Forwarded from پایگاه خبری تحلیلی واکاوی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✔️کمپین مردمی سقز برای بلوچستان
🔹سقزیها هیچگاه حماسهای که در چند سال گذشته برای کمک به شنگال و یا سرپل ذهاب کرمانشاه خلق کردند را از یاد نمیبرند.
🔹حالا هم بخشی از مردم سیستان و بلوچستان بیش از یک هفته است که در سیلاب گرفتار شدهاند و نیازمند کمک هستند. برای همین سقزیها بار دیگر آستین همت بالا زدهاند و کمپینی برای جمعآوری کمکهای مردمی راهانداختهاند.
🔹چادرهای این کمپین در میادین قدس، جمهوری (هەڵۆ) و آزادی (بهر گاراج) مستقر شدهاند کمکهای نقدی و غیرنقدی شهروندان را تحویل میگیرند. هفتهی آینده این کمکها روانه سیستان و بلوچستان میشوند.
🔹شماره کارت کمکهای نقدی:
6037 9981 8011 1766
به نام محمد دربندی، عبدالرحمن رحیمنژاد و بهیه کریمان.
@vakawii
🔹سقزیها هیچگاه حماسهای که در چند سال گذشته برای کمک به شنگال و یا سرپل ذهاب کرمانشاه خلق کردند را از یاد نمیبرند.
🔹حالا هم بخشی از مردم سیستان و بلوچستان بیش از یک هفته است که در سیلاب گرفتار شدهاند و نیازمند کمک هستند. برای همین سقزیها بار دیگر آستین همت بالا زدهاند و کمپینی برای جمعآوری کمکهای مردمی راهانداختهاند.
🔹چادرهای این کمپین در میادین قدس، جمهوری (هەڵۆ) و آزادی (بهر گاراج) مستقر شدهاند کمکهای نقدی و غیرنقدی شهروندان را تحویل میگیرند. هفتهی آینده این کمکها روانه سیستان و بلوچستان میشوند.
🔹شماره کارت کمکهای نقدی:
6037 9981 8011 1766
به نام محمد دربندی، عبدالرحمن رحیمنژاد و بهیه کریمان.
@vakawii
چرا حماس به امان خدا رها شده است؟
بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیل به گونهای بیسابقه و به فجیعترین شیوه به نوار غزه حمله کرد و تاکنون تلفات سنگینی را بر مردم و نیروهای حماس تحمیل کرده است. حمله اسرائیل بیسابقه است اما از آن عجیبتر و بیسابقهتر، سکوت کشورهای اسلامی است که نظارهگر ویرانی و کشتار سریع مردم غزه هستند. علت این سکوت چیست؟ چرا کشورهای اسلامی حامی ملت فلسطین به طور عام و حماس به طور خاص سکوت اختیار کردهاند و حتی در مواردی، حماس را تحت فشار قرار میدهند که به آتشبس تن بدهد؟ «والاستریت ژورنال» از تهدید مقامات حماس توسط قطر خبر داده است که اگر با اسرائیل به توافق نرسند، آنها را از آن کشور اخراج خواهد کرد. این سکوت و بیتفاوتی نسبت به جنگ غزه و سرنوشت مردم آنجا تا حدی است که گویی دولت امریکا و برخی از سیاستمداران اروپایی بیشتر از کشورهای مسلمان نگران سرنوشت و رنجی که بر مردم غزه میرود، هستند.
- کشورهایی مانند ایران و ترکیه که ظاهراً از حامیان اصلی حماس به شمار میآیند، از عملیات خودسرانه حماس رضایت چندانی نداشتند لذا به شیوههای مختلف از این عملیات و نحوه اجرای آن اعلام برائت نمودند و در نهایت آنها را در مقابل ارتش مجهز و بیرحم اسرائیل تنها گذاشتند.
- احتمالاً کشورهای اسلامی میدانند ورود به این درگیری، هزینههای فراوانی دارد و ممکن است درگیر جنگی شوند که پایان خوشی برای آن متصور نباشند. امریکا و بسیاری از کشورهای قدرتمند اروپایی، حمله به اسرائیل را تحمل نمیکنند و به طور جدی از منافع این کشور حمایت و حفاظت میکنند.
- حماس رقبای مختلفی دارد: جهاد اسلامی و جنبش فتح به رهبری محمود عباس از رقیبان اصلی حماس در فلسطین هستند. بسیاری از کشورهای اسلامی که حامی رقیبان حماس به حساب میآیند، احتمالاً تضعیف و نابودی حماس را به عنوان نتیجه ناخواسته این وضعیت اسفبار، در راستای منافع نیروها و جناحهایی که به آنها وابسته هستند، تلقی میکنند؛ در نتیجه چندان ناراضی به نظر نمیرسند.
- منافع ملی کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، عمان، بحرین و ... زمانی تأمین میشود که در منطقه آرامش برقرار باشد. این کشورها در بسیاری از نقاط جهان سرمایهگذاری کرده و بسیاری از شرکتهای چندملیتی و کشورهای قدرتمند نیز در آنجا سرمایهگذاری کردهاند. این موقعیت ویژه، آسان به دست نیامده است لذا نمیخواهند تحت تأثیر توهمات، شعارها و باورهای ایدئولوژیک آن را نابود سازند.
