«منازلهٔ وجود و زمان» نام یکی از ابواب کتاب فتوحات مکیه است که در آنجا ابنعربی میخواهد نسبت میان وجود و زمان را در مورد اشیا ، و در مورد انسان مورد تأمل قرار دهد . این کتاب کوچک ، شرح و تفسیر عنوان این باب ، و شش بیت نخستین آن است .
قیمت: ۱۵۰ هزار تومان
@nahekmat
نفیسه حکمت
قیمت: ۱۵۰ هزار تومان
@nahekmat
نفیسه حکمت
مسئلهٔ محوری ابنسینا از یکسو تعیین تکلیف دانش مابعدالطبیعه است ؛ و از سوی دیگر تعیین تکلیف کتاب *مابعدالطبیعه* ، و به تبع آن ، تعیین تکلیف مؤلف کتاب یعنی ارسطو . این مسئله ، مسئلهای سرنوشتساز است و کسی مانند ابنسینا که برای خود رسالت علمی و فلسفی قائل است نمیتواند از کنار این مسئله ، به سادگی عبور کند . برای همین است که برای اتمام حجت با خود ، و با تاریخ ، بار سنگین و طاقتفرسای چهل بار خواندن *مابعدالطبیعهٔ* ارسطو را بر خود هموار میکند تا حکمش پذیرفته و مقبول افتد و نگویند که عدول و اعراض او از *مابعدالطبیعهٔ* ارسطو ، مولود جهل او بوده است .
#سه_فیلسوف_سه_اثر_سه_رخداد
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
قیمت: ۲۰۰هزار تومان
@nahekmat
ادمین جهت سفارش
#سه_فیلسوف_سه_اثر_سه_رخداد
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
قیمت: ۲۰۰هزار تومان
@nahekmat
ادمین جهت سفارش
کتاب «درسنامهٔ حکمت مشاء» مشتمل بر شانزده درس در بارهٔ بخش مهمی از تاریخ فلسفهٔ اسلامی یعنی نخستین فیلسوفان مسلمان است . در این کتاب میکوشیم تا با خوانشی متفاوت ، با چهرهٔ حقیقی فارابی ، ابوالحسن عامری و ابنسینا آشنا شویم .
چاپ دوم این کتاب با ویراست جدید توسط انتشارات الهام صورت گرفته و آمادهی ارائه به علاقه مندان می باشد.
قیمت: ۲۰۰ تومان
@nahekmat
نفیسه حکمت
چاپ دوم این کتاب با ویراست جدید توسط انتشارات الهام صورت گرفته و آمادهی ارائه به علاقه مندان می باشد.
قیمت: ۲۰۰ تومان
@nahekmat
نفیسه حکمت
دوستان عزیز
چون یه سری از کتابها چاپ جدید هستند و قیمت ها تغییر کرده لیست جدید رو داریم آماده می کنیم، انشالله تا عصری لیست کتابها همراه با قیمت اصلی و قیمت پس از تخفیف در کانال قرار خواهد گرفت.
چون یه سری از کتابها چاپ جدید هستند و قیمت ها تغییر کرده لیست جدید رو داریم آماده می کنیم، انشالله تا عصری لیست کتابها همراه با قیمت اصلی و قیمت پس از تخفیف در کانال قرار خواهد گرفت.
Forwarded from نصرالله حكمت
میلاد منور و خجستهٔ
غریب الغربا
معین الضعفا
امام رئوف
ضامن آهو
حضرت رضا را ،
درود خدا و فرشتگان
و انسانها
و همهٔ آهوان
بر او بادا ،
تبریک میگویم .
نصرالله حکمت
غریب الغربا
معین الضعفا
امام رئوف
ضامن آهو
حضرت رضا را ،
درود خدا و فرشتگان
و انسانها
و همهٔ آهوان
بر او بادا ،
تبریک میگویم .
نصرالله حکمت
Forwarded from نصرالله حكمت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▫️«بـازنشـر»
✍ خودِآگاه ، خودِناآگاه
(قسمت اول)
🔹 موضوع نخست : التفات به خودِآگاه
مقدمه
نظر به این که مبحث «خودِآگاه» هم بسیار مهم است و هم مفصل است ، بحث پیشین یعنی «جهان شگفتانگیز کلمات ، کلمات شگفتانگیز جهان» را فعلاً با عنوان «خودِآگاه ، خودِناآگاه» ادامه میدهیم . ضمناً باید توجه داشته باشیم که این بحث هم جنبهٔ تئوریک و نظری دارد و هم جنبهٔ عملی و کاربردی . بخش نظریِ بحث را در کتاب "شاکله شناسی" مطرح کردهایم . در اینجا میخواهیم بکوشیم علاوه بر تکمیل جوانب نظری ، بیشتر به وجوه کاربردی آن توجه کنیم ؛ هرچند نظر به اینکه این مبحث ، نوزاد است و تازه به دنیا آمده ، ناگزیریم وجوه نظری و مبانی فلسفی و ایمانی آن را نیز لحاظ کنیم .
بیش از شروع بحث میخواهم دو نکته را بگویم :
🔸 اول این که مباحثی که در اینجا مطرح میشود حال و هوای یک کتاب کوچک را دارد . هنوز نمیدانم -- یعنی فکر کردهام اما به نتیجه نرسیدهام -- که در یک کانال تلگرامی ، در کنار قطعات و تکههای کوتاه سخن و پوشههای صوتی و غیره ، آیا ما میتوانیم مبحثی را با حال و هوای یک کتاب و به شکل دنبالهدار بیاوریم یا نه . اگر این شکل از بحث ، مطلوب نیست و مخاطبان گرامی نمیپسندند ، میتوان آنها را به شکل دیگری مطرح کرد . این مباحث ، درد و دغدغهٔ من است ؛ دائماً دربارهٔ آنها میاندیشم و یادداشت مینویسم و دلم میخواهد که یک سلسله مباحث بومی که مبتنی بر سنت خودمان و منطبق با انسانِ مورد نظر در فرهنگ این سرزمین باشد ، مطرح شود .
