Telegram Group & Telegram Channel

.
🔰#قسمت‌اول
.
#من_نوکر_تو_گر_شوم_آزاد_میشوم
.
تک خور نبود. ساندویچ هم که می خواست بخورد، زنگ میزد همه را جمع می کرد تا باهم بروند. حواسش جمع بود کسی از قلم نیفتد.
به من زنگ زد که کجایی. گفتم: «خونه شما.» گفت: «بلند شوبيا ساندویچی.» وسیله نداشتم. یکی از بچه ها را فرستاد دنبالم.
همخانه ای ها و رفقایش به من می گفتند:آویزون؛ با اینکه یزدی بودم و خانه و زندگی داشتم، سروتهم را می گرفتند، باز توی خانه شان تلپ بودم. خیلی هوایم را داشت.
اوایل می گفت که بیا هیئت. ساعتها وقت می گذاشت و مشاور خوبی در مسائل مذهبی و عقیدتی بود. راحت مشورت می کردیم. اگر بدی های خودت را میگفتی، نیم ساعت بعدش به رویت نمی آورد و انگار کاملا از ذهنش
پاک شده بود.
آن موقع یک مشاجره ای هم در خانه مان راه افتاده بودسر درسم. پدرم به خاطر اینکه درس را ول کرده و رفته بودم دنبال کار، طردم کرده بود. محمدحسین تشویقم کرد که برو دانشگاه. رفتم علمی کاربردی امتحان دادم و قبول شدم.
کم کم با هم ندار شدیم. تاحدی که موتور تریلش را چند هفته داد دستم. درب و داغان شده بود. گفتم: «این موتور خیلی خرج داره. لوازمش گیر نمیاد. بیا این رو بی خیال شو ویه نوبخر.» گفت: «نه!این یادگار جنگه.»
هنوز با روحیاتش آشنا نبودم. پول داد که برونوشابه بخر. رفتم و همه را کوکاکولا خریدم. یکی از بچه ها گفت: «اگه محمدحسین بینه، تو رو می کشه!» به روی خودم نیاوردم. برچسب های نوشابه ها را کندم و ریختم داخل پارچ و آن را گذاشتم وسط سفره. همین که خواست شروع کند به خوردن، پرسید: «چه نوشابه ای بود؟» گفتم:کوکاکولا!» لب نزد. برگشت به همه گفت: «این نوشابه اسرائیلیه. هرکی نمی خواد، نخوره.»
یک بار هم فرستاد قصابی گوشت شتر بخرم. می خواست برای شام هیئت، عدسی بپزد. از او پرسیدم: «حالا چرا گوشت شتر؟» گفت:
عدسی اشک رو زیاد می کنه و گوشت شتر غیرت رو...

#ادامه_دارد...
.
#دلتنگ_تر_از_دلتنگ
#دلتنگی
#شهادت
#حاج_عمار
#م_ح_م_خ
#همت_مقاومت
#شهید_حاج_عمار
#الهی_پرواز_شهادت
#فدایی_حضرت_زینب
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#اصحاب_آخرالزمانی_سیدالشهدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی .
#به_امید_وصال



tg-me.com/shahidmohammadkhani/3232
Create:
Last Update:


