Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✍هاوین حسینی
#کلیشه_های_جنسیتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍ بازهم رفتم بازدید و بازهم گفتن نه!
گفت به زن بیوه خونه نمیدیم و بعدم گفت ی دایی و خواهرزاده اومدن خونه رو دیدن و فردا اگر جوابشون مثبت باشه با اونا قرارداد میبندیم.
تو راه برگشت نه من حرف زدم نه دختر
اومد خونه رفت تو اتاق وصدای گریه اش داره آتیشم میزنه
✍ مامانم خونه رو اجاره داد به یک مادر و دو دختر. همسایهها اعتراض کردن. مامانم گفتم ملک شخصی خودمه. از یک هفته بعدش شروع شد، مهمون براشون میومد، همسایهها زنگ میزدن که خونهتون پر از آدمه، یک بار مامانم بهشون گفت آدمها بوف کور که نیستند، قوم و خویش دارند، دوست و آشنا دارند. از بعدش هر مردی که با اینا رفت و آمد میکرد، زنگ میزدند که یک مرد رسوندشون جلوی در خونه. یک مرد رفت داخل، مادرش نیست و یک آقایی رفت داخل خونه.
بلااستثنا هر روز وضعیت همین بود. بعد از چند مدتی دیدم مامانم کاری نمیکنه، شروع کردند به پلیس زنگ زدن و گزارش به پلیس که روابط نامشروع دارند، شماره مامانم هم میدادند به پلیس که صاحبخونه ایشونه و اجاره داده و معلوم نیست چه خبره که این همه مرد به خونه رفت و آمد داره. اینقدر وقت وبیوقت به پلیس زنگ زدند و پلیس رو آوردند بالای سرشون که خودشون زنگ زدند به مامانم که خالی میکنیم. کمتر از یکسال اونجا بودند.
مامان منم دیگه خسته شده بود و هر بار پلیس میاومد باید میرفت، به خاطر فشار ما کاری نکرد. حالا اینا مادر حدود ۶۰ ساله و دو تا دختر دهه بیست که یکی کارمند دانشگاه بود و یکی هم پرستار بود. آدم بیشعور براش فرقی نداره که شغلت چیه، فقط آزار میرسونه.
حالا قسمت مسخره ماجرا اینه که مادر من تنهاست و خودش هم توی همون خونه زندگی میکنه، در مشترک هم داریم بین دو تا خونه و خونه رو فقط به زنها اجاره میده و هزار بار هم به همسایهها گفته که ملک شخصی منه و من احساس بهتری دارم که زن همسایهام باشه. بعد خونه رو به یک مادر و پسر اجاره داد
و اینبار همسایهها سکوت کردند، چون یک مرد توی اون خونه بود، از مرد هم منظورشون یک پسر نه ساله بود.
✍ صابخونهی من انقدر اینکارارو کرده دلم نمیخواد برگردم خونهم. خونه به اون قشنگی با خون دل تونستم بگیرمش و بسازم
✍ ما همسایههامون چون میدونن سه تا دانشجو تو این خونه زندگی میکنه هروقت هر مشکلی تو ساختمون پیش بیاد فکر میکنن مقصرش ماییم. هرکسی هم که میاد و میره زنگ میزنن بابام میگن وای رفت و آمد خیلی زیاده. حتی تهدیدم میکنن که شکایت میکنیم ازتون.
✍ یه سریا فکر میکنن این روایت ساختگیه درحالی که ساکنین کوچه خوابگاه ما استشهاد جمع کرده بودن واسه شکایت که دخترا توی این کوچه سیگار میکشن و از ماشین پسر پیاده میشن و عفت کوچه لکهدار شده.
✍ بعد از جداییم دوازده سال توی ایران زندگی کردم و هربار برای اجاره خونه با پدرم میرفتم و الکی میگفتیم که همسرم تو عسلویه کار میکنه و نمیتونه واسه قرارداد بیاد
تو آخرین مجتمعی که بودم شارژ ماهانه به تعداد نفرات بود، اون همه سال هرماه شارژ سه نفر رو میدادم که کسی بو نبره
✍ دوسال پیش، در به در دنبال خونه بودم، یه خونه دیدم، صاحبخونه گفت به مجرد خونه نمیدم، گفتم مامانم ۷۰ سالشه مجرد چیه؟! گفت نه سه تا خانم مجرد نمیشه، گفتم صبر کن یا بابامو از قبر در بیارم یا مامانمو شوهر بدم، برسم خدمتتون.