🔸دوم این که بد نیست که مقصدمان را از طرح این مباحث ، در آغاز راه معلوم کنیم تا از این طریق خودمان را در فهم و طرح آنها به دست مقصد بسپاریم و با «مدیریت از مقصد» سعی و تلاشمان را در راه نزدیک شدن به آن پیش ببریم (موضوع «مدیریت از مقصد» را اگر خدا بخواهد به زودی مطرح خواهیم کرد) . ما میخواهیم به شناخت درستی از انسان برسیم و بدانیم که در این جهان پرجنجال ، انسان در کجای آن قرار دارد و چگونه باید زندگی کند که هم سلامتِ روحی--روانیاش برقرار باشد و هم سعادتش . البته توجه داریم که تأمین این سلامت و سعادت ، هم جنبهٔ فردی دارد و هم جنبهٔ اجتماعی ؛ و از این رو میخواهیم در جریان بحث ، هر دو جنبه را مدّ نظر داشته باشیم . پس مقصد ما شناخت انسان ، و فهم چهائیِ سلامت روح و روان او ، و سعادت و خوشبختیاش ، و چگونگی تأمین آنها است .
#خود_آگاه
#خود_ناآگاه
#قسمت_اول
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
▫️«بـازنشـر»
✍ خودِآگاه ، خودِناآگاه
(قسمت اول)
🔹 موضوع نخست : التفات به خودِآگاه
مقدمه
نظر به این که مبحث «خودِآگاه» هم بسیار مهم است و هم مفصل است ، بحث پیشین یعنی «جهان شگفتانگیز کلمات ، کلمات شگفتانگیز جهان» را فعلاً با عنوان «خودِآگاه ، خودِناآگاه» ادامه میدهیم . ضمناً باید توجه داشته باشیم که این بحث هم جنبهٔ تئوریک و نظری دارد و هم جنبهٔ عملی و کاربردی . بخش نظریِ بحث را در کتاب "شاکله شناسی" مطرح کردهایم . در اینجا میخواهیم بکوشیم علاوه بر تکمیل جوانب نظری ، بیشتر به وجوه کاربردی آن توجه کنیم ؛ هرچند نظر به اینکه این مبحث ، نوزاد است و تازه به دنیا آمده ، ناگزیریم وجوه نظری و مبانی فلسفی و ایمانی آن را نیز لحاظ کنیم .
بیش از شروع بحث میخواهم دو نکته را بگویم :
🔸 اول این که مباحثی که در اینجا مطرح میشود حال و هوای یک کتاب کوچک را دارد . هنوز نمیدانم -- یعنی فکر کردهام اما به نتیجه نرسیدهام -- که در یک کانال تلگرامی ، در کنار قطعات و تکههای کوتاه سخن و پوشههای صوتی و غیره ، آیا ما میتوانیم مبحثی را با حال و هوای یک کتاب و به شکل دنبالهدار بیاوریم یا نه . اگر این شکل از بحث ، مطلوب نیست و مخاطبان گرامی نمیپسندند ، میتوان آنها را به شکل دیگری مطرح کرد . این مباحث ، درد و دغدغهٔ من است ؛ دائماً دربارهٔ آنها میاندیشم و یادداشت مینویسم و دلم میخواهد که یک سلسله مباحث بومی که مبتنی بر سنت خودمان و منطبق با انسانِ مورد نظر در فرهنگ این سرزمین باشد ، مطرح شود .
🔸دوم این که بد نیست که مقصدمان را از طرح این مباحث ، در آغاز راه معلوم کنیم تا از این طریق خودمان را در فهم و طرح آنها به دست مقصد بسپاریم و با «مدیریت از مقصد» سعی و تلاشمان را در راه نزدیک شدن به آن پیش ببریم (موضوع «مدیریت از مقصد» را اگر خدا بخواهد به زودی مطرح خواهیم کرد) . ما میخواهیم به شناخت درستی از انسان برسیم و بدانیم که در این جهان پرجنجال ، انسان در کجای آن قرار دارد و چگونه باید زندگی کند که هم سلامتِ روحی--روانیاش برقرار باشد و هم سعادتش . البته توجه داریم که تأمین این سلامت و سعادت ، هم جنبهٔ فردی دارد و هم جنبهٔ اجتماعی ؛ و از این رو میخواهیم در جریان بحث ، هر دو جنبه را مدّ نظر داشته باشیم . پس مقصد ما شناخت انسان ، و فهم چهائیِ سلامت روح و روان او ، و سعادت و خوشبختیاش ، و چگونگی تأمین آنها است .
#خود_آگاه
#خود_ناآگاه
#قسمت_اول
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
Forwarded from مرکز آموزش های تخصصی آزاد( ماتا)
کارگاه آموزشی مجازی(برخط)
منظومه خیال در آثار محی الدین بن عربی(مرحله دوم)
دکتر مریم صانعپور
تاریخ برگزاری: ۴ تیرماه۱۴۰۳
پیوند ثبت نام در این دوره:
https://Mata.ihcs.ac.ir/event/fa/event/720
پیوند ثبت نام در سایر دوره ها:
https://Mata.ihcs.ac.ir
#دوره_آموزشی
🍀🍀
https://www.tg-me.com/mataihcs
منظومه خیال در آثار محی الدین بن عربی(مرحله دوم)
دکتر مریم صانعپور
تاریخ برگزاری: ۴ تیرماه۱۴۰۳
پیوند ثبت نام در این دوره:
https://Mata.ihcs.ac.ir/event/fa/event/720
پیوند ثبت نام در سایر دوره ها:
https://Mata.ihcs.ac.ir
#دوره_آموزشی
🍀🍀
https://www.tg-me.com/mataihcs
Forwarded from اتچ بات
🔆
جلسهٔ ششم از دورهٔ هفدهـم تعلیقات ابنسینا :
🎧 پوشهٔ صوتی شمارهٔ یک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . «معنـا» بیـآفرینیم ، نه اینکه معنای زنـدگی را از این و آن تکدّی کنیم .
