Warning: preg_grep(): Compilation failed: quantifier does not follow a repeatable item at offset 49 in /var/www/tg-me/post.php on line 75
پیرنگ | Peyrang | Telegram Webview: peyrang_dastan/1416 -
Telegram Group & Telegram Channel
سفر بی‌بازگشتِ صادق هدایت به روایت احمد اخوت
ـــــــــــــــــــــــ
‎‌‌‏۲۰ فروردین ۱۳۹۹

در این شب بارانی داشتم فکر می‌کردم چه تداعی‌ها و تلاقی‌های عجیبی نکند از فرط خانه‌نشینی و سر توی کتاب‌ها کردن است که دارد در ذهنم نمودار می‌شود. ۱۹ فروردین به یاد خودکشیِ هدایت افتادن طبیعی‌ست، بعد خاطرم رفت به این داستان‌‌ــ‌جستار درخشان احمد آقای اخوت که چطور در آن سناریوها می‌چیند و خیال می‌ورزد حولِ مرگِ هدایت و داستان به این روانی می‌نویسد، بعد یکهو یادم آمد که ۱۹ فروردین تولد محمود حسینی‌زاد هم بود! من اساساً تاریخ تولدها یادم نمی‌ماند. بابت همین هم سال‌های سال است شرمنده‌ی دوستان دور و نزدیکم شده‌ام که تولدم را یادشان مانده و یادی کرده‌اند یا کادویی گرفته‌اند و کیکی خورده‌ایم و من بعد باز هیچی یادم نیامده تا سال بعد...
[...]
احمد اخوت را کمتر به داستان‌نویسی می‌شناسند و اگر از بنده بپرسید ایشان اساساً قصه‌گوست و قصه‌گوی بلد و قهاری‌ست اینقدر که کمتر کسی پی برده که چه ترفندها به کار می‌برد در نوشتن هرچیزی؛ حتی وقتی ترجمه می‌کند با مقدمه یا مؤخره‌ای آن را می‌گذارد در زمینه‌ای از داستانی که مالِ خود اخوت است. احمد آقای اخوت را به نوشتن بی‌وقفه و صمیمی و دلنشینش در طول این حدود سی سال می‌شناسم و اینکه تمام نوشتن‌هاش و ترجمه‌هاش طوری‌ست که انگار دوستی صمیمی در وقتِ ملال می‌آید می‌زند روی شانه‌ات و از جایی حرف را شروع می‌کند که فکر می‌کنی به تو التفاتی ندارد و دارد حرف خودش را می‌زند؛ اما کمی که می‌گذرد و گرفتار قصه‌اش که می‌شوی می‌بینی اصلاً از اول ملتفت حال تو بوده و برای تو بوده که حرف می‌زده.
[...]
داستان را پی‌دی‌اف کردم که ترتمیز به چشم بیاید و آن تصویر وسطش هم درست جا بگیرد و اصلاً فکر کنم یکجور مرض است که دلم می‌کشد متن‌هایی را که دوست دارم خواننده آنطور به چشم بخواند که خودم می‌پسندم به چشم بیاید و خوانده شود در سکوت....
.
.
.
متن کامل این یادداشت و داستان‌‌‌ـــ‌جستارِ سفر بی‌بازگشت (به صورت فایل پی‌دی‌اف) نوشته‌ی احمد اخوت را در وبلاگ بخوانید:
http://mana-ravanbod.blogspot.com/2020/04/blog-post_8.html

شب بارانیِ بهاریِ غم‌انگیز ۱۹فروردین ۱۳۹۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حالا که یاد آن روزها می‌افتم از جا کنده می‌شوم. یادداشت بلندتر از این بود، حوصله کم آوردم، شب‌ها تا به صبح بیدار بودم، سپیده را می‌دیدم و دانه‌ای برای کبوترها می‌ریختم و می‌خوابیدم، تازه کرونام خوب شده بود، بهار آن سال نکبتی بارانی بود.