زمانی مارکس، کارگران را تشویق به انقلاب میکرد که اگر پیروز شوند بر سرمایهداران غلبه پیدا کرده و نظام غیر عادلانه سرمایهداری را برانداختهاند اما اگر شکست بخورند، چیزی را از دست نمیدهند، چون اصولاً چیزی برای از دست دادن ندارند. سرمایهداری برای کاهش ظرفیت انقلابی طبقه کارگر، به آنها مزایایی داد که اگر در انقلاب شکست خوردند، چیزهایی برای از دست دادن داشته باشند. این امر در مورد کشورهای عربی نیز صادق است. اکنون کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان، امارات متحده عربی و قطر، اگر درگیر جنگ شوند، چیزهای فراوانی برای از دست دادن دارند. به همین دلیل، تمامی تلاش این کشورها در جنگ غزه این بوده است که از ورود به جنگ و درگیری پرهیز کنند، حتی اگر نتیجه این جنگ به قیمت نابودی غزه، حماس و کشته شدن صدها زن و کودک فلسطینی تمام شود. این کشورها به داشتههای فراوان خود مینگرند و حفظ و تقویت آن را بر تحقق آرمانهای ایدئولوژیک ترجیح میدهند.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2684
بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیل به گونهای بیسابقه و به فجیعترین شیوه به نوار غزه حمله کرد و تاکنون تلفات سنگینی را بر مردم و نیروهای حماس تحمیل کرده است. حمله اسرائیل بیسابقه است اما از آن عجیبتر و بیسابقهتر، سکوت کشورهای اسلامی است که نظارهگر ویرانی و کشتار سریع مردم غزه هستند. علت این سکوت چیست؟ چرا کشورهای اسلامی حامی ملت فلسطین به طور عام و حماس به طور خاص سکوت اختیار کردهاند و حتی در مواردی، حماس را تحت فشار قرار میدهند که به آتشبس تن بدهد؟ «والاستریت ژورنال» از تهدید مقامات حماس توسط قطر خبر داده است که اگر با اسرائیل به توافق نرسند، آنها را از آن کشور اخراج خواهد کرد. این سکوت و بیتفاوتی نسبت به جنگ غزه و سرنوشت مردم آنجا تا حدی است که گویی دولت امریکا و برخی از سیاستمداران اروپایی بیشتر از کشورهای مسلمان نگران سرنوشت و رنجی که بر مردم غزه میرود، هستند.
- کشورهایی مانند ایران و ترکیه که ظاهراً از حامیان اصلی حماس به شمار میآیند، از عملیات خودسرانه حماس رضایت چندانی نداشتند لذا به شیوههای مختلف از این عملیات و نحوه اجرای آن اعلام برائت نمودند و در نهایت آنها را در مقابل ارتش مجهز و بیرحم اسرائیل تنها گذاشتند.
- احتمالاً کشورهای اسلامی میدانند ورود به این درگیری، هزینههای فراوانی دارد و ممکن است درگیر جنگی شوند که پایان خوشی برای آن متصور نباشند. امریکا و بسیاری از کشورهای قدرتمند اروپایی، حمله به اسرائیل را تحمل نمیکنند و به طور جدی از منافع این کشور حمایت و حفاظت میکنند.
- حماس رقبای مختلفی دارد: جهاد اسلامی و جنبش فتح به رهبری محمود عباس از رقیبان اصلی حماس در فلسطین هستند. بسیاری از کشورهای اسلامی که حامی رقیبان حماس به حساب میآیند، احتمالاً تضعیف و نابودی حماس را به عنوان نتیجه ناخواسته این وضعیت اسفبار، در راستای منافع نیروها و جناحهایی که به آنها وابسته هستند، تلقی میکنند؛ در نتیجه چندان ناراضی به نظر نمیرسند.
- منافع ملی کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، عمان، بحرین و ... زمانی تأمین میشود که در منطقه آرامش برقرار باشد. این کشورها در بسیاری از نقاط جهان سرمایهگذاری کرده و بسیاری از شرکتهای چندملیتی و کشورهای قدرتمند نیز در آنجا سرمایهگذاری کردهاند. این موقعیت ویژه، آسان به دست نیامده است لذا نمیخواهند تحت تأثیر توهمات، شعارها و باورهای ایدئولوژیک آن را نابود سازند.
زمانی مارکس، کارگران را تشویق به انقلاب میکرد که اگر پیروز شوند بر سرمایهداران غلبه پیدا کرده و نظام غیر عادلانه سرمایهداری را برانداختهاند اما اگر شکست بخورند، چیزی را از دست نمیدهند، چون اصولاً چیزی برای از دست دادن ندارند. سرمایهداری برای کاهش ظرفیت انقلابی طبقه کارگر، به آنها مزایایی داد که اگر در انقلاب شکست خوردند، چیزهایی برای از دست دادن داشته باشند. این امر در مورد کشورهای عربی نیز صادق است. اکنون کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان، امارات متحده عربی و قطر، اگر درگیر جنگ شوند، چیزهای فراوانی برای از دست دادن دارند. به همین دلیل، تمامی تلاش این کشورها در جنگ غزه این بوده است که از ورود به جنگ و درگیری پرهیز کنند، حتی اگر نتیجه این جنگ به قیمت نابودی غزه، حماس و کشته شدن صدها زن و کودک فلسطینی تمام شود. این کشورها به داشتههای فراوان خود مینگرند و حفظ و تقویت آن را بر تحقق آرمانهای ایدئولوژیک ترجیح میدهند.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2684
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
چرا حماس به امان خدا رها شده است؟
بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیل به گونهای بیسابقه و به فجیعترین شیوه به نوار غزه حمله کرد و تاکنون تلفات سنگینی را بر مردم و نیروهای حماس تحمیل کرده است. حمله اسرائیل بیسابقه است اما از آن عجیبتر و بیسابقهتر،…
بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیل به گونهای بیسابقه و به فجیعترین شیوه به نوار غزه حمله کرد و تاکنون تلفات سنگینی را بر مردم و نیروهای حماس تحمیل کرده است. حمله اسرائیل بیسابقه است اما از آن عجیبتر و بیسابقهتر،…
اگر ماجرای آخوند و خانم قمی چند روز قبل از انتخابات روی میداد، بدون تردید، آمار عدم مشارکت افزایش بیشتری مییافت. از یک سو، گرفتن عکس آنقدر مشمئزکنندە بود کە مردم را بە عدم مشارکت وادارد و از سوی دیگر، فرار آن آخوند، جسارت و انگیزەی بیشتری برای کسانی کە عدم مشارکت را انتخاب کردە بودند، فراهم میکرد کە با بانگ بلندتر از مواضع خود دفاع و آن را پیگیری کنند.
