tg-me.com/hezavegram/66417
Last Update:
عده ای از فراموش شدگان عراق عجم
قسمت ششم
حاج اصغر: حاجی با اینکه اکبر بود ولی خود را در برابر مردم اصغر میکرد و کوچیک بزرگ و کوچک میشد. حاجی! به همراه کاروان هشت بهشت، در حالی که فقط یک کوله بار پر از نان خشک داشت دو بار راهی سرزمین حجاز شده و حج به جا آورده بود. میگویند، او قبل از تشرف به سرزمین وحی از تمام اهالی محلههای قلعه و حصار و منق آباد و همچنین اهالی کوچههای هزاوهایها و اُلکه حلالیت طلبیده بوده و بابت کشک دزدیهای چهل سال پیشش عذر خواهی کرده بوده. نقل است در رمی جمرات وقتی یک قلوه سنگ به سمت شیطان پرتاب کرده بوده، شیطان در هیبت دایی جان ناپلئون در برابرش ظاهر شده و گفته: اصغر! تو دیگه چرا؟
علی لیلُو: لیلُو بود و آب لَک و لُچَّش مدام از گوشهی سمت راست دهانش به روی زنج و یال و یخهاش جاری بود. آدم حال به هم زنی بود و با همین حال به هم زنی صاحب نصف بیشتر کوچهی پشت مسجد تاریکه بود!! قارون یکی از شاگردان لیلُو بوده و در دفترچهی خاطراتش نوشته البته مبرهن است که طبق گفتهی استاد لیلُو ثروت از علم بهتر است. لیلُو مولف کتاب پدر پولدار_ پدر بی پول بوده.
عطا تِرّو: از لاتهای بی بخار یکی از محلههای لات خیز ایراک بود که متخصص درست کردن دعواهای دسته جمعی و فرار بود. عطا با اینکه هوش سرشاری داشت و هیچگاه درگیر بزن بزن و کتک خوردن نشد ولی از بد روزگار زمانی که فقط ۹۸ سال و ۱۳ ماه از عمرش میگذشت، پس از چاق کردن یک دعوای کاری و باری، هنگامی که قصد داشت به سمت باغ فردوس فرار کند، پایش در چاه آب پیاده راه امیر کبیر فعلی فرو رفت و گیر بچه محلهای اسدالله خان افتاد و اینگونه شد که سلطان ساخت و ساز دعواهای دسته جمعی در حوالی مزار عام مشت علی اکبر، زیر خاکی شد.
آجی بَگُم: من وقتی کوچک بودم نمیدانستم بَگُم یعنی چه؟ الآن هم نمیدانم! آجی بَگُم به همراه آجی اعظم و آواج افسر و کَلَه فاطمَه صبحهای جمعه در یکی از بالا خانههای حیاط درندشت سید فضلالله مجلس روضه خوانی برپا میکرد و پس از ذکر مصیبت آخوند و ریختن یک غرابه اشک، یک مشت آجیل مشکل گشا که از حاج آقا دانیالی خریده بود در پر چادر زنهای حاضر در روضه میریخت. آجّی بَگُم فقط یک عیب داشت و آن هم این بود که بین پسر شوهرش با پسرهای خودش خیلی فرق میگذاشت و هیچوقت به او گوشت نازَّه نمیداد.
✍ محمد علمدار
@hezavegram
#هزاوه_خاستگاه_امیران
BY هزاوه تلگرام
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/hezavegram/66417