۲ . خوانـش فقره (۵۹۲) - دربـارهٔ اتفاق .
۳ . اتفاق میتواند رانـهای باشد تا ما چیزی را در عالم بفهمیم .
۴ . طرح پرسش: اتّفـاق میخواسته چه چیزی را در پهنهٔ وجود ما تغییـر دهد ؟
۵ . دیدگاه فارابی دربـارهٔ «اتفـاق» - رسالهٔ فضیلة العلوم :
۶ . قرائتهای موجود از این متون «مسئلهمحور» نیست و ارتباطی به انسان و زندگی انسان ندارد .
۷ . اگر امور اتفاقیّه در زندگی ما پدید نمیآمد ، «خـوف و رجـا» از میان برمیخواست .
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#دکتر_نصرالله_حکمت
#کلاس_آنلاین
#ابن_سینا
@nasrollahhekmat
جلسهٔ ششم از دورهٔ هفدهـم تعلیقات ابنسینا :
🎧 پوشهٔ صوتی شمارهٔ یک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . «معنـا» بیـآفرینیم ، نه اینکه معنای زنـدگی را از این و آن تکدّی کنیم .
۲ . خوانـش فقره (۵۹۲) - دربـارهٔ اتفاق .
۳ . اتفاق میتواند رانـهای باشد تا ما چیزی را در عالم بفهمیم .
۴ . طرح پرسش: اتّفـاق میخواسته چه چیزی را در پهنهٔ وجود ما تغییـر دهد ؟
۵ . دیدگاه فارابی دربـارهٔ «اتفـاق» - رسالهٔ فضیلة العلوم :
۶ . قرائتهای موجود از این متون «مسئلهمحور» نیست و ارتباطی به انسان و زندگی انسان ندارد .
۷ . اگر امور اتفاقیّه در زندگی ما پدید نمیآمد ، «خـوف و رجـا» از میان برمیخواست .
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#دکتر_نصرالله_حکمت
#کلاس_آنلاین
#ابن_سینا
@nasrollahhekmat
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔆
جلسهٔ ششم از دورهٔ هفدهـم تعلیقات ابنسینا :
🎧 پوشهٔ صوتی شمارهٔ دو :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . انسـان در میانهٔ خـوف و رجـا است .
۲ . اگر خوف و رجـا نباشد ، هیچکس چیزی را برای فردای خود اکتسـاب نمیکنـد .
۳ . هابـز فیلسوف اروپایی در کتاب «لویـاتـان» : انسانها در طبیعتشان درندهاند و در ذات و طبیعت انسانها عشق و دوستی و محبّت نیست .
۴ . فـارابی : انسان در میانهٔ خوف و رجا زیست میکند - «امرِ مجهول» .
۵ . خـوف و رجـاء تـابع منطـق اتفّاق است . (اسبابِ معلوم ندارد .)
۶ . ریشهٔ فعلِ اخلاقی ، خوف و رجاء است .
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#دکتر_نصرالله_حکمت
#کلاس_آنلاین
#ابن_سینا
@nasrollahhekmat
جلسهٔ ششم از دورهٔ هفدهـم تعلیقات ابنسینا :
🎧 پوشهٔ صوتی شمارهٔ دو :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . انسـان در میانهٔ خـوف و رجـا است .
۲ . اگر خوف و رجـا نباشد ، هیچکس چیزی را برای فردای خود اکتسـاب نمیکنـد .
۳ . هابـز فیلسوف اروپایی در کتاب «لویـاتـان» : انسانها در طبیعتشان درندهاند و در ذات و طبیعت انسانها عشق و دوستی و محبّت نیست .
۴ . فـارابی : انسان در میانهٔ خوف و رجا زیست میکند - «امرِ مجهول» .
۵ . خـوف و رجـاء تـابع منطـق اتفّاق است . (اسبابِ معلوم ندارد .)
۶ . ریشهٔ فعلِ اخلاقی ، خوف و رجاء است .
#متن_خوانی_و_تفسیر_تعلیقات_ابن_سینا
#دکتر_نصرالله_حکمت
#کلاس_آنلاین
#ابن_سینا
@nasrollahhekmat
Telegram
attach 📎
Forwarded from نصرالله حكمت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▫️«بـازنشـر»
✍ خودِآگاه ، خودِناآگاه
(قسمت دوازدهم)
ادامهٔ
🔹 موضوع سوم : تصویری از انسان
روح«--------»(شاکله)«--------»جسد
خودِآگاه خودِناآگاه
🔸 تصویر فوق ، تصویری است که به واقعیتِ وجودی و معرفتیِ انسان در جهان بزرگ بسیار نزدیک است و شکلی از انسان را به نمایش میگذارد که با حقیقت انسان -- آنچنان که در سنت دینی و فلسفی و عرفانیِ ما آمده -- انطباق دارد . این تصویر ، انسان را به مثابهٔ انسان بزرگ که میخواهد در جهان بزرگ زیست کند ، قلمی کرده است و هر تصویر دیگری از انسان که بخشهایی از این تصویر را نداشته باشد ، باید گفت که انسان را تکهتکه کرده و قسمتهائی از وجود او را بریده و حذف کرده و بدینگونه معماری وجود او را به ویرانی کشانده است .