از «صدیقه» تا «صدیقی»
- در روزهای گذشته، خبر دستگیری «صدیقه» وسمقی رسانهای شد. ایشان که اسلامپژوهی نواندیش هستند و در برخی از مسائل و مباحث دینی و به طور خاص فقهی، نظرات چالشبرانگیز و نوینی ارائه کرده است، با متانت خاص خود تلاش میکند، این نظرات را به بحث، گفتوگو و در ترازوی نقد بگذارد. فعالیتهای وی صرفاً به حوزه نظر محدود نمیماند، در حوزه عمل نیز مواضع و تحلیلهای انتقادی نسبت به حاکمیت دارد و کم و بیش آنها را ابراز و رسانهای کرده است. برای مثال، در مورد حجاب و در جریان اعتراضهای سال گذشته، با دلایل خاص خود اعلام کرد که قانون حجاب را قبول ندارد و لذا آن را رعایت نمیکند.
- کاظم «صدیقی» که در روزهای گذشته، خبر انتقال باغ 4200 متری به مؤسسهای با سهامداری وی منتشر شده است، خبر جنجالی دومی است که در روزهای اخیر توجه بسیاری از مردم را به سوی خود جلب کرده است. وی که امام جمعه موقت تهران و دبیر ستاد امر به معروف است، در واکنش به افشای این خبر، اعلام کرده است که امضایش را جعل کردهاند و از ماجرای انتقال این باغ هزار میلیاردی، بیخبر بوده است.
- «صدیقه» وسمقی چون نمیداند اتهامش چیست از رفتن به دادگاه امتناع میورزد و به همین دلیل در منزل بازداشت میشود. کاظم «صدیقی» میداند، اتهامش چیست اما تا کنون نه خبری از احضار وی منتشر و نه بازداشت شده است. این در حالیست که بر طبق قانون اساسی، حقوق بشر که بر آزادی بیان و اندیشه و آزادی اعتراض تأکید دارد، «صدیقه» باید آزاد باشد و «صدیقی» که اتهامش جعل سند و انتقال باغ 4200 متری به مؤسسه تحت مدیریت وی است، حداقل، باید احضار شود.
- برخی از فعالان سیاسی در واکنش به جریان انتقال باغ به مؤسسه تحت مدیریت «صدیقی»، گفتهاند که کیفیت برخورد با این پرونده آزمون مهمی برای قوه قضائیه است. به باور من، نحوه قضاوت و برخورد با «صدیقه» وسمقی که اسلامپژوه، منتقد اسلام فقهمحور و یک فعال سیاسی آزاداندیش هستند، آزمون مهمتری است که نشان داده شود تا چه حد قانون و حقوق بشر در این جامعه ارزش دارد و مبنای قضاوت است، البته اکر زمانی برای آزمون مانده باشد!!!
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2686
- در روزهای گذشته، خبر دستگیری «صدیقه» وسمقی رسانهای شد. ایشان که اسلامپژوهی نواندیش هستند و در برخی از مسائل و مباحث دینی و به طور خاص فقهی، نظرات چالشبرانگیز و نوینی ارائه کرده است، با متانت خاص خود تلاش میکند، این نظرات را به بحث، گفتوگو و در ترازوی نقد بگذارد. فعالیتهای وی صرفاً به حوزه نظر محدود نمیماند، در حوزه عمل نیز مواضع و تحلیلهای انتقادی نسبت به حاکمیت دارد و کم و بیش آنها را ابراز و رسانهای کرده است. برای مثال، در مورد حجاب و در جریان اعتراضهای سال گذشته، با دلایل خاص خود اعلام کرد که قانون حجاب را قبول ندارد و لذا آن را رعایت نمیکند.
- کاظم «صدیقی» که در روزهای گذشته، خبر انتقال باغ 4200 متری به مؤسسهای با سهامداری وی منتشر شده است، خبر جنجالی دومی است که در روزهای اخیر توجه بسیاری از مردم را به سوی خود جلب کرده است. وی که امام جمعه موقت تهران و دبیر ستاد امر به معروف است، در واکنش به افشای این خبر، اعلام کرده است که امضایش را جعل کردهاند و از ماجرای انتقال این باغ هزار میلیاردی، بیخبر بوده است.
- «صدیقه» وسمقی چون نمیداند اتهامش چیست از رفتن به دادگاه امتناع میورزد و به همین دلیل در منزل بازداشت میشود. کاظم «صدیقی» میداند، اتهامش چیست اما تا کنون نه خبری از احضار وی منتشر و نه بازداشت شده است. این در حالیست که بر طبق قانون اساسی، حقوق بشر که بر آزادی بیان و اندیشه و آزادی اعتراض تأکید دارد، «صدیقه» باید آزاد باشد و «صدیقی» که اتهامش جعل سند و انتقال باغ 4200 متری به مؤسسه تحت مدیریت وی است، حداقل، باید احضار شود.
- برخی از فعالان سیاسی در واکنش به جریان انتقال باغ به مؤسسه تحت مدیریت «صدیقی»، گفتهاند که کیفیت برخورد با این پرونده آزمون مهمی برای قوه قضائیه است. به باور من، نحوه قضاوت و برخورد با «صدیقه» وسمقی که اسلامپژوه، منتقد اسلام فقهمحور و یک فعال سیاسی آزاداندیش هستند، آزمون مهمتری است که نشان داده شود تا چه حد قانون و حقوق بشر در این جامعه ارزش دارد و مبنای قضاوت است، البته اکر زمانی برای آزمون مانده باشد!!!
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2686
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
از «صدیقه» تا «صدیقی»
- در روزهای گذشته، خبر دستگیری «صدیقه» وسمقی رسانهای شد. ایشان که اسلامپژوهی نواندیش هستند و در برخی از مسائل و مباحث دینی و به طور خاص فقهی، نظرات چالشبرانگیز و نوینی ارائه کرده است، با متانت خاص خود تلاش میکند، این نظرات را به…
- در روزهای گذشته، خبر دستگیری «صدیقه» وسمقی رسانهای شد. ایشان که اسلامپژوهی نواندیش هستند و در برخی از مسائل و مباحث دینی و به طور خاص فقهی، نظرات چالشبرانگیز و نوینی ارائه کرده است، با متانت خاص خود تلاش میکند، این نظرات را به…
Forwarded from ایران فردا
🔴 بهار و فلسفهی شکست!
