نه خواب راحتی دارم؛ نه مایلم به بیداری..

تنها چیزی که الان حالمو خوب میکنه یکیه که ازم نپرسه چته، فقط کنارم بشینه و به سکوتم گوش کنه. کنارم بشینه و بهم حس امنیت بده؛ بتونم‌ کنارش برا یه لحظه خودم باشم.. خودِ فروپاشیدم.. خودِ بدونِ ادای حالِ خوب درآوردنام.. انقد خودم باشم که مجبور نباشم صدا گریه هامو کنارش خفه کنم؛ فقط بذاره کنارش بشینم و تا صبح گریه کنم..
نمیگم تا ابد بمونه ها نه! فقط برا یه لحظه ی کوتاه حس تنهایی رو از وجودم بگیره‌‌. همین.

عيُوني أنت من يترك عيُونه؟
چشم‌های من تویی؛ چه کسی چشم‌هایش را رها می‌کند؟:)

"چیزی نیست"
عبارتیست که آن را میگوییم وقتی که
درونمان لبریز از همه چیز است..

«هل تريد أن تعرف سر قوتی؟ لا أحد أحبنى حقاً قط»
می خواهی راز قدرت مرا بدانی؟
هیچ کس هیچ وقت واقعاً مرا دوست نداشت :)

میخواستم بهت پیام بدم که بهت بگم من هنوز اینجام..
بعد یادم اومد که تو میدونی من اینجام و برات اهمیتی نداره :)

آدما شبیه هم عمر نمیکنن؛ یکی زندگی میکنه یکی تحمل!

شده تا حالا صدا آهنگ و اونقدر زیاد کنی که صدای مغزتو نشنوی؟

نمیدونم با اون آدمی که دوسش دارم و یهو
با حرکاتش خودش رو از چشمم انداخته چیکار کنم!
هم دلم میخواد بهش بگم دلم واسه صدات تنگ شده؛ هم یاد آخرین حرفاش میوفتم و ترجیح میدم این دلتنگی تو دلم بمونه.
به قول تتلو:
دل من تنگه ولی خب گله دارم من یه مقداری ازت :)

من دلتنگ چیزاییم که دیگه هیچوقت نمیخوام
دوباره داشته باشمش :)

گاهی اتفاق‌هایی تو دنیا می‌افته
که عجیبه خدا اجازه میده اتفاق بیفته!

در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق می‌افتد!
مثل وقتی که اردنگی می‌خوریم، می‌شود زد به چاک، اما از درون غیرممکن است! وقتی به این حالت دچار می‌شوم، می‌خواهم بروم بیرون و دیگر به هیچ کجا برنگردم..

رومن گاری

پوسته ظاهرى چه اهميتى دارد؟
درونم ويرانه است..

حس می‌کنم درونم چند نفر وجود دارند؛ یک نفر بلند می‌خندد و دیگری تلخ اشک می‌ریزد و سومی به هیچ‌چیز اهمیت نمی‌دهد!

نهایتا دل به جایی میرسد که دو راه بیشتر ندارد
یا باید خون شود یا سنگ!

از یه‌ جایی به‌ بعد دیگه هیچی واسه آدم مهم نیست؛
من الان از اونجا به‌ بعدم.. :)

شده از درد بخندی که نبارد چشمت ؟ :)
من در این خنده ی پر غصه مهارت دارم
- پروانه حسینی

و آنجا که دیگر راهی نیست خدا راه میگشاید..

من تغییرمو فهمیدم..
مثل قبل نمیخندیدم؛ مثل قبل حرف نمیزدم؛ مثل قبل رفتار نمی‌کردم
ولی هیچکس دیگه ای متوجه نشد..:))