یکی دیگهام پیدا کردم، رسیدیم سر معامله، تا فهمید خودم همهکارهام و مردی در کار نیست، یهو گفت طبقه دو نمیشه، طبقه سه مثل همونه، اون بردار. دوساعت چونه زد و اذیت کرد تا رسیدیم به قولنامه، قبل امضا یهو گفتم میشه بریم ببینیم؟!
رفتم دیدم خونه کم و کسری داره، مثلا آرک توالت فرنگی نداشت، گفتم تکمیل میشه اینجا گفت همهش پا خودته، درحال چونه زنی بودیم، که هعی میرفتن بیرون بنگاه حرف زدن، که پسر بنگاهیه اومد یواشکی گفت امضا نکن میخواد پارکینگ مزاحمم بندازه بهت.
وقتی بهش گفتم نمیخوام، گفت: تو دختری نمیفهمی، کسی به امثال شما خونه نمیده، من داشتم لطف میکردم!
✍ من و مامانمم چند سال پیش دنبال خونه میگشتیم برای اجاره
از خونه هم خوشمون اومده بود
یارو برگشت گفت: شما مرد بالا سرتون نیست، خونه بهتون نمیدم
#زنان_مجرد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📆 26 مه؛ زادروز #سالی_راید فیزیکدان، جوانترین و نخستین فضانورد زن آمریکایی
🔆 #معرفی_زنان_تاثیر_گذار
➖➖➖➖➖➖
💢 سالی کریستن راید (به انگلیسی: Sally Kristen Ride) (زادهٔ ۲۶ مه ۱۹۵۱ - درگذشته ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۲) در سال ۱۹۷۸ میلادی به سازمان ناسا پیوست و نخستین سفر فضاییاش را در سال ۱۹۸۳ در سن ۳۲ سالگی با شاتل فضایی چلنجر به انجام رساند.
🔶 سالی راید هنگام انجام این مأموریت نه تنها نخستین زن فضانورد آمریکایی، بلکه جوانترین فضانورد آمریکایی نیز بود.
🔺سالی دبیرستان خود را در شهر لس آنجلس به پایان برد و در این دوران علاوه بر نمایش علاقه و استعدادش در علوم، موفقیت چشمگیری در ورزش تنیس کسب کرد. پس از گذراندن سه ترم در کالج سوارثمور و چند کلاس فیزیک در دانشگاه یوسیالای، وارد دانشگاه استنفورد شد و تحصیلات کارشناسی خود را در رشتههای فیزیک و ادبیات انگلیسی به پایان برد. او سپس تحصیلات عالی خود را در همان دانشگاه ادامه داد و مدارک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته فیزیک برای پژوهشهای اخترفیزیکی و پژوهش بر روی لیزر الکترون آزاد دریافت نمود.
🔶 سالی راید یکی از ۸۰۰۰ نفری بود که در پی انتشار آگهی استخدام ناسا برای فضانوردان جدید، برای عضویت در این سازمان فضایی اقدام کرده بودند. در ژانویه ۱۹۷۸ در ناسا پذیرفته شد و پس از یک سال آموزش، ناسا او را برای شرکت در مأموریتهای آینده شاتل فضایی مناسب ارزیابی کرد. سالی راید به عنوان یکی از معدود زنان در گروه فضانوردان آمریکایی، کانون توجه رسانهای بسیار بود. حتی در یکی از مصاحبهها از وی پرسیده شد: «آیا در صورت عدم موفقیت در انجام کارهایتان گریه میکنید؟»
🔺وی کار خود را در ناسا به عنوان مسئول ارتباط رادیویی زمینی با شاتلهای فضایی در مدار (CapCom) طی مأموریتهای استیاس-۲ و استیاس-۳ آغاز نمود، و در طراحی بازوی روباتیک کانادارم نیز نقش داشت.