روایتِ روانبُد



tg-me.com/peyrang_dastan/1416
Create:
Last Update:

سفر بی‌بازگشتِ صادق هدایت به روایت احمد اخوت
ـــــــــــــــــــــــ
‎‌‌‏۲۰ فروردین ۱۳۹۹

در این شب بارانی داشتم فکر می‌کردم چه تداعی‌ها و تلاقی‌های عجیبی نکند از فرط خانه‌نشینی و سر توی کتاب‌ها کردن است که دارد در ذهنم نمودار می‌شود. ۱۹ فروردین به یاد خودکشیِ هدایت افتادن طبیعی‌ست، بعد خاطرم رفت به این داستان‌‌ــ‌جستار درخشان احمد آقای اخوت که چطور در آن سناریوها می‌چیند و خیال می‌ورزد حولِ مرگِ هدایت و داستان به این روانی می‌نویسد، بعد یکهو یادم آمد که ۱۹ فروردین تولد محمود حسینی‌زاد هم بود! من اساساً تاریخ تولدها یادم نمی‌ماند. بابت همین هم سال‌های سال است شرمنده‌ی دوستان دور و نزدیکم شده‌ام که تولدم را یادشان مانده و یادی کرده‌اند یا کادویی گرفته‌اند و کیکی خورده‌ایم و من بعد باز هیچی یادم نیامده تا سال بعد...
[...]
احمد اخوت را کمتر به داستان‌نویسی می‌شناسند و اگر از بنده بپرسید ایشان اساساً قصه‌گوست و قصه‌گوی بلد و قهاری‌ست اینقدر که کمتر کسی پی برده که چه ترفندها به کار می‌برد در نوشتن هرچیزی؛ حتی وقتی ترجمه می‌کند با مقدمه یا مؤخره‌ای آن را می‌گذارد در زمینه‌ای از داستانی که مالِ خود اخوت است. احمد آقای اخوت را به نوشتن بی‌وقفه و صمیمی و دلنشینش در طول این حدود سی سال می‌شناسم و اینکه تمام نوشتن‌هاش و ترجمه‌هاش طوری‌ست که انگار دوستی صمیمی در وقتِ ملال می‌آید می‌زند روی شانه‌ات و از جایی حرف را شروع می‌کند که فکر می‌کنی به تو التفاتی ندارد و دارد حرف خودش را می‌زند؛ اما کمی که می‌گذرد و گرفتار قصه‌اش که می‌شوی می‌بینی اصلاً از اول ملتفت حال تو بوده و برای تو بوده که حرف می‌زده.
[...]
داستان را پی‌دی‌اف کردم که ترتمیز به چشم بیاید و آن تصویر وسطش هم درست جا بگیرد و اصلاً فکر کنم یکجور مرض است که دلم می‌کشد متن‌هایی را که دوست دارم خواننده آنطور به چشم بخواند که خودم می‌پسندم به چشم بیاید و خوانده شود در سکوت....
.
.
.
متن کامل این یادداشت و داستان‌‌‌ـــ‌جستارِ سفر بی‌بازگشت (به صورت فایل پی‌دی‌اف) نوشته‌ی احمد اخوت را در وبلاگ بخوانید:
http://mana-ravanbod.blogspot.com/2020/04/blog-post_8.html

شب بارانیِ بهاریِ غم‌انگیز ۱۹فروردین ۱۳۹۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

حالا که یاد آن روزها می‌افتم از جا کنده می‌شوم. یادداشت بلندتر از این بود، حوصله کم آوردم، شب‌ها تا به صبح بیدار بودم، سپیده را می‌دیدم و دانه‌ای برای کبوترها می‌ریختم و می‌خوابیدم، تازه کرونام خوب شده بود، بهار آن سال نکبتی بارانی بود.


روایتِ روانبُد

BY پیرنگ | Peyrang




Share with your friend now:
tg-me.com/peyrang_dastan/1416

View MORE
Open in Telegram


پیرنگ | Peyrang Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How To Find Channels On Telegram?

There are multiple ways you can search for Telegram channels. One of the methods is really logical and you should all know it by now. We’re talking about using Telegram’s native search option. Make sure to download Telegram from the official website or update it to the latest version, using this link. Once you’ve installed Telegram, you can simply open the app and use the search bar. Tap on the magnifier icon and search for a channel that might interest you (e.g. Marvel comics). Even though this is the easiest method for searching Telegram channels, it isn’t the best one. This method is limited because it shows you only a couple of results per search.

What is Secret Chats of Telegram

Secret Chats are one of the service’s additional security features; it allows messages to be sent with client-to-client encryption. This setup means that, unlike regular messages, these secret messages can only be accessed from the device’s that initiated and accepted the chat. Additionally, Telegram notes that secret chats leave no trace on the company’s services and offer a self-destruct timer.

پیرنگ | Peyrang from us


Telegram پیرنگ | Peyrang
FROM USA