🔸 هرگونه ویرانی و تخریب که در عرصهٔ هستی انسان صورت گیرد و معماری باشکوه و پرصلابتِ وجود او را نادیده انگارد یا به ویرانی کشاند ، حاصلش چیزی نیست جز این که :
۱ . هر فرد انسانی را مهیایِ آن کرده است که به انواع و اقسام گوناگون بیماری و آشفتگیِ درونی و اختلالات روانی و ذهنی و اخلاقی و رفتاری و عاطفی و احتماعی مبتلا گردد و در نتیجه آمادگیِ آن را بیابد که برچسبهای مختلف ، به او زده شود و به چیزی مچالهشده تبدیل شود که بتواند برای درمانگرانِ رنگارنگ و خریدوفروشکنندگانِ انسان ، پولساز و ثروتآفرین باشد . بدینگونه ، اصناف و مشاغل گوناگونِ درمانی و سلامتفروشی و معنویتفروشی و دینفروشی پدید میآید که رواج و گرمیِ بازار ، و سلامت و شادی و نشاطشان ، وابسته به بیماری و رنجوری و درد و غم و فلاکت و بدبختی و سیهروزیِ مردم است .
۲ . جامعهای که از یکسو از چنین انسانهای بیمار و مضطرب و بههمریخته و ناآرام ، و از سوی دیگر از کسانی تشکیل شده که از راه بیماری و نابسامانی و آشفتگیِ دیگران تجارت میکنند و با زردروئیِ مردمان ، چهرهٔ خود را سرخوسفید میگردانند ، جامعهای نامهربان و ناسالم و سودجو و بیرحم و سنگدل است . هیچکس با زیستن در چنین جامعهای نمیتواند خوشبختی و موفقیت و شادکامی و دلآرامی را به کف آورد و انسانی و سالم زیست کند ؛ مگر این که بدبختی و سیهروزیِ دیگر آدمیان را ندیده بینگارد و خود را به ندانستن زند .
۳ . آنگاه که انسان ، تخریب شود و فرد و جامعه ، سر از آشفتگی و اضطراب و سودجوئی و فریبکاری درآورند و بنای اخلاق و ادب و انسانیت ، ویرانه گردد ، این ویرانیِ درونی ، سر از ویرانیِ بیرونی درمیآورد و سرانجام ، آدمیان از یکطرف به تضییع حقوق دیگران -- البته زیر پوشش قانون -- و جنگ افروزی و جنایت و بیخانمانسازیِ مردم میپردازند و از طرف دیگر زندگی و رفتار و سیاستهایشان -- خواسته یا ناخواسته ، آگاهانه یا ناآگاهانه -- سر از تخریب و نابودیِ طبیعت و محیط زیست درمیآورد .
🔸 آنچه گفتیم بیان واقعیتهای امروزین زندگی انسان است هم در سطح جهانی و هم در سطح مملکت خودمان که به شکل سیستمی و نظامیافته درآمده و تا وقتی تصویر ما از انسان ، اصلاح نشود ، همهٔ چارهاندیشیها و راهحلها بیحاصل و بیثمر است .
🔸 نکاتِ گفتهشده ، کلیگوئیهای بیخاصیت نیست ؛ بلکه بیان واقعیتهای فردی و اجتماعی است که بر اساس آن ، میتوان بسیاری از رخدادها و واقعیتهای موجود را توضیح داد و پس از این در جریان بحث ، نمونههایی از آن را خواهیم آورد .
🔸 پس با صدای بلند میگوئیم ( و همهٔ کسانی که این متن را میخوانند خوب است که این صدا را به اطراف خود برسانند) که :
آی مردم ! بیائید مراقب خودمان باشیم و بدانیم که تصویر انسان ، هم در سطح جهانی و هم در سطح مملکتی ، تخریب شده و پارهپاره گردیده و همهٔ ما در معرض صدها خطر و بیماری و برچسبِ بیماری و انواع اختلالات و آشفتگیها و نابسامانیهای فردی و اجتماعی قرار گرفتهایم و اگر مراقب نباشیم و به داد خودمان نرسیم و خودمان را پیدا نکنیم ، زندگی و سلامت جسمی و روحی و اخلاقی ، و حیات فردی و اجتماعیمان در معرض نابودی است .
#خود_آگاه
#خود_ناآگاه
#قسمت_دوازدهم
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
▫️«بـازنشـر»
✍ خودِآگاه ، خودِناآگاه
(قسمت دوازدهم)
ادامهٔ
🔹 موضوع سوم : تصویری از انسان
روح«--------»(شاکله)«--------»جسد
خودِآگاه خودِناآگاه
🔸 تصویر فوق ، تصویری است که به واقعیتِ وجودی و معرفتیِ انسان در جهان بزرگ بسیار نزدیک است و شکلی از انسان را به نمایش میگذارد که با حقیقت انسان -- آنچنان که در سنت دینی و فلسفی و عرفانیِ ما آمده -- انطباق دارد . این تصویر ، انسان را به مثابهٔ انسان بزرگ که میخواهد در جهان بزرگ زیست کند ، قلمی کرده است و هر تصویر دیگری از انسان که بخشهایی از این تصویر را نداشته باشد ، باید گفت که انسان را تکهتکه کرده و قسمتهائی از وجود او را بریده و حذف کرده و بدینگونه معماری وجود او را به ویرانی کشانده است .
🔸 هرگونه ویرانی و تخریب که در عرصهٔ هستی انسان صورت گیرد و معماری باشکوه و پرصلابتِ وجود او را نادیده انگارد یا به ویرانی کشاند ، حاصلش چیزی نیست جز این که :
۱ . هر فرد انسانی را مهیایِ آن کرده است که به انواع و اقسام گوناگون بیماری و آشفتگیِ درونی و اختلالات روانی و ذهنی و اخلاقی و رفتاری و عاطفی و احتماعی مبتلا گردد و در نتیجه آمادگیِ آن را بیابد که برچسبهای مختلف ، به او زده شود و به چیزی مچالهشده تبدیل شود که بتواند برای درمانگرانِ رنگارنگ و خریدوفروشکنندگانِ انسان ، پولساز و ثروتآفرین باشد . بدینگونه ، اصناف و مشاغل گوناگونِ درمانی و سلامتفروشی و معنویتفروشی و دینفروشی پدید میآید که رواج و گرمیِ بازار ، و سلامت و شادی و نشاطشان ، وابسته به بیماری و رنجوری و درد و غم و فلاکت و بدبختی و سیهروزیِ مردم است .
۲ . جامعهای که از یکسو از چنین انسانهای بیمار و مضطرب و بههمریخته و ناآرام ، و از سوی دیگر از کسانی تشکیل شده که از راه بیماری و نابسامانی و آشفتگیِ دیگران تجارت میکنند و با زردروئیِ مردمان ، چهرهٔ خود را سرخوسفید میگردانند ، جامعهای نامهربان و ناسالم و سودجو و بیرحم و سنگدل است . هیچکس با زیستن در چنین جامعهای نمیتواند خوشبختی و موفقیت و شادکامی و دلآرامی را به کف آورد و انسانی و سالم زیست کند ؛ مگر این که بدبختی و سیهروزیِ دیگر آدمیان را ندیده بینگارد و خود را به ندانستن زند .
۳ . آنگاه که انسان ، تخریب شود و فرد و جامعه ، سر از آشفتگی و اضطراب و سودجوئی و فریبکاری درآورند و بنای اخلاق و ادب و انسانیت ، ویرانه گردد ، این ویرانیِ درونی ، سر از ویرانیِ بیرونی درمیآورد و سرانجام ، آدمیان از یکطرف به تضییع حقوق دیگران -- البته زیر پوشش قانون -- و جنگ افروزی و جنایت و بیخانمانسازیِ مردم میپردازند و از طرف دیگر زندگی و رفتار و سیاستهایشان -- خواسته یا ناخواسته ، آگاهانه یا ناآگاهانه -- سر از تخریب و نابودیِ طبیعت و محیط زیست درمیآورد .
🔸 آنچه گفتیم بیان واقعیتهای امروزین زندگی انسان است هم در سطح جهانی و هم در سطح مملکت خودمان که به شکل سیستمی و نظامیافته درآمده و تا وقتی تصویر ما از انسان ، اصلاح نشود ، همهٔ چارهاندیشیها و راهحلها بیحاصل و بیثمر است .
🔸 نکاتِ گفتهشده ، کلیگوئیهای بیخاصیت نیست ؛ بلکه بیان واقعیتهای فردی و اجتماعی است که بر اساس آن ، میتوان بسیاری از رخدادها و واقعیتهای موجود را توضیح داد و پس از این در جریان بحث ، نمونههایی از آن را خواهیم آورد .
🔸 پس با صدای بلند میگوئیم ( و همهٔ کسانی که این متن را میخوانند خوب است که این صدا را به اطراف خود برسانند) که :
آی مردم ! بیائید مراقب خودمان باشیم و بدانیم که تصویر انسان ، هم در سطح جهانی و هم در سطح مملکتی ، تخریب شده و پارهپاره گردیده و همهٔ ما در معرض صدها خطر و بیماری و برچسبِ بیماری و انواع اختلالات و آشفتگیها و نابسامانیهای فردی و اجتماعی قرار گرفتهایم و اگر مراقب نباشیم و به داد خودمان نرسیم و خودمان را پیدا نکنیم ، زندگی و سلامت جسمی و روحی و اخلاقی ، و حیات فردی و اجتماعیمان در معرض نابودی است .
#خود_آگاه
#خود_ناآگاه
#قسمت_دوازدهم
#دکتر_نصرالله_حکمت
@nasrollahhekmat
Forwarded from |بررسیهای کلامی|
فلسفه اسلامی و مستشرقین غربی
کارهای محققین غربی، از بین بردن عظمت فلاسفه ماست؛ میخواهند آنها را وامدار محضِ یونانیها بدانند.
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
https://www.tg-me.com/kalam_shia/595
کارهای محققین غربی، از بین بردن عظمت فلاسفه ماست؛ میخواهند آنها را وامدار محضِ یونانیها بدانند.
#تاریخ_فلسفه_اسلامی
https://www.tg-me.com/kalam_shia/595
Forwarded from اتچ بات
▫️
بــرگی از کتاب
«درآمدی به تـاریخ فلسفهٔ اسلامی»
🔹 وجوه چهارگانه در نقد مرزبندی میان
تاریخ فلسفه و تاریخ فلاسفه
. وجه چهارم
ابنسینا که در فلسفهٔ خود ادامهٔ تفکّر فلسفی فارابی دوم است ، و از قول به وحدت فلسفه عبور کرده است ، به نحوی از تکامل فلسفه سخن میگوید . البته وی تعبیر «تکـامل فلسفه» را به کار نبرده است امّا دربارهٔ تفاوت افلاطون و ارسطو عباراتی میآورد که دلالت بر این اعتقاد دارد که فلسفه در زمان افلاطون ، به رشد کافی یعنی به رشدی که قابل برداشت و بهرهوری باشد نرسیده بوده است .
وی در کتاب سفسطه از منطق شفا دربارهٔ افلاطون چنین میگوید : «اگر علم افلاطون همین مقدار باشد که به دست ما رسیده ، باید گفت که بضاعتش اندک بوده است» . پس از آن میگوید :
و لم تنضج الحکمة فی اوانه نضجاً یجنی . ۱
در روزگار او ، حکمت به آن اندازه از رشد که قابل برداشت باشد نرسیده بوده است .
سپس در ادامه و دربارهٔ کسانی که افـلاطون را بر ارسطو تـرجیح دادهاند ، میگوید :
اینان یا به ارسطو حسد میورزند یا دربارهٔ افلاطون تابع این امر مشهورند که در هر صناعتی ، آنکه زمـاناً پیشتر است ، درجـهای بـرتر دارد ، درحـالی که عکس آن درست است . ۲
ملاحظه میکنید که از نظر ابنسینا هر صناعتی و از جمله فلسفه حرکتی رو به رشد و کمال دارد و در نتیجه آن کسی که زماناً مؤخّر است ، به لحاظ علمی درجهای مقدّم دارد .
ورود عنصر زمان به فهم فلسفی ، از سوی ابنسینا و تأثیر آن در سیر تکامل عقل ، ورودی مبارک است که جای بحث و بررسی بسیار دارد و میتواند نویدبخش فتح بابی نو در تفکّر فلسفی ابنسینا باشد و باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد . آنچه مرتبط با بحث ما است این است که از نظر ابنسینا صنعت فلسفه ، مانند هر صنعتی دیگر در بستر زمان رشد میکند و ارسطو چون پس از افلاطون میزیسته ، علاوه بر اینکه از فلسفهٔ او بهرهمند شده ، نبوغ عظیم خودش بابهای دیگری نیز بر او گشوده و مجموعاً به لحاظ فلسفی مرتبهای برتر و بالاتر از استاد خود دارد .
بدین ترتیب میتوان ناگفتهای را از بیان ابنسینا استنباط کرد و آن این است که خود او نیز به لحاظ فلسفی در مرتبهای فراتر از ارسطو قرار دارد .
سیر استکمالی فلسفه را ابنسینا در الهیات شفا نیز مورد بحث قرار داده و بر آن تأکید کرده است . در آنجا میگوید که فلسفه روندی رو به رشد و کمال داشته و از این رو در آغاز ، یونانیان اهل خطابه بودند ؛ سپس مغالطه و جدل به وجود آمد ؛ و حکمای اقدم در آغاز با قسم طبیعی سر و کار داشتند . سپس متوجهٔ ریاضی شدند ؛ پس از آن به الهی پـرداختند . ۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . کتاب سفسطه ، صص ۱۱۴ و ۱۱۵ .
۲ . همان ، ص ۱۱۵ .
۳ . متافیزیک ابنسینا ، اثر نگارنده ، صص ۱۲۱ و ۱۲۲ .
📝 درآمدی به تاریخ فلسفهٔ اسلامی
صص ۴۴ - ۴۶
#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#درآمدی_به_تاریخ_فلسفه_اسلامی
@nasrollahhekmat
بــرگی از کتاب
«درآمدی به تـاریخ فلسفهٔ اسلامی»
🔹 وجوه چهارگانه در نقد مرزبندی میان
تاریخ فلسفه و تاریخ فلاسفه
. وجه چهارم
ابنسینا که در فلسفهٔ خود ادامهٔ تفکّر فلسفی فارابی دوم است ، و از قول به وحدت فلسفه عبور کرده است ، به نحوی از تکامل فلسفه سخن میگوید . البته وی تعبیر «تکـامل فلسفه» را به کار نبرده است امّا دربارهٔ تفاوت افلاطون و ارسطو عباراتی میآورد که دلالت بر این اعتقاد دارد که فلسفه در زمان افلاطون ، به رشد کافی یعنی به رشدی که قابل برداشت و بهرهوری باشد نرسیده بوده است .
وی در کتاب سفسطه از منطق شفا دربارهٔ افلاطون چنین میگوید : «اگر علم افلاطون همین مقدار باشد که به دست ما رسیده ، باید گفت که بضاعتش اندک بوده است» . پس از آن میگوید :
و لم تنضج الحکمة فی اوانه نضجاً یجنی . ۱
در روزگار او ، حکمت به آن اندازه از رشد که قابل برداشت باشد نرسیده بوده است .
سپس در ادامه و دربارهٔ کسانی که افـلاطون را بر ارسطو تـرجیح دادهاند ، میگوید :
اینان یا به ارسطو حسد میورزند یا دربارهٔ افلاطون تابع این امر مشهورند که در هر صناعتی ، آنکه زمـاناً پیشتر است ، درجـهای بـرتر دارد ، درحـالی که عکس آن درست است . ۲
ملاحظه میکنید که از نظر ابنسینا هر صناعتی و از جمله فلسفه حرکتی رو به رشد و کمال دارد و در نتیجه آن کسی که زماناً مؤخّر است ، به لحاظ علمی درجهای مقدّم دارد .
ورود عنصر زمان به فهم فلسفی ، از سوی ابنسینا و تأثیر آن در سیر تکامل عقل ، ورودی مبارک است که جای بحث و بررسی بسیار دارد و میتواند نویدبخش فتح بابی نو در تفکّر فلسفی ابنسینا باشد و باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد . آنچه مرتبط با بحث ما است این است که از نظر ابنسینا صنعت فلسفه ، مانند هر صنعتی دیگر در بستر زمان رشد میکند و ارسطو چون پس از افلاطون میزیسته ، علاوه بر اینکه از فلسفهٔ او بهرهمند شده ، نبوغ عظیم خودش بابهای دیگری نیز بر او گشوده و مجموعاً به لحاظ فلسفی مرتبهای برتر و بالاتر از استاد خود دارد .
