(ادامه سرمقاله گیله وا شماره 177)
تا وقتی طبیعت و انسان رابطه بینابینی و درستی با هم نداشته باشند خواهی نخواهی زندگی بر انسان خوش نخواهد گذشت. بی مهری و تجاوز انسان به طبیعت، خاک در چشم فروکردن است. سوء مدیریت در استفاده درست از طبیعت به خسران های بزرگ و غیر قابل جبران یا سخت جبران می انجامد.
@giltaj
جهان هم اکنون از این موضوع به سختی رنج می برد و به خاطر بروز همین بحران در دخل و تصرف طبیعت است که بخشی از تغییرات جوّی پدید آمده است و می بینیم در معیارهای وسیع جهانی برای مهار آن نشست های سالانه برگزار می کنند و تمهیداتی در نظر می گیرند.
در ایران اما وضع بسیار بحرانی است و فاجعه ای بزرگ در حال تکوین است که سوء مدیریت بر طبیعت - بگیرید منابع طبیعی - که به باور مؤمنان چون موهبت های الهی تلقی می شود مصداق دیگری دارد. سابق که با این موهبت های الهی بی واسطه عمل می شد و انسان مؤمن حد خود را به خاطر خلوصی که با خدا داشت می شناخت رفتارش خالصانه و عادلانه بود. اما از زمانی که آن را به واسطه و با تعریف انفال از طریق حکمرانی مذهبی و توسط شخص یا اشخاصی مدیریت کرد که میانه شان با خدا شعاری و مجازی است، از درجه خلوص آن کاسته و بر ناخالصی ها افزوده شد. تعرض و تجاوز و دست اندازی و تغییر و غارت به نفع طیفی محدود و با مطامع شخصی، هدف شد. نتیجه آن گردید که تغییرات آب و هوایی پدید آید. رودها و تالاب ها و دریاچه ها خشک شوند، فرونشست زمین حاصل شود و طبیعت در مقابله با انسان کم آورد و واکنش منفی نشان دهد یعنی که ادامه زیست را دشوار کرده در مخاطره بیندازد و عاقبت کمر به نابودی انسان ببندد. همان انسانی که بدون آن هیچ ارزشی ندارد. پیداست در این بازه هستی چون انسان است که به طبیعت نیاز دارد بیشترین ضرر را هم او متحمل می شود.
گیلان که پاره ای از ایران است ناگزیر در این چنبره بحران فرو افتاده است و موهبت های برشمرده آن تحت الشعاع بی مهری، تجاوز و سوء مدیریت انسانی یک به یک آسیب دیده اند. فرونشست دریا ناشی از مداخلات مستقیم و غیر مستقیم انسان یعنی پسروی آب و پسروی آب یعنی حجم آب کم و تبخیر بیشتر و ریزش حداقل برف و باران، خشکی هوا و فقدان نم و رطوبت و مرگ تدریجی جنگل ها و مراتع در طول زمان، اگر عوامل انسانی آن یعنی سوء مدیریت بر جنگل، خصوصی سازی، قاچاق بی رویه چوب هم همراه باشد چه بدتر! سریعتر!
مرگ تالاب انزلی به خاطر ورود سموم کشاورزی و شیرابه های صنعتی و رسوب زباله های خشک رها در رودها یعنی امحاء یکی دیگر از موهبت ها، یعنی کفران نعمت که از مؤمنان بعید است. هم اکنون عمق آب تالاب در قسمت اعظم آن از 80 سانتی متر هم کمتر شده است.
بستر بیمار سفیدرود و منابع تاراج شده شن و ماسه آن که بستر تخم ریزی آبزیان را از میان برده است؛ دامنه های جنگلی تصرف شده از سوی رانت خواران دولتی و بخش خصوصی وابسته و بی کفایتی مسئولان محلی؛ مراتع ییلاقی مورد تجاوز برای تجارت پرسود ویلاسازی؛ و بالاخره فروش هر چه بیشتر اراضی حاصلخیز کشاورزی بر اثر نیاز و فقر و فاقه کشاورزان گیلانی و تغییر کاربری آن ها؛ ساخت مسکن و ویلا و چه و چه، نابودی کشاورزی و دامداری را به دنبال دارد. وقتی مواهب الهی یا طبیعی گیلان بر اثر سوءمدیریت دولتی و ناتوانی مدیران اجرایی و فشار عده ای رانت خوار وابسته، آزمند و سودجو و ناآگاهی افراد محلی یکی یکی از میان برود، طبیعی است که این اقلیم دیگر پاسخگوی یک زندگی راحت، آرام و معمولی برای باشندگان خود نخواهد بود چه برسد به این که جوابگوی سیل مهاجران استان های دیگر باشد که آن ها نیز به خاطر برآیند تجاوزکارانه انسان و سوء مدیریت حاکمان، محکوم به چنین مهاجرتی هستند.
