Telegram Group & Telegram Channel
#فاصله🥀
پارت 1
جک
از خواب بیدار شدم هنوزم الکسا تو بغلم خواب بود.یه لبخند از روی رضایت زدم و پیشونیش رو بوس کردم .بلند شدم و رفتم دستشویی و یه آبی به صورتم زدم.اوضاع از این بهتر نمیشد یه زندگی عالی با کسی که دوستش دارم چی از این بهتر. رفتم آشپزخونه و میز صبحونه رو چیدم که یکدفعه الکسا اومد و از پشت بغلم کرد.بغلش کردم و لب های قرمز و خوش رنگش رو بوسیدم.با هم نشستیم و صبحونه رو خوردیم که گفت : کی ماموریت میری
جک : هنوز معلوم نیست
الکسا : احساس میکنم من مزاحم کار کردنت میشم ؟
جک : نه اصلا از این فکر ها نکن تا تو هستی همه چی عالیه
الکسا : راست میگی
جک : اره
السا
از خواب بیدار شدم یه نگاه به ساعت کردم که دیدم ساعت ۸ صبح . خوبه به موقع بیدار شدم برای دانشگاه دیرم نمیشه . آنا رو بیدار کردم که با حالت خواب آلود گفت: بزار یکم دیگه بخوابم
السا : نه زیاد خوابیدی برای دانشگاه دیرمون میشه کریستوف منتظره
آنا : حق با توعه
السا معلومه که حق با منه
وقتی آنا بلند شد میز صبحونه رو چیدم و شروع کردیم به صبحونه خوردن که زنگ در خورد.رفتم و درو باز کردم که با هیکاپ رو به رو شدم هیکاپ: سلام دیر که نرسیدم
السا : نه اتفاقا به موقع اومدی
آنا : نخیر خیلی هم دیر اومدی
هیکاپ: بی مزه بلند شید حاضر شید که باید بریم دنبال استرید
حق با هیکاپ بود باید سریع حاضر شیم چون کلی کار داریم .کارای دانشگاه به کنار عروسی هیکاپ و استرید هم نزدیک بود. خیلی براشون خوشحال بودم . وقتی حاضر شدیم یه لحظه یاد نیک افتادم و بغض بدی تو گلوم نشست فکر روزی که منو ول کرد و با جسیکا رفت از فکرم بیرون نمی‌رفت .یکم که به خودم اومدم هیکاپ رو دیدم که گفت : حالت خوبه بغضم رو خوردم و آروم گفتم : اره خوبم
هیکاپ : بازم فکر نیک اشغال افتادی اون بیشرف که به هیچی بجز خودش اهمیت نمی‌داد
السا: نه برام اصلا مهم نیست
وقتی این حرف رو زدم یکدفعه ای یه قطره اشک از چشمم بیرون اومد که هیکاپ بغلم کرد و گفت : بهش فکر نکن منو آنا پشتتیم . ناخودآگاه لبخندی گوشه لبم جا خوش کرد.از بغلش بیرون اومدم و گفتم : حق با توعه
هیکاپ : شک نکن حالا با آنا برید تو ماشین تا بیام . باشه ای گفتم و حرکت کردیم.



tg-me.com/jelsastory300year/17750
Create:
Last Update:

#فاصله🥀
پارت 1
جک
از خواب بیدار شدم هنوزم الکسا تو بغلم خواب بود.یه لبخند از روی رضایت زدم و پیشونیش رو بوس کردم .بلند شدم و رفتم دستشویی و یه آبی به صورتم زدم.اوضاع از این بهتر نمیشد یه زندگی عالی با کسی که دوستش دارم چی از این بهتر. رفتم آشپزخونه و میز صبحونه رو چیدم که یکدفعه الکسا اومد و از پشت بغلم کرد.بغلش کردم و لب های قرمز و خوش رنگش رو بوسیدم.با هم نشستیم و صبحونه رو خوردیم که گفت : کی ماموریت میری
جک : هنوز معلوم نیست
الکسا : احساس میکنم من مزاحم کار کردنت میشم ؟
جک : نه اصلا از این فکر ها نکن تا تو هستی همه چی عالیه
الکسا : راست میگی
جک : اره
السا
از خواب بیدار شدم یه نگاه به ساعت کردم که دیدم ساعت ۸ صبح . خوبه به موقع بیدار شدم برای دانشگاه دیرم نمیشه . آنا رو بیدار کردم که با حالت خواب آلود گفت: بزار یکم دیگه بخوابم
السا : نه زیاد خوابیدی برای دانشگاه دیرمون میشه کریستوف منتظره
آنا : حق با توعه
السا معلومه که حق با منه
وقتی آنا بلند شد میز صبحونه رو چیدم و شروع کردیم به صبحونه خوردن که زنگ در خورد.رفتم و درو باز کردم که با هیکاپ رو به رو شدم هیکاپ: سلام دیر که نرسیدم
السا : نه اتفاقا به موقع اومدی
آنا : نخیر خیلی هم دیر اومدی
هیکاپ: بی مزه بلند شید حاضر شید که باید بریم دنبال استرید
حق با هیکاپ بود باید سریع حاضر شیم چون کلی کار داریم .کارای دانشگاه به کنار عروسی هیکاپ و استرید هم نزدیک بود. خیلی براشون خوشحال بودم . وقتی حاضر شدیم یه لحظه یاد نیک افتادم و بغض بدی تو گلوم نشست فکر روزی که منو ول کرد و با جسیکا رفت از فکرم بیرون نمی‌رفت .یکم که به خودم اومدم هیکاپ رو دیدم که گفت : حالت خوبه بغضم رو خوردم و آروم گفتم : اره خوبم
هیکاپ : بازم فکر نیک اشغال افتادی اون بیشرف که به هیچی بجز خودش اهمیت نمی‌داد
السا: نه برام اصلا مهم نیست
وقتی این حرف رو زدم یکدفعه ای یه قطره اشک از چشمم بیرون اومد که هیکاپ بغلم کرد و گفت : بهش فکر نکن منو آنا پشتتیم . ناخودآگاه لبخندی گوشه لبم جا خوش کرد.از بغلش بیرون اومدم و گفتم : حق با توعه
هیکاپ : شک نکن حالا با آنا برید تو ماشین تا بیام . باشه ای گفتم و حرکت کردیم.

BY ❄jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ ❄


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/jelsastory300year/17750

View MORE
Open in Telegram


jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Can I mute a Telegram group?

In recent times, Telegram has gained a lot of popularity because of the controversy over WhatsApp’s new privacy policy. In January 2021, Telegram was the most downloaded app worldwide and crossed 500 million monthly active users. And with so many active users on the app, people might get messages in bulk from a group or a channel that can be a little irritating. So to get rid of the same, you can mute groups, chats, and channels on Telegram just like WhatsApp. You can mute notifications for one hour, eight hours, or two days, or you can disable notifications forever.

That growth environment will include rising inflation and interest rates. Those upward shifts naturally accompany healthy growth periods as the demand for resources, products and services rise. Importantly, the Federal Reserve has laid out the rationale for not interfering with that natural growth transition.It's not exactly a fad, but there is a widespread willingness to pay up for a growth story. Classic fundamental analysis takes a back seat. Even negative earnings are ignored. In fact, positive earnings seem to be a limiting measure, producing the question, "Is that all you've got?" The preference is a vision of untold riches when the exciting story plays out as expected.

jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ from us


Telegram ❄jᎬᏞsᎪ sᏆᎾᏒᎽ ❄
FROM USA