🔸سالی راید در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ (برابر ۲۸ خرداد ۱۳۶۲) در سن ۳۲ سالگی، با مأموریت استیاس-۷ سوار بر شاتل فضایی چلنجر به مدار زمین رفت و عنوان نخستین فضانورد زن آمریکایی، جوانترین فضانورد آمریکایی تا آن تاریخ، و سومین فضانورد زن جهان را از آن خود کرد (پیش از سالی راید، دو فضانورد زن از روسیه با نامهای والنتینا ترشکووا و اسوتلانا ساویتسکایا به ترتیب در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۸۲ به فضا رفته بودند). در طی این مأموریت، فضانوردان شاتل چلنجر علاوه بر قرار دادن دو ماهواره مخابراتی در مدار زمین، چند آزمایش علمی در زمینه داروسازی نیز به انجام رساندند.
🔻سالی راید نخستین زن فضانوردی بود که از بازوی روباتیک استفاده کرد و همچنین نخستین فضانوردی بود که به وسیلهٔ کانادارم یک ماهواره قدیمی را از مدار برداشته و در مخزن بار شاتل نشاند.
🔸دومین مأموریت فضایی سالی راید استیاس-۴۱-جی بود که در روز ۵ اکتبر ۱۹۸۴ (۱۳ مهر ۱۳۶۳) و دوباره سوار بر شاتل فضایی چلنجر آغاز شد. در این مأموریت، برای نخستین بار ۷ فضانورد از جمله دو فضانورد زن بر عرشه فضاپیما حضور داشتند. در کنار انجام وظایف اصلی، برای نخستین بار یک دوربین آیمکس توسط این فضاپیما به فضا برده شد تا با استفاده از آن مستندی با کیفیت بالا از فرایند عملیات فضانوردان تهیه شود.
🔺پس از این دو مأموریت، سالی راید به مدت ۸ ماه برای مأموریت سوم خود آموزش دید، اما فاجعه انفجار شاتل فضایی چلنجر در سال ۱۹۸۶، پروازهای شاتل را برای مدتی متوقف کرد و در نتیجه پرواز فضایی وی نیز لغو شد. او همچنین «دفتر کاوشهای ناسا» را بنیان نهاد.
🔶 سالی راید در سال ۱۹۸۷ کار خود در ناسا را رها کرد و به دانشگاه استنفورد بازگشت تا در مرکز امنیت بینالمللی و کنترل تسلیحات به کار مشغول گردد. در سال ۱۹۸۹ کرسی استادی فیزیک در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو به وی داده شد و همزمان به مدیریت انستیتوی فضایی کالیفرنیا برگزیده شد
🔺علاوه بر پژوهشهای فیزیکی و فضانوردی، سالی راید «شرکت علوم سالی راید» را در سال ۲۰۰۱ بنیان گذارد؛ تمرکز این شرکت در تولید محتوا، ابزار و برنامههای مورد نیاز برای آموزش علوم در مقاطع دبستان و راهنمایی، به ویژه تشویق دختران برای وارد شدن به رشتههای علوم پایه است.
🔸سالی راید پنج کتاب دربارهٔ فضا و فضانوردی برای کودکان نوشتهاست که هدف آنها تشویق کودکان به مطالعه علوم میباشد.
♦️#زنان_تاثیر_گذار
⚛ @Zane_Ruz_Channel
🔆 #معرفی_زنان_تاثیر_گذار
➖➖➖➖➖➖
💢 سالی کریستن راید (به انگلیسی: Sally Kristen Ride) (زادهٔ ۲۶ مه ۱۹۵۱ - درگذشته ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۲) در سال ۱۹۷۸ میلادی به سازمان ناسا پیوست و نخستین سفر فضاییاش را در سال ۱۹۸۳ در سن ۳۲ سالگی با شاتل فضایی چلنجر به انجام رساند.
🔶 سالی راید هنگام انجام این مأموریت نه تنها نخستین زن فضانورد آمریکایی، بلکه جوانترین فضانورد آمریکایی نیز بود.
