۲۱ سالم بود با یکی که از طریق دوست دوستم آشنا شده بودم رفتم دیت. اومد دم دانشگاه، با گل! طرف حتی قیافه منم ندیده بود. منم همینطور. همون گل رز توی باکس دیدن همان و این آدم برای من کنسل شدن همان. به نظر من خیلی رد فلگ و «بلد بودن» عه برای یکی توی دیت اول گل بردن. اینجا خارجیاشم این کار رو نمیکنن به خاطر اینکه میگن it’s too much. همین آدمی که من رو به دیت دعوت کرده بود و برام گل رز قرمز توی باکس مشکی آورده بود، یه شیک منو حساب نکرد (ردفلگ پشت ردفلگ: اینو توی پرانتز بگم که من هنوزم که هنوزه، ۲۵ سالمه و نامزد کردیم و همه چیمون علنن درهمه، اگه یه بار ناهار رو ایشون بخره، شام رو من میخرم، یا ایشون غذا بخره، من قطعن دسر بعدشو سفارش میدم و … . یعنی میخوام بگم طرز فکر من همیشه اینه که آقا یا ۵۰-۵۰ یا به نسبت درامدامون، ولی این آقا برای من گل خریده بود تا بنده رو خر کنه تا فقط بتونه نیازاش رو برطرف کنه، اما حاضر نبود ۱۳-۱۴ تومن پول سفارش منو بده!! اون موقع قیمتا همین بود، شایدم کمتر!) بهش چیزی نگفتم و برگشتم خونه و بابت گل تشکر کردم در حالی که انداخته بودمش آشغال گل رو، و من میخواستم بگم خوشم نیومد ازت که شروع کرد سوالای مرتبط با اندام جنسی و خیلی خیلی embarrassing پرسیدن. که آره دوست دختر من باید بیاد خونهی من بمونه، همیشه underwear قرمز و سکسی بپوشه، در کمال بیحیایی عکس هم از مدلای دلخواهش میداد. امون نمیداد من حرف بزنم و همینجوری گفت و گفت و گفت. منم وسط حرفاش زدم بلاکش کردم. کلی رفته بود بعدن شخصیت من رو جلوی اون دوست دوستم زیر سوال برده بود و کلی بد و بیراه و اینا. ولی من خیلی خوشحال بودم از کارم.
دارم میگم اگه کسی توی قرار اول براتون گل و کادو میاره بدون اینکه حتی دیده باشتتون، بدونید اون فرد زیادی بلده و این بلد بودن رو از جهت منفی عرض میکنم. خیلی خوشحال نشیدکه وای چقد جنتلمنه و قربونش برم بلده چجوری رفتار کنه و این داستانا نیست. بذارید، امون بدید، جوگیر نشید، ببینید جنتلمنیت اون فرد تا کجا ادامه پیدا میکنه!
دارم میگم اگه کسی توی قرار اول براتون گل و کادو میاره بدون اینکه حتی دیده باشتتون، بدونید اون فرد زیادی بلده و این بلد بودن رو از جهت منفی عرض میکنم. خیلی خوشحال نشیدکه وای چقد جنتلمنه و قربونش برم بلده چجوری رفتار کنه و این داستانا نیست. بذارید، امون بدید، جوگیر نشید، ببینید جنتلمنیت اون فرد تا کجا ادامه پیدا میکنه!
« اینجا بیشتر خودمم »🥂
۲۱ سالم بود با یکی که از طریق دوست دوستم آشنا شده بودم رفتم دیت. اومد دم دانشگاه، با گل! طرف حتی قیافه منم ندیده بود. منم همینطور. همون گل رز توی باکس دیدن همان و این آدم برای من کنسل شدن همان. به نظر من خیلی رد فلگ و «بلد بودن» عه برای یکی توی دیت اول گل…
و در ادامه کامنتای مردان سرزمینم رو ببینید😐
« اینجا بیشتر خودمم »🥂
Photo
یاشار جان تو سر تو پهن هست به جای مغز
« اینجا بیشتر خودمم »🥂
Photo
کامنتا رو آدم میبینه عوقش میگیره با یه سریا یه زبون مشترک داره. ببینید و ببینید که به چه کسایی اعتماد میکنید.
دوستان پسرایی که زن ستیزی میکنن بی غیرت و بی ناموس هستن.
چون اوناهم مادر دارن و هر فحش و تحقیری ک به زنها نسبت بدن، اول به مادر خودشون نسبتش میدن.
برای همین با بی ناموسا بحث نکنید.
احتمالا اینا مامانشون وقتی بچه بوده ترکشون کرده رفته عقده گرفتن از زنها
چون اوناهم مادر دارن و هر فحش و تحقیری ک به زنها نسبت بدن، اول به مادر خودشون نسبتش میدن.
برای همین با بی ناموسا بحث نکنید.
احتمالا اینا مامانشون وقتی بچه بوده ترکشون کرده رفته عقده گرفتن از زنها
دلم میخواد تمام شامپوها، لوسیون بدنها، بادی اسپلشها، مرطوب کنندهها و ضد افتابهای دنیا مال من باشن.
شد شد، نشد ماکارونی میندازیم تو دلستر برای خودمون آبجو درست میکنیم…
موزیک زبان همدردی منه،وقتی من برات موزیک میفرستم الکی رد نشو،نیاز به همذات پنداریت دارم،بشنو،گریه کن،بغضی شو،تنهام نذار.
نه بزرگ شدم و نه حداقل کوچیک موندم. فقط توی یه تاریکی کشدار گیر افتادم و درجا زدم. بچه که بودم یه بار به خالهم گفتم چراغ این اتاق رو خاموش نکن، یه جوری تاریک میشه که انگار یه کلاغ خیلی خیلی بزرگ بغلت کرده. با چشمهای گردشده خندید و به خاطر تشبیه نامتعارفی که کرده بودم قربونصدقهم رفت. اون موقع به خوابم هم نمیدیدم که سالها بعد، چه توی همون اتاق و چه هر جای دیگهای، قراره اون کلاغ خیلی خیلی بزرگ همچنان بغلم کرده باشه.