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷 علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای هیچ زخم وجراحتی بر بدنش نباشد، امکانپذیر است.
▪️ جدا از دلایل بیشماری که برای شکست میشناسیم -و بیخردی مزمن ومهلک تنها یکی از آنهاست- کم نیستند نویسندگانی که جهان فلسفی خویش یا دیگران را در مواجهه با "شکست" قرار میدهند تا به دریافتی شاید بنیادینتر از وضع عجالتاً گریزناپذیری که ناکامی حاصل آن است، دست یابند. نویسندهای در پاسخ به این پرسش که اساساً چرا فلسفه باید به شکست بپردازد، مینویسد: "فلسفه در جایگاهی ایستاده که برای پرداختن به شکست، بهترین جاست، از آنروی که آن را خوب میشناسد. تاریخ فلسفه غرب چیزی نیست جز سلسلهای طول و دراز از شکستها...هر نسل جدیدی که در فلسفه ظهور میکند وظیفه خود میداند که شکستهای نسل پیشین را نشان دهد...ایمانوئل لویناس(در مصاحبهای با ریچارد کرنی) با لحنی فراموش نشدنی میگوید:«بهترین چیز فلسفه این است که شکست میخورد»... [درواقع] میتوان گفت فلسفه پیروز میشود امّا به قدری که شکست میخورد"[۱].
🔸 "بنجامین براتون"، استاد دانشگاه و پژوهشگر در فلسفه سیاسی نیز در مقالهای توضیح میدهد که چگونه از نظر وی فلسفه در آزمون همهگیری شکستخورد. براتون -ضمن نقد شیوه مواجههی فیلسوف مشهور ایتالیایی جورجیو آگامبن با پدیده کرونا- مینویسد در طول دوره شیوع کرونا "وقتی جامعه نومیدانه نیازمند این بودکه تصویر معناداری ازکلّ ماجرا پیدا کند، فلسفه نتوانست کاری انجام دهد". وی میافزاید از همان اوّلین مواضع آگامبن علیه قرنطینهسازی "فیلسوف فرانسوی ژانلوک نانسی به ما هشدار داد که به حرفهای دوستش، آگامبن، توجه نکنیم و این که اگر خودش از توصیه پزشکی آگامبن پیروی کردهبود که میگفت قلب مصنوعی نگذار تا به حال مردهبود"[۲].
▪️ در تابستان سال گذشته، فصلنامه سیاستنامه مقاله مهمّی از دکتر رضا داوری، استاد نامدار فلسفه، به مناسبت نودسالگی وی منتشر کرد. عنوان مقاله این بود: "شکست خوردم و شکست را میپذیرم". در بخشی از مقاله، داوری به ارزیابی ناصحیح خود از انقلاب سال ۵۷ اشاره میکند ومینویسد: "من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست، بلکه میتواند آغازی دیگر باشد!...این معنی...شاید در مذاق سران انقلاب هم خوش نیامده باشد...حکومتها هر چه باشند، به نظر اهمیت نمیدهند و ارباب ایدئولوژی نیز همه اهل خشونتاند، حتی اگر لیبرالدمکرات و نئولیبرال باشند، و بالاخره اینکه در جهان توسعهنیافته، تفاوتها بسیار کم است، خواص عوامند و عوام نیز بدون زحمت و بهآسانی در زمره خواص درمیآیند ! روشنفکران اگر نه به اندازه حکومتیان، کم و بیش مثل آنان خشونت دارند و اگر خشونتشان محدود در لفظ و الفاظ ظاهر میشود، از آن است که قدرت دیگری برای اعمال خشونت ندارند. از آزادی گفتنشان هم مثل از تقوا گفتن گروه رقیب، حرف است. حساب کسانی را که از دین و معرفت و حقوق مردمان و آزادی و مصلحت کشور با دل و جان دفاع میکنند، باید از داعیههای سوفسطائیان مدعی آزادیخواهی و دفاع از حقوق مردم و حاکمان خشن جدا کرد".
🔸داوری در بخش دیگری از اینمقاله بحران "چه باید کرد" و خلاءِ بیپاسخی به آن را مطرح میکند و مینویسد: "در جایی و زمانی که افق آینده روشن نیست، پرسش «چه باید کرد» هم نمیتواند مطرح شود؛ زیرا هیچکس وظیفهای برای خود نمیشناسد؛ همه خیال میکنند که راه صلاح را میشناسند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که هیچ کس یا هیچ یک از مقامهای مسئول و مدعی نمیدانند که چه باید بکنند...مشکل اساسیتر این است که فهمیدن و فهماندنِ همبستگی و پیوستگی امور به یکدیگر و لزوم رسیدن به یک نظر کلی بخصوص در جهان توسعهنیافته، بسیار دشوار است و من که کوشیدم تا حدی که در توان دارم آن را بفهمم و بفهمانم، از عهده برنیامدم...آیا این درد بزرگی نیست که کسی هر چه میکند، کلنگش به سنگ بخورد و اثری بر کار و گفتار و حتی فریادش مترتب نشود؟ ولی این هم یک تجربه است و این تجربه در فلسفه امر ناآشنایی نیست. من شکست خوردهام و شکست را میپذیرم. درک و قبول شکست میتواند راهی به درک زمان و دمساز شدن با آن داشته باشد".
▪️ رضا داوری بحران جامعه ایدئولوژیزده را بحرانی فراگیر میبیند که هردو جبههی باقدرتان و بیقدرتان را دربرگرفتهاست: "اکنون به «نظر» کاری ندارند، بلکه همه چیز در «ایدئولوژی» منحل شده و اصل این است که: هر کس با ما نیست، بر ماست.....