بدین ترتیب میتوان ناگفتهای را از بیان ابنسینا استنباط کرد و آن این است که خود او نیز به لحاظ فلسفی در مرتبهای فراتر از ارسطو قرار دارد .
سیر استکمالی فلسفه را ابنسینا در الهیات شفا نیز مورد بحث قرار داده و بر آن تأکید کرده است . در آنجا میگوید که فلسفه روندی رو به رشد و کمال داشته و از این رو در آغاز ، یونانیان اهل خطابه بودند ؛ سپس مغالطه و جدل به وجود آمد ؛ و حکمای اقدم در آغاز با قسم طبیعی سر و کار داشتند . سپس متوجهٔ ریاضی شدند ؛ پس از آن به الهی پـرداختند . ۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ . کتاب سفسطه ، صص ۱۱۴ و ۱۱۵ .
۲ . همان ، ص ۱۱۵ .
۳ . متافیزیک ابنسینا ، اثر نگارنده ، صص ۱۲۱ و ۱۲۲ .
📝 درآمدی به تاریخ فلسفهٔ اسلامی
صص ۴۴ - ۴۶
#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#درآمدی_به_تاریخ_فلسفه_اسلامی
@nasrollahhekmat
Telegram
attach 📎
✅✅✅ عرض سلام و احترام
کتابها تا آخر خرداد ماه با ۳۰ درصد تخفیف ارائه خواهند شد.
ادمین جهت سفارش کتاب
@nahekmat
نفیسه حکمت
کتابها تا آخر خرداد ماه با ۳۰ درصد تخفیف ارائه خواهند شد.
ادمین جهت سفارش کتاب
@nahekmat
نفیسه حکمت
Forwarded from نصرالله حكمت
🌖
بـرگی از کتاب « تأملی در فلسفهٔ تـاریخ عقل »
▫️گزیدههایی از مبحث « رابطهٔ عقل و ایـمان »
بذر ویرانی و انهدام عقل در تورّم و آماس او است .
چرا که این ورمکردگیِ تهی از وجود ،
مؤدّی به رقیق شدن و نازک گردیدن
پوستهٔ عقل میشـود و بالاخره شکاف برمیدارد .
نقطهٔ اوج او آغاز فرود و هزیمت او است و شکفتگی نهاییاش به پرپر شدن میانجامد ؛ و از اینجاست که پس از قلّهنشینی عقل ، سقوط تدریجیاش را میبینیم و بعد از دورهٔ شکوه و اقتدار ، فروغلتیدنش را به سراشیب عوامزدگـی و ابتـذال مینگریم و سرانجام در منزل احتضار به انتظار مینشیند .
این سیر در مورد ایمان معکوس است . زیـرا ایمان یعنی اتّصال به حقیقت هستی ، یعنی چشم به ساحت وجود گشودن و دیده به دیدار دوست بازکردن . آدمی با هبوط ، از دار وجود به غار ادراک و علم سقوط کرد و آنگاه که در مسقطالرّأس خود روی پای ایستاد و در طریق شناخت به راه افتاد ، با هر گامی که برداشت یک قدم از هستی دورتر ، و لحظه به لحظه فاصلهاش از وجود بیشتر شد . هر پیامبری با ظهور خود ، حضور به ارمغان آورد و نغمهٔ هستی و سرود وجود در گوش آدمیزاده زمزمه کرد . آنان که ندای این سروش را به گوش دل شنیدند ، ره یافتند و آنان که نشنیدند ، رخ تافتند و بیراه رفتند . تا سرانجام هنگامهٔ تجلّی حقیقت عقل ، عقل مقبل یعنی عقل عقل فرارسید . با پیامبر خاتم آخرین ترانـهٔ توحید و ایمان به حق با زیباترین جلوه ، در زیر گنبد مینایی به ترنّم درآمد و طنین افکند ؛ آدمیزادگانِ لحظه به لحظه دور شده از کهکشان هستی را به عودت ، دعوت کرد و گمشدگانِ برهوتِ معرفتِ عقلانی را به درآمدن به سرایِ ایمان فراخواند .
📚تأمّلی در فلسفهٔ تاریخ عقل
صص ۱۳۵ - ۱۳۶
#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#تأملی_در_فلسفه_تاریخ_عقل
@nasrollahhekmat
بـرگی از کتاب « تأملی در فلسفهٔ تـاریخ عقل »
▫️گزیدههایی از مبحث « رابطهٔ عقل و ایـمان »
بذر ویرانی و انهدام عقل در تورّم و آماس او است .
چرا که این ورمکردگیِ تهی از وجود ،
مؤدّی به رقیق شدن و نازک گردیدن
پوستهٔ عقل میشـود و بالاخره شکاف برمیدارد .
نقطهٔ اوج او آغاز فرود و هزیمت او است و شکفتگی نهاییاش به پرپر شدن میانجامد ؛ و از اینجاست که پس از قلّهنشینی عقل ، سقوط تدریجیاش را میبینیم و بعد از دورهٔ شکوه و اقتدار ، فروغلتیدنش را به سراشیب عوامزدگـی و ابتـذال مینگریم و سرانجام در منزل احتضار به انتظار مینشیند .
