Telegram Group & Telegram Channel
🔴 بهار و فلسفه‌ی شکست!

🔷 علیرضا رجایی

@iranfardamag

🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه‌ جانبه در همه‌جا به‌چشم می‌خورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعین‌حال هیچ انسانی به هر میزان ساده‌اندیش، گمان‌نمی‌کند امکان حیات طیّبه‌ای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکان‌پذیر است.

▪️ جدا از دلایل بی‌شماری که برای شکست می‌شناسیم -و بی‌خردی مزمن و‌مهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار می‌دهند تا به دریافتی شاید بنیادین‌تر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسنده‌ای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، می‌نویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده‌ که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آن‌روی که آن را خوب می‌شناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسله‌ای طول و دراز از شکست‌ها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور می‌کند وظیفه خود می‌داند که شکست‌های نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبه‌ای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی می‌گوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست می‌خورد»... [درواقع] می‌توان گفت فلسفه پیروز می‌شود امّا به قدری که شکست می‌خورد"[۱].

🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقاله‌ای توضیح می‌دهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همه‌گیری شکست‌خورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجهه‌ی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- می‌نویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه‌ نتوانست کاری انجام دهد". وی می‌افزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینه‌سازی‌ "فیلسوف فرانسوی ژان‌لوک نانسی به ما‌ هشدار داد که به حرف‌های دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن‌ پیروی کرده‌بود که‌ می‌گفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مرده‌بود"[۲].

▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاست‌نامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را می‌پذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره می‌کند و‌می‌نویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه می‌تواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومت‌ها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمی‌دهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونت‌اند، حتی اگر لیبرال‌دمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره این‌که در جهان توسعه‌نیافته، تفاوت‌ها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و به‌آسانی در زمره خواص درمی‌آیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر می‌شود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع می‌کنند، باید از داعیه‌های سوفسطائیان مدعی آزادی‌خواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".

🔸داوری در بخش دیگری از این‌مقاله بحران "چه باید کرد"‌ و خلاءِ بی‌پاسخی به آن را مطرح می‌کند و می‌نویسد:‌ "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمی‌تواند مطرح ‌شود؛ زیرا هیچ‌کس وظیفه‌ای برای خود نمی‌شناسد؛ همه خیال می‌کنند که راه صلاح را می‌شناسند و اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقام‌های مسئول و مدعی نمی‌دانند که چه باید بکنند...مشکل اساسی‌تر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعه‌نیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه می‌کند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خورده‌ام و شکست را می‌پذیرم. درک و قبول شکست می‌تواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".

▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژی‌زده را بحرانی فراگیر می‌بیند که هردو جبهه‌ی باقدرتان و بی‌قدرتان را دربرگرفته‌است: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....


متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1


#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفه‌ی_شکست
http://www.tg-me.com/us/ایران فردا/com.iranfardamag



tg-me.com/iranfardamag/4861
Create:
Last Update:

🔴 بهار و فلسفه‌ی شکست!

🔷 علیرضا رجایی

@iranfardamag

🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه‌ جانبه در همه‌جا به‌چشم می‌خورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعین‌حال هیچ انسانی به هر میزان ساده‌اندیش، گمان‌نمی‌کند امکان حیات طیّبه‌ای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکان‌پذیر است.

▪️ جدا از دلایل بی‌شماری که برای شکست می‌شناسیم -و بی‌خردی مزمن و‌مهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار می‌دهند تا به دریافتی شاید بنیادین‌تر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسنده‌ای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، می‌نویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده‌ که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آن‌روی که آن را خوب می‌شناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسله‌ای طول و دراز از شکست‌ها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور می‌کند وظیفه خود می‌داند که شکست‌های نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبه‌ای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی می‌گوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست می‌خورد»... [درواقع] می‌توان گفت فلسفه پیروز می‌شود امّا به قدری که شکست می‌خورد"[۱].

🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقاله‌ای توضیح می‌دهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همه‌گیری شکست‌خورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجهه‌ی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- می‌نویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه‌ نتوانست کاری انجام دهد". وی می‌افزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینه‌سازی‌ "فیلسوف فرانسوی ژان‌لوک نانسی به ما‌ هشدار داد که به حرف‌های دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن‌ پیروی کرده‌بود که‌ می‌گفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مرده‌بود"[۲].

▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاست‌نامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را می‌پذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره می‌کند و‌می‌نویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه می‌تواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومت‌ها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمی‌دهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونت‌اند، حتی اگر لیبرال‌دمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره این‌که در جهان توسعه‌نیافته، تفاوت‌ها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و به‌آسانی در زمره خواص درمی‌آیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر می‌شود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع می‌کنند، باید از داعیه‌های سوفسطائیان مدعی آزادی‌خواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".

🔸داوری در بخش دیگری از این‌مقاله بحران "چه باید کرد"‌ و خلاءِ بی‌پاسخی به آن را مطرح می‌کند و می‌نویسد:‌ "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمی‌تواند مطرح ‌شود؛ زیرا هیچ‌کس وظیفه‌ای برای خود نمی‌شناسد؛ همه خیال می‌کنند که راه صلاح را می‌شناسند و اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقام‌های مسئول و مدعی نمی‌دانند که چه باید بکنند...مشکل اساسی‌تر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعه‌نیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه می‌کند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خورده‌ام و شکست را می‌پذیرم. درک و قبول شکست می‌تواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".

▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژی‌زده را بحرانی فراگیر می‌بیند که هردو جبهه‌ی باقدرتان و بی‌قدرتان را دربرگرفته‌است: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....


متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1


#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفه‌ی_شکست
http://www.tg-me.com/us/ایران فردا/com.iranfardamag

BY ایران فردا




Share with your friend now:
tg-me.com/iranfardamag/4861

View MORE
Open in Telegram


ایران فردا Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Traders also expressed uncertainty about the situation with China Evergrande, as the indebted property company has not provided clarification about a key interest payment.In economic news, the Commerce Department reported an unexpected increase in U.S. new home sales in August.Crude oil prices climbed Friday and front-month WTI oil futures contracts saw gains for a fifth straight week amid tighter supplies. West Texas Intermediate Crude oil futures for November rose $0.68 or 0.9 percent at 73.98 a barrel. WTI Crude futures gained 2.8 percent for the week.

What Is Bitcoin?

Bitcoin is a decentralized digital currency that you can buy, sell and exchange directly, without an intermediary like a bank. Bitcoin’s creator, Satoshi Nakamoto, originally described the need for “an electronic payment system based on cryptographic proof instead of trust.” Each and every Bitcoin transaction that’s ever been made exists on a public ledger accessible to everyone, making transactions hard to reverse and difficult to fake. That’s by design: Core to their decentralized nature, Bitcoins aren’t backed by the government or any issuing institution, and there’s nothing to guarantee their value besides the proof baked in the heart of the system. “The reason why it’s worth money is simply because we, as people, decided it has value—same as gold,” says Anton Mozgovoy, co-founder & CEO of digital financial service company Holyheld.

ایران فردا from us


Telegram ایران فردا
FROM USA