بالآخره یه روز تصمیم میگیرم نهنگ باشم و میشم اولین نهنگی که تنهایی خودکشی کرد.
تو دقیقا همونی که نور میشه تو تاریکی شبام٬ قوت میشه واسه دلم که یه وقت نشکنم٬ تو همونی که وجودت بهم کمک میکنه کم نیارم٬ دلم خوش میشه هر وقت میبینمت یا صداتو میشنوم، فقط خواستم بدونی که حال منو خوب میکنی.🩷
من هیچ شوخیای در رابطه با خانوادم، کسی که دوسش دارم و تصمیماتم رو از هیچ احدی نمیپذیرم، لطفا حدتو بدون.
هرکس باید بتواند به جایی پناه آورد، چون مواردی پیش میآید که حتماً لازم است انسان بتواند به یک جا، به هر کجا که باشد برود.
-جنایات و مکافات
-جنایات و مکافات
به قول سیامک گلشیرى:
مىدونین آقا، ما تو زندگىهامون چى کم داریم؟
یه ذره تفریح، یه چیزى که پنج دقیقه هم که شده همه چی رو از یادمون ببره .
مىدونین آقا، ما تو زندگىهامون چى کم داریم؟
یه ذره تفریح، یه چیزى که پنج دقیقه هم که شده همه چی رو از یادمون ببره .
جنگ پايان خواهد يافت،
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت،
و باقى میماند آن مادر پيرى كه چشم به راه فرزند شهيدش است،
و آن دختر جوانى كه منتظر معشوق خويش است،
و فرزندانى كه به انتظار پدر قهرمانشان نشستهاند؛
نمیدانم چه كسى وطن را فروخت
اما ديدم چه كسى بهاىِ آن را پرداخت...
- محمود درويش
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت،
و باقى میماند آن مادر پيرى كه چشم به راه فرزند شهيدش است،
و آن دختر جوانى كه منتظر معشوق خويش است،
و فرزندانى كه به انتظار پدر قهرمانشان نشستهاند؛
نمیدانم چه كسى وطن را فروخت
اما ديدم چه كسى بهاىِ آن را پرداخت...
- محمود درويش
داشتم یه پادکست گوش میدادم راجع به ترمیم خودمون بعد از تموم شدن یه رابطهی عاطفی، این جملهاش خیلی منو نجات داد، میگفت:
«وقتی حست رو به کسی از دست میدی تازه میفهمی هیچ فرقی با بقیه نداشت، این حس تو بوده که باعث میشده خاص به نظر بیاد...!🌱»
یه چیزاییو رو همیشه نمیشه گفت؛ نمیشه گفت:
"دلم تنگ شده، باهام حرف می زنی؟"
نمیشه گفت:
"غمگینم، ناامیدم، آرومم می کنی؟"
نمیشه گفت:
"دلت تنگ میشه؟ بغلم می کنی؟ نیاز دارم بهم توجه کنی"
باور کن تکرار یه چیزایی باعث تخریب آدم میشه، یه چیزایی گفتی نیست! واجبه، لازمه، باید طرفت خودش بفهمه!
"دلم تنگ شده، باهام حرف می زنی؟"
نمیشه گفت:
"غمگینم، ناامیدم، آرومم می کنی؟"
نمیشه گفت:
"دلت تنگ میشه؟ بغلم می کنی؟ نیاز دارم بهم توجه کنی"
باور کن تکرار یه چیزایی باعث تخریب آدم میشه، یه چیزایی گفتی نیست! واجبه، لازمه، باید طرفت خودش بفهمه!
دیروز یکی از رفقا میگفت:
در تمام مدتی که عاشق بودم وقتی با مشکلات کاری مواجه میشدم قدرت مبارزه ام دو چندان بود ...
دلم میخواد برم شهرکتاب و هرچندتا که دلم میخواد هایلایترهای پاستلی و مداد و خودکار و دفتر و کتاب وردارم. از همه چیز بردارم. خودمو خفه کنم. جوری که بیان التماس کنن بس کنم و مدل دیگه جدیدی نیست که بخوام بردارم، بعدش در کمال آرامش بدون پرداخت هیچ مبلغی بیام بیرون.