Telegram Group & Telegram Channel
♦️آرمان♦️
(برای وجودی که جایش در دانشگاه، هرگز پر نمی‌شود)
[به بهانه‌ی اخراج آرمان ذاکری از دانشگاه تربیت مدرس]

بخش اول از دو بخش

▪️یک روز و دو روز نیست. آرمان را پانزده سال است که می‌شناسم. پانزده سال، یک عمر است. پانزده سال یعنی صدها موقعیت سخت. صدها آزمون. صدها حال بد. صدها دوراهی ِ تصمیم. و من آرمان را در تمام این‌ها دیده‌ام. من، شهادت می‌دهم.

▪️در زنده‌گی‌ام، کمتر آدمیزادی دیده‌ام که مثل آرمان، آرمان‌هایش را زنده‌گی کند. همانطور که فکر می‌کند، زنده‌گی کند. میان ایده و عمل‌ش، تقریباً هیچ فاصله‌ای نباشد. اگر در ایده، به تغییری می‌رسد، در زنده‌گی‌اش هم اعمال‌ش کند. بی‌هیچ نفاق. و این موهبتی کم‌نظیر است. کدامیک از ما جسارت زیستن آرمان‌هایمان را داریم؟ همان‌گونه که هستند. با تمام هزینه‌هایش؟ آن هم در زمانه‌ای که خودت بودن، خودت را چنان که هستی نمایاندن، جسورانه‌ترین و جنون‌آمیزترین ِ کارهاست. در زمانه‌ی نفاق..

▪️در میان تمام برادران و خواهران‌ جانی‌ام، کسی را چون آرمان ندیده‌ام که چنان دغدغه‌ی سنت داشته باشد. نه فقط حفظ سنت؛ که فهم سنت. درک منزلت سنت. نقد ِ سنت. کاویدن و شناخت سنت. بی ترس از اتهام به واپس‌گرایی یا التقاط یا سنت‌ستیزی. در گام به گام ِ مسیری که در این پانزده‌سال پیموده، با سنت زیسته، به سنت اندیشیده، ارزشمندی‌های سنت را بیرون کشیده و معایب‌اش را به نقد کشیده. بخش قابل توجهی از آشنایی من با سنت، از گفتگوهایم با او سرچشمه گرفته. چیزی که حتی در حوزویان و مدعیان سنت‌گرایی هم ندیده‌ام.

▪️در شبکه‌ی روابطم، دانا و علاقمند به علم کم ندارم. اما آرمان، چیز دیگری است: میزان مطالعه‌اش، درگیر شدن وجودی‌اش با علم و جستجوی لحظه لحظه‌ و مداوم‌اش در میان افکار و اندیشه‌ها، مشابه ندارد. بعید می‌دانم که صبحی به شب رسیده باشد و نخوانده باشد. چیز جدیدی نیافته‌باشد. اندیشه‌های جدید برایش کلمه نیستند. برایش به «مسأله» تبدیل می‌شوند. مسأله‌های وجودی. مسأله‌های زنده‌گی. درگیرش می‌کنند. گیرش می‌اندازند. به چالشش می‌کشند. و به پیشش می‌برند. و این در زمانه‌ی بی‌معنا شدن کلمات و طوفان ِ اطلاعات ِ سرگردان، در دوران ِ ایده‌های سرگردان و بی‌درد، موهبتی است.

