Telegram Group & Telegram Channel
«من سیاسی نیستم!؟»


سال ۱۳۹۴ هنگامی که پس از سه سال تدریس در دانشگاه ایالتی اوهایو به دانشگاه فردوسی بازگشتم دانشجویان پرسش‌های گوناگونی پیرامون موضوعات متفاوت از نظام آموزشی، برنامه درسی و شیوه و منابع تدریس تا سبک زندگی و وضعیت اقتصادی مردم و سایر شئون زندگی در امریکا می‌پرسیدند. از جمله پرسش‌ها هم این بود که راست است که می‌گویند امریکایی‌ها چندان درگیر آگاهی از اوضاع جهان از جمله ایران و نیز اوضاع سیاسی کشور خودشان نیستند و سطح عمومی آگاهی سیاسی‌شان بالا نیست؟ توضیح من این بود که به طور طبیعی درگیر شدن شهروندان هر کشور با یک موضوع بسته به میزان تأثیر آن موضوع بر زندگی‌شان دارد. مثلا باید دید سیاست به چه میزان بر زندگی دانشگاهی یا زندگی روزمره و از جمله اقتصاد فردی و خانوادگی در یک کشور اثرگذار است. در امریکا نظام سیاسی دخالتی در نظام دانشگاهی و بخش مهمی از اقتصاد ندارد و این بخش‌ها عمدتا مستقل و خصوصی هستند و از آمدن و رفتن دولت‌ها چندان تأثیری نمی‌پذیرند. بنابراین برای چنین مردمی دنبال کردن روزمره اخبار و امور سیاسی چندان معنایی هم ندارد. در مقام مقایسه ایران کشوری است که حکومت و سیاست تقریبا در تمامی شئون زندگی مردم از نوع پوشش گرفته تا طرز تفکر و اعتقادات و متون درسی و در یک کلام همه چیز مردم دخالت دارد و بنابراین طبیعی است که مردم به طور دائم درگیر سیاست باشند و حتی فراتر رفته و دچار سیاست‌زدگی هم بشوند. همین‌طور است در مورد کنجکاوی مردم ایران نسبت به اوضاع امریکا؛ چرا که در چند دهه اخیر سرنوشت ایران و ایرانیان چنان با دشمنی با این کشور گره زده شده است که هر تحولی در این کشور خواه ناخواه بر سرنوشت ایرانیان اثرگذار است و نماد بارز آن هم در اثرگذاری تغییرات قیمت دلار در زندگی روزمره ایرانیان دیده می‌شود. همه تحولات کشور ما از انقلاب اسلامی گرفته تا جنگ با عراق و بحران‌های منطقه‌ای و نیز وضعیت اقتصادی و حتی مناسبات علمی – دانشگاهی ما هم با این کشور پیوند دارد. بدین جهت به اصطلاح «سیاسی بودن» بیشتر مردم کشوری مانند ایران طبیعی است و اگر کسی نسبت به عرصه سیاست بی تفاوت باشد گویی سرنوشت خود و جامعه برایش اهمیتی ندارد.

این مقدمه تجربی را نوشتم تا برسم به عبارتی که از بسیاری افراد از جمله دانشگاهیان می‌شنویم یا بروز آن را در عملکرد آنها می بینیم؛ یعنی عبارت «من سیاسی نیستم!» یا «من با سیاست کاری ندارم!» که در بسیاری موارد به عنوان یک نقطه قوت و با افتخار از آن یاد می‌شود (بگذریم که اتفاقاً برخی از افرادی که چنین مدعایی دارند به شدت پیگیر اخبار و تحولات سیاسی هستند اما بنا به مصالح مختلف خودسانسوری می‌کنند). طبیعی است که منظور این افراد از عبارت «من سیاسی نیستم» نداشتن فعالیت سیاسی یا حزبی و مانند آن نیست، بلکه مقصود عدم علاقه به حوزه سیاست و از جمله دنبال کردن اخبار تحولات سیاسی کشور و اظهار نظر پیرامون آنهاست. بدیهی است که سیاسی بودن در معنای نخست یعنی داشتن فعالیت سیاسی و حزبی را نمی‌توان از همگان انتظار داشت و از قضا یکی از آفت‌های نظام حکمرانی و حوزه سیاست در ایران ورود افراد ناشایست و بی‌مایه به این عرصه است. اما در مورد دوم یعنی حساس بودن نسبت به تحولات سیاسی و اظهارنظر و واکنش نشان دادن در مورد آنها با توجه به نوع رابطه سیاست با تمامی عرصه‌های زندگی در کشور ما «سیاسی نبودن» چیزی جز «بی‌تفاوتی» و «شانه خالی کردن» از مسئولیت اجتماعی نیست و صدالبته افتخار و امتیازی برای مدعی آن به شمار نمی‌آید.
این نوشتار را با یک خاطره شروع کردم و با یک خاطره به پایان می‌برم. چند سال پیش از همکاری پرسیدم «چه خبر؟» و او با افتخار گفت فلانی دو سه سال است کلا به اخبار گوش نمی‌دهم و از هیچ چیز خبر ندارم! نمی‌دانم واقعاً و در عمل هم چنین بود یا فقط چنین وانمود و خودسانسوری می‌کرد یا نه. چون هیچگاه هم اظهارنظری در مورد وضعیت سیاسی کشور از او ندیده بودم حمل بر صحت کردم اما تا مدتی کنجکاو بودم که چطور می‌شود یک فرد بتواند چنین کاری بکند و اگر بشود خوب است من هم به آن فکر کنم و این اندازه به حوزه سیاست توجه نکنم و برای خودم هزینه نتراشم (هشت سال توقف در تبدیل وضعیت و پنج سال بایگانی شدن پرونده ارتقاء مصوب کمیته تخصصی دانشکده). بعد از مدتی دریافتم از قضا همکار یاد شده تمرکزش بر تبدیل وضعیت، ارتقاء و برخی مسائل حاشیه‌ای دیگر بوده است و احتمالا پرداختن به سیاست در حد یک شهروند معمولی را نه تنها وقت‌گیر که چه بسا مانع پیشبرد برنامه‌های شغلی و شخصی خود می‌دیده است.

