Telegram Group & Telegram Channel
کاریزگاه
آسیب‌شناسی نقد ادبی(شماره ۲) قوانین نانوشته(۲-۲) فرم و محتوا اگر"فرم"را با توسع معنایی تام در نظر بگیریم(فرمالیست افراطی کیفور می‌شود)، شامل هر آن چیزی خواهد شد که در پیوند کامل با نفس محتوا، پیام و معنای شعر نباشد و با این نگاه افراطی حتی صنایعی چون تشبیه…
...همانطوریکه تطویل نیز گاه بلای جان شعر است(اشارتی به یادداشت پیشین) اما مشکل زمانی بروز می‌کند که منتقدان ادبی به این قوانین جامه قواعد ازلی ابدی و مقدس می‌پوشانند و به محض مواجهه با خلاف آن بی هیچ اندیشه و تاملی مانند کسی که دشنام ناموسی خورده باشد، برمی آشوبند و هیاهو می‌کنند! در حالیکه توجه ندارند که افراط در این سخن و پافشاری به برابر دانستن شعر با فرم، به معنای انکار "هنر بودن"شعر و فرو‌کاستن آن به فن و تکنیک و صنعت است که در ادامه به انکار جوشش و خلاقیت و قوه‌ی ذهنی شاعر در دیدن و فهم و انتقال تصاویر و پیوندها خواهد انجامید(این سو را نیز به افراط طی کردن به معنای انکار کوشش و فنون و ظرائف ادبی خواهد بود)ضمن اینکه می‌دانیم در تقریر برهان خود و در فرض اولیه، در ترازویی نامیزان محتوا را یکسو نهاده و همه چیز را فرم گفتیم و در کفه دیگر نهادیم، در حالی که چنین چیزی مد نظر خود فرمالیست‌ها نیز نمی‌باشد و افراطی‌ترین ایشان، جایگاه جداگانه‌ای برای متخیله و تصاویرش، عاطفه و حضور درونی‌اش و اندیشه شاعرانه و مضامین و ظرائف احساس و ادراک شاعران قائل هستند که بی تردید در کفه‌ی محتوا قرار خواهند گرفت!

اما آفت این داستان در کجا رخ می‌نماید؟ وقتی منتقد و آموزگار و مسند نشینان محافل ادبی، دائم با دگنگ فرمالیسم بر تن و جان شاعر و شعر می‌کوبند و نگاهشان به قوالب شعری نگاه کارگر کوره‌پزخانه به قالب خشت است و چگونه گفتن را ذکر شبانه دارند، بی برو برگرد شنوندگان و هنرجویان نسبت به زبان بی اعتماد شده و کلیت آن را پدیده‌ای مکانیکی خواهند دید و هیچ رابطه دینامیک و زنده و دیالکتیکی و گاه مکملی میان عناصر زبان نخواهند یافت و با مهجور نهادن تصور و احساس و عاطفه و اندیشه و محتوا و همچنین خلع سلاح و ابزار ذاتی زبان، دست در تولید فرش‌های ماشینی غزل و چارپاره و رباعی و...خواهند برد! و این دقیقا اتفاقی‌ست که در شعر فارسی رخ داده است و نتایج آن را در تولید هزاران غزل یک شکل و یک فرم و بدون امضاء می‌توان دید و هم در تبدیل شعر به پاره سخنی بی‌ارزش که می‌تواند التذاذ گذرایی بیافریند و تمام!

ممکن است از سویی، عزیزی اشکال کند که همین نگرش فرمالیستی غالب توانسته است غزل معاصر را زنده نگاه دارد و اگر التفاتی نسبت به این قالب و چارپاره و اندکی نیز رباعی جدید مشاهده می‌شود، از همین رهگذر است و نمی‌توان از اقبال شعردوستان به این دست آثار، سرسری گذشت! که پاسخ خواهم داد: هر چه زودتر خودفریبی را رها کنیم بهتر است، شعر فارسی معاصر از پس چند نام بزرگی که تا اواسط دهه هفتاد باقی‌مانده ایشان نیز رخت بر خاک افکندند، هیچگاه مخاطبی درخور از لحاظ کمّی نیافته است و شاعران امروز شعر می‌نویسند و خود مخاطب دیگر شاعران هستند! آن التذاذ را نیز خود دانید که چگونه تعبیر می‌کنید!

(با پذیرش وجود آثاری محدود اما ممتاز)باید باور آورد که ذائقه ادبی به انحطاط و ابتذال کشیده شده است تا جایی که وجود یک ترکیب قدری نوآورانه در یک غزل سراسر تکرار و تقلید، شنوندگان (یعنی همان دیگر شاعران)را سر ذوق می‌آورد! و این واقعیتی تلخ است که ذائقه ادبی را خود اهل ادب به پست‌ترین جای‌ها هبوط داده‌اند.