▪️زبان‌دان است. در نسل جدید علوم اجتماعی ایران، کمتر کسی را می‌شناسم که عمرش را سال‌ها، وقف یادگیری «عمیق» زبانی خارجی کرده‌باشد. عربی‌ را از همان ابتدا، متکی به مطالعات دینی‌اش، خوب می‌دانست. زبان انگلیسی‌اش، درخشان بود. و بیش از ده‌سال از عمرش را، در پر تلاطم‌ترین دوران حیات فردی و اجتماعی‌اش، وقف یادگیری فرانسه کرد. در روزهایی که آدمیزاد نفس‌کشیدن‌اش هم کار شاقی است، در دوران فشارهای اقتصادی کمرشکن، در شب‌ها و روزهای افسردگی، آرمان یادگیری زبان فرانسه را هم رها نکرد. یادم نمی‌رود که پنج، شش سال قبل، در همایشی در پاریس، چطور ناگهان به فرانسه شروع به صحبت کرد و پانزده دقیقه چنان بی لغزش، سخت‌ترین مطالب جامعه‌شناختی را بیان کرد که بعد از اتمام صحبتش، به پیشنهاد یکی از حضار، برای فرم جذاب و صحیح صحبتش، تشویق شد. چیزی که برایش چندان هم اهمیت نداشت. و کسانی چون من، که بارها برای یادگیری زبانی دیگر خیز برداشته‌اند و بریده‌اند می‌دانند که این استمرار، چه معجزه‌ای است. مهارتی که او را به دانش روز علوم‌اجتماعی دنیا وصل می‌کند. گاهی حتی قدم‌هایی پیش از میانگین دانش اهالی علوم‌اجتماعی در ینگه دنیا. و این اغراق نیست. تجربه‌ی مستقیم من و شهادت قلبی ‌من است.

ادامه دارد 👇🏽


راهیانه|@raahiane|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
#دانشگاه|#از_رنجی_که_میبریم|#روشنا|#ما



tg-me.com/raahiane/936
Create:
Last Update:

♦️آرمان♦️
(برای وجودی که جایش در دانشگاه، هرگز پر نمی‌شود)
[به بهانه‌ی اخراج آرمان ذاکری از دانشگاه تربیت مدرس]

بخش اول از دو بخش

▪️یک روز و دو روز نیست. آرمان را پانزده سال است که می‌شناسم. پانزده سال، یک عمر است. پانزده سال یعنی صدها موقعیت سخت. صدها آزمون. صدها حال بد. صدها دوراهی ِ تصمیم. و من آرمان را در تمام این‌ها دیده‌ام. من، شهادت می‌دهم.

▪️در زنده‌گی‌ام، کمتر آدمیزادی دیده‌ام که مثل آرمان، آرمان‌هایش را زنده‌گی کند. همانطور که فکر می‌کند، زنده‌گی کند. میان ایده و عمل‌ش، تقریباً هیچ فاصله‌ای نباشد. اگر در ایده، به تغییری می‌رسد، در زنده‌گی‌اش هم اعمال‌ش کند. بی‌هیچ نفاق. و این موهبتی کم‌نظیر است. کدامیک از ما جسارت زیستن آرمان‌هایمان را داریم؟ همان‌گونه که هستند. با تمام هزینه‌هایش؟ آن هم در زمانه‌ای که خودت بودن، خودت را چنان که هستی نمایاندن، جسورانه‌ترین و جنون‌آمیزترین ِ کارهاست. در زمانه‌ی نفاق..

▪️در میان تمام برادران و خواهران‌ جانی‌ام، کسی را چون آرمان ندیده‌ام که چنان دغدغه‌ی سنت داشته باشد. نه فقط حفظ سنت؛ که فهم سنت. درک منزلت سنت. نقد ِ سنت. کاویدن و شناخت سنت. بی ترس از اتهام به واپس‌گرایی یا التقاط یا سنت‌ستیزی. در گام به گام ِ مسیری که در این پانزده‌سال پیموده، با سنت زیسته، به سنت اندیشیده، ارزشمندی‌های سنت را بیرون کشیده و معایب‌اش را به نقد کشیده. بخش قابل توجهی از آشنایی من با سنت، از گفتگوهایم با او سرچشمه گرفته. چیزی که حتی در حوزویان و مدعیان سنت‌گرایی هم ندیده‌ام.