🔺سالی دبیرستان خود را در شهر لس آنجلس به پایان برد و در این دوران علاوه بر نمایش علاقه و استعدادش در علوم، موفقیت چشمگیری در ورزش تنیس کسب کرد. پس از گذراندن سه ترم در کالج سوارثمور و چند کلاس فیزیک در دانشگاه یوسیالای، وارد دانشگاه استنفورد شد و تحصیلات کارشناسی خود را در رشتههای فیزیک و ادبیات انگلیسی به پایان برد. او سپس تحصیلات عالی خود را در همان دانشگاه ادامه داد و مدارک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته فیزیک برای پژوهشهای اخترفیزیکی و پژوهش بر روی لیزر الکترون آزاد دریافت نمود.
🔶 سالی راید یکی از ۸۰۰۰ نفری بود که در پی انتشار آگهی استخدام ناسا برای فضانوردان جدید، برای عضویت در این سازمان فضایی اقدام کرده بودند. در ژانویه ۱۹۷۸ در ناسا پذیرفته شد و پس از یک سال آموزش، ناسا او را برای شرکت در مأموریتهای آینده شاتل فضایی مناسب ارزیابی کرد. سالی راید به عنوان یکی از معدود زنان در گروه فضانوردان آمریکایی، کانون توجه رسانهای بسیار بود. حتی در یکی از مصاحبهها از وی پرسیده شد: «آیا در صورت عدم موفقیت در انجام کارهایتان گریه میکنید؟»
🔺وی کار خود را در ناسا به عنوان مسئول ارتباط رادیویی زمینی با شاتلهای فضایی در مدار (CapCom) طی مأموریتهای استیاس-۲ و استیاس-۳ آغاز نمود، و در طراحی بازوی روباتیک کانادارم نیز نقش داشت.
🔸سالی راید در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۳ (برابر ۲۸ خرداد ۱۳۶۲) در سن ۳۲ سالگی، با مأموریت استیاس-۷ سوار بر شاتل فضایی چلنجر به مدار زمین رفت و عنوان نخستین فضانورد زن آمریکایی، جوانترین فضانورد آمریکایی تا آن تاریخ، و سومین فضانورد زن جهان را از آن خود کرد (پیش از سالی راید، دو فضانورد زن از روسیه با نامهای والنتینا ترشکووا و اسوتلانا ساویتسکایا به ترتیب در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۸۲ به فضا رفته بودند). در طی این مأموریت، فضانوردان شاتل چلنجر علاوه بر قرار دادن دو ماهواره مخابراتی در مدار زمین، چند آزمایش علمی در زمینه داروسازی نیز به انجام رساندند.
🔻سالی راید نخستین زن فضانوردی بود که از بازوی روباتیک استفاده کرد و همچنین نخستین فضانوردی بود که به وسیلهٔ کانادارم یک ماهواره قدیمی را از مدار برداشته و در مخزن بار شاتل نشاند.
🔸دومین مأموریت فضایی سالی راید استیاس-۴۱-جی بود که در روز ۵ اکتبر ۱۹۸۴ (۱۳ مهر ۱۳۶۳) و دوباره سوار بر شاتل فضایی چلنجر آغاز شد. در این مأموریت، برای نخستین بار ۷ فضانورد از جمله دو فضانورد زن بر عرشه فضاپیما حضور داشتند. در کنار انجام وظایف اصلی، برای نخستین بار یک دوربین آیمکس توسط این فضاپیما به فضا برده شد تا با استفاده از آن مستندی با کیفیت بالا از فرایند عملیات فضانوردان تهیه شود.
🔺پس از این دو مأموریت، سالی راید به مدت ۸ ماه برای مأموریت سوم خود آموزش دید، اما فاجعه انفجار شاتل فضایی چلنجر در سال ۱۹۸۶، پروازهای شاتل را برای مدتی متوقف کرد و در نتیجه پرواز فضایی وی نیز لغو شد. او همچنین «دفتر کاوشهای ناسا» را بنیان نهاد.
🔶 سالی راید در سال ۱۹۸۷ کار خود در ناسا را رها کرد و به دانشگاه استنفورد بازگشت تا در مرکز امنیت بینالمللی و کنترل تسلیحات به کار مشغول گردد. در سال ۱۹۸۹ کرسی استادی فیزیک در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو به وی داده شد و همزمان به مدیریت انستیتوی فضایی کالیفرنیا برگزیده شد
🔺علاوه بر پژوهشهای فیزیکی و فضانوردی، سالی راید «شرکت علوم سالی راید» را در سال ۲۰۰۱ بنیان گذارد؛ تمرکز این شرکت در تولید محتوا، ابزار و برنامههای مورد نیاز برای آموزش علوم در مقاطع دبستان و راهنمایی، به ویژه تشویق دختران برای وارد شدن به رشتههای علوم پایه است.
