Telegram Group Search
انسان یک موجود گله‌ای است، یعنی نیاز به زیست جمعی دارد و به تنهایی توان بقا در نظام طبیعت را ندارد.
و درست در این نقطه این پرسش مطرح می‌گردد؛ پس چرا انسان مدرن معتقد است هیچ مسئولیتی در قبال دیگر افراد ندارد و تنها باید به خویش بی‌اندیشد.
@ForAzadism
صبح خاکستری
نوشته اوسامو دازای
👇
@ForAzadism
Azadism
صبح خاکستری نوشته اوسامو دازای 👇 @ForAzadism
صبح خاکستری
نوشته اوسامو دازای


صحبت از دازای برای من همیشه هیجان انگیز است و به همان اندازه دشوار. دازای برای خیلی‌ها تنها یک نویسنده بی اخلاق و هرز جو بود که چند کتاب خواندنی نوشت. اما... اما برای من دازای نه تنها نویسنده مورد علاقه‌ام در میان ژاپنی‌ها بلکه فردی است که توانست تمام و کمال با خویش مواجه و دست به خودشناسی زند. دازای به شکل وحشیانه‌ای در قبال خود بی‌رحم بود و مدام خویشتن را به مسلخ می‌فرستاد.
آنچه دازای در آثار خود برای خواننده به جا می‌گذارد خیلی بیشتر از یک رمان و داستان است او به چیزهایی اعتراف می‌کند که ما شاید تحت بدترین شکنجه‌ها نیز به آن اعتراف نکنیم. در واقع می‌توان گفت او با چاقو جراحی به جان خویش افتاده و روان رنجور و پریشان خود را از کالبد بیرون و بعد آن را ذره به ذره می‌خراشد، می‌آزارد و بعد اگر چیزی از آن باقی می‌ماند رهایش می‌کرد تا مثل زخمی چرکین بیشتر او را بی آزارد.

کتاب صبح خاکستری هم چیزی جز این نیست.
گرچه این کتاب کوتاه به غایت دو کتاب شایو و نه آدمی دیده نشد و یا پرداخت بیشتری نداشت اما کم از آنها ندارد. کتاب داستان دختر دبیرستانی‌ای است که بین افکار، غم‌ها و خواست‌های اجتماعی جامعه سنتی ژاپن گیر کرده و روان رنجورش مدام دچار دو گانگی آزار دهی و بعد پریشانی از پشیمانی است.
او سگ چلاق را آزار می‌دهد و بعد شب با فکر آن به رختخواب رفته و دچار حس ترحم و پشیمانی می‌گردد. وقتی رخت‌ها را زیر نور ماه می‌شوید دلش برای خود و تمام دختران جهان می‌سوزد و وقتی شکستن مادرش را می‌بیند از بدی‌های خود بیزار می‌گردد.
این کتاب نیز چون شایو با روایت یک زن در باب خویش و جامعه پیرامونش می‌گذرد و برای من این فهم دازای از روحیات زنانه معجزه گونه می‌ماند.
در نهایت باید از خانم آزاده سلحشوری برای ترجمه خوب اثر و پاورقی‌های بجا آن، که بسیار فهم کتاب را برای مخاطبانی که ژاپن را کمتر می‌شناسند تشکر داشت. این کتاب به کوشش نشر نیماژ و تنها در تیراژ پانصد نسخه منتشر گشته که باعث تاسف و خوشحالی است.

صبح خاکستری اولین کتاب امسال من بود و لااقل سال را با کتاب خوبی آغاز نمودم.
#مهدی_آزاد
#اوسامو_دازای #صبح_خاکستری
@ForAzadism
بن بست روانی و فکری چنان در کشور به اوج خودش رسیده که حتی وقوع یک جنگ هم برای جامعه بی اهمیت کرده.
در چنین حالتی چه کسی حتی توان ابراز اندیشه داره؟
@ForAzadism
جریان روشنفکری در ایران تقریبا هیچگاه مجالی نیافته که خودی نشان دهد.
تقریبا در تمام دوره‌ها روشنفکرها به شکل سیستماتیک حذف و یا با برخوردهای خشن ساکت می‌شدند.
فرقی هم نمی کند چه کسی در رأس کار بوده. اینکه جریان روشنفکر ایران در این برهه اینقدر کم بضاعت و خسته است ناشی از آن است که نه تنها می‌داند صدایش به جایی نمی‌رسد بلکه دچار نوعی بی رمقی گشته که سخن راندن را کاملا بی فایده می‌داند.
ایشان تنها (تقریبا) برای خود می‌اندیشند و حداقل تمایل را برای ارائه نظر (نه راهکار) در خویش می‌بینند.
@ForAzadism
گاهی با خود می‌گوییم
یا باید چند نفری را از سر راه بر داریم یا خود کنار کشیم.
فرد عاقل از حذف دیگری نمی‌ترسد اما نمی‌دانم فرد عاقلتر کدام راه را می‌رود.
@ForAzadism
سگ
نوشته اریک امانوئل اشمیت

