tg-me.com/okhowahmag/4288
Last Update:
⭕️ تاملی در زمینههای اجتماعی رادیکالیسم در بلوچستان
📍بخش اول
✍🏻 حامد رضایی
🔸چند ماهی است حجم عملیاتهای تروریستی در بلوچستان بالا رفته است. متاسفانه عمده تحلیلها پیرامون این ماجرا رنگوبوی امنیتی، نظامی و احیانا فقهی و کلامی داشته و کمتر به زمینههای اجتماعی آن پرداخته میشود.
🔸زمینههای اجتماعی این اتفاقات را در دو سطح کوتاهمدت و بلندمدت میتوان مورد بررسی قرار داد. در سطح کوتاهمدت باید گفت حادثه تعرض به دختر بلوچ توسط فرمانده نیروی انتظامی چابهار در شهریور 1401 و پس از آن ریخته شدن خون دهها نمازگزار بلوچ در 8 مهر 1401 که هیچیک با برخورد جدی با خاطیان مواجه نشد، عامل فوران خشم اجتماعی و تقویت حرکات رادیکال مانند جیش العدل است.
🔸با اینکه گفته میشود فرمانده نیروی انتظامی چابهار بخاطر تعرض به دختر بلوچ حکم زندان گرفته، اما حاکمیت نه انجام تعرض را گردن گرفته و نه محاکمه آن را رسما اعلام کرده است. درباره حادثه 8 مهر هم که تاکنون حتی یک نفر محاکمه نشده است! و این درحالی است که رهبری نظام کشتهشدگان را «شهید» و نماینده ایشان در استان هم اتفاق رخ داده را «جنایت» نامیده است! گفته میشود حدود 100 نفر در این حادثه به شهادت رسیدند. البته آمار نهادهای حاکمیتی کمتر است.
🔸با توجه به پررنگ بودن فرهنگ انتقام جویی و خون را با خون شستن در جامعه بلوچ و باتوجه به عدم محاکمه عاملان و آمران این جنایت، گسترش رادیکالیسم مسلح را باید نتیجه تعرض به دختر بلوچ و فاجعه 8 مهر دانست. اما اگر همین جنایت، با تمام هولناکیاش، در منطقهای دیگر رخ میداد، احتمالا نتایجی شبیه رادیکالیسم امروز بلوچستان به دنبال نداشت. و این یعنی زمینههای اجتماعی عمیقتری از گذشته وجود داشته که این اتفاقات آنها را تشدید کرده است.
🔸در واقع آتشی زیر خاکستر وجود داشته که اتفاقات اخیر به گُر گرفتن آن کمک کرده است. بنابراین باید به دل تاریخ رفت و زمینههای اجتماعی دیرپاتر را ردیابی کرد.به نظر میرسد برای تحلیل پدیده جیشالعدل و سایر حرکات افراطی حداقل باید یک قرن به عقب رفت و از زمان شکلگیری دولت مدرن در ایران، مسئله را مورد بررسی قرار داد. نگارنده معتقد است رادیکالیسم فعلی محصول یک قرن «در حاشیه بودگی سیاسی و فرهنگی»، «ناامنی هویتی» و «حس تبعیض» است.
در حاشیه بودگی سیاسی و فرهنگی
🔻این مسئله در بلوچستان ریشههای تاریخی دارد. بلوچستان در طول تاریخ فقط به لحاظ جغرافیایی منطقهای حاشیهای و دورافتاده نبوده، بلکه به لحاظ فرهنگی و سیاسی نیز چنین سرنوشتی داشته است. در طول تاریخ هیچیک از پادشاهان ایران از منطقه بلوچستان برنخاستهاند. هیچگاه بلوچها جایگاه قابل اعتنایی در ساختار سیاسی کشور نداشته اند و در حوزههای فرهنگی نیز کمتر به آنان بها داده شده است.
🔻با این حال نخبگان محلی در دوره دولت پیشامدرن، هرچند در محدوده محلی خود، سهمی از قدرت داشتهاند و حکومت مرکزی این سهم را به رسمیت میشناخته است. در این دوره مراجع محلی قدرت- که در بلوچستان شامل خوانین و سرداران میشدند – به نمایندگی از حکومت مرکزی در منطقه خود حکمرانی میکردند. اما با ورود دولت مدرن این مسئله مورد تهدید جدی قرار گرفت. رضاشاه سهیم بودن نخبگان محلی در قدرت را به رسمیت نمیشناخت و به دنبال ایجاد دولتی متمرکز و اقتدارگرا بود.
🔻از دست دادن قدرت نخبگان محلی در بلوچستان سبب شد تا بعضی از آنان علیه دولت مرکزی شوریده و درگیریهایی با قوای نظامی رضاشاه ایجاد کنند که با پیروزی رضاشاه به پایان رسید. اما پس از چندی، دولت رضاشاه توانست مدلی از حکومتداری را در بلوچستان ترسیم کند که در آن، رژیم قدرت و نفوذ خوانین را به رسمیت میشناخت، لیکن در درون ساختار دولت مدرن. محمدرضا شاه نیز سیاست پدر خویش را ادامه داد و توانست از این طریق بلوچستان را تا حد زیادی کنترل کند.
🔻با شکلگیری انقلاب اسلامی اما مراجع محلی قدرت یعنی خوانین و سرداران به کلی از ساختار رسمی قدرت حذف شدند و نیروهای غیربومی در قالب نهادهای حکومتی مدرن، قدرت را به دست گرفتند. حالا خوانین حذف شده بودند، مولویها هم پس از مدت کوتاهی از چشم افتاده بودند، بنابراین بلوچ دیگر هیچ نقشی در قدرت سیاسی ندارد. یعنی پس از انقلاب حس درحاشیه بودگی و عدم تأثیر در سرنوشت کشور تقویت شد.
🔻هرچند در سالهای اخیر بدنه بلوچ وارد بعضی مناصب حکومتی شده اما این حس کاملا از بین نرفته. یکی به این دلیل که بلوچها کماکان نمیتوانند وارد پست های مهم و حیاتی شوند و دوم اینکه معتقدند هنوز به نسبت جمعیتشان از قدرت سهم نگرفتهاند.
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
💠 @okhowahmag
┄┄┅┅┅┅┅┅ ✦ ┅┅┅┅┅┅┄┄
BY اخوت؛ وحدت شیعه و سنی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/okhowahmag/4288