جواد عباسی، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۹۹/۱۱/۲۳

و همچنین مقاله‌ای به توصیه این نویسنده برای مطالعه در این لینک در پیوند با مطلب بالا:
https://www.tg-me.com/culturalpolicyfum/313



tg-me.com/ksharifiRRB/595
Create:
Last Update:

«من سیاسی نیستم!؟»


سال ۱۳۹۴ هنگامی که پس از سه سال تدریس در دانشگاه ایالتی اوهایو به دانشگاه فردوسی بازگشتم دانشجویان پرسش‌های گوناگونی پیرامون موضوعات متفاوت از نظام آموزشی، برنامه درسی و شیوه و منابع تدریس تا سبک زندگی و وضعیت اقتصادی مردم و سایر شئون زندگی در امریکا می‌پرسیدند. از جمله پرسش‌ها هم این بود که راست است که می‌گویند امریکایی‌ها چندان درگیر آگاهی از اوضاع جهان از جمله ایران و نیز اوضاع سیاسی کشور خودشان نیستند و سطح عمومی آگاهی سیاسی‌شان بالا نیست؟ توضیح من این بود که به طور طبیعی درگیر شدن شهروندان هر کشور با یک موضوع بسته به میزان تأثیر آن موضوع بر زندگی‌شان دارد. مثلا باید دید سیاست به چه میزان بر زندگی دانشگاهی یا زندگی روزمره و از جمله اقتصاد فردی و خانوادگی در یک کشور اثرگذار است. در امریکا نظام سیاسی دخالتی در نظام دانشگاهی و بخش مهمی از اقتصاد ندارد و این بخش‌ها عمدتا مستقل و خصوصی هستند و از آمدن و رفتن دولت‌ها چندان تأثیری نمی‌پذیرند. بنابراین برای چنین مردمی دنبال کردن روزمره اخبار و امور سیاسی چندان معنایی هم ندارد. در مقام مقایسه ایران کشوری است که حکومت و سیاست تقریبا در تمامی شئون زندگی مردم از نوع پوشش گرفته تا طرز تفکر و اعتقادات و متون درسی و در یک کلام همه چیز مردم دخالت دارد و بنابراین طبیعی است که مردم به طور دائم درگیر سیاست باشند و حتی فراتر رفته و دچار سیاست‌زدگی هم بشوند. همین‌طور است در مورد کنجکاوی مردم ایران نسبت به اوضاع امریکا؛ چرا که در چند دهه اخیر سرنوشت ایران و ایرانیان چنان با دشمنی با این کشور گره زده شده است که هر تحولی در این کشور خواه ناخواه بر سرنوشت ایرانیان اثرگذار است و نماد بارز آن هم در اثرگذاری تغییرات قیمت دلار در زندگی روزمره ایرانیان دیده می‌شود. همه تحولات کشور ما از انقلاب اسلامی گرفته تا جنگ با عراق و بحران‌های منطقه‌ای و نیز وضعیت اقتصادی و حتی مناسبات علمی – دانشگاهی ما هم با این کشور پیوند دارد. بدین جهت به اصطلاح «سیاسی بودن» بیشتر مردم کشوری مانند ایران طبیعی است و اگر کسی نسبت به عرصه سیاست بی تفاوت باشد گویی سرنوشت خود و جامعه برایش اهمیتی ندارد.

