tg-me.com/kharaabaatnew/14783
Last Update:
انسان تا ان جای که می تواند همه خصلت های نیک را در خود پرورش دهد وتمام صفات زشت و نکوهیده را از خود دور سازد
. همه ادیان و مکاتب فلسفی کوشیده اند تا انسان، این حیوان دو پا را از چهارپایی و احوال چهار پایان دور سازند و معتقدند که این امر زمانی امکان پذیر است که خصلت های بد انسان از بین برود وبه جای آن خصلت های خوب و پسندیده جایگزین شود.
بنابراین اصل تصوف بر مبنای تزکیه و تهذیب نفس است؛ چنانچه بسیاری از بزرگان نیز درتعریف تصوف به این امر اشاره کرده اند، بدین ترتیب که: تصوف روشی عملی است که با اکسیر عشق وجود انسان را از پستی و رذالت به قله منیع می کشاند و ماهیت او را دگرگون می سازد.
حافظ نیز این مطلب را اینگونه بیان می کند:
دست از مس وجود چون مردان ره بشوی*** تا کیمیا ی عشق بیابی و زر شوی
خواب و خورت زمرتبه خویش دور کرد*** آنگه رسی به خویش که بی خواب وخورشوی
(دیوان حافظ، غزل487).
علاوه بر این، تعریف بسیاری از مشایخ صوفیه نیزمتضمن این معنا است،
ازجمله تعریف ابوسعید ابوالخیر از تصوف و صوفی. وی تصوف را یکسو نگریستن و یکسان دیدن دانسته است؛ این امر زمانی محقق می شود که انسان بتواند اخلاق زشت و ناپسند را از ذات خود دور سازد و صفات نیک و پسندیده را کسب کند.
(( (( پس نتیجه می گیریم اول صوف و پاک گردانیم روح را بعد وارد مرحله دیگر یعنی تصوف شویم برای کسب صفات خداوندی و گرفتن اخلاق حمیده در اصل روح انسان در هر مرحله ای اسمی به خود می گیرد و در راه رسیدن به الله تعالی هر مرحله و منزلی نامی و صفتی را می پزیرد )))
به عبارت دیگر، انسان باید ما ومنی ها را در خود بکشد و از خود فانی شود،و بقا به صفات الله را در خود جای دهد دراین صورت فقط خدا را درنظر داشته وهمه چیز را، حتی بدیها را نیز مانند خوبیها می بیند.
صوفی آن است که «آنچه در سر داری بنهی و آنچه در کف داری بدهی و از آنچه بر تو آید نجهی». این تعریف ابوسعید از صوفی نیز دال بر این معنا است که انسان برای صوفی شدن باید رذایل اخلاقی را از وجودش پاک سازد.
محققان این تعریف را اینگونه تبیین کرده اند که: «آنچه در سر داری بنهی»؛ یعنی آنچه در سر است، کبر و نخوت و غرور و خودبینی است که تا انسان آنها را از بین نبرد واز سر بیرون ننهد امقام انسانیت به دور است؛
به عبارت دیگر با مردم و خلق خدا همدم ویکرنگ نیست و خود را از یک جنس و مردم را از جنس دیگر می داند
. و« آنچه در کف داری بدهی»؛ یعنی
آنچه از مال و ثروت وجاه دنیا در دست داری، ببخشی؛ چرا که اگر انسان بخشندگی و ایثارنداشته باشد، مانند زور گویان و متجاوزان همه دنیا را برای خود می خواهد و برای رسیدن به خواسته های خود مردم را به اسارت می گیرد.
بنابراین یکی از بزرگترین موانع قهر و قتل نفس، بخشش است؛چرا که مال دنیا و ثروت زیاد موجب تباهی دل و فساد روح می شود.
لذا صوفی واقعی کسی است که هر چه دارد با نیازمندان بخورد. و« آنچه بر توآید نجهی»؛ بدین معنا است که در برابر سختی ها ومشکلات ایستادگی کنی و زود از میدان بیرون نروی.
و همچنین در برابر سخنان ناسنجیده و ناسزای مردم پیرامون خود، صبر و شکیبایی نشان دهی و زود عصبانی نشوی؛
زیرا که برخی از افراد در برابرسخنان درشت و ناسزا چنان از کوره در می روند که به یک حیوان وحشی مبدل می شوند
، در صورتیکه این صفت شایسته مقام انسانیت نیست.
اما چنانچه ملاحظه می شود، علت جنگ و جدال و کشتار مردم بی پناه در دنیای معاصرنیز جز وحشی گری و نفس پرستی نمی باشد. (حلبی، علی اصغر، مبانی عرفان و احوال عارفان، ص: 33-28).
بنابراین هر کس خود رابرتر از دیگران ببیند و اعتراض و انتقاد کسی را تحمل نکند
از جرگه وارستگان بیرون است.
صوفیان و اهل تصوف این نوع افراد را به کودکانی تشبیه می کنند که همیشه با خود بازی می کنند وخود را امیر می پندارند و با همسالان خود انس نمی گیرند. لذا در تصوف خود بینی و خود پسندی نیست؛ زیرا که هر کس که صوفی است باید به همه چیزحتی سختی ها و ناملایمات عشق بورزد و آنها را جزو خود بداند. به طور کلی صوفی واقعی کسی است که همواره می کوشد تا نفس خود را از آلودگی های درونی برهاند تا از این طریق بتواند از خود وصفات ناپسندش فانی شود و به بقای در خداوند برسد🌺
@kharaabaatnew
👆کانال عرفانی خرابات👆
BY 🌷خرابات🌷
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/kharaabaatnew/14783