متن کامل:
https://cutt.ly/vw2UMoW1
#ایران_فردا
#علیرضا_رجایی
#بهار_و_فلسفهی_شکست
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
بهار و فلسفهی شکست!
علیرضا رجایی @iranfardamag در آستانه بهار احساس شکستی همه جانبه در همهجا بهچشم میخورد و این با تحوّل نویدبخشی که ما ایرانیان از هر بهار انتظار داریم در تعارض است. درعینحال هیچ انسانی به هر میزان سادهاندیش، گماننمیکند امکان حیات طیّبهای که جای…
آیا حادثه تروریستی مسکو (تالار کروکوس) برای پوتین یک «فرصت» است؟
- بعد از انتخابات فرمایشی و غیر جدی روسیه، زمان زیادی طول نکشید که پوتین با یک چالش جدی روبهرو شد. نتیجه انتخابات از قبل مشخص بود و جهانیان، روند و نتیجه آن را زیاد جدی نگرفتند. حادثه کروکوس اما جدی است، بیشتر از انتخاب مجدد پوتین نگاهها را به سوی خود کشاند و لذا میتواند پیامدهای غیرقابل پیشبینی و متعددی برای روسیه و جهان داشته باشد.
شاید انتظار معقول این باشد که پوتین و حواریونش، در اندیشه ترمیم ساختار و سیستم امنیتی خود در داخل و خارج باشند تا دگرباره مردم روسیه شاهد تکرار چنین رویدادی نباشند. تردیدی نیست، سیستم امنیتی روسیه، نقصهای جدی دارد، بیش از آنکه قدرتمند باشد، مخوف است و به جای آنکه تهدیدات واقعی بپردازد، در اندیشه صحنهسازی، سرکوب اپوزیسیون داخلی، مهندسی انتخابات و برخورد ایدئولوژیک با دگراندیشان است. اگر این گونه نبود، باید، به هشدارهای امنیتی سفارت امریکا مبنی بر نقشه «افراط گرایان» برای انجام حمله در مسکو که دو هفته قبل از این حادثه به نیروهای اطلاعاتی روسیه داده شده بود، توجه میکردند و مانع از اجرای این عملیات میشدند.
در ماجرای پریگوژین نیز آشکار شد که سیستم امنیتی و اطلاعاتی روسیه، اشراف چندانی بر اوضاع ندارند، به گونهای که وی در 23 ژوئن 2023 نیروهای خود را از اوکراین خارج کرد، به سمت مسکو به حرکت درآورد و به سادگی هر چه تمامتر به 200 کیلومتری مسکو رسید. با وجود این، چون پوتین عزمی برای پذیرش شکست و ضعف نیروهای امنیتی ندارد در پی ترمیم نقاط ضعف این نیروها برنمیآید و بیشتر در پی انتقام باشد؛ در نتیجه امکان دوباره شدن این رویدادها در آینده نباید زیاد دور از انتظار باشد. البته ممکن است توانایی این کار را هم نداشته باشد و به محض آنکه بخواهد تغییری در این نهادها و اشخاص و باندهای قدرتمند آنها ایجاد کند، تدوام سلطه و حکومتش با خطرات جدی مواجه شود.
- در این حادثه تروریستی، آنچه برای پوتین اهمیت دارد این است که در منازعه جدی روسیه با غرب به طور عام و اوکراین به طور خاص، این حادثه مرگبار را به فرصتی برای پیشبرد اهداف خود تبدیل کند. این فرصت میتواند در شکل امکان حملات گسترده و تعیینکننده به اوکراین توأم با سکوت کشورهای غربی ظهور و بروز یابد و یا اگر زمینه برای مذاکره فراهم شود در میز مذاکره، ابتکار عمل را در دست داشته باشد تا امتیازات بیشتری به دست آورد. پرسشی که در این مقطع زمانی مطرح میشود این است که آیا پوتین میتواند این تغییر را ممکن سازد؟ دلایل مختلفی وجود دارد که مانع از تحقق این تغییر خواهند شد.
در نظامهای توتالیتر، دستگاههای اطلاعاتی، به علت افزایش فساد و نارضایتی در میان مردم که طبیعتاً نیروهای امنیتی را نیز دربرمیگیرد، توانایی عملیاتی و شناسایی تهدیدها را هم از دست میدهند و به آسانی نفوذپذیر میشوند. علاوه بر این، مواجهه ایدئولوژیک با شهروندان و خبرهایی که کسب میکنند، موجب میشود سیستم امنیتی در تشخیص خطر و تهدید، مرتکب اشتباههای فاحش و جبرانناپذیری شوند. این امر سبب میشود که سخن پوتین و سیستم اطلاعاتیاش مبنی بر نقش اوکراین در حمله تروریستی به مسکو، چندان جدی گرفته نشود، بهویژه آنکه امریکا، بریتانیا و چندین کشور دیگر روزها قبل از حمله تروریستی آن را به اطلاع نهادهای امنیتی رسانده بودند.
پوتین اگر چه برنده انتخابات است و پنج سال دیگر بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد اما این حمله نشان داد که در این چند سالی که قدرت را در دست داشته است، روسیه و نهادهای مختلف دولتی را بیش از پیش تضعیف کرده است. این تصور، ممکن است در داخل – با توجه به سرکوب وحشتناک و فقدان اپوزیسیون منسجم – منجر به تغییری جدی در ساختار حاکمیت نشود اما در نظام بینالملل، انگیزه برای مقابله با پوتین را بیشتر میکند. هر چند پوتین برای ایجاد هراس در جبهه اوکراین و حامیان آن گاهی سخن از جنگ هستهای به میان میآورد، واقعیت آن است که اعتماد به نفس خود را از دست داده و به هیچ وجه نمیتواند تهدیدات خود را عملی کند و صرفاً برای جبران این شکست و رسوایی است که از کاربرد تسلیحات هستهای سخن میگوید.