سرزمینی کوچک با جمعیت بسیار و طبیعتی شکننده با مدیریتی ناتوان و ناکارآمد، اگر به خود نیاید، فرونشست اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و روانی و به طور کلی زیستی آن همراه فرونشست طبیعت آن دور از ذهن نیست.
ما در هر حال در عصر فرونشست ها زندگی می کنیم و چه بد!
گیله وا
@giltaj
تا وقتی طبیعت و انسان رابطه بینابینی و درستی با هم نداشته باشند خواهی نخواهی زندگی بر انسان خوش نخواهد گذشت. بی مهری و تجاوز انسان به طبیعت، خاک در چشم فروکردن است. سوء مدیریت در استفاده درست از طبیعت به خسران های بزرگ و غیر قابل جبران یا سخت جبران می انجامد.
@giltaj
جهان هم اکنون از این موضوع به سختی رنج می برد و به خاطر بروز همین بحران در دخل و تصرف طبیعت است که بخشی از تغییرات جوّی پدید آمده است و می بینیم در معیارهای وسیع جهانی برای مهار آن نشست های سالانه برگزار می کنند و تمهیداتی در نظر می گیرند.
در ایران اما وضع بسیار بحرانی است و فاجعه ای بزرگ در حال تکوین است که سوء مدیریت بر طبیعت - بگیرید منابع طبیعی - که به باور مؤمنان چون موهبت های الهی تلقی می شود مصداق دیگری دارد. سابق که با این موهبت های الهی بی واسطه عمل می شد و انسان مؤمن حد خود را به خاطر خلوصی که با خدا داشت می شناخت رفتارش خالصانه و عادلانه بود. اما از زمانی که آن را به واسطه و با تعریف انفال از طریق حکمرانی مذهبی و توسط شخص یا اشخاصی مدیریت کرد که میانه شان با خدا شعاری و مجازی است، از درجه خلوص آن کاسته و بر ناخالصی ها افزوده شد. تعرض و تجاوز و دست اندازی و تغییر و غارت به نفع طیفی محدود و با مطامع شخصی، هدف شد. نتیجه آن گردید که تغییرات آب و هوایی پدید آید. رودها و تالاب ها و دریاچه ها خشک شوند، فرونشست زمین حاصل شود و طبیعت در مقابله با انسان کم آورد و واکنش منفی نشان دهد یعنی که ادامه زیست را دشوار کرده در مخاطره بیندازد و عاقبت کمر به نابودی انسان ببندد. همان انسانی که بدون آن هیچ ارزشی ندارد. پیداست در این بازه هستی چون انسان است که به طبیعت نیاز دارد بیشترین ضرر را هم او متحمل می شود.
گیلان که پاره ای از ایران است ناگزیر در این چنبره بحران فرو افتاده است و موهبت های برشمرده آن تحت الشعاع بی مهری، تجاوز و سوء مدیریت انسانی یک به یک آسیب دیده اند. فرونشست دریا ناشی از مداخلات مستقیم و غیر مستقیم انسان یعنی پسروی آب و پسروی آب یعنی حجم آب کم و تبخیر بیشتر و ریزش حداقل برف و باران، خشکی هوا و فقدان نم و رطوبت و مرگ تدریجی جنگل ها و مراتع در طول زمان، اگر عوامل انسانی آن یعنی سوء مدیریت بر جنگل، خصوصی سازی، قاچاق بی رویه چوب هم همراه باشد چه بدتر! سریعتر!
مرگ تالاب انزلی به خاطر ورود سموم کشاورزی و شیرابه های صنعتی و رسوب زباله های خشک رها در رودها یعنی امحاء یکی دیگر از موهبت ها، یعنی کفران نعمت که از مؤمنان بعید است. هم اکنون عمق آب تالاب در قسمت اعظم آن از 80 سانتی متر هم کمتر شده است.