.
🔰#قسمت‌اول
.
#من_نوکر_تو_گر_شوم_آزاد_میشوم
.
تک خور نبود. ساندویچ هم که می خواست بخورد، زنگ میزد همه را جمع می کرد تا باهم بروند. حواسش جمع بود کسی از قلم نیفتد.
به من زنگ زد که کجایی. گفتم: «خونه شما.» گفت: «بلند شوبيا ساندویچی.» وسیله نداشتم. یکی از بچه ها را فرستاد دنبالم.
همخانه ای ها و رفقایش به من می گفتند:آویزون؛ با اینکه یزدی بودم و خانه و زندگی داشتم، سروتهم را می گرفتند، باز توی خانه شان تلپ بودم. خیلی هوایم را داشت.
اوایل می گفت که بیا هیئت. ساعتها وقت می گذاشت و مشاور خوبی در مسائل مذهبی و عقیدتی بود. راحت مشورت می کردیم. اگر بدی های خودت را میگفتی، نیم ساعت بعدش به رویت نمی آورد و انگار کاملا از ذهنش
پاک شده بود.
آن موقع یک مشاجره ای هم در خانه مان راه افتاده بودسر درسم. پدرم به خاطر اینکه درس را ول کرده و رفته بودم دنبال کار، طردم کرده بود. محمدحسین تشویقم کرد که برو دانشگاه. رفتم علمی کاربردی امتحان دادم و قبول شدم.
کم کم با هم ندار شدیم. تاحدی که موتور تریلش را چند هفته داد دستم. درب و داغان شده بود. گفتم: «این موتور خیلی خرج داره. لوازمش گیر نمیاد. بیا این رو بی خیال شو ویه نوبخر.» گفت: «نه!این یادگار جنگه.»
هنوز با روحیاتش آشنا نبودم. پول داد که برونوشابه بخر. رفتم و همه را کوکاکولا خریدم. یکی از بچه ها گفت: «اگه محمدحسین بینه، تو رو می کشه!» به روی خودم نیاوردم. برچسب های نوشابه ها را کندم و ریختم داخل پارچ و آن را گذاشتم وسط سفره. همین که خواست شروع کند به خوردن، پرسید: «چه نوشابه ای بود؟» گفتم:کوکاکولا!» لب نزد. برگشت به همه گفت: «این نوشابه اسرائیلیه. هرکی نمی خواد، نخوره.»
یک بار هم فرستاد قصابی گوشت شتر بخرم. می خواست برای شام هیئت، عدسی بپزد. از او پرسیدم: «حالا چرا گوشت شتر؟» گفت:
عدسی اشک رو زیاد می کنه و گوشت شتر غیرت رو...

#ادامه_دارد...
.
#دلتنگ_تر_از_دلتنگ
#دلتنگی
#شهادت
#حاج_عمار
#م_ح_م_خ
#همت_مقاومت
#شهید_حاج_عمار
#الهی_پرواز_شهادت
#فدایی_حضرت_زینب
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#اصحاب_آخرالزمانی_سیدالشهدا
#شهید_محمدحسین_محمدخانی .
#به_امید_وصال

BY حاج عمار


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283

Share with your friend now:
tg-me.com/shahidmohammadkhani/3232

View MORE
Open in Telegram


حاج عمار Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How to Invest in Bitcoin?

Like a stock, you can buy and hold Bitcoin as an investment. You can even now do so in special retirement accounts called Bitcoin IRAs. No matter where you choose to hold your Bitcoin, people’s philosophies on how to invest it vary: Some buy and hold long term, some buy and aim to sell after a price rally, and others bet on its price decreasing. Bitcoin’s price over time has experienced big price swings, going as low as $5,165 and as high as $28,990 in 2020 alone. “I think in some places, people might be using Bitcoin to pay for things, but the truth is that it’s an asset that looks like it’s going to be increasing in value relatively quickly for some time,” Marquez says. “So why would you sell something that’s going to be worth so much more next year than it is today? The majority of people that hold it are long-term investors.”

How Does Bitcoin Work?

Bitcoin is built on a distributed digital record called a blockchain. As the name implies, blockchain is a linked body of data, made up of units called blocks that contain information about each and every transaction, including date and time, total value, buyer and seller, and a unique identifying code for each exchange. Entries are strung together in chronological order, creating a digital chain of blocks. “Once a block is added to the blockchain, it becomes accessible to anyone who wishes to view it, acting as a public ledger of cryptocurrency transactions,” says Stacey Harris, consultant for Pelicoin, a network of cryptocurrency ATMs. Blockchain is decentralized, which means it’s not controlled by any one organization. “It’s like a Google Doc that anyone can work on,” says Buchi Okoro, CEO and co-founder of African cryptocurrency exchange Quidax. “Nobody owns it, but anyone who has a link can contribute to it. And as different people update it, your copy also gets updated.”

حاج عمار from us


Telegram حاج عمار
FROM USA