از این گذشته، برای اقناع افکار عمومی هم نمیتواند انتقام سختی از داعش بگیرد، اصولاً ساختار و تشکیلات داعش به گونهای نیست که بتوان از آنها انتقام گرفت و از این جهت نیز قطعاً ناکام خواهد بود و موفقیت چشمگیری به دست نخواهد آورد. پوتین روزهای سختی را میگذراند و با توجه به جدیت حمایت کشورهای قدرتمندی مانند فرانسه، آلمان و بریتانیا از اوکراین، در جبهههای جنگ هم اوضاع بر وفق مراد وی نیست.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2688
- بعد از انتخابات فرمایشی و غیر جدی روسیه، زمان زیادی طول نکشید که پوتین با یک چالش جدی روبهرو شد. نتیجه انتخابات از قبل مشخص بود و جهانیان، روند و نتیجه آن را زیاد جدی نگرفتند. حادثه کروکوس اما جدی است، بیشتر از انتخاب مجدد پوتین نگاهها را به سوی خود کشاند و لذا میتواند پیامدهای غیرقابل پیشبینی و متعددی برای روسیه و جهان داشته باشد.
شاید انتظار معقول این باشد که پوتین و حواریونش، در اندیشه ترمیم ساختار و سیستم امنیتی خود در داخل و خارج باشند تا دگرباره مردم روسیه شاهد تکرار چنین رویدادی نباشند. تردیدی نیست، سیستم امنیتی روسیه، نقصهای جدی دارد، بیش از آنکه قدرتمند باشد، مخوف است و به جای آنکه تهدیدات واقعی بپردازد، در اندیشه صحنهسازی، سرکوب اپوزیسیون داخلی، مهندسی انتخابات و برخورد ایدئولوژیک با دگراندیشان است. اگر این گونه نبود، باید، به هشدارهای امنیتی سفارت امریکا مبنی بر نقشه «افراط گرایان» برای انجام حمله در مسکو که دو هفته قبل از این حادثه به نیروهای اطلاعاتی روسیه داده شده بود، توجه میکردند و مانع از اجرای این عملیات میشدند.
در ماجرای پریگوژین نیز آشکار شد که سیستم امنیتی و اطلاعاتی روسیه، اشراف چندانی بر اوضاع ندارند، به گونهای که وی در 23 ژوئن 2023 نیروهای خود را از اوکراین خارج کرد، به سمت مسکو به حرکت درآورد و به سادگی هر چه تمامتر به 200 کیلومتری مسکو رسید. با وجود این، چون پوتین عزمی برای پذیرش شکست و ضعف نیروهای امنیتی ندارد در پی ترمیم نقاط ضعف این نیروها برنمیآید و بیشتر در پی انتقام باشد؛ در نتیجه امکان دوباره شدن این رویدادها در آینده نباید زیاد دور از انتظار باشد. البته ممکن است توانایی این کار را هم نداشته باشد و به محض آنکه بخواهد تغییری در این نهادها و اشخاص و باندهای قدرتمند آنها ایجاد کند، تدوام سلطه و حکومتش با خطرات جدی مواجه شود.
- در این حادثه تروریستی، آنچه برای پوتین اهمیت دارد این است که در منازعه جدی روسیه با غرب به طور عام و اوکراین به طور خاص، این حادثه مرگبار را به فرصتی برای پیشبرد اهداف خود تبدیل کند. این فرصت میتواند در شکل امکان حملات گسترده و تعیینکننده به اوکراین توأم با سکوت کشورهای غربی ظهور و بروز یابد و یا اگر زمینه برای مذاکره فراهم شود در میز مذاکره، ابتکار عمل را در دست داشته باشد تا امتیازات بیشتری به دست آورد. پرسشی که در این مقطع زمانی مطرح میشود این است که آیا پوتین میتواند این تغییر را ممکن سازد؟ دلایل مختلفی وجود دارد که مانع از تحقق این تغییر خواهند شد.
در نظامهای توتالیتر، دستگاههای اطلاعاتی، به علت افزایش فساد و نارضایتی در میان مردم که طبیعتاً نیروهای امنیتی را نیز دربرمیگیرد، توانایی عملیاتی و شناسایی تهدیدها را هم از دست میدهند و به آسانی نفوذپذیر میشوند. علاوه بر این، مواجهه ایدئولوژیک با شهروندان و خبرهایی که کسب میکنند، موجب میشود سیستم امنیتی در تشخیص خطر و تهدید، مرتکب اشتباههای فاحش و جبرانناپذیری شوند. این امر سبب میشود که سخن پوتین و سیستم اطلاعاتیاش مبنی بر نقش اوکراین در حمله تروریستی به مسکو، چندان جدی گرفته نشود، بهویژه آنکه امریکا، بریتانیا و چندین کشور دیگر روزها قبل از حمله تروریستی آن را به اطلاع نهادهای امنیتی رسانده بودند.
پوتین اگر چه برنده انتخابات است و پنج سال دیگر بر اریکه قدرت تکیه خواهد زد اما این حمله نشان داد که در این چند سالی که قدرت را در دست داشته است، روسیه و نهادهای مختلف دولتی را بیش از پیش تضعیف کرده است. این تصور، ممکن است در داخل – با توجه به سرکوب وحشتناک و فقدان اپوزیسیون منسجم – منجر به تغییری جدی در ساختار حاکمیت نشود اما در نظام بینالملل، انگیزه برای مقابله با پوتین را بیشتر میکند. هر چند پوتین برای ایجاد هراس در جبهه اوکراین و حامیان آن گاهی سخن از جنگ هستهای به میان میآورد، واقعیت آن است که اعتماد به نفس خود را از دست داده و به هیچ وجه نمیتواند تهدیدات خود را عملی کند و صرفاً برای جبران این شکست و رسوایی است که از کاربرد تسلیحات هستهای سخن میگوید.