🔸سالی راید پنج کتاب دربارهٔ فضا و فضانوردی برای کودکان نوشتهاست که هدف آنها تشویق کودکان به مطالعه علوم میباشد.
♦️#زنان_تاثیر_گذار
⚛ @Zane_Ruz_Channel
Telegram
attach 📎
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Magazine Khordad 1402.pdf
3.7 MB
#پریود
#قاعدگی
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍تا یه لحظه عصبی میشی میان بهت میگن باز پریودی ؟
درحالی که دلیل عصبانیت ممکنه کاملا منطقی باشه
✍نگو بد اخلاق ، غرغرو ، افسرده، بیحوصله
نگو باز رفتی تو لاک
نگو باز برا یچیز چرت گریه میکنی؟
✍هر حرکتی و حرفی رو نذار پای پریودم.
✍اینکه توی پریودی به چیزی اعتراض میکنی و میگن نه الان پریودی واقعا ناراحت کنندس
✍بهم نگو باز می خوای الکی بهانه بیاری
✍هر وقتم حساس میشی باز میگن نکنه هنو پریودی چت شده حساسی ://
✍نکنه باز پریودی انقد بی اعصابی(:
✍نگو هورمونات بهم ریخته رو مغزت اثر گذاشته
#پریود
#قاعدگی
#ازپریودبگو
▫️Mylady
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پریود
#قاعدگی
#ازپریودبگو
#پریود_تابو_نیست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔖روایات #ازپریودبگو/۱
✍ هیچوقت یادم نمیره یکی از بچههای کلاسمون پریود شده بود و نیمکت خونی شده بود «، حالشم خیلی بد بود.
ناظم اومد کلی توبیخش کرد آخرم وسیله دادن بهش مجبورش کردن جلوی بچهها خودش نیمکتشو تمیز کنه.
🖍جورابچی
✍ پریودهای من همیشه سخت و دردناکه اما سوم راهنمایی بودم. معلم تاریخمون، هر جلسه تمام کلاسو میکشوند پای تخته که در حد یک سوال کوتاه از درس بپرسه.
اولین سالی بود که پریود میشدم، صبح که رفتم مدرسه خبری نبود، وسطای زنگ دوم حس کردم لباسام خیس شده و بله! نیمکت خونی شده بود. زنگ تفریح بیرون نرفتم، اصلا مغزم کار نمیکرد باید چیکار کنم! همش به زنگ بعد فکر میکردم و اینکه اگه صدام کنه چجوری از جام بلند شم با اون لباسای خونی! نیمکت رو چیکار کنم!؟
صدام کرد و پرسیدم میشه همینجا جواب بدم؟ با صدای بلند گفت نه! یعنی چی که همونجا جواب بدی! بغض کرده بودم. بلند شدم و کوله پشتیم رو سریع گذاشتم روی نیمکت که اونم خونی شد در نتیجه.
لباس مدرسه سورمه ای بود و خیلیا متوجه نشدن یا چیزی نگفتن. نزدیکای زنگ آخر بود که به دوستم گفتم به آب و مایع احتیاج دارم، برام آورد، وقتی زنگ خورد و همه رفتن نیمکت رو پاک کردم. همه وجودم درد میکرد.تمام راه رو تا خونه پیاده رفتم چون نمیخواستم تو تاکسی بشینم که خونی بشه. و کلی گریه کردم اون روز. رسیدم خونه کسی نبود. باید لباسم رو سریع میشستم تا برای روز بعد خشک بشه. تا مدتها، هر زمان که پریود میشدم روزنامه با خودم میبردم تا همچین اتفاقی برای نیمکت نیفته.
حتی بعدها، گاهی از سر ترس، تو اینجور مواقع، وقتی یه خانوم رو تو خیابون میدیدم و حس میکردم آدم مهربونی هست، ازش میپرسیدم، ببخشید میشه به لباس من نگاه کنید ببینید موردی نداره؟ اخه من پریودم!