بستر بیمار سفیدرود و منابع تاراج شده شن و ماسه آن که بستر تخم ریزی آبزیان را از میان برده است؛ دامنه های جنگلی تصرف شده از سوی رانت خواران دولتی و بخش خصوصی وابسته و بی کفایتی مسئولان محلی؛ مراتع ییلاقی مورد تجاوز برای تجارت پرسود ویلاسازی؛ و بالاخره فروش هر چه بیشتر اراضی حاصلخیز کشاورزی بر اثر نیاز و فقر و فاقه کشاورزان گیلانی و تغییر کاربری آن ها؛ ساخت مسکن و ویلا و چه و چه، نابودی کشاورزی و دامداری را به دنبال دارد. وقتی مواهب الهی یا طبیعی گیلان بر اثر سوءمدیریت دولتی و ناتوانی مدیران اجرایی و فشار عده ای رانت خوار وابسته، آزمند و سودجو و ناآگاهی افراد محلی یکی یکی از میان برود، طبیعی است که این اقلیم دیگر پاسخگوی یک زندگی راحت، آرام و معمولی برای باشندگان خود نخواهد بود چه برسد به این که جوابگوی سیل مهاجران استان های دیگر باشد که آن ها نیز به خاطر برآیند تجاوزکارانه انسان و سوء مدیریت حاکمان، محکوم به چنین مهاجرتی هستند.
سرزمینی کوچک با جمعیت بسیار و طبیعتی شکننده با مدیریتی ناتوان و ناکارآمد، اگر به خود نیاید، فرونشست اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و روانی و به طور کلی زیستی آن همراه فرونشست طبیعت آن دور از ذهن نیست.
ما در هر حال در عصر فرونشست ها زندگی می کنیم و چه بد!
گیله وا
@giltaj
▫️به گزارش گروه شعر گیلکی خانه فرهنگ گیلان، جلسهی ۴۴۷ اینگروه اختصاص داشت به نقد و بررسی کتاب "وختی لابدان امی خابه مئن هلاچین دوده" تازهترین اثر منتشر شده پیمان نوری شاعر نامآشنای گیلانی.
این جلسه که عصر دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ در خانهی فرهنگ برگزار شد مورد استقبال شاعران، فرهیختگان و علاقهمندان به شعر گیلکی قرار گرفت.
ابتدای جلسه شهرام دفاعی مجری این برنامه ضمن خوشآمدگویی به حاضران، از رویکرد و ارادهی گروه شعر گیلکی در معرفی و نقد و بررسی آثار منتشر شده شاعران گیلک و استمرار و ادامهی این روند در آینده سخن گفت و خواهان حمایت شاعران از این دست برنامهها شد.
سپس دقایقی از جلسه به اخبار فرهنگی اخیر اختصاص یافت و پس از آن ابتدا پیمان نوری چند شعر از کتابش را برای حضار خواند تا نوبت به نقد و بررسی برسد.
منتقد اول آقای عباس گلستانی بود که بیان داشت: شعر اساسا یک تعریف ثابت برای خود را نمیپذیرد و از قطعیت در پرداخت شعر به صورت غیر متغیر نیز دوری میکند. زیرا نگاه شعر به زندگی است و زندگی نیز خود مدام در حال تغییر و تحول است و به همین سبب، شعر در هر حال در صدد نوآوری و هجوم به نرمها و فرامین عادت شدهی زبان است و حتی با اقتدار اندیشه در حوزهی زبان، به جهت نوآفرینی، میستیزد.
پیمان نوری شاعر این مجموعه نیز تلاش خود را به منظور دگرآفرینی در شعر، کارهای خوبی ارائه کرده است. شکستن مرزهای سنتی شعر، هذف وضوح و روشنی، ابهام و ایهام آفرینی، پیچیده گویی با دوری از تصنع، عدم قطعیت در معنا و کاربرد زبان به ویژه در همنشینی و جانشینی خلاقیتهای ارزندهای از خود بجا نهاده است:
نیزار/ قلم بوبو/ اوخان واوین واوین/ آفتاب/ تاریک تاریک گریا دره/ ... (ص۱۴۴)
گلستانی گفت: زبان شاعر در این کتاب به شدت زبان جانشینی و بیگانهگردانی است وکلمات نه به دستور زبان، بلکه به فرمان شاعر در متن مینشیند و مناسبات تازهای تولید میکند:
واران خندا دره/ آفتاب گریه/ آب کاکایان/.../ کولان مرثیه خانییا/ واگیرا درید/ .../ اَ برفه چمه باد/ امی استخان میئن مشقا دره/ شعر / خو خانه اویرا کوده.
گلستانی افزود تمایل شاعر در حوزهی رسیدن به شعر ناب نیز قابل ستایش است و آن وقتی قابل لمس است که شاعر تلاش میکند که شعرش در بین فراز حسیِ شعر و فرود در زبان، به فراز حسی شعر نزدیکتر باشد:
خیابان/ خو گردنا کولا گیفت/ جوان اسب پاصدا/ تاسیانی ره (ص۱۲۰)
گلستانی در ادامهی نقد خود گفت که پیمان نوری در بیشتر شعرهای این کتاب به گونهای از زبان بهره میبرد که علاوه بر ابزار بودن، گوهر و خون شعر نیز باشد:
.../ دریا زخمانا/ کو وارش با بخانه/ ابرانه دهان بودوختیه
گلستانی اشاره کرد که پیمان نوری علاوه بر دگرافزایی، دگر نگری نیز در کار خود دارد:
تی نام سایبانه/ تی یاد/ اردیبهشت ماه رده
گلستانی در پایان اشاره کرد که پیمان نوری و دیگر شاعرانی مثل او در ردیف یکی از مؤلفههای توانمند شعر گیلکی قرار دارند که شعر گیلکی را به سوی قلههای نو میبرند.
پس از سخنان گلستانی، مجددا پیمان نوری اشعاری را از کتاب خود انتخاب و قرائت نمود.
در ادامه منتقد دوم این جلسه دکتر بهرام علیزاده بود که با تشویق حاضران پشت تریبون قرار گرفت۰ علیزاده ضمن پرداختن به پیشینه کارهای نوری در شعر گیلکی و شاخصه های اولین کتاب او(اینه ترا نیوشتن دره )، مجموعه" لابدان امی خاب مئن هلاچین دوده "را مجموعه ای در امتداد مجموعه اول و در قالب شعر سپید گیلکی برشمرد۰ دکتر علیزاده در ادامه همراه با ذکر مثالهایی به صور خیال و پارامترهایی چون استعاره وآشناییزدایی، سمبول، زبان، عاطفه، ابهام، طنز و باطلنما در مجموعه شعر اخیر پیمان نوری اشاره کرد۰ علیزاده نوری را شاعری متعهد به موضوعات اجتماعی دانست که در عین حال به جوهر شعر توجه دارد و این تعهد حتی در شعر تام که تغزلیتر است؛ نیز متبلوراست۰ وی با اشاره به قسمت دوم اشعار نوری (کوتاشعران یا هسا شعر)ّ با ذکر مثالهایی به شگردهای شاعر دراین اشعار اشاره مبسوط کرد؛ وی حضور دو تصویر و معناسازی بدون اشاره مستقیم را از ویژگیهای بیشتر هساشعرهای نوری دانست.
@kfgil
🔻🔻🔻
@giltaj
این جلسه که عصر دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ در خانهی فرهنگ برگزار شد مورد استقبال شاعران، فرهیختگان و علاقهمندان به شعر گیلکی قرار گرفت.
ابتدای جلسه شهرام دفاعی مجری این برنامه ضمن خوشآمدگویی به حاضران، از رویکرد و ارادهی گروه شعر گیلکی در معرفی و نقد و بررسی آثار منتشر شده شاعران گیلک و استمرار و ادامهی این روند در آینده سخن گفت و خواهان حمایت شاعران از این دست برنامهها شد.
سپس دقایقی از جلسه به اخبار فرهنگی اخیر اختصاص یافت و پس از آن ابتدا پیمان نوری چند شعر از کتابش را برای حضار خواند تا نوبت به نقد و بررسی برسد.
منتقد اول آقای عباس گلستانی بود که بیان داشت: شعر اساسا یک تعریف ثابت برای خود را نمیپذیرد و از قطعیت در پرداخت شعر به صورت غیر متغیر نیز دوری میکند. زیرا نگاه شعر به زندگی است و زندگی نیز خود مدام در حال تغییر و تحول است و به همین سبب، شعر در هر حال در صدد نوآوری و هجوم به نرمها و فرامین عادت شدهی زبان است و حتی با اقتدار اندیشه در حوزهی زبان، به جهت نوآفرینی، میستیزد.
پیمان نوری شاعر این مجموعه نیز تلاش خود را به منظور دگرآفرینی در شعر، کارهای خوبی ارائه کرده است. شکستن مرزهای سنتی شعر، هذف وضوح و روشنی، ابهام و ایهام آفرینی، پیچیده گویی با دوری از تصنع، عدم قطعیت در معنا و کاربرد زبان به ویژه در همنشینی و جانشینی خلاقیتهای ارزندهای از خود بجا نهاده است:
نیزار/ قلم بوبو/ اوخان واوین واوین/ آفتاب/ تاریک تاریک گریا دره/ ... (ص۱۴۴)
گلستانی گفت: زبان شاعر در این کتاب به شدت زبان جانشینی و بیگانهگردانی است وکلمات نه به دستور زبان، بلکه به فرمان شاعر در متن مینشیند و مناسبات تازهای تولید میکند:
واران خندا دره/ آفتاب گریه/ آب کاکایان/.../ کولان مرثیه خانییا/ واگیرا درید/ .../ اَ برفه چمه باد/ امی استخان میئن مشقا دره/ شعر / خو خانه اویرا کوده.
گلستانی افزود تمایل شاعر در حوزهی رسیدن به شعر ناب نیز قابل ستایش است و آن وقتی قابل لمس است که شاعر تلاش میکند که شعرش در بین فراز حسیِ شعر و فرود در زبان، به فراز حسی شعر نزدیکتر باشد:
خیابان/ خو گردنا کولا گیفت/ جوان اسب پاصدا/ تاسیانی ره (ص۱۲۰)
گلستانی در ادامهی نقد خود گفت که پیمان نوری در بیشتر شعرهای این کتاب به گونهای از زبان بهره میبرد که علاوه بر ابزار بودن، گوهر و خون شعر نیز باشد:
.../ دریا زخمانا/ کو وارش با بخانه/ ابرانه دهان بودوختیه
گلستانی اشاره کرد که پیمان نوری علاوه بر دگرافزایی، دگر نگری نیز در کار خود دارد:
تی نام سایبانه/ تی یاد/ اردیبهشت ماه رده
گلستانی در پایان اشاره کرد که پیمان نوری و دیگر شاعرانی مثل او در ردیف یکی از مؤلفههای توانمند شعر گیلکی قرار دارند که شعر گیلکی را به سوی قلههای نو میبرند.
پس از سخنان گلستانی، مجددا پیمان نوری اشعاری را از کتاب خود انتخاب و قرائت نمود.
در ادامه منتقد دوم این جلسه دکتر بهرام علیزاده بود که با تشویق حاضران پشت تریبون قرار گرفت۰ علیزاده ضمن پرداختن به پیشینه کارهای نوری در شعر گیلکی و شاخصه های اولین کتاب او(اینه ترا نیوشتن دره )، مجموعه" لابدان امی خاب مئن هلاچین دوده "را مجموعه ای در امتداد مجموعه اول و در قالب شعر سپید گیلکی برشمرد۰ دکتر علیزاده در ادامه همراه با ذکر مثالهایی به صور خیال و پارامترهایی چون استعاره وآشناییزدایی، سمبول، زبان، عاطفه، ابهام، طنز و باطلنما در مجموعه شعر اخیر پیمان نوری اشاره کرد۰ علیزاده نوری را شاعری متعهد به موضوعات اجتماعی دانست که در عین حال به جوهر شعر توجه دارد و این تعهد حتی در شعر تام که تغزلیتر است؛ نیز متبلوراست۰ وی با اشاره به قسمت دوم اشعار نوری (کوتاشعران یا هسا شعر)ّ با ذکر مثالهایی به شگردهای شاعر دراین اشعار اشاره مبسوط کرد؛ وی حضور دو تصویر و معناسازی بدون اشاره مستقیم را از ویژگیهای بیشتر هساشعرهای نوری دانست.
@kfgil
🔻🔻🔻
@giltaj
Telegram
➖
سپاسگزاری
از کلیه دوستان ، آشنایان و عزیزانی که از طریق تلفن و شبکههای مجازی یا حضوری و شرکت در مراسم تدفین و یادبود همسرم بانو طاهره بربری زاده ابراز همدردی کردند صمیمانه سپاسگزارم . در این آغاز سال نو برای یکایک آنها آرزوی سالی خوش همراه تندرستی و شادکامی دارم.