👇
@ForAzadism
Azadism
سگ نوشته اریک امانوئل اشمیت 👇 @ForAzadism
سگ
نوشته اریک امانوئل اشمیت


وقتی از اریک امانوئل اشمیت اسمی به میان می‌آید معمولا نمایشنامه‌های وی بیشتر به ذهن می‌رسد اما باید دانست که او نوول و داستان‌های کوتاه بسیار خوبی نیز به تحریر در آورده.

وقتی دوستم این کتاب را به عنوان عیدی سال نو به من داد فکر نمی‌کردم خارج از نوبت آن را بخوانم و پیش‌بینی ام بود که شاید تابستان به سراغش روم. اما عنوان کتاب غرابت و نزدیکی‌ام با این موجود دوست داشتنی (که ای کاش یکی از آنها بودم) مرا بر این داشت که آن را زودتر مطالعه نمایم. و واقعا نه تنها ارزشش را داشت بلکه فراتر از آن به من لذت توأمان با رنج یعنی آنچه که در ادبیات به دنبالش می‌گردم را پیشکش کرد.

کتاب در مورد پزشک پیری است که چهل سال تنها با یک نوع نژاد سگ و همگی با یک نام سر کرده و زندگی‌اش را به این سگها گره زده، اما وقتی آخرین سگش در یک تصادف دلخراش از دست می‌رود او هم گلوله‌ای در گلوی خود شلیک می‌کند. پس از آن دوست صمیمی وِی که نویسنده‌ای علاقه‌مند به سگ‌هاست از خود می‌پرسد آیا او بخاطر مرگ آن سگ خودکشی کرد یا نه این یک تصمیم قدیمی است و صرفا بخاطر آن سگ تا آن روز خودش را نکشته و از اینجا به بعد ما داستان پزشک پیر و سگش را می‌خوانیم.

من این کتاب را به همه پیشنهاد میکنم. چه به آنان که به حیوانات عشق می‌ورزند تا آنان که احساسی ندارند. چراکه سگ تنها یک‌ نوول نیست، یک کتاب تاریخ، یک تراژدی و یک اثر روانکاوانه است.
حقیقتا پیش از مطالعه آن ذره‌ای هم‌حدس نمیزدم بتوانم در این حد آن را دوست داشته باشم.

البته باید از سروش حبیبی، مترجم ارزشمند کشورمان هم بابت ترجمه بسیار خوبی که برای ما از خود به جای گذاشت نیز سپاسگذار باشیم.
به امید آنکه سگی باشیم که حتی جان مفلوک‌ترین افراد را هم‌نجات دهیم.
#مهدی_آزاد
#اریک_امانوئل_اشمیت #سگ
@ForAzadism
پاکستان ظرف کمتر از ۴روز عملیات انتقامش رو از ایران انجام داد و ایران بر خلاف ادعاش کاملا غافلگیر شد. این یعنی پاکستان از پیش چندین نقشه برای تهاجم احتمالی به ما داشته.
از این جا به بعدش رو عاقلان دانند.
@ForAzadism
اگر انسان به خودآگاهی در مورد مرگ نمی‌رسید انقدر بیچاره نبود.
@ForAzadism
دو کار هست که در هر شرایطی طی این سالها انجام دادم. اولی سرودن هایکویی برای سال نو و دیگری همین یادداشتی که مشغولش هستم و نمی‌دانم چقدر خواندنی است!
برخی عادت‌ها قابل تحمل‌اند برخی لذتی دارند و برخی همراه با رویا پردازی. یادداشت هر ساله من در این روز یکی از آن رویاپردازی‌های همه ساله‌ام است و در تمام این سالها یک رویا در پس آن می‌گذرد. یادم نیست اولین بار چه سالی یادداشت نوشتن در روز تولدم آغاز شد اما می‌دانم که همیشه خواسته‌ام در پشت واژگانی که بخوبی پشتشان پنهان می‌شوم چه بود.
زندگی وجود دارد و هرچقدر تلاش برای انکارش کنیم هم تغییری حاصل نمی‌گردد. باید پذیرفت، پیش رفت یا تحمل کرد و روزی آن را به نحوی بگذاری و بروی. زندگی خواه ناخواه همه چیز را به خود گره زده و تو را تا جایی که بتواند بدنبال خویش می‌کشد. و این شاید بزرگترین اعجاز و یا ...
بگذریم. این واژگان را باید پایان برد در یکی از همین روزها.