از این گذشته، برای اقناع افکار عمومی هم نمیتواند انتقام سختی از داعش بگیرد، اصولاً ساختار و تشکیلات داعش به گونهای نیست که بتوان از آنها انتقام گرفت و از این جهت نیز قطعاً ناکام خواهد بود و موفقیت چشمگیری به دست نخواهد آورد. پوتین روزهای سختی را میگذراند و با توجه به جدیت حمایت کشورهای قدرتمندی مانند فرانسه، آلمان و بریتانیا از اوکراین، در جبهههای جنگ هم اوضاع بر وفق مراد وی نیست.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2688
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
آیا حادثه تروریستی مسکو (تالار کروکوس) برای پوتین یک «فرصت» است؟
- بعد از انتخابات فرمایشی و غیر جدی روسیه، زمان زیادی طول نکشید که پوتین با یک چالش جدی روبهرو شد. نتیجه انتخابات از قبل مشخص بود و جهانیان، روند و نتیجه آن را زیاد جدی نگرفتند. حادثه کروکوس…
- بعد از انتخابات فرمایشی و غیر جدی روسیه، زمان زیادی طول نکشید که پوتین با یک چالش جدی روبهرو شد. نتیجه انتخابات از قبل مشخص بود و جهانیان، روند و نتیجه آن را زیاد جدی نگرفتند. حادثه کروکوس…
تخریب از پس تخریب
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از تخریب و جمعآوری دکه، شخص کفاش بارها تخریب و ویران شده است. این که در ایام عید و در ماه رمضان، بیرحمانه به جان دکهای که شغل و معیشت فرد به آن وابسته است، بیافتند و آن را ویران کنند، مطمئناً صاحب دکه قبل از آن بارها و بارها تحقیر و ویران شده است.
- خودکشی حس غریبی است که در طول زندگی بارها به سراغ تمامی یا بسیاری از افراد میآید. در این میان، اما این حس، کمتر جامه عمل به خود میپوشد و بهانه کوچکی از مهر، محبت، توجه و امید کافی است که به بوته فراموشی سپرده شود و زندگی روال عادی خود را طی کند. اگر در جامعهای اعضای جامعه و نهادهای اجتماعی این اندکها را نابود سازند یا از همدیگر دریغ کنند، حس غریب خودکشی، بیشتر و بیشتر و در فواصل زمانی کمتر ذهن فرد را به خود مشغول میدارد و در نهایت، حادثه، غم یا شکستی کافی است که خود به قصد کشت و نابودی مورد حمله قرار گیرد.
- جزئیات این ماجرا منتشر نشده است و به طور قطع نمیتوان در باره آن سخن گفت. اما با تجربهای که از برخورد برخی از مأموران دولتی با افراد فقیر یا بیقدرت وجود دارد، در چنین مواردی، خودکشی، در واقع اتمام «پروژه ناتمام» مأموران است. آنها در هر برخورد، شخص «بیقدرت» را میکشند و نابود میسازند، از خشونت کلامی، قانونی و فیزیکی استفاده میکنند تا به هدف خود برسند، در بدترین زمان ممکن گیر میدهند، نادیده میگیرند، تبعیض روا میدارند، فاقد هر گونه احساس همدلی هستند، شرایط اغلب ناگوار شخص «بیقدرت» را درک نمیکنند و در نهایت فضا و موقعیتی را خلق میکنند که برای «قربانی» راهی جز ادامه خشونت علیه خود و نابودی نمیماند. در چنین شرایطی، مأموران میتوانند دکه را تخریب نکنند اما خودکشی با این همه تحقیر و ناامیدی، گریزناپذیر است. در این چهل سال تنها چیزی کە رواج یافتە، "خشونتورزی" است، حتی اگر علیە خود و منجر بە کشتن "خود" شود.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2689
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از تخریب و جمعآوری دکه، شخص کفاش بارها تخریب و ویران شده است. این که در ایام عید و در ماه رمضان، بیرحمانه به جان دکهای که شغل و معیشت فرد به آن وابسته است، بیافتند و آن را ویران کنند، مطمئناً صاحب دکه قبل از آن بارها و بارها تحقیر و ویران شده است.
- خودکشی حس غریبی است که در طول زندگی بارها به سراغ تمامی یا بسیاری از افراد میآید. در این میان، اما این حس، کمتر جامه عمل به خود میپوشد و بهانه کوچکی از مهر، محبت، توجه و امید کافی است که به بوته فراموشی سپرده شود و زندگی روال عادی خود را طی کند. اگر در جامعهای اعضای جامعه و نهادهای اجتماعی این اندکها را نابود سازند یا از همدیگر دریغ کنند، حس غریب خودکشی، بیشتر و بیشتر و در فواصل زمانی کمتر ذهن فرد را به خود مشغول میدارد و در نهایت، حادثه، غم یا شکستی کافی است که خود به قصد کشت و نابودی مورد حمله قرار گیرد.
- جزئیات این ماجرا منتشر نشده است و به طور قطع نمیتوان در باره آن سخن گفت. اما با تجربهای که از برخورد برخی از مأموران دولتی با افراد فقیر یا بیقدرت وجود دارد، در چنین مواردی، خودکشی، در واقع اتمام «پروژه ناتمام» مأموران است. آنها در هر برخورد، شخص «بیقدرت» را میکشند و نابود میسازند، از خشونت کلامی، قانونی و فیزیکی استفاده میکنند تا به هدف خود برسند، در بدترین زمان ممکن گیر میدهند، نادیده میگیرند، تبعیض روا میدارند، فاقد هر گونه احساس همدلی هستند، شرایط اغلب ناگوار شخص «بیقدرت» را درک نمیکنند و در نهایت فضا و موقعیتی را خلق میکنند که برای «قربانی» راهی جز ادامه خشونت علیه خود و نابودی نمیماند. در چنین شرایطی، مأموران میتوانند دکه را تخریب نکنند اما خودکشی با این همه تحقیر و ناامیدی، گریزناپذیر است. در این چهل سال تنها چیزی کە رواج یافتە، "خشونتورزی" است، حتی اگر علیە خود و منجر بە کشتن "خود" شود.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2689
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
تخریب از پس تخریب
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از…
- در خبرها آمده است که در پیرانشهر، دکه کفاشی یکی از شهروندان تخریب شده و احتمالاً چون در تأمین معاش با مشکل مواجه شده، دست به خودکشی زده است. اگر خبر این گونه نقل و تنظیم شود، ناقص است و تمام ماجرا را بیان نکرده است. بدون تردید، قبل از…
Forwarded from آژانس خبری-تحلیلی سقزرووداو
🔸کمپینی برای کمک به نیازمندان در ماه رمضان
🔹کمپین پرسمان در اطلاعیهای از آغاز جمعآوری کمکهای مردمی در ماه رمضان با هدف توزیع بستههای غذایی در آستانه عید فطر جهت کمک به همشهریان نیازمند خبر داده است. در این اطلاعیه ودر راستای شفاف سازی آمده؛ "تمام اقدامات این کمپین از ابتدا تا انتهاء مردمی بوده و گردانندگان کمپین بر این باورند که از مردم، با همراهی مردم و برای مردم گام بر میدارند. همچنین تمامی تراکنشهای مالی به استحضار همگان خواهد رسید".