پوراحمد جکتاجی / گیلهوا/ گیلکان/ گیلتاج
@giltaj
از کلیه دوستان ، آشنایان و عزیزانی که از طریق تلفن و شبکههای مجازی یا حضوری و شرکت در مراسم تدفین و یادبود همسرم بانو طاهره بربری زاده ابراز همدردی کردند صمیمانه سپاسگزارم . در این آغاز سال نو برای یکایک آنها آرزوی سالی خوش همراه تندرستی و شادکامی دارم.
پوراحمد جکتاجی / گیلهوا/ گیلکان/ گیلتاج
@giltaj
رشت ، شهر بارانهای همیشه
شعر و صدا : علیرضا پنجهای
https://www.tg-me.com/Alirezapanjeei/4665
@giltaj
شعر و صدا : علیرضا پنجهای
https://www.tg-me.com/Alirezapanjeei/4665
@giltaj
Telegram
Alireza panjeei علیرضا پنجهیی علیرضا پنجهای
به کانال گیلان شناسی "گیلتاج" کانال اختصاصی نشریه گیله وا و نشر گیلکان خوش آمدید. با پیوستن به "گیلتاج" از آخرین خبرهای مربوط به گیلان مطلع و با پاره های گیلان شناسی و شمال پژوهی آشنا می شوید. به ما بپیوندید
لینک زیر را لمس کنید: 👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEEF3chPF3T7VxPUsw
@giltaj
لینک زیر را لمس کنید: 👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAEEF3chPF3T7VxPUsw
@giltaj
■ دیلمان ( از گوشههای قدیمی موسیقی گیلان)
■ باز یافتهی استاد ابوالحسن صبا
■ آواز استاد غلامحسین بنان
🎼 قطعه ی زیبای "دِیلمان"
آواز: استاد غلام حسین بنان
کلارینت: استاد سلیم فرزان
تنظیم کننده و نوازنده ی پیانو:
استاد جواد معروفی
شعرِ آواز: حضرت سعدی
شعرِ متن: فخرالدین عراقی
گوینده: بانو روشنک
در مایه ی دشتی / گوشه ی دیلمان
بخشی از برنامه ی گل های رنگارنگِ
شماره ی ۲۱۷
⚜️ این قطعه ی زیبا و جاودانه رهاوردِ استاد صبا از دیلمانِ گیلان در سالِ ۱۳۲۱ می باشد که جزوِ بهترین آثارِ استاد بنان است و ایشان آن را در نهایتِ زیبایی، احساس، و تکنیکِ عالی و منحصر به فردِ خود اجرا کرده اند.
چنان در قیدِ مهرت پایبندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر دردِ بی درمان بگریم
گهی بر حالِ بی سامان بخندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی بیهوده پندم
■ باز یافتهی استاد ابوالحسن صبا
■ آواز استاد غلامحسین بنان
🎼 قطعه ی زیبای "دِیلمان"
آواز: استاد غلام حسین بنان
کلارینت: استاد سلیم فرزان
تنظیم کننده و نوازنده ی پیانو:
استاد جواد معروفی
شعرِ آواز: حضرت سعدی
شعرِ متن: فخرالدین عراقی
گوینده: بانو روشنک
در مایه ی دشتی / گوشه ی دیلمان
بخشی از برنامه ی گل های رنگارنگِ
شماره ی ۲۱۷
⚜️ این قطعه ی زیبا و جاودانه رهاوردِ استاد صبا از دیلمانِ گیلان در سالِ ۱۳۲۱ می باشد که جزوِ بهترین آثارِ استاد بنان است و ایشان آن را در نهایتِ زیبایی، احساس، و تکنیکِ عالی و منحصر به فردِ خود اجرا کرده اند.
چنان در قیدِ مهرت پایبندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر دردِ بی درمان بگریم
گهی بر حالِ بی سامان بخندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی بیهوده پندم
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۴ فروردین سالروز در گذشت آرسن میناسیان موسس اولین داروخانه شبانه روزی و از بانیان آسایشگاه معلولان و سالمندان رشت
@giltaj
@giltaj
نوروز و نوسال موبارک
🌸🍃🌸🍃🌸
بوشو یارا بوگو بازم بهاره
بامو نوروز امی جانا دَواره
خیالَ عطرَ پَر، تیتی بزه باز
چی خوبه دیلخوشی بایه دوواره
ناجه داریم کی تازه ساله جَا، همدیلی یو مهربانی تیتی، ویشتر اَمی خانهیا پورا کونه.