این مقدمه تجربی را نوشتم تا برسم به عبارتی که از بسیاری افراد از جمله دانشگاهیان می‌شنویم یا بروز آن را در عملکرد آنها می بینیم؛ یعنی عبارت «من سیاسی نیستم!» یا «من با سیاست کاری ندارم!» که در بسیاری موارد به عنوان یک نقطه قوت و با افتخار از آن یاد می‌شود (بگذریم که اتفاقاً برخی از افرادی که چنین مدعایی دارند به شدت پیگیر اخبار و تحولات سیاسی هستند اما بنا به مصالح مختلف خودسانسوری می‌کنند). طبیعی است که منظور این افراد از عبارت «من سیاسی نیستم» نداشتن فعالیت سیاسی یا حزبی و مانند آن نیست، بلکه مقصود عدم علاقه به حوزه سیاست و از جمله دنبال کردن اخبار تحولات سیاسی کشور و اظهار نظر پیرامون آنهاست. بدیهی است که سیاسی بودن در معنای نخست یعنی داشتن فعالیت سیاسی و حزبی را نمی‌توان از همگان انتظار داشت و از قضا یکی از آفت‌های نظام حکمرانی و حوزه سیاست در ایران ورود افراد ناشایست و بی‌مایه به این عرصه است. اما در مورد دوم یعنی حساس بودن نسبت به تحولات سیاسی و اظهارنظر و واکنش نشان دادن در مورد آنها با توجه به نوع رابطه سیاست با تمامی عرصه‌های زندگی در کشور ما «سیاسی نبودن» چیزی جز «بی‌تفاوتی» و «شانه خالی کردن» از مسئولیت اجتماعی نیست و صدالبته افتخار و امتیازی برای مدعی آن به شمار نمی‌آید.
این نوشتار را با یک خاطره شروع کردم و با یک خاطره به پایان می‌برم. چند سال پیش از همکاری پرسیدم «چه خبر؟» و او با افتخار گفت فلانی دو سه سال است کلا به اخبار گوش نمی‌دهم و از هیچ چیز خبر ندارم! نمی‌دانم واقعاً و در عمل هم چنین بود یا فقط چنین وانمود و خودسانسوری می‌کرد یا نه. چون هیچگاه هم اظهارنظری در مورد وضعیت سیاسی کشور از او ندیده بودم حمل بر صحت کردم اما تا مدتی کنجکاو بودم که چطور می‌شود یک فرد بتواند چنین کاری بکند و اگر بشود خوب است من هم به آن فکر کنم و این اندازه به حوزه سیاست توجه نکنم و برای خودم هزینه نتراشم (هشت سال توقف در تبدیل وضعیت و پنج سال بایگانی شدن پرونده ارتقاء مصوب کمیته تخصصی دانشکده). بعد از مدتی دریافتم از قضا همکار یاد شده تمرکزش بر تبدیل وضعیت، ارتقاء و برخی مسائل حاشیه‌ای دیگر بوده است و احتمالا پرداختن به سیاست در حد یک شهروند معمولی را نه تنها وقت‌گیر که چه بسا مانع پیشبرد برنامه‌های شغلی و شخصی خود می‌دیده است.

جواد عباسی، گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۹۹/۱۱/۲۳

و همچنین مقاله‌ای به توصیه این نویسنده برای مطالعه در این لینک در پیوند با مطلب بالا:
https://www.tg-me.com/culturalpolicyfum/313

BY لوح


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283

Share with your friend now:
tg-me.com/ksharifiRRB/595

View MORE
Open in Telegram


لوح Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How to Buy Bitcoin?

Most people buy Bitcoin via exchanges, such as Coinbase. Exchanges allow you to buy, sell and hold cryptocurrency, and setting up an account is similar to opening a brokerage account—you’ll need to verify your identity and provide some kind of funding source, such as a bank account or debit card. Major exchanges include Coinbase, Kraken, and Gemini. You can also buy Bitcoin at a broker like Robinhood. Regardless of where you buy your Bitcoin, you’ll need a digital wallet in which to store it. This might be what’s called a hot wallet or a cold wallet. A hot wallet (also called an online wallet) is stored by an exchange or a provider in the cloud. Providers of online wallets include Exodus, Electrum and Mycelium. A cold wallet (or mobile wallet) is an offline device used to store Bitcoin and is not connected to the Internet. Some mobile wallet options include Trezor and Ledger.

Tata Power whose core business is to generate, transmit and distribute electricity has made no money to investors in the last one decade. That is a big blunder considering it is one of the largest power generation companies in the country. One of the reasons is the company's huge debt levels which stood at ₹43,559 crore at the end of March 2021 compared to the company’s market capitalisation of ₹44,447 crore.

لوح from us


Telegram لوح
FROM USA