#مهدی_آزاد
۲۴فروردین ۱۴۰۳
@ForAzadism
من اگر یک رهبر سیاسی ظالم با تفکرات دیکتاتوری بودم در شرایطی مثل الان یک آشوب و شورش کنترل شده و یا حتی یک شبهه کودتا کنترل شده در کشور راه می‌انداختم تا هرگونه عملیات انتقام یا تلافی یا درگیری خارجی نظامی خود به خود دور شود.
قبلا انجام شده و جواب هم داده.
@ForAzadism
درخت بید کور و دختر خفته
نوشته هاروکی موراکامی
👇
@ForAzadism
Azadism
درخت بید کور و دختر خفته نوشته هاروکی موراکامی 👇 @ForAzadism
درخت بید کور و دختر خفته
نوشته هاروکی موراکامی


بگذارید صحبت از کتاب را با هایکویی که پیش از خواندن آخرین داستان آن سرودم آغاز کنم.

بودا و بید کور
پیش چشمم در غروب
قهوه و گلهای ناشناس

چندی پیش سعید اقدم؛ کارگردان و نمایشنامه نویس با شماتت مخصوص خودش مرا به دست کشیدن از لجاجت تشویق کرد و برای آنکه مطمئن شود حرفش در من اثر کافی دارد گفت: (من موراکامی و کافکا رو در یک سطح می‌بینم). طبعاً برای منی که ورودم به جهان ادبیات به افرادی چون کافکا، گوته، هدایت و هسه گره خورده چنین گفته‌ای بسیار بی پروا به نظر می‌رسید. البته این را بگویم بنده سالها پیش به موراکامی علاقه‌مند شدم و وقتی در دوره اوج غرور و منیت خویش یک اثر از نظر خود ناامید کننده از او خواندم به کل موراکامی را سالها کنار گذاشتم و به دیگر بخش‌های ادبیات ژاپن پرداختم. تا اینکه پارسال بالاخره تصمیم گرفتم دوباره به جهان موراکامی باز گردم و اگر از دنبال کنندگان نوشته‌های بنده باشید متوجه گشتید چند کتاب از وی و فیلم‌های برگرفته از آثارش را نیز معرفی داشتم.

بگذریم.
درخت بید کور و دختر خفته یک مجموعه داستان کوتاه است که هر داستان به تنهایی می‌تواند نماینده این اثر باشد. البته برخی از داستان‌های کتاب مثل دومین حمله به نانوایی و آینه را پیشتر در دیگر کتاب‌های ترجمه شده از موراکامی مطالعه داشتم و یک دوره جدید با ترجمه‌ای دیگر از آنها خالی از لطف نبود.
داستان‌های کتاب به نظرم با خوش‌سلیقگی انتخاب شده و همین امر بر جذابیت آن افزوده اما متأسفانه باز با این مقوله کم‌بود آشنایی مترجم با فرهنگ ژاپنی مواجه گشتم که برای بنده (نه یک مخاطب عادی‌تر) قدری آزار دهنده بود. به طور مثال نویسنده به شینای یا شاید بوکن که دو شمشیر چوبی تمرینی در شمشیرزنی ژاپنی است اشاره می‌کند و مترجم به اشتباه آن را کندو که یک ورزش رزمی ژاپنی است ترجمه می‌کند. در این رشته رزمی مبارز با شمشیرهای ساخته از خیزران تمرین می‌کنند که به آن شینای اطلاق می‌شود.
اما جز این ایرادهای مختصر و قابل چشم‌پوشی ترجمه خوبی از اثر شده و مخاطب از آن لذت خواهد برد.
ترجمه اثر از خانم مونا حسینی است و به کوشش نشر قطره منتشر گشته.
داستان‌هایی که در این اثر مطالعه می‌کنید عبارتند از:

راننده‌ی تاکسی خون آشام
شهر او
جشنواره شیر دریایی
درخت بید کور و دختر خفته
دختری از ایپانما، ۱۹۶۳/۱۹۸۲
دومین حمله به نانوایی
آینه

ادبیات تنها راهی است که شما می‌توانید بدون تجربه مستقیم دیگر زندگی و فرهنگ‌ها را درک کنید.
این تنها توصیه من به کسی است که به دنبال بهانه‌ای برای کتاب نخواندن است.

