Telegram Group Search
چه دنیای بی‌رحمی شده تو میخوای مواد غذایی تو یخچال رو از سرما نجات بدی ولی بهت انگ پرخوری میزنن.
🙂
@varooneeh
واقعا ادم پر توقع روح و روانتو نابود می‌کنه ، همش باید حواست باشه بهش بر نخوره، ناراحت نشه، دلخور نشه، نوشابه مشکیش زرد نباشه اشتباهی، نره تو قیافه، گمشو بابا

@varooneeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیاید باهم بخونیم😍

(کدوم کوه و کمر ، نقش تو داره یار )
#guitar
🎸🎸🎸🎸🎸🎸
╔┅┅═ঊ♥️ঈ═┅┅╗
@varooneeh ☜join
╚┅┅═ঈ♥️ঊ═┅┅╝
یک دقیقه مطالعه

💠 دكتر کاتوزیان چه زیبا میگوید:

به زندگی فکر کن! ولی براي زندگی غصه نخور. ديدن حقيقت است، ولي درست ديدن، فضليت.
ادب خرجی ندارد ولی همه چيز را ميخرد.
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنيا آمدی .مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش.
شايد فردايی نباشد. شايد فردايی باشد اما عزيزی نباشد...

یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت!
یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم!
کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ باخدای او طرف هستیم
@varooneeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیا برگردیم به هم من حاضرم ..❤️

#کلیپ‌گیتاری
#guitar
🎸🎸🎸🎸🎸🎸
╔┅┅═ঊ♥️ঈ═┅┅╗
@varooneeh ☜join
╚┅┅═ঈ♥️ঊ═┅┅╝
درمونم شده شبگردی 🌃
#ویس‌گیتاری
#guitar
🎸🎸🎸🎸🎸🎸
╔┅┅═ঊ♥️ঈ═┅┅╗
@varooneeh ☜join
╚┅┅═ঈ♥️ঊ═┅┅╝
خرداد خودشم مودیه یه روزش طوفانه یه روزش از گرما آدم رو سرویس میکنه، شما چه انتظاری از خردادیا داری؟
😒
@varooneeh
زمستان عزیز از امروز به اجبار کولر خواهم زد تا بابت سرمایی پول بپردازم که تو رایگان در اختیارم میگذاشتی. همیشه دوستت دارم و به یادت خواهم بود
🙂↕️
@varooneeh
وقتی حدود دو و نیم دهه پیش به سل مبتلا شده بودم، دریافتم که «نیروی اراده» موروثی‌ام به طرز غریبی بی‌اثر شده است. در آن روزها، تنها درمان، استراحت در بستر و ورزش‌های به دقت درجه بندی شده بود. نمی‌توانستیم عزم‌مان را برای بهبود جزم کنیم و افراد «مصمم و سرسخت» مسلول، عموما حالشان بدتر بود و زودتر از پا درمی‌آمدند. ولی من دریافتم گوش دادن به جسمم اهمیتی حیاتی در درمانم داشت. وقتی توانستم نسبت به جسمم حساس باشم، «بشنوم» که خسته‌ام و به استراحت بیشتری نیاز دارم یا حس کنم جسمم آن‌قدر قوی شده که بتوانم ورزش‌ها را بیشتر کنم، رو به بهبود رفتم؛ و وقتی دریافتم آگاهی جسمم دچار وقفه شده(حالتی شبیه به آنچه بیماران در روان‌کاوی تجربه می‌کنند وقتی می‌گویند ذهن‌شان «با آن‌ها» نیست.)، حالم رو به وخامت رفت. این شاید برای کسی که به شدت بیمار است، دیدگاهی زیادی شاعرانه یا «عرفانی» به نظر آید ولی در واقع برای من مساله‌ی مرگ و زندگی، مقوله‌ای طاقت فرسا و تجربی بود.  تا جایی که می‌توانم قضاوت کنم باید بگویم که این در مورد سایر بیماران هم صدق می‌کرد. پفاندرس[فیلسوف آلمانی] می‌گوید:«اراده گوش کردن است.» که مشخصا همان «گوش دادن» به جسم را در ذهن متبادر می‌کند
سلام
بعد از پروژه نات کوین که خیلیا جاموندن و فکر میکردن الکیه حالا همستر داره سر و صدا میکنه
خیلی راحت هم میشه روزانه 5 میلیون جمع کرد . اگر لایک بدید اموزشش رو میزاریم .
اگر فکر میکنید اینم الکیه که هیچی وگرنه لینک زیر رو کلیک کنید و شروع کنید :
https://www.tg-me.com/hamster_kombat_bOt/start?startapp=kentId296178930

اموجی لایک رو مبنای اموزش گرفتن سکه های 5 میلیونی کومبو درنظر میگیرم
@varooneeh
🎸 دنیای وارونه 🎸
سلام بعد از پروژه نات کوین که خیلیا جاموندن و فکر میکردن الکیه حالا همستر داره سر و صدا میکنه خیلی راحت هم میشه روزانه 5 میلیون جمع کرد . اگر لایک بدید اموزشش رو میزاریم . اگر فکر میکنید اینم الکیه که هیچی وگرنه لینک زیر رو کلیک کنید و شروع کنید : https…
اقا خیلی ساده و بدون اتلاف وقت :
یک - برید داخل لینک بالا و اگر بار اولتون هست مراحل رو بزنید جلو .
دو - تسک هایی که داده رو انجام بدین و جایزتون رو بگیرید . اگر داخل کانالش جوین نشد زیر این پست بگید تا لینک ویژه ارسال کنیم.
سه - شما میتونید روزانه ۵ میلیون سکه تو بخش Mine در بیارید . چجوری؟ هرروز سه تا کارت
مخفی داخل این بخش هست که اگر پیداش کنید این سکه هارو بهتون میده.
کارت های امروز هم براتون میفرستم اولین دشتتون بکنید 😁
راستی ممکنه برای کارت سمت راستی یک میلیون سکه نداشته باشید و نتوانید امروز سکه هاتون رو بگیرید ...
@varooneeh
تو انقدر ذوقمو کور کردی که نه دیگه حوصله برگشتن به تو رو دارم، نه حوصله آشنا شدن با آدم جدید رو
راه امشب میبرد سویت مرا :) ❤️

@varooneeh
کسی رو بجاتو نمیزاشتم🖤🌱
‌                                       
Hojjat Khorshidi
@varooneeh
امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی
یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم.
در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم.
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم"
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست.
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟».
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم
هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»

چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..

✍️ سپهرخمارلو
@varooneeh
دیروز بلوبانک قطع شد رفتم آب معدنی بخرم کارت نکشید . زنگ زدم مامانم گفتم پول اب معدنی کارت به کارت کن فروشنده نمیزاره برم .
الان اومدم سوپری بازم بلوبانک قطع شده و تو سوپری گیر کردم
شانس آوردیم آشنا بود قد دوتا کیم قبولمون داشت!!
ولی جدی به این دقت کردین که تلگرام چقدر با مردمه؟ مثلا تو اینستا یا یوتیوب پولشو فقط بلاگرا یا یوتیوبرا میگیرن، تو تلگرام وقتی یه سفره ای پهن میشه همه میخورن از روش، درست مثل نات کوین
سرویس بهداشتی پارک بودم
یهو یکی در زد گفت ببخشید مزاحم میشم
همستر استارت زدی
2024/06/07 17:14:02
Back to Top
HTML Embed Code: