Telegram Group & Telegram Channel
🎯 شمس مهندسی می‌شود یا راهنمای افیون فروشی به دانشجویان

🖋آراز بارسقیان

🔸بخشی از تئاتر دانشگاهی ناکارآمد است، بخشی دیگر افیون فروش. اندکی هم این وسط شاید رستگار باشند. اندکی. و هر نوشته‌ای همیشه اندک‌ها را به کنار می‌گذارد؛ مثلاً اندک دانشجویان کوشا، اندک اساتیدی که افیون فروش نیستند و ناکارآمدی ندارند، خواه در دانشگاه خواه در مؤسسات خصوصی خواه در کلاس‌های درس شخصی. «اندک» همیشه در نوشته‌ها به‌صورت پیش‌فرض کنار گذاشته می‌شود.

🔹روی سخن با افیون فروشان است. همان‌هایی که اولین و آخرین ضربه را با ایجاد لانهٔ «تئاتر تجربی» در دانشگاه (!) به پیکر دانشجو وارد کردند. تبدیل‌کردن دانشگاه به جایی برای تئاتر تجربی، نه تجربه دانشجویی راه «آینده» را برای دانشجو می‌بندد ولی راه را برای یک چپِ دست‌وپاشکسته در لباس آدم‌های فخرفروش و مثلاً آلترناتیو باز می‌کند. چپی که هر چیز است جز چپ. کاسب است، به اندازهٔ راست. فقط با عطرِ خوب، با چهره‌هایی که در عکس متفاوت هستند و با افیونِ «رهایی» تئاترهایی بی‌سروته می‌سازد.

🔸این مسیر برای دانشجو بازدارندگی است. البته سویهٔ دیگری هم دارد: تظاهر به اینکه در دانشگاه کار پیش نمی‌رود پس به آموزشگاه‌های «خصوصی» باید کوچ کرد. این آلترناتیو در همین سویهٔ «خصوصی‌بودن» است که نشان می‌دهد هیچ نسبتی با چپ ندارد. و همین مستمسکی می‌شود برای فروش افیون.

🔹گافِ شمس در این شبه‌بیانیه که لحنش یادآور روزگاری است که فرهاد مهندس‌پور به خودش زحمت اظهار نظر می‌داد، بیشتر از هر چیزی صوتی از اعماق محاقی است که این جماعت افیون فروش به آن سقوط کردند. آنچه در همین «نبشته» منتقل می‌شود، نشان از توسل این جماعت به عناصر شکست‌خوردهٔ چپ است.

🔸افیون فروشی یعنی: آدم‌ها را به ماه می ۱۹۶۸ متصل کنی. به حرکتی که پیش از به راه‌افتادن شکست‌خورده بود. آن‌ها را تشویق به این بکنی به سبک دانشجویان همان دوران بروند جشنواره‌ها یا مکان‌های دیگر را «ازان خود بکنند». ازان کردنی که هرگز رخ نمی‌دهد. فروش افیون یعنی ساختن تصویری آرمانی از تئاتری که در تاریخ تئاتر افیونی با واقعیت ارتباطی ندارند. آن‌ها به دنبال تشویق دانشجویان برای خالی‌کردن میدان هستند. اینکه تئاتر نبینید. اینکه فلان‌جا نروید. کارهای فلان و فلان را نبینید. ولی اگر تئاتر می‌خواهید بیاموزید به آموزشگاه‌های «خصوصی» ما بیاید. این ما هستیم که شما را رها می‌کنم.

🔹فاجعه یعنی این جماعت افیون فروش به دانشجو توصیه بر «به سلاخ‌خانه بردن تعارفاتی مثل پیشکسوت و احترامات فائقه» می‌کنند. افیون فروش اولین و آخرین نفری است که وقتی به پیشکسوتش حرفی زده می‌شود جیغش به آسمان می‌رود؛ وقاحت نشان می‌دهد، نامه جمع می‌کند، حذف می‌کند، تهمت می‌زنند و وقتی هنگام سلاخی کردنش می‌شود خودش را عین موش در هزار سوراخ مخفی می‌کند.

🔸افیون یعنی اغراق‌کردن در ساده‌ترین حقوق اولیه دانشجو: دانشجو نباید از دانش بترسد، نباید از پرسش بترسد، دانشجو حق دارد تجربه کند، حق دارد اساتید را مدام و مدام روی سرشان چرخ بدهد ولی همین‌ها را با افیون به خورد دانشجویان بدهید؛ می‌شود همین بیانیه. هیجان مهار نشده‌ی نوجوانانه از لای انگشتان کودکی سی‌ونه ساله که به نظر تازه مزهٔ فروش افیون و بهایش به زیر دندانش رفته است.

🔹افیون فروش تاریخ آینده را از پیش می‌سازد. او یک‌رشته هنرمند موهوم در سرش می‌پروراند که در تلاش دیروزی «سلیقه‌شان بخشی از تاریخ تئاتر این کشور» شده است. منظورش مشخص است: از گروه ده بگیرید، تا چرم‌شیر و مهندس‌پور و پسیانی و یک‌مشت کاسب‌های خُرد و درشت این روزگار. او منظورش راه تمام‌شدهٔ کارگاه نمایش است. ادراک در هم شکستهٔ افیون فروش در اوهامش است: به نظرش هنوز در گوشه‌ای تئاتر معصومی وجود دارد که تنها راه رسیدن به آن نه از هزارتوی تفکر یک دانشجویِ جستجوگر است، بلکه از میان پدرخوانده‌های افیون فروشی است که سال‌هاست با حفظ سمت در دانشگاه، آموزشگاه‌های خصوصی را قبضه کردند. از دل اساتید مثلاً آلترناتیوی که تا سر ماه حقوق هیئت‌علمی یا ریاست گروه خود را نگیرند، بلد نیستند شما را با بلغورهای چپِ نو گول بزنند. تعدادی هم هستند که با اینکه نتوانستند وارد کرسی‌های مناسب دانشگاه شوند، با حالت قهر و حق‌به‌جانب میانجی این افیون فروشی به‌حساب می‌آیند.

🔸چیزی که دانشجوی ما امروز به آن بیشتر از هر چیزی نیاز دارد، فکرکردن بدون افیون است. شناسایی و کنارزدن این افیون فروشان لانه کرده در کافه‌های دور دانشگاه و سوراخی‌های پخش‌وپلا در شهر. دانشجو نیاز به فکر دارد، فکری آزادانه. فکرکردن و فکرکردن به وضعیتی که میلیاردها آدم در آن شریک هستند و زندگی روزمرهٔ خود را می‌گذرانند.

بیانیه مورد نظر این جاست:
www.tg-me.com/TheatreAcademy/13019

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiteratur



tg-me.com/AtLeastLiterature/883
Create:
Last Update:

🎯 شمس مهندسی می‌شود یا راهنمای افیون فروشی به دانشجویان

🖋آراز بارسقیان

🔸بخشی از تئاتر دانشگاهی ناکارآمد است، بخشی دیگر افیون فروش. اندکی هم این وسط شاید رستگار باشند. اندکی. و هر نوشته‌ای همیشه اندک‌ها را به کنار می‌گذارد؛ مثلاً اندک دانشجویان کوشا، اندک اساتیدی که افیون فروش نیستند و ناکارآمدی ندارند، خواه در دانشگاه خواه در مؤسسات خصوصی خواه در کلاس‌های درس شخصی. «اندک» همیشه در نوشته‌ها به‌صورت پیش‌فرض کنار گذاشته می‌شود.

🔹روی سخن با افیون فروشان است. همان‌هایی که اولین و آخرین ضربه را با ایجاد لانهٔ «تئاتر تجربی» در دانشگاه (!) به پیکر دانشجو وارد کردند. تبدیل‌کردن دانشگاه به جایی برای تئاتر تجربی، نه تجربه دانشجویی راه «آینده» را برای دانشجو می‌بندد ولی راه را برای یک چپِ دست‌وپاشکسته در لباس آدم‌های فخرفروش و مثلاً آلترناتیو باز می‌کند. چپی که هر چیز است جز چپ. کاسب است، به اندازهٔ راست. فقط با عطرِ خوب، با چهره‌هایی که در عکس متفاوت هستند و با افیونِ «رهایی» تئاترهایی بی‌سروته می‌سازد.

🔸این مسیر برای دانشجو بازدارندگی است. البته سویهٔ دیگری هم دارد: تظاهر به اینکه در دانشگاه کار پیش نمی‌رود پس به آموزشگاه‌های «خصوصی» باید کوچ کرد. این آلترناتیو در همین سویهٔ «خصوصی‌بودن» است که نشان می‌دهد هیچ نسبتی با چپ ندارد. و همین مستمسکی می‌شود برای فروش افیون.

🔹گافِ شمس در این شبه‌بیانیه که لحنش یادآور روزگاری است که فرهاد مهندس‌پور به خودش زحمت اظهار نظر می‌داد، بیشتر از هر چیزی صوتی از اعماق محاقی است که این جماعت افیون فروش به آن سقوط کردند. آنچه در همین «نبشته» منتقل می‌شود، نشان از توسل این جماعت به عناصر شکست‌خوردهٔ چپ است.

🔸افیون فروشی یعنی: آدم‌ها را به ماه می ۱۹۶۸ متصل کنی. به حرکتی که پیش از به راه‌افتادن شکست‌خورده بود. آن‌ها را تشویق به این بکنی به سبک دانشجویان همان دوران بروند جشنواره‌ها یا مکان‌های دیگر را «ازان خود بکنند». ازان کردنی که هرگز رخ نمی‌دهد. فروش افیون یعنی ساختن تصویری آرمانی از تئاتری که در تاریخ تئاتر افیونی با واقعیت ارتباطی ندارند. آن‌ها به دنبال تشویق دانشجویان برای خالی‌کردن میدان هستند. اینکه تئاتر نبینید. اینکه فلان‌جا نروید. کارهای فلان و فلان را نبینید. ولی اگر تئاتر می‌خواهید بیاموزید به آموزشگاه‌های «خصوصی» ما بیاید. این ما هستیم که شما را رها می‌کنم.