#مهدی_آزاد
#هاروکی_موراکامی #درخت_بید_کور_و_دختر_خفته
@ForAzadism
ترس و اندوه یکباره
بچه گربه‌ای بی جان
تنها یک تکه پارچه بود


#مهدی_آزاد
#هایکو
@ForAzadism
کلاغ سیاهه
نوشته دیمیتری مامین سیبیریاک
ترجمه صمد بهرنگی
👇
@ForAzadism
Azadism
کلاغ سیاهه نوشته دیمیتری مامین سیبیریاک ترجمه صمد بهرنگی 👇 @ForAzadism
کلاغ سیاهه
نوشته دیمیتری مامین سیبیریاک
ترجمه صمد بهرنگی


وقتی این کتاب را برداشتم تا مطالعه کنم مطلقا توجهی به نام نویسنده‌اش نداشتم و در ذهنم یکی از آثار صمد بهرنگی بود. اما در همان صفحه اول وقتی با یک اسم روسی مواجه گشتم تازه متوجه شدم که یکجای کار می‌لنگد. از طرفی نوع نگارش و نوشتار کتاب و قهرمانان متفاوت اثر همراه با درون‌مایه پرولتاریا و رنج‌های توده تا صفحاتی نگذاشت ذهنم به سوی نویسنده‌ای جز بهرنگی رَود.

کلاغ سیاهه یک مجموعه داستان بسیار درگیر کننده و کوتاه است که هم برای نوجوانان و هم بزرگسالان مناسب است. قهرمانان متنوع اثر از خرگوش و خرس و قناری تا ستاره قطبی و فانوس دریایی در گردش‌اند.
کتاب به نحوی هم بی رحمی جامعه و سلسله مراتب قدرت را به خوبی نشان می‌دهد و هم قدرت اتحاد ضعفا که می‌تواند قویترین افراد را هم به فرار وا دارد.
البته بهرنگی این کتاب را از ترکی استانبولی به فارسی برگردانده و نه روسی.

حال بگذارید چند جمله هم به نویسنده خود اثر آقای مامین سیبیریاک بپردازم که نسبت به بهرنگی ما عمری طولانی‌تر داشت و جوان از بین‌مان نرفت.
آقای سیبیریاک حتی اگر یک چپ‌گرا به نحوی که ما می‌شناسیم هم نباشد (چراکه در سال ۱۹۱۲ چشم از جهان فروبست)، عقایدی کاملا ضد سرمایه داری و تمرکز ثروت و قدرت در دست سرمایه‌دارها داشت. او که خود زاده شهر اورال است از همان کودکی شاهد زندگی مشقت بار کارگران و معدنچیان و از طرفی ثروت‌های باد آورده و ظلم اربابان بود. همه اینها او را وا می‌دارد تا در آثارش همانگونه که لقب خنیاگر کوهستانهای اورال نامیده شد، در غالب داستان و قصه‌های متفاوت به بیان درد و رنج طبقات فرودست و با استعاره و تشبیه‌های بجا زندگی را آنگونه که هست روایت کند.
فکر می‌کنم همین‌ها هم بهرنگی را به او علاقه‌مند و وا داشت اثری از وی به فارسی برگرداند.
بنده همواره به نویسندگان و متفکرین آذری خود علاقه داشتم و تبریز را یکی از تأثیرگذارترین شهرها در تاریخ ایران پنداشتم.
در پایان با اینکه این اثر از یک نویسنده روس رنج‌کشیده است اما باز من آن را با یاد صمد بهرنگی شاید به یاد خواهم آورد.
این کتاب را برای خود و بچه هایتان تهیه کنید.

#مهدی_آزاد
#صمد_بهرنگی #مامین_سیبیریاک
#کلاغ_سیاهه
@ForAzadism
آسمان غرب کشور اگر بسته بشه نشونه جدی یک حمله است.
تا اینجا پروازهای مبدا تهران، اصفهان و شیراز بسته است و پروازهای بین‌المللی در حال ترک آسمان ایران اند.
صدای انفجارهای اصفهان از نوع توپ پدافند بوده که برای درگیری با پهپاد مؤثره و نه هواپیما در کلاس F-35 یا موشک های هدایت ماهواره‌ای.
باید صبر کنیم تا اخبار و ویدئو های دقیق بیاد.

این احتمال هم هست که اسرائیل صرفا خواسته قدرت پدافند ما رو محک بزنه و فعلا حمله جدی‌تی در کار نیست.
@ForAzadism
2024/04/19 04:28:42
Back to Top
HTML Embed Code: