌شود) پیشرو باشد. شکل مدیریت شده ممنوعیت الکل را با استثناهایی برای اجازه دادن به «مجوز معقول» و حمایت از استفاده دولت برای تثبیت فعالیت اقتصادی بپذیرد. کینز مقاله را به پایان می رساند و می گوید که می‌خواهد لیبرال باشد، اما با این شرایط.
آخرین قطعه آموزنده کینز، «نگاهی کوتاه به روسیه» در 1925 است.



tg-me.com/exitvoiceloyalty/2229
Create:
Last Update:

کینز، فردی متضاد و پیچیده بود

محمدرضا فرهادی‌پور

برتراند راسل می‌گوید کینز یکی از باهوشترین افرادی بود که می‌شناختم. وقتی با او بحث می‌کردم، احساسم این بود که جانم را در دستم گرفته‌ام و به ندرت پیش می‌آمد که پس از بحث با او احساس حماقت نکنم. کینز هم او را صدا می‌زد «برتی». روی هارود اقتصاددان و زندگی‌نامه‌نویس کینز نیز با راسل موافق بوده و می‌نویسد: «در عصر ما هیچ فردی باهوش‌تر از کینز نبود.» کینز ابتدا کارش را در حکم یک فیلسوف و ریاضیدان شروع کرد و نه یک اقتصاددان. برای این منظور و در خصوص نحوه تفکر و عضویت در انجمن «حواریون» کمبریج می‌توان به مقاله‌اش با عنوان «باورهای اولیه من» در 1930 مراجعه کرد. کینز این دوران را نمی‌توان از منظور علایق جسمی و جنسی و همجنسی و عشق‌بازی مردانه ندید. به باور او عقل راه را به سوی یک زندگی با دوستانی عالی و درخشان، پرورش علایقش به هنر، تلاش برای ساختن جامعه‌ای بهتر برای بریتانیا، و روابط عاشقانه نشان می‌دهد. انجمنی که کینز عضوش بود در ابتدا «باورهای افلاطونی» داشت، اما کم‌کم این گروه به گفته خودش «به آزادی‌خواهی و بی‌احترامی همه‌جانبه پیوسته بود.» همین گرایشات بود که او را در عرصه تفکر اقتصادی و ایدئولوژیک متفاوت می‎ساخت. این ایده را می‌توانید در کتاب زاخاری کارتر دید.
دومین گروه موثر بر زندگی کینز «حلقه بلومزبری» بود. که به نام بخشی از لندن که در آن زندگی می‌کردند نامگذاری شد. کینز قوی‌ترین ارتباط خود را با بلومزبری در دهه نوجوانی داشت. برخلاف انجمن بالا، اکثر اعضای بلومزبری آکادمیک نبودند. ویرجینیا وولف، لئونارد وولف، ای ام فورستر و لیتون استراچی نویسنده و ونسا بل و دانکن گرانت و راجر فرای نقاش بودند. در کنار کینز، فقط جرالد شوو و هری نورتون شغل آکادمیک داشتند. بیشتر آنها فرزندان والدینی استثنایی و بیشترشان به نوعی انقلابیون فرهنگی و جنسی بودند. از نظر رابرت اسکیدلسکی: «اعضای بلومزبری به طور غیرمعمول به این سؤال علاقه‌مند بودند که چه چیزی یک زندگی خوب را می‌سازد ....»
در خصوص شناخت کینز باید به چهار مقاله مهم او مراجعه کرد.
اول، اولین مورد مقاله «امکانات اقتصادی برای نوادگان ما» است که در سال 1930 منتشر شد و میتوان آن را بهمثابه «مروری دوباره بر میل در چارچوب اخلاقی جرج ادوارد موری» تعبیر کرد. به زعم او در یک قرن آینده، به دلیل ثروت بیشتر بشر، همه ما پانزده ساعت در هفته کار خواهیم کرد. به ما نمی‌گویند که مردم با زمان خود چه کنند، اما من تصور می‌کنم که مردم وقتشان را مانند گروه بلومزبری پر می‌کنند، یعنی با نوشتن، خواندن، نقاشی، روابط عاشقانه، دسیسه و عشق به انگلستان.
دو مقاله دیگر عبارتند از: «پایان لسه‌فر» و «آیا من لیبرال هستم ؟» به ترتیب در سال‌های 1925 و 1926.
کینز می‌گوید: لسه‌فر دروغین و غیرمنطقی است و گرفتار حوادثی شده است. این استدلال را در سخنرانی یادوارۀ سیدنی بال در دانشگاه آکسفور با عنوان «پایان لسه‌فر» ارائه کرد، قبل از اینکه دو سال بعد آن را در دانشگاه برلین طرح کند؛ جایی که او آن را کلمه به کلمه به‌نفع آلمان‌ها و اتریشی‌های آلمانی‌زبان مانند هایک تکرار کرد. اینجا کینز کاملاً در سبک بلومزبری بود: هوشمند، فصیح، نیشدار، افراطی و پنبه‌زن نظم قدیم. او با رهبری هجوم فکری به لسه‌فر به فراسوی محدودیت‌های نظریه اقتصادی حرکت کرد که حتی کمتر از امروز به صورت عمومی درک می‌شد و به سمت ایده‌هایی در این‌باره رفت که چگونه تضمین کنیم که افراد از حداکثر شادی لذت ببرند.
کینز در مقاله خود درباره لیبرالیسم، احزاب اصلی بریتانیا را تشریح می کند. از نظرش حزب محافظه‌کار «نه تسلی فکری و نه معنوی» ارائه نمی‌دهد. حزب کارگر متأسفانه حزب طبقه کینز، یعنی بورژوازی تحصیلکرده، به روایت او، تا حدودی پولدار و البته شاید حریص نیست. کینز همچنین می‌ترسید که عناصر روشنفکر هرگز حزب کارگر را کنترل نکنند و چنین شود حزب کارگر تحت طلسم افراط‌گرایان چپ قرار می‌گیرد. کینز سپس اظهارات نسبتاً مطلوبی در مورد حزب لیبرال ارائه می‌کند، اگرچه او دیگر نمی‌داند که مسائل رهایی‌بخش آنها چیست و می‌ترسد که لیبرال‌ها دیگر تفاوت چندانی با محافظه‌کاران جوان مترقی نداشته باشند. آنچه کینز می‌خواهد حزبی است بی‌طرف بین طبقات که بتواند چشم به آینده بدوزد. آن حزب همچنین باید صلح‌طلب باشد، از رشد دولت حمایت کند، در «مسائل جنسی» (که شامل کنترل موالید، قوانین ازدواج و اصلاحات طلاق، «درمان جرایم و ناهنجاری‌های جنسی» و موقعیت اقتصادی زنان می‌شود) پیشرو باشد. شکل مدیریت شده ممنوعیت الکل را با استثناهایی برای اجازه دادن به «مجوز معقول» و حمایت از استفاده دولت برای تثبیت فعالیت اقتصادی بپذیرد. کینز مقاله را به پایان می رساند و می گوید که می‌خواهد لیبرال باشد، اما با این شرایط.
آخرین قطعه آموزنده کینز، «نگاهی کوتاه به روسیه» در 1925 است.