شماره کارت:💳
5029 0810 7451 1540
شماره شبا:
IR320220270203067478200001
بنام کمپین مردمی پرسمان سقز
🔸خیرین عزیز میتوانند فیشهای واریزی خود را به آیدی زیر ارسال نمایند:
@hamdi_1356
🔸لینک کمپین جهت اطلاع از اقدامات:
https://www.tg-me.com/+7A3Zv8Wb4KhlMzY0
🆔 @saqqezrudaw
🔹کمپین پرسمان در اطلاعیهای از آغاز جمعآوری کمکهای مردمی در ماه رمضان با هدف توزیع بستههای غذایی در آستانه عید فطر جهت کمک به همشهریان نیازمند خبر داده است. در این اطلاعیه ودر راستای شفاف سازی آمده؛ "تمام اقدامات این کمپین از ابتدا تا انتهاء مردمی بوده و گردانندگان کمپین بر این باورند که از مردم، با همراهی مردم و برای مردم گام بر میدارند. همچنین تمامی تراکنشهای مالی به استحضار همگان خواهد رسید".
شماره کارت:💳
5029 0810 7451 1540
شماره شبا:
IR320220270203067478200001
بنام کمپین مردمی پرسمان سقز
🔸خیرین عزیز میتوانند فیشهای واریزی خود را به آیدی زیر ارسال نمایند:
@hamdi_1356
🔸لینک کمپین جهت اطلاع از اقدامات:
https://www.tg-me.com/+7A3Zv8Wb4KhlMzY0
🆔 @saqqezrudaw
Forwarded from بلومبرگ فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شادی و سرور مردم در شهرهای مختلف کردستان ترکیه
🔸در حالی که شمارش بیش از ۸۰ درصد آرا در ترکیه به پایان رسیده و نتایج حاکی از پیروزی دم پارتی در ۱۱ استان است، مردم در این استان ها به شادی و پایکوبی پرداختند.
🔸نتایج آرا نشان می دهند که حزب جمهوری خواه خلق در استان های غربی ترکیه از جمله استانبول، آنکارا، ازمیر، مرسین و بسیاری استان های دیگر برنده انتخابات شده است.
☑️ @persianbloomberg
بلومبرگ فارسی✔️
🔸در حالی که شمارش بیش از ۸۰ درصد آرا در ترکیه به پایان رسیده و نتایج حاکی از پیروزی دم پارتی در ۱۱ استان است، مردم در این استان ها به شادی و پایکوبی پرداختند.
🔸نتایج آرا نشان می دهند که حزب جمهوری خواه خلق در استان های غربی ترکیه از جمله استانبول، آنکارا، ازمیر، مرسین و بسیاری استان های دیگر برنده انتخابات شده است.
☑️ @persianbloomberg
بلومبرگ فارسی✔️
چرا در ترکیه دموکراسی حاکم نیست؟
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز که کردها را نمایندگی میکند، حداقل در 11 استان پیروز انتخابات است. اردوغان در واکنش به این شکست، اعلام کرد: این یک دستاورد بزرگ برای دموکراسی ما است، چنین انتخاباتی داشته باشیم که در آن شهروندان به دلخواه خود رأی دهند.
پرسشی که در این میان گریبان ما را میگیرد این است که آیا اردوغان – با توجه به سوابق حکومتیاش و با توجه به نتیجه انتخابات اخیر – میتواند از دموکراسی دم بزند و به آن افتخار کند؟
- تردیدی نیست «انتخابات» قلب دموکراسی است که طی آن مردم میتوانند حاکمان را با کمترین هزینه براندازند و افراد دیگری را جایگزین آنها سازند. این که در ترکیه، احزاب امکان فعالیت و مشارکت در انتخابات دارند (30 حزب در این انتخابات مشارکت داشتند)، نهاد ناظر برای احراز و رد صلاحیت کاندیداها وجود ندارد، احزاب و جریانهای مختلف، رسانه خاص خود را دارند و ... در مقایسه با کشورهای همسایهاش، نشان از استانداردهای قابل قبول دموکراتیک در انتخابات دارد. اما این تمام ماجرا نیست.
- دموکراسی آنگاه افتخارآمیز و قابل قبول است که در نظام سیاسی تفکیک قوا وجود داشته باشد، بالاخص، قوه قضائیه از استقلال تمام برخوردار باشد و نیروهای نظامی در امور سیاسی مداخله نکنند. در بخش مهمی از سالهایی که اردوغان و حزب متبوعش بر نظام سیاسی ترکیه حاکم بودهاند، تلاش عمدهشان بر این بوده که از نیروهای نظامی و قوه قضائیه در جهت اهداف سیاسی و حزبی و توقیف و تضعیف رقیبان خود بهره ببرند.
در این سالها، برای بسیاری از احزاب و نمایندگان مخالف حزب حاکم در پارلمان و شهرداریها، پروندهسازی شده است. برای نمونه میتوان به وضعیت «صلاحالدین دمیرتاش» اشاره کرد که قوه قضائیه نامستقل ترکیه هم حزبش را منحل کرده و هم وی را به زندان افکنده است. همچنین، اردوغان، پس از کودتای «گولن»، بهانه یافت تا نفوذ