🔹فاجعه یعنی این جماعت افیون فروش به دانشجو توصیه بر «به سلاخ‌خانه بردن تعارفاتی مثل پیشکسوت و احترامات فائقه» می‌کنند. افیون فروش اولین و آخرین نفری است که وقتی به پیشکسوتش حرفی زده می‌شود جیغش به آسمان می‌رود؛ وقاحت نشان می‌دهد، نامه جمع می‌کند، حذف می‌کند، تهمت می‌زنند و وقتی هنگام سلاخی کردنش می‌شود خودش را عین موش در هزار سوراخ مخفی می‌کند.

🔸افیون یعنی اغراق‌کردن در ساده‌ترین حقوق اولیه دانشجو: دانشجو نباید از دانش بترسد، نباید از پرسش بترسد، دانشجو حق دارد تجربه کند، حق دارد اساتید را مدام و مدام روی سرشان چرخ بدهد ولی همین‌ها را با افیون به خورد دانشجویان بدهید؛ می‌شود همین بیانیه. هیجان مهار نشده‌ی نوجوانانه از لای انگشتان کودکی سی‌ونه ساله که به نظر تازه مزهٔ فروش افیون و بهایش به زیر دندانش رفته است.

🔹افیون فروش تاریخ آینده را از پیش می‌سازد. او یک‌رشته هنرمند موهوم در سرش می‌پروراند که در تلاش دیروزی «سلیقه‌شان بخشی از تاریخ تئاتر این کشور» شده است. منظورش مشخص است: از گروه ده بگیرید، تا چرم‌شیر و مهندس‌پور و پسیانی و یک‌مشت کاسب‌های خُرد و درشت این روزگار. او منظورش راه تمام‌شدهٔ کارگاه نمایش است. ادراک در هم شکستهٔ افیون فروش در اوهامش است: به نظرش هنوز در گوشه‌ای تئاتر معصومی وجود دارد که تنها راه رسیدن به آن نه از هزارتوی تفکر یک دانشجویِ جستجوگر است، بلکه از میان پدرخوانده‌های افیون فروشی است که سال‌هاست با حفظ سمت در دانشگاه، آموزشگاه‌های خصوصی را قبضه کردند. از دل اساتید مثلاً آلترناتیوی که تا سر ماه حقوق هیئت‌علمی یا ریاست گروه خود را نگیرند، بلد نیستند شما را با بلغورهای چپِ نو گول بزنند. تعدادی هم هستند که با اینکه نتوانستند وارد کرسی‌های مناسب دانشگاه شوند، با حالت قهر و حق‌به‌جانب میانجی این افیون فروشی به‌حساب می‌آیند.

🔸چیزی که دانشجوی ما امروز به آن بیشتر از هر چیزی نیاز دارد، فکرکردن بدون افیون است. شناسایی و کنارزدن این افیون فروشان لانه کرده در کافه‌های دور دانشگاه و سوراخی‌های پخش‌وپلا در شهر. دانشجو نیاز به فکر دارد، فکری آزادانه. فکرکردن و فکرکردن به وضعیتی که میلیاردها آدم در آن شریک هستند و زندگی روزمرهٔ خود را می‌گذرانند.

بیانیه مورد نظر این جاست:
www.tg-me.com/TheatreAcademy/13019

📣 حداقلْ کلانشهر
🔗 @AtLeastLiteratur

BY حداقلْ کلانشهر


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/AtLeastLiterature/883

View MORE
Open in Telegram


حداقلْ کلانشهر Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram today rolling out an update which brings with it several new features.The update also adds interactive emoji. When you send one of the select animated emoji in chat, you can now tap on it to initiate a full screen animation. The update also adds interactive emoji. When you send one of the select animated emoji in chat, you can now tap on it to initiate a full screen animation. This is then visible to you or anyone else who's also present in chat at the moment. The animations are also accompanied by vibrations. This is then visible to you or anyone else who's also present in chat at the moment. The animations are also accompanied by vibrations.

How Does Bitcoin Work?

Bitcoin is built on a distributed digital record called a blockchain. As the name implies, blockchain is a linked body of data, made up of units called blocks that contain information about each and every transaction, including date and time, total value, buyer and seller, and a unique identifying code for each exchange. Entries are strung together in chronological order, creating a digital chain of blocks. “Once a block is added to the blockchain, it becomes accessible to anyone who wishes to view it, acting as a public ledger of cryptocurrency transactions,” says Stacey Harris, consultant for Pelicoin, a network of cryptocurrency ATMs. Blockchain is decentralized, which means it’s not controlled by any one organization. “It’s like a Google Doc that anyone can work on,” says Buchi Okoro, CEO and co-founder of African cryptocurrency exchange Quidax. “Nobody owns it, but anyone who has a link can contribute to it. And as different people update it, your copy also gets updated.”

حداقلْ کلانشهر from us


Telegram حداقلْ کلانشهر
FROM USA