این قانون برآمده از تئوری اما جاری و قدرتمند را چند صباحی بشکنیم و در گام نخست، نیم نگاهی نیز به محتوا داشته باشیم! راستی تا چه زمانی مشتاق خواهیم بود تا ریز‌احوال شاعران و تکرار تجربه‌های مفلسی و ناله‌های شبه عاشقی را تاب بیاوریم و به بهانه‌ی "چگونه گفتن مهم است" به ابتذال معنا و تکرار ابتذال، عمق و گستره تقدیم کنیم؟


یزدان رحیمی


#آسیب‌شناسی‌نقد‌ادبی‌در‌ایران

@gahnaghd



tg-me.com/karizga/2161
Create:
Last Update:

...همانطوریکه تطویل نیز گاه بلای جان شعر است(اشارتی به یادداشت پیشین) اما مشکل زمانی بروز می‌کند که منتقدان ادبی به این قوانین جامه قواعد ازلی ابدی و مقدس می‌پوشانند و به محض مواجهه با خلاف آن بی هیچ اندیشه و تاملی مانند کسی که دشنام ناموسی خورده باشد، برمی آشوبند و هیاهو می‌کنند! در حالیکه توجه ندارند که افراط در این سخن و پافشاری به برابر دانستن شعر با فرم، به معنای انکار "هنر بودن"شعر و فرو‌کاستن آن به فن و تکنیک و صنعت است که در ادامه به انکار جوشش و خلاقیت و قوه‌ی ذهنی شاعر در دیدن و فهم و انتقال تصاویر و پیوندها خواهد انجامید(این سو را نیز به افراط طی کردن به معنای انکار کوشش و فنون و ظرائف ادبی خواهد بود)ضمن اینکه می‌دانیم در تقریر برهان خود و در فرض اولیه، در ترازویی نامیزان محتوا را یکسو نهاده و همه چیز را فرم گفتیم و در کفه دیگر نهادیم، در حالی که چنین چیزی مد نظر خود فرمالیست‌ها نیز نمی‌باشد و افراطی‌ترین ایشان، جایگاه جداگانه‌ای برای متخیله و تصاویرش، عاطفه و حضور درونی‌اش و اندیشه شاعرانه و مضامین و ظرائف احساس و ادراک شاعران قائل هستند که بی تردید در کفه‌ی محتوا قرار خواهند گرفت!

اما آفت این داستان در کجا رخ می‌نماید؟ وقتی منتقد و آموزگار و مسند نشینان محافل ادبی، دائم با دگنگ فرمالیسم بر تن و جان شاعر و شعر می‌کوبند و نگاهشان به قوالب شعری نگاه کارگر کوره‌پزخانه به قالب خشت است و چگونه گفتن را ذکر شبانه دارند، بی برو برگرد شنوندگان و هنرجویان نسبت به زبان بی اعتماد شده و کلیت آن را پدیده‌ای مکانیکی خواهند دید و هیچ رابطه دینامیک و زنده و دیالکتیکی و گاه مکملی میان عناصر زبان نخواهند یافت و با مهجور نهادن تصور و احساس و عاطفه و اندیشه و محتوا و همچنین خلع سلاح و ابزار ذاتی زبان، دست در تولید فرش‌های ماشینی غزل و چارپاره و رباعی و...خواهند برد! و این دقیقا اتفاقی‌ست که در شعر فارسی رخ داده است و نتایج آن را در تولید هزاران غزل یک شکل و یک فرم و بدون امضاء می‌توان دید و هم در تبدیل شعر به پاره سخنی بی‌ارزش که می‌تواند التذاذ گذرایی بیافریند و تمام!

ممکن است از سویی، عزیزی اشکال کند که همین نگرش فرمالیستی غالب توانسته است غزل معاصر را زنده نگاه دارد و اگر التفاتی نسبت به این قالب و چارپاره و اندکی نیز رباعی جدید مشاهده می‌شود، از همین رهگذر است و نمی‌توان از اقبال شعردوستان به این دست آثار، سرسری گذشت! که پاسخ خواهم داد: هر چه زودتر خودفریبی را رها کنیم بهتر است، شعر فارسی معاصر از پس چند نام بزرگی که تا اواسط دهه هفتاد باقی‌مانده ایشان نیز رخت بر خاک افکندند، هیچگاه مخاطبی درخور از لحاظ کمّی نیافته است و شاعران امروز شعر می‌نویسند و خود مخاطب دیگر شاعران هستند! آن التذاذ را نیز خود دانید که چگونه تعبیر می‌کنید!

(با پذیرش وجود آثاری محدود اما ممتاز)باید باور آورد که ذائقه ادبی به انحطاط و ابتذال کشیده شده است تا جایی که وجود یک ترکیب قدری نوآورانه در یک غزل سراسر تکرار و تقلید، شنوندگان (یعنی همان دیگر شاعران)را سر ذوق می‌آورد! و این واقعیتی تلخ است که ذائقه ادبی را خود اهل ادب به پست‌ترین جای‌ها هبوط داده‌اند.

این قانون برآمده از تئوری اما جاری و قدرتمند را چند صباحی بشکنیم و در گام نخست، نیم نگاهی نیز به محتوا داشته باشیم! راستی تا چه زمانی مشتاق خواهیم بود تا ریز‌احوال شاعران و تکرار تجربه‌های مفلسی و ناله‌های شبه عاشقی را تاب بیاوریم و به بهانه‌ی "چگونه گفتن مهم است" به ابتذال معنا و تکرار ابتذال، عمق و گستره تقدیم کنیم؟


یزدان رحیمی


#آسیب‌شناسی‌نقد‌ادبی‌در‌ایران

@gahnaghd

BY کاریزگاه


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/karizga/2161

View MORE
Open in Telegram


کاریزگاه Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram has exploded as a hub for cybercriminals looking to buy, sell and share stolen data and hacking tools, new research shows, as the messaging app emerges as an alternative to the dark web.An investigation by cyber intelligence group Cyberint, together with the Financial Times, found a ballooning network of hackers sharing data leaks on the popular messaging platform, sometimes in channels with tens of thousands of subscribers, lured by its ease of use and light-touch moderation.

A Telegram spokesman declined to comment on the bond issue or the amount of the debt the company has due. The spokesman said Telegram’s equipment and bandwidth costs are growing because it has consistently posted more than 40% year-to-year growth in users.

کاریزگاه from us


Telegram کاریزگاه
FROM USA