tg-me.com/khashatra/39571
Last Update:
✅ پذیرند پاکان از و راه او،
به خورشید تابان ۱ رسدگاه او.
بدان را برآرد سراسر هلاک،
کند آشکارا یکی دین پاک.
چو از زادن او خبر یافت شاه،
رخش گشت بر گاه مانند کاه.
همان گاه بنشست بر پشت اسپ،
روان شد بر خانه ی پورشسپ.
بیامد به بالین آن شیر خوار،
رخی دید ماننده ی نو بهار.
از و فر ۲ یزدان ۳ شده تافته،
ز اسرار او شه خبر یافته.
ز دیدار او شاه شد چون زریر،
یکی را بفرمود ۴ کو را بگیر.
گرفتند و ۵ آن شاه ناپاک وار،
گرفتش ۶ یکی خنجر آبدار.
بدان تا زراتشت را بر دونیم،
کند، دورماند ۷ دل از ترس و بیم.
هم اندر زمان خشک شد دست شاه،
به فرمان جان پرور نيک خواه.
پدید آمد اندر تنش رنج و درد،
تو گفتی که با مرگ شد هم نبرد.
به ناکام چون شاه رنجور شد،
همان که زبالین او دور شد.
کرا باشد ایزد نگهدار و یار،
زهر لد شود جان او رستگار.
همه جادوان زار و حیران شدند،
وزان کار چون مار پیچان شدند.
برفتند از آن جا به فرمان شاه،
ز رنجه ی تن شاه و دل بر ز آه.
-----‐--------------------------------------
۱ - نچ : رخشان
۲ - نچ : فره ی.
٣ - نچ : ایزدان.
۴ - نچ : ز گهواره فرمود.
۵ - نچ : واو عطف ندارد.
۶ - چ : گرفته (متن از نچ است).
۷ - نچ : زند و رهاند. (متن از نج است. و : «زند وارهاند» نیز ممکن است).
📚 بُن مایه :
نسک زراتشت نامه ؛
نوشته ی زرتشت بهرام پژدو،
شاعر سده ی هفتم هجری.
ناشر : کتاب خانه ی طهوری تهران.
🖋 رونوشت بردیا بزرگمهر.
۸۱
@khashatra
ادامه دارد...
BY وُهومَن اَمشاسِپَند
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/khashatra/39571