🖍آلپن مدشن
✍ زن زندانیای را تصور کنید که پریود است. با درد و خونریزی و کمبود اقلام بهداشتی درگیر است. زمان رفتن به توالت محدود است، حمام دو نوبت در هفته. در چنین شرایطی ممکن است گاه تا ۱۲ ساعت در اتاق بازجویی باشد، نشسته روی یک صندلی چوبی. و بدنش با او رنج میکشد.
🖍زاگاه
✍ مدیرم مرد بود. دلم درد میکرد. بهش پیام دادم میتونم زود برم؟ گفت حتما. تو راه بهم پیام داد خوبی؟ هی با خودم کلنجار رفتم گفتم آره پریود شدم دلم درد میکرد. گفت اینجور مواقع اصلا نیا شرکت. باکس لوازم بهداشتی هم فلانجاست خواستی چیزی برداری. توی مترو بودم. اشکام بند نمیاومدن
🖍الاهه
✍ یه دوستی داشتم تو ماه رمضون وقتی پریود میشد، مجبور بود باز هم برای سحری بیدار بشه تا برادر و پدرش نفهمن که پریود شده. بعد هم مجبور بود کل روز خودش رو روزه نشون بده.
🖍فریده عنایتی
#پریود
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو
❤️ @Zane_Ruz_Channel
✍ هیچوقت یادم نمیره یکی از بچههای کلاسمون پریود شده بود و نیمکت خونی شده بود «، حالشم خیلی بد بود.
ناظم اومد کلی توبیخش کرد آخرم وسیله دادن بهش مجبورش کردن جلوی بچهها خودش نیمکتشو تمیز کنه.
🖍جورابچی
✍ پریودهای من همیشه سخت و دردناکه اما سوم راهنمایی بودم. معلم تاریخمون، هر جلسه تمام کلاسو میکشوند پای تخته که در حد یک سوال کوتاه از درس بپرسه.
اولین سالی بود که پریود میشدم، صبح که رفتم مدرسه خبری نبود، وسطای زنگ دوم حس کردم لباسام خیس شده و بله! نیمکت خونی شده بود. زنگ تفریح بیرون نرفتم، اصلا مغزم کار نمیکرد باید چیکار کنم! همش به زنگ بعد فکر میکردم و اینکه اگه صدام کنه چجوری از جام بلند شم با اون لباسای خونی! نیمکت رو چیکار کنم!؟
صدام کرد و پرسیدم میشه همینجا جواب بدم؟ با صدای بلند گفت نه! یعنی چی که همونجا جواب بدی! بغض کرده بودم. بلند شدم و کوله پشتیم رو سریع گذاشتم روی نیمکت که اونم خونی شد در نتیجه.
لباس مدرسه سورمه ای بود و خیلیا متوجه نشدن یا چیزی نگفتن. نزدیکای زنگ آخر بود که به دوستم گفتم به آب و مایع احتیاج دارم، برام آورد، وقتی زنگ خورد و همه رفتن نیمکت رو پاک کردم. همه وجودم درد میکرد.تمام راه رو تا خونه پیاده رفتم چون نمیخواستم تو تاکسی بشینم که خونی بشه. و کلی گریه کردم اون روز. رسیدم خونه کسی نبود. باید لباسم رو سریع میشستم تا برای روز بعد خشک بشه. تا مدتها، هر زمان که پریود میشدم روزنامه با خودم میبردم تا همچین اتفاقی برای نیمکت نیفته.
حتی بعدها، گاهی از سر ترس، تو اینجور مواقع، وقتی یه خانوم رو تو خیابون میدیدم و حس میکردم آدم مهربونی هست، ازش میپرسیدم، ببخشید میشه به لباس من نگاه کنید ببینید موردی نداره؟ اخه من پریودم!
🖍آلپن مدشن
✍ زن زندانیای را تصور کنید که پریود است. با درد و خونریزی و کمبود اقلام بهداشتی درگیر است. زمان رفتن به توالت محدود است، حمام دو نوبت در هفته. در چنین شرایطی ممکن است گاه تا ۱۲ ساعت در اتاق بازجویی باشد، نشسته روی یک صندلی چوبی. و بدنش با او رنج میکشد.
🖍زاگاه
✍ مدیرم مرد بود. دلم درد میکرد. بهش پیام دادم میتونم زود برم؟ گفت حتما. تو راه بهم پیام داد خوبی؟ هی با خودم کلنجار رفتم گفتم آره پریود شدم دلم درد میکرد. گفت اینجور مواقع اصلا نیا شرکت. باکس لوازم بهداشتی هم فلانجاست خواستی چیزی برداری. توی مترو بودم. اشکام بند نمیاومدن
🖍الاهه
✍ یه دوستی داشتم تو ماه رمضون وقتی پریود میشد، مجبور بود باز هم برای سحری بیدار بشه تا برادر و پدرش نفهمن که پریود شده. بعد هم مجبور بود کل روز خودش رو روزه نشون بده.
🖍فریده عنایتی
#پریود
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔖روایات #ازپریودبگو/۲
✍ روایت من از تجربهی ازپریودبگو کمی متفاوته:
چندوقت پیش در یک ادارهای، در وقت انتظار میدیدم یکی از خانمهای اپراتور هی پشت میزش بیتابی میکنه. رنگش هم پریده بود ولی تلاش میکرد کار مراجعین رو راه بندازه.
نوبتم شد و شمارهام به یک خانم اپراتور دیگه افتاد.
در حین انجام کارم به همکارش اشاره کردم و گفتم بهنظر میآد حال همکارتون خوب نیست، چرا مرخصی نمیگیره بره خونه؟
انگار سوال بیربطی پرسیدم. بیتوجه به وضعیت همکارش گفت: کارمون زیاده! پیش خودم گفتم بابا تو که خانمی باید بهتر همکارت رو درک کنی، مگه مرخصی رو از تو میخواد بگیره؟
کارم که تموم شد رفتم اتاق مدیر و رفتم تو.
گفتم ببخشید احساس میکنم حال یکی از خانمهای اپراتور خوب نیست و نیاز داره بره خونه.
آقا گفت: چطور؟ بدرفتاریای کرده؟
گفتم: نه اتفاقا تلاش میکنه خوب کار کنه.
گفت: چیزی به شما گفته؟
گفتم: بازهم نه و خودم برداشت کردم.
گفت: مرخصی که نخواسته شما چهکارهاشی؟
گفتم: هیچی آقا من هم مدیر یک مجموعهای هستم، وقتی احساس کنم خانمها عوارض پریود دارن و خودشون ممکنه خجالت بکشن یا نخوان از مرخصیشون کم شه حرفی نمیزنن، سعی میکنم غیرمستقیم بگم میتونن برن خونه.
تا این جمله رو گفتم آقای مدیر انگار غیرتی شد: چی؟ شما چطور جرات میکنی در مورد خانمهای اینجا این کلمه رو بگی؟ ایشون شوهر داره اگه بدونه در مورد ناموسش چه فکری کردی میدونی چه بلایی سرت میآره؟ این خانمها اینجا ناموس مردمن دست ما امانت هستن!
گفتم: آقا ببخشید چیز بدی نگفتم، اتفاقا خواستم بگم اگه شما به علت مشغله متوجه نشدید این مساله شاید باشه. پریود هم یک مسالهی طبیعیه گفتنش که بد نیست.
تا این رو گفتم آقا عصبانیتر شد: چیچی پریود طبیعیه؟ یعنی شما از پریود خانمت میری میگی پریود شده؟ انقدر بیغیرتی؟
دیدم الکی داره شلوغش میکنه و محکمتر گفتم: بله، اگه جایی لازم باشه هم خودش هم من میگم، این یه چیز طبیعیه، اگه همسر من پریود نشه طبیعی نیست. در ادامه گفتم: مگه خانم شما پریود نمیشه یا نمیشده؟ انتظار ندارید یا نداشتید اطرافیان بهتر درکش کنن؟
اینو گفتم بقیهش رو میتونید حدس بزنید. آقا که این راحتی من در صحبت از پریود رو میدید فقط داد میزد برو بیرون.
چندتافحش خوردم ولی وقتی بیرون میاومدم خوشحال بودم که شاید یه چیزی اونجا تغییر کنه. بذار بدونه حداقل چیزی هست که باید بدونه طبیعیه.
تو هم ازپریودبگو تا عادی شه.
🖍مجید کثیری
✍ شرم و حیا نمیذاره صحبت در مورد یه اتفاق طبیعی تو بدن زنها براشون عادی باشه
ولی برای بریدن پوست آلت پسربچههاشون مهمونی میگیرن
🖍Horatio
#پریود
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو
❤️ @Zane_Ruz_Channel
✍ روایت من از تجربهی ازپریودبگو کمی متفاوته:
چندوقت پیش در یک ادارهای، در وقت انتظار میدیدم یکی از خانمهای اپراتور هی پشت میزش بیتابی میکنه. رنگش هم پریده بود ولی تلاش میکرد کار مراجعین رو راه بندازه.
نوبتم شد و شمارهام به یک خانم اپراتور دیگه افتاد.
در حین انجام کارم به همکارش اشاره کردم و گفتم بهنظر میآد حال همکارتون خوب نیست، چرا مرخصی نمیگیره بره خونه؟
انگار سوال بیربطی پرسیدم. بیتوجه به وضعیت همکارش گفت: کارمون زیاده! پیش خودم گفتم بابا تو که خانمی باید بهتر همکارت رو درک کنی، مگه مرخصی رو از تو میخواد بگیره؟
کارم که تموم شد رفتم اتاق مدیر و رفتم تو.
گفتم ببخشید احساس میکنم حال یکی از خانمهای اپراتور خوب نیست و نیاز داره بره خونه.
آقا گفت: چطور؟ بدرفتاریای کرده؟
گفتم: نه اتفاقا تلاش میکنه خوب کار کنه.
گفت: چیزی به شما گفته؟
گفتم: بازهم نه و خودم برداشت کردم.
گفت: مرخصی که نخواسته شما چهکارهاشی؟
گفتم: هیچی آقا من هم مدیر یک مجموعهای هستم، وقتی احساس کنم خانمها عوارض پریود دارن و خودشون ممکنه خجالت بکشن یا نخوان از مرخصیشون کم شه حرفی نمیزنن، سعی میکنم غیرمستقیم بگم میتونن برن خونه.
تا این جمله رو گفتم آقای مدیر انگار غیرتی شد: چی؟ شما چطور جرات میکنی در مورد خانمهای اینجا این کلمه رو بگی؟ ایشون شوهر داره اگه بدونه در مورد ناموسش چه فکری کردی میدونی چه بلایی سرت میآره؟ این خانمها اینجا ناموس مردمن دست ما امانت هستن!
گفتم: آقا ببخشید چیز بدی نگفتم، اتفاقا خواستم بگم اگه شما به علت مشغله متوجه نشدید این مساله شاید باشه. پریود هم یک مسالهی طبیعیه گفتنش که بد نیست.
تا این رو گفتم آقا عصبانیتر شد: چیچی پریود طبیعیه؟ یعنی شما از پریود خانمت میری میگی پریود شده؟ انقدر بیغیرتی؟
دیدم الکی داره شلوغش میکنه و محکمتر گفتم: بله، اگه جایی لازم باشه هم خودش هم من میگم، این یه چیز طبیعیه، اگه همسر من پریود نشه طبیعی نیست. در ادامه گفتم: مگه خانم شما پریود نمیشه یا نمیشده؟ انتظار ندارید یا نداشتید اطرافیان بهتر درکش کنن؟
اینو گفتم بقیهش رو میتونید حدس بزنید. آقا که این راحتی من در صحبت از پریود رو میدید فقط داد میزد برو بیرون.
چندتافحش خوردم ولی وقتی بیرون میاومدم خوشحال بودم که شاید یه چیزی اونجا تغییر کنه. بذار بدونه حداقل چیزی هست که باید بدونه طبیعیه.
تو هم ازپریودبگو تا عادی شه.
🖍مجید کثیری
✍ شرم و حیا نمیذاره صحبت در مورد یه اتفاق طبیعی تو بدن زنها براشون عادی باشه
ولی برای بریدن پوست آلت پسربچههاشون مهمونی میگیرن
🖍Horatio
#پریود
#پریود_تابو_نیست
#ازپریودبگو
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM