Telegram Group & Telegram Channel
Quantum problems
⭕️ تحجر فکری در لباس آزاد اندیشی (قسمت اول) حدوداً هفت سال پیش، که سال آخر کارشناسی بودم، با یکی از اساتید بنام دانشکده درس ترمودینامیک داشتم. استاد تأکید زیادی بر روی استفاده از کتاب زبان اصلی بجای نسخه های ترجمه شده به فارسی داشت. استدلالش این بود که در…
⭕️ تحجر فکری در لباس آزاد اندیشی (قسمت دوم)

چهار سال پیش، بعد از دفاع از رسالۀ ارشدم، در طبقۀ پنجم دانشکده فیزیک مشغول کارهای ثبت نام دکتری بودم که تصادفاً آن استاد را دیدم. به رسم ادب جلو رفتم و سلام دادم. ایشان بلافاصله به من گفتند تو با این روش به هیچ جایی نمیرسی. (گویا پوستر دفاع من را دیده بودند و از موضوع کارم خبر داشتند.) بعد از آن ملاقات، از ایشان وقت گرفتم و بحث مفصلی با ایشان داشتم که داستانش را در اینجا شرح داده ام. خلاصه اینکه ایشان در ابتدا ادعا کردند که پرداختن به این مباحث بنیادی بیهوده است اما با صحبت ها و مثال هایی که برای ایشان زدم از موضع خود کوتاه آمدند و اعتراف کردند که مباحث بنیادی مهم است. اما ادعای خیلی ناامید کننده تری کردند.

ایشان گفتند این مباحث بنیادی کار همان امثال ویتن و واینبرگ است که با آن ها مکاتبه کردی! کار ما همین محاسبات و ضرب و تقسیم هاست!! واقعا استاد تبحر عجیبی در متحیر ساختن من داشتند... مگر می شود تا این حد مرزهای عدم خودباوری را گسترش داد؟ یعنی تمام کار ما مشق نویسی از روی دست بزرگان است و ما را به آن مباحث اصلی و عمیق راهی نیست؟ مگر چه تفاوتی میان ما و آن ها وجود دارد بجز همین ذهنیت و افکار محدود کننده؟ خداراشکر تا قبل از بازنشستگی دکتر گلشنی، در دانشگاه مأمنی داشتیم که از این همه تناقض گویی ها به آنجا پناه می بردیم و ایشان ما را روشن میکردند و در ما روح امید و خودباوری را تزریق می نمودند.

خلاصه گذشت تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم این استاد کتابی را از یک استاد فارسی زبان ترجمه نموده اند؛ اما یک فصل از آن که مربوط به رابطۀ علم و دین بوده، در ترجمه حذف شده است. صحبت از این موضوع در فضای مجازی داغ شده بود و هرکس ادعایی میکرد. گویا برخی ادعا میکردند که این فصل به خواست مؤلف حذف شده است و نه مترجم. این ادعا برایم عجیب بود چرا که مؤلف از اساتید برجسته ای بودند که اخیرا جایزه ای مربوط به جهان اسلام به ایشان اهدا شد و من هم قبلا با ایشان مکاتبه داشتم و ایشان را انسان متواضع و منصفی یافتم. از این جهت تصمیم گرفتم به ایشان ایمیلی بزنم و مستقیم از خودشان ماجرا را بپرسم که اتفاق عجیبی افتاد...

فردای آنروز ایمیلم را چک کردم و دیدم بجای مؤلف، آن استاد مترجم پاسخ داده و اینطور شروع کرده است: "خواهشمندم وقت استاد بزرگ را نگیریم . با من مکاتبه فرمایید. من صلاح دیدم وارد این مقولات نشویم." با توجه به شناختی که از ایشان از نظر عقاید داشتم این رفتار دور از ذهن نبود. اما به هر صورت انسان با هر عقیده ای، وقتی در مقام ترجمه و انتقال دانش قرار می گیرد باید اصل امانت داری را رعایت نماید. اگر اعتماد میان مخاطبین و مترجم از بین برود، این برای هر دوی آنها اتفاق ناخوشایندی است. دیگر مخاطب از کجا مطمئن باشد که این استاد در مورد موضوعات فصولِ دیگر این کتاب صلاح دیده باشند که همۀ متن را کامل و درست ترجمه نمایند؟ و از آن عجیب تر اینکه چرا کسی باید خود را در جایگاهی ببیند که تعیین کند وقت کدام استاد را می توان گرفت و کدام را نه. مکالمه، اساس کلیدی در جامعۀ علمی است. به شخصه بارها شده است که در مورد مسائلی که سوال داشتم با سرشناس ترین فیزیکدانان و فلاسفۀ دنیا مکاتبه کرده ام و ایشان نیز با روی باز من را راهنمایی و کمک نموده اند و این مسئلۀ خارج از عرفی نیست.

اما همۀ اینها به کنار، بعد از این ماجرا خبری را شنیدم و آن زمان بود که فهمیدم چرا آن استاد به من می گفتند که تو به هیچ جایی نمیرسی. گویا آن استاد مؤلف، جایزه ای را که مربوط به جهان اسلام بوده است، و مبلغ زیادی هم بوده، در اختیار آن استاد مترجم قرار داده تا صرف گسترش فیزیک بنیادی شود! بله درست است، تا زمانی که امثال ما دأب فیزیک بنیادی داشته باشد و امثال آن استاد گرامی متولی رشد آن شوند، ما به هیچ جایی نمیرسیم...

🆔@QMproblems



tg-me.com/QMproblems/197
Create:
Last Update:

⭕️ تحجر فکری در لباس آزاد اندیشی (قسمت دوم)

چهار سال پیش، بعد از دفاع از رسالۀ ارشدم، در طبقۀ پنجم دانشکده فیزیک مشغول کارهای ثبت نام دکتری بودم که تصادفاً آن استاد را دیدم. به رسم ادب جلو رفتم و سلام دادم. ایشان بلافاصله به من گفتند تو با این روش به هیچ جایی نمیرسی. (گویا پوستر دفاع من را دیده بودند و از موضوع کارم خبر داشتند.) بعد از آن ملاقات، از ایشان وقت گرفتم و بحث مفصلی با ایشان داشتم که داستانش را در اینجا شرح داده ام. خلاصه اینکه ایشان در ابتدا ادعا کردند که پرداختن به این مباحث بنیادی بیهوده است اما با صحبت ها و مثال هایی که برای ایشان زدم از موضع خود کوتاه آمدند و اعتراف کردند که مباحث بنیادی مهم است. اما ادعای خیلی ناامید کننده تری کردند.

ایشان گفتند این مباحث بنیادی کار همان امثال ویتن و واینبرگ است که با آن ها مکاتبه کردی! کار ما همین محاسبات و ضرب و تقسیم هاست!! واقعا استاد تبحر عجیبی در متحیر ساختن من داشتند... مگر می شود تا این حد مرزهای عدم خودباوری را گسترش داد؟ یعنی تمام کار ما مشق نویسی از روی دست بزرگان است و ما را به آن مباحث اصلی و عمیق راهی نیست؟ مگر چه تفاوتی میان ما و آن ها وجود دارد بجز همین ذهنیت و افکار محدود کننده؟ خداراشکر تا قبل از بازنشستگی دکتر گلشنی، در دانشگاه مأمنی داشتیم که از این همه تناقض گویی ها به آنجا پناه می بردیم و ایشان ما را روشن میکردند و در ما روح امید و خودباوری را تزریق می نمودند.

خلاصه گذشت تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم این استاد کتابی را از یک استاد فارسی زبان ترجمه نموده اند؛ اما یک فصل از آن که مربوط به رابطۀ علم و دین بوده، در ترجمه حذف شده است. صحبت از این موضوع در فضای مجازی داغ شده بود و هرکس ادعایی میکرد. گویا برخی ادعا میکردند که این فصل به خواست مؤلف حذف شده است و نه مترجم. این ادعا برایم عجیب بود چرا که مؤلف از اساتید برجسته ای بودند که اخیرا جایزه ای مربوط به جهان اسلام به ایشان اهدا شد و من هم قبلا با ایشان مکاتبه داشتم و ایشان را انسان متواضع و منصفی یافتم. از این جهت تصمیم گرفتم به ایشان ایمیلی بزنم و مستقیم از خودشان ماجرا را بپرسم که اتفاق عجیبی افتاد...

فردای آنروز ایمیلم را چک کردم و دیدم بجای مؤلف، آن استاد مترجم پاسخ داده و اینطور شروع کرده است: "خواهشمندم وقت استاد بزرگ را نگیریم . با من مکاتبه فرمایید. من صلاح دیدم وارد این مقولات نشویم." با توجه به شناختی که از ایشان از نظر عقاید داشتم این رفتار دور از ذهن نبود. اما به هر صورت انسان با هر عقیده ای، وقتی در مقام ترجمه و انتقال دانش قرار می گیرد باید اصل امانت داری را رعایت نماید. اگر اعتماد میان مخاطبین و مترجم از بین برود، این برای هر دوی آنها اتفاق ناخوشایندی است. دیگر مخاطب از کجا مطمئن باشد که این استاد در مورد موضوعات فصولِ دیگر این کتاب صلاح دیده باشند که همۀ متن را کامل و درست ترجمه نمایند؟ و از آن عجیب تر اینکه چرا کسی باید خود را در جایگاهی ببیند که تعیین کند وقت کدام استاد را می توان گرفت و کدام را نه. مکالمه، اساس کلیدی در جامعۀ علمی است. به شخصه بارها شده است که در مورد مسائلی که سوال داشتم با سرشناس ترین فیزیکدانان و فلاسفۀ دنیا مکاتبه کرده ام و ایشان نیز با روی باز من را راهنمایی و کمک نموده اند و این مسئلۀ خارج از عرفی نیست.

اما همۀ اینها به کنار، بعد از این ماجرا خبری را شنیدم و آن زمان بود که فهمیدم چرا آن استاد به من می گفتند که تو به هیچ جایی نمیرسی. گویا آن استاد مؤلف، جایزه ای را که مربوط به جهان اسلام بوده است، و مبلغ زیادی هم بوده، در اختیار آن استاد مترجم قرار داده تا صرف گسترش فیزیک بنیادی شود! بله درست است، تا زمانی که امثال ما دأب فیزیک بنیادی داشته باشد و امثال آن استاد گرامی متولی رشد آن شوند، ما به هیچ جایی نمیرسیم...

🆔@QMproblems

BY Quantum problems




Share with your friend now:
tg-me.com/QMproblems/197

View MORE
Open in Telegram


Quantum problems Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram announces Anonymous Admins

The cloud-based messaging platform is also adding Anonymous Group Admins feature. As per Telegram, this feature is being introduced for safer protests. As per the Telegram blog post, users can “Toggle Remain Anonymous in Admin rights to enable Batman mode. The anonymized admin will be hidden in the list of group members, and their messages in the chat will be signed with the group name, similar to channel posts.”

At a time when the Indian stock market is peaking and has rallied immensely compared to global markets, there are companies that have not performed in the last 10 years. These are definitely a minor portion of the market considering there are hundreds of stocks that have turned multibagger since 2020. What went wrong with these stocks? Reasons vary from corporate governance, sectoral weakness, company specific and so on. But the more important question is, are these stocks worth buying?

Quantum problems from in


Telegram Quantum problems
FROM USA