tg-me.com/tarikhe_mohammad/538
Last Update:
🔶 تاریخ محمد
🔸 22ـ یازده تنی كه محمد را بيشتر ميآزردند. (تکهی یک از سه)
1) ابولَهَب و زنش كه سورهي «تَبَّت1» دربارهي ايشانست. ابولهب برانگيختگی و آنجهان را دروغ پنداشتی و گفتي : «محمد بيمها ميدهد و بچیزهایی ما را ميترساند كه پس از مرگ ما را خواهد بود. و چون ما مرده باشیم ، كجا آن بيمها و اميدهاي او بما رسد؟» آن هنگام مثال آوردي و هر دو كف دست گشادي و بادي در آن دميدي و گفتي : «چيزي كه باد آن را برده است ، آیا هرگز آن را توان يافت؟.» و ديگر زنش بود كه از بهر آزار محمد ، هر روز رفتي و خارهایی آوردي و در گذرگاه محمد افكندي.
2) اُمَيّة ابن خَلَف جُمَحي كه ريشخند كردي و محمد را رنجانيدي و هرگاه كه محمد را ديدي ، چشم برگرفتي و ابروها را كج گردانيدي و به هَمز و لَمز درآمدي و محمد را نکوهیدی. سورهي «وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ»2 تا انجام دربارهي اوست. «هُمَزَه» كسيست كه مردم را آشكاره دشنام گويد و به چشم و ابروها مردم را نكوهد. و «لُمَزَه» كسيست كه مردم را نهاني نكوهد و رنجاند.
3) عاص ابن وائل كه ريشخند كردي و دشنام گفتي. از ريشخندهاي او ، يكي اين بود كه خَبّاب ابن اَرَت وامي باو داده بود و روزي بتلبش رفت. عاص ابن وائل باو گفت : «نه شما را محمد نويد ميدهد كه بهشتي خواهد بود كه در آن هر چي خواهند یافت؟» گفت : آري. گفت : «اكنون ، چون چنينست ، بگزار تا من فردا وام تو در بهشت گزارم ، كه اگر خدا شما را به بهشت بَرَد ما را نيز بَرَد ، زیرا من نزد او از شما كمتر نخواهم بود.»3
4) ابوجهل که ریشخند کردی و دشمنِ بزرگترين او بود. يك روزي با محمد گفت : «اي محمد ، یا دست از خدايان ما بازداري و ايشان را دشنام ندهي. وگرنه ، من نيز خداي تو را دشنام دهم و نكوهم.»
اين آيه دربارهي اوست : «اي محمد تو بتهاي ايشان را دشنام نده تا نبايد كه از سر ناداني مرا دشنام دهند.»4 پس از اين محمد ديگر بتها را دشنام نداد.
ديگر ريشخندش به قرآن و محمد آن بود که چون محمد بيدينان را ترسانيد بآنكه «در دوزخ درخت زَقٌوم باشد و ميوهي آن خوراك بيدينان را شايد و باشد» ابوجهل خنديدي و بريشخند گفتي : «اي آشنایان ، ميدانيد كه اين درخت زَقٌوم كه محمد ميگويد چيست؟» گفتند : نه. گفت : «آن خرماي تازهي پاكيزه باشد كه کره بر سر آن گزارده باشد و اگر من آن را يابم چون شيره و شكر فروبرم.» اين آيه دربارهي اوست : «اي محمد ، ابوجهل را بگو كه غلط ميپنداري ، كه درخت زَقٌوم كه ما در دوزخ آفريدهايم مزهي آن همچون حنظل5 بيابانيست و رنگش همچون مس گداخته باشد. دشمنان ما چون از آن خورند هر چي در شكم ايشان باشد ، همه بیرون افكنند.»6
🔹 ترجمهی تاریخ ابنهشام
1ـ سورهی مسد (111)
2ـ سورهی هُمَزَه (104)
3ـ آیههای 77 تا 80 از سورهی مریم (19) دربارهی اوست.
4ـ سورهی انعام ، آیهی 108.
5ـ ميوهايست مانندهي هندوانه ، كوچكتر از نارنج با رنگ زرد و مزهي بسيار تلخ.
6ـ سورهی دخان (44) ، آیههای 43 تا 46. معنی آیهها : راستی را درخت زَقّوم خوراک گناهکارست ، که مانند فلز گداخته در شکمها جوشد ، مانند جوشیدن آب گرم ، او را بگیرد و بمیانهی دوزخش بکشد.
BY تاریخ محمد
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283
Share with your friend now:
tg-me.com/tarikhe_mohammad/538