این سیر در مورد ایمان معکوس است . زیـرا ایمان یعنی اتّصال به حقیقت هستی ، یعنی چشم به ساحت وجود گشودن و دیده به دیدار دوست بازکردن . آدمی با هبوط ، از دار وجود به غار ادراک و علم سقوط کرد و آنگاه که در مسقطالرّأس خود روی پای ایستاد و در طریق شناخت به راه افتاد ، با هر گامی که برداشت یک قدم از هستی دورتر ، و لحظه به لحظه فاصلهاش از وجود بیشتر شد . هر پیامبری با ظهور خود ، حضور به ارمغان آورد و نغمهٔ هستی و سرود وجود در گوش آدمیزاده زمزمه کرد . آنان که ندای این سروش را به گوش دل شنیدند ، ره یافتند و آنان که نشنیدند ، رخ تافتند و بیراه رفتند . تا سرانجام هنگامهٔ تجلّی حقیقت عقل ، عقل مقبل یعنی عقل عقل فرارسید . با پیامبر خاتم آخرین ترانـهٔ توحید و ایمان به حق با زیباترین جلوه ، در زیر گنبد مینایی به ترنّم درآمد و طنین افکند ؛ آدمیزادگانِ لحظه به لحظه دور شده از کهکشان هستی را به عودت ، دعوت کرد و گمشدگانِ برهوتِ معرفتِ عقلانی را به درآمدن به سرایِ ایمان فراخواند .
📚تأمّلی در فلسفهٔ تاریخ عقل
صص ۱۳۵ - ۱۳۶
#دکتر_نصرالله_حکمت
#همراه_با_کتاب
#تأملی_در_فلسفه_تاریخ_عقل
@nasrollahhekmat
سلام و عرض ادب
شروع دوره هجدهم متن خوانی و تفسیر تعلیقات ابن سینا شنبه ۲ تیر
ساعت ۱۷ تا ۱۹
جهت ثبت نام به آیدی زیر مراجعه بفرمایید
@nahekmat
نفیسه حکمت
شروع دوره هجدهم متن خوانی و تفسیر تعلیقات ابن سینا شنبه ۲ تیر
ساعت ۱۷ تا ۱۹
جهت ثبت نام به آیدی زیر مراجعه بفرمایید
@nahekmat
نفیسه حکمت
نصرالله حكمت pinned «✅✅✅ عرض سلام و احترام کتابها تا آخر خرداد ماه با ۳۰ درصد تخفیف ارائه خواهند شد. ادمین جهت سفارش کتاب @nahekmat نفیسه حکمت»
.
عید سعید قربان
مبارک بادا .
ذبح اسماعیل ( یا اسحاق به روایت مسیحی ) در کنار تلی از اسرار و ظرائف قابل تأمل ، این نکتهٔ ظریف را نیز نشان میدهد که : « ایمان ، به آب شبهه، زنده است » .
لحظهٔ ذبح ، لحظهای شگفتانگیز و متناقض است ؛ عقل و دل ، در آن لحظه ، با هم برسر تنازعند ؛ عقل می گوید : «مبُر» . دل اما خود در کشمکشی عجیب فرو رفته است؛ چرا که در آن لحظه، نمیتوان گفت که ابراهیم ، عاطفهٔ پدری را به یکباره از دل شسته و به جای دلش یک تکه سنگ نشسته است ؛ زیرا در آن صورت ، چه تفاوتی داشت که کوه بر سر اسماعیل ، فرودآید یا به دست ابراهیم ، ذبح شود . آن جا که دل در گرو محبت فرزند دارد، دل نیز میگوید : «مبُر» و آن جا که همین دل ، با ایمان پیوسته و گوش به فرمان حق است، می گوید: «ببُر» . اینک ابراهیم در وضعیتی بههم پیچیده و متناقض قرار گرفته است . درست در همین نقطه است که ایمان او ظهور میکند و او نشان میدهد که به چیزی فراتر از عقل ، و به آن سوی دلِ مهربانی و عاطفهٔ فرزندی ، تعلق دارد و از فرمانش اطاعت می کند ؛ و از این رو لحظهٔ ذبح ، لحظهای فرورفته در ابهام و مِهآلودگی است برای ما که در این سوی ذبح و بیرون از آن ایستادهایم ؛ و لحظهای است پُر از عقل و عشق و ایمان و عاطفه و مهربانی و شک و شبهه ، برای آن دو تنی که درون آن قرار دارند .
@nasrollhhekmat
عید سعید قربان
مبارک بادا .
ذبح اسماعیل ( یا اسحاق به روایت مسیحی ) در کنار تلی از اسرار و ظرائف قابل تأمل ، این نکتهٔ ظریف را نیز نشان میدهد که : « ایمان ، به آب شبهه، زنده است » .
لحظهٔ ذبح ، لحظهای شگفتانگیز و متناقض است ؛ عقل و دل ، در آن لحظه ، با هم برسر تنازعند ؛ عقل می گوید : «مبُر» . دل اما خود در کشمکشی عجیب فرو رفته است؛ چرا که در آن لحظه، نمیتوان گفت که ابراهیم ، عاطفهٔ پدری را به یکباره از دل شسته و به جای دلش یک تکه سنگ نشسته است ؛ زیرا در آن صورت ، چه تفاوتی داشت که کوه بر سر اسماعیل ، فرودآید یا به دست ابراهیم ، ذبح شود . آن جا که دل در گرو محبت فرزند دارد، دل نیز میگوید : «مبُر» و آن جا که همین دل ، با ایمان پیوسته و گوش به فرمان حق است، می گوید: «ببُر» . اینک ابراهیم در وضعیتی بههم پیچیده و متناقض قرار گرفته است . درست در همین نقطه است که ایمان او ظهور میکند و او نشان میدهد که به چیزی فراتر از عقل ، و به آن سوی دلِ مهربانی و عاطفهٔ فرزندی ، تعلق دارد و از فرمانش اطاعت می کند ؛ و از این رو لحظهٔ ذبح ، لحظهای فرورفته در ابهام و مِهآلودگی است برای ما که در این سوی ذبح و بیرون از آن ایستادهایم ؛ و لحظهای است پُر از عقل و عشق و ایمان و عاطفه و مهربانی و شک و شبهه ، برای آن دو تنی که درون آن قرار دارند .
@nasrollhhekmat