BY خروج و اعتراض و وفاداری


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283

Share with your friend now:
tg-me.com/exitvoiceloyalty/2229

View MORE
Open in Telegram


خروج و اعتراض و وفاداری Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How Does Bitcoin Work?

Bitcoin is built on a distributed digital record called a blockchain. As the name implies, blockchain is a linked body of data, made up of units called blocks that contain information about each and every transaction, including date and time, total value, buyer and seller, and a unique identifying code for each exchange. Entries are strung together in chronological order, creating a digital chain of blocks. “Once a block is added to the blockchain, it becomes accessible to anyone who wishes to view it, acting as a public ledger of cryptocurrency transactions,” says Stacey Harris, consultant for Pelicoin, a network of cryptocurrency ATMs. Blockchain is decentralized, which means it’s not controlled by any one organization. “It’s like a Google Doc that anyone can work on,” says Buchi Okoro, CEO and co-founder of African cryptocurrency exchange Quidax. “Nobody owns it, but anyone who has a link can contribute to it. And as different people update it, your copy also gets updated.”

To pay the bills, Mr. Durov is issuing investors $1 billion to $1.5 billion of company debt, with the promise of discounted equity if the company eventually goes public, the people briefed on the plans said. He has also announced plans to start selling ads in public Telegram channels as soon as later this year, as well as offering other premium services for businesses and users.

خروج و اعتراض و وفاداری from us


Telegram خروج و اعتراض و وفاداری
FROM USA