توقایی یو باختاواری عطر، دیپیچه اَمی گیلان و ایران و دونیا جانه مئن.
ناخوشی، زمین و زمانه جَا، خو رختَا اوچینه، بشه ده وَانگرده.
تازه بهار و تازه سال و تازه نوروز موبارک
خانه فرهنگ گیلان
@giltaj
🌸🍃🌸🍃🌸
بوشو یارا بوگو بازم بهاره
بامو نوروز امی جانا دَواره
خیالَ عطرَ پَر، تیتی بزه باز
چی خوبه دیلخوشی بایه دوواره
ناجه داریم کی تازه ساله جَا، همدیلی یو مهربانی تیتی، ویشتر اَمی خانهیا پورا کونه.
توقایی یو باختاواری عطر، دیپیچه اَمی گیلان و ایران و دونیا جانه مئن.
ناخوشی، زمین و زمانه جَا، خو رختَا اوچینه، بشه ده وَانگرده.
تازه بهار و تازه سال و تازه نوروز موبارک
خانه فرهنگ گیلان
@giltaj
🔖 اطلاعیه
اعضای محترم خانهی فرهنگ گیلان
یاوران و حامیان فرهیخته خانه فرهنگ گیلان
با سلام و احترام
با توجه به شروع سال جدید و آغاز فعالیتهای هنری و فرهنگی خانه فرهنگ گیلان و با سپاس از همراهی و مشارکت شما عزیزان در اجرای برنامههای خانه در سال گذشته و امید به در پیش داشتن سال پر بار فرهنگی برای همه ما در خانه فرهنگ گیلان، از تمام عزیزانی که با پرداخت حق عضویت سالانه در روشن نگاه داشتن این چراغ نقش مهمی داشتند بسیار سپاسگزاریم، و بدینوسیله به استحضار میرساند که اعضا گرامی میتوانند نسبت به پرداخت حق عضویت (شش ماه معوقه از مهر ۱۴۰۲ الی فروردین ۱۴۰۳) یا کمک مالی به صورت همّت عالی به شماره کارت:
۶۲۷۴۱۲۱۹۴۰۰۶۲۷۰۶
به نام خانه فرهنگ گیلان اقدام فرمایند.
حق عضویت سالانه: سیصد و شصت هزار تومان میباشد.
لطفا پس از واریز، به منظور ثبت و ضبط در دفاتر مالی، رسید آن را به ادمین تلگرام یا از طریق دایرکت اینستاگرام خانه فرهنگ ارسال فرمایید.
با احترام
هیات مدیرهی خانهی فرهنگ گیلان
@kfgil
@giltaj
اعضای محترم خانهی فرهنگ گیلان
یاوران و حامیان فرهیخته خانه فرهنگ گیلان
با سلام و احترام
با توجه به شروع سال جدید و آغاز فعالیتهای هنری و فرهنگی خانه فرهنگ گیلان و با سپاس از همراهی و مشارکت شما عزیزان در اجرای برنامههای خانه در سال گذشته و امید به در پیش داشتن سال پر بار فرهنگی برای همه ما در خانه فرهنگ گیلان، از تمام عزیزانی که با پرداخت حق عضویت سالانه در روشن نگاه داشتن این چراغ نقش مهمی داشتند بسیار سپاسگزاریم، و بدینوسیله به استحضار میرساند که اعضا گرامی میتوانند نسبت به پرداخت حق عضویت (شش ماه معوقه از مهر ۱۴۰۲ الی فروردین ۱۴۰۳) یا کمک مالی به صورت همّت عالی به شماره کارت:
۶۲۷۴۱۲۱۹۴۰۰۶۲۷۰۶
به نام خانه فرهنگ گیلان اقدام فرمایند.
حق عضویت سالانه: سیصد و شصت هزار تومان میباشد.
لطفا پس از واریز، به منظور ثبت و ضبط در دفاتر مالی، رسید آن را به ادمین تلگرام یا از طریق دایرکت اینستاگرام خانه فرهنگ ارسال فرمایید.
با احترام
هیات مدیرهی خانهی فرهنگ گیلان
@kfgil
@giltaj
🌪
✍م. پ. جکتاجی
کویا ایسام نانم!
نه بندی نها وارگانم مرا اونا
نه بندی تانه مرا بداره خو تنگه مئن
اَ جولفٚ جا جگا میان ایسام تنها
اگه تی قشنگٚ گئسهیا
والانی شانه جا
سردی گیرم آیم بوجور
یافم مرا
برگردان:
کجا هستم، نمیدانم!/ نه بندی است که خود را بدان بیاویزم/ نه بندی میتواند مرا در خود نگهدارد/ در این سیهچالهی عمیق ماندهام تنها/ اگر گیسوان زیبایت را/ از شانه بیاویزی/ نردبان میگیرم خودم را بالا میکشم/ پیدا میکنم خودم را.
#م_پ_جکتاجی
https://www.tg-me.com/gilebaraze
@giltaj
✍م. پ. جکتاجی
کویا ایسام نانم!
نه بندی نها وارگانم مرا اونا
نه بندی تانه مرا بداره خو تنگه مئن
اَ جولفٚ جا جگا میان ایسام تنها
اگه تی قشنگٚ گئسهیا
والانی شانه جا
سردی گیرم آیم بوجور
یافم مرا
برگردان:
کجا هستم، نمیدانم!/ نه بندی است که خود را بدان بیاویزم/ نه بندی میتواند مرا در خود نگهدارد/ در این سیهچالهی عمیق ماندهام تنها/ اگر گیسوان زیبایت را/ از شانه بیاویزی/ نردبان میگیرم خودم را بالا میکشم/ پیدا میکنم خودم را.
#م_پ_جکتاجی
https://www.tg-me.com/gilebaraze
@giltaj
Telegram
گیلهبرازه
نویسه ادبیِ گیلهبرازه
شعرِ مدرنِ گیلکی
مدیر: مهرداد پیلهور
با همکاری شورای دبیران
راه ارتباطی و ارسال آثار : @Mehrdadpilehvar
شعرِ مدرنِ گیلکی
مدیر: مهرداد پیلهور
با همکاری شورای دبیران
راه ارتباطی و ارسال آثار : @Mehrdadpilehvar
🌿 درهم زیاری
🍁 وشمگیر زیاری
۳۵۶ ـ ۳۲۳ هجری قمری
دودمان : زیاریان (آل زیار)
ضرب : ساری، ۳۶۵ هجری قمری
⚜️ وشمگیر پسر زیار نوادهی آرغُش وهادان؛ دومین امیر گرگان و تبرستان از دودمان دیلمی آل زیار بود. او برادر و جانشین مرداویج زیاری است. امیر وشمگیر با دختر اسپهبد شروین دوم باوند ازدواج کرد که کیوس زیاری (قابوس زیاری، مدفون در گنبد قابوس) حاصل این ازدواج است.
⚜️ امیر وشمگیر در سال ۳۵۶ هجری قمری هنگام سوارکاری با فروافتادن از اسب دچار ضربهی مغزی شد و درگذشت. پس از او فرزندش بیستون به امیری آل زیار رسید. سکهی معرفی شده در بالا، چند سال پس از مرگ وشمگیر توسط فرزندش امیر بیستون به نام پدرش وشمگیر ضرب شده است.
@tapuristan_history
@giltaj
🍁 وشمگیر زیاری
۳۵۶ ـ ۳۲۳ هجری قمری
دودمان : زیاریان (آل زیار)
ضرب : ساری، ۳۶۵ هجری قمری
⚜️ وشمگیر پسر زیار نوادهی آرغُش وهادان؛ دومین امیر گرگان و تبرستان از دودمان دیلمی آل زیار بود. او برادر و جانشین مرداویج زیاری است. امیر وشمگیر با دختر اسپهبد شروین دوم باوند ازدواج کرد که کیوس زیاری (قابوس زیاری، مدفون در گنبد قابوس) حاصل این ازدواج است.
⚜️ امیر وشمگیر در سال ۳۵۶ هجری قمری هنگام سوارکاری با فروافتادن از اسب دچار ضربهی مغزی شد و درگذشت. پس از او فرزندش بیستون به امیری آل زیار رسید. سکهی معرفی شده در بالا، چند سال پس از مرگ وشمگیر توسط فرزندش امیر بیستون به نام پدرش وشمگیر ضرب شده است.
@tapuristan_history
@giltaj