▪️در شبکه‌ی روابطم، دانا و علاقمند به علم کم ندارم. اما آرمان، چیز دیگری است: میزان مطالعه‌اش، درگیر شدن وجودی‌اش با علم و جستجوی لحظه لحظه‌ و مداوم‌اش در میان افکار و اندیشه‌ها، مشابه ندارد. بعید می‌دانم که صبحی به شب رسیده باشد و نخوانده باشد. چیز جدیدی نیافته‌باشد. اندیشه‌های جدید برایش کلمه نیستند. برایش به «مسأله» تبدیل می‌شوند. مسأله‌های وجودی. مسأله‌های زنده‌گی. درگیرش می‌کنند. گیرش می‌اندازند. به چالشش می‌کشند. و به پیشش می‌برند. و این در زمانه‌ی بی‌معنا شدن کلمات و طوفان ِ اطلاعات ِ سرگردان، در دوران ِ ایده‌های سرگردان و بی‌درد، موهبتی است.

▪️زبان‌دان است. در نسل جدید علوم اجتماعی ایران، کمتر کسی را می‌شناسم که عمرش را سال‌ها، وقف یادگیری «عمیق» زبانی خارجی کرده‌باشد. عربی‌ را از همان ابتدا، متکی به مطالعات دینی‌اش، خوب می‌دانست. زبان انگلیسی‌اش، درخشان بود. و بیش از ده‌سال از عمرش را، در پر تلاطم‌ترین دوران حیات فردی و اجتماعی‌اش، وقف یادگیری فرانسه کرد. در روزهایی که آدمیزاد نفس‌کشیدن‌اش هم کار شاقی است، در دوران فشارهای اقتصادی کمرشکن، در شب‌ها و روزهای افسردگی، آرمان یادگیری زبان فرانسه را هم رها نکرد. یادم نمی‌رود که پنج، شش سال قبل، در همایشی در پاریس، چطور ناگهان به فرانسه شروع به صحبت کرد و پانزده دقیقه چنان بی لغزش، سخت‌ترین مطالب جامعه‌شناختی را بیان کرد که بعد از اتمام صحبتش، به پیشنهاد یکی از حضار، برای فرم جذاب و صحیح صحبتش، تشویق شد. چیزی که برایش چندان هم اهمیت نداشت. و کسانی چون من، که بارها برای یادگیری زبانی دیگر خیز برداشته‌اند و بریده‌اند می‌دانند که این استمرار، چه معجزه‌ای است. مهارتی که او را به دانش روز علوم‌اجتماعی دنیا وصل می‌کند. گاهی حتی قدم‌هایی پیش از میانگین دانش اهالی علوم‌اجتماعی در ینگه دنیا. و این اغراق نیست. تجربه‌ی مستقیم من و شهادت قلبی ‌من است.

ادامه دارد 👇🏽


راهیانه|@raahiane|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
#دانشگاه|#از_رنجی_که_میبریم|#روشنا|#ما

BY راهیانه




Share with your friend now:
tg-me.com/raahiane/936

View MORE
Open in Telegram


راهیانه Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

A project of our size needs at least a few hundred million dollars per year to keep going,” Mr. Durov wrote in his public channel on Telegram late last year. “While doing that, we will remain independent and stay true to our values, redefining how a tech company should operate.

What Is Bitcoin?

Bitcoin is a decentralized digital currency that you can buy, sell and exchange directly, without an intermediary like a bank. Bitcoin’s creator, Satoshi Nakamoto, originally described the need for “an electronic payment system based on cryptographic proof instead of trust.” Each and every Bitcoin transaction that’s ever been made exists on a public ledger accessible to everyone, making transactions hard to reverse and difficult to fake. That’s by design: Core to their decentralized nature, Bitcoins aren’t backed by the government or any issuing institution, and there’s nothing to guarantee their value besides the proof baked in the heart of the system. “The reason why it’s worth money is simply because we, as people, decided it has value—same as gold,” says Anton Mozgovoy, co-founder & CEO of digital financial service company Holyheld.

راهیانه from us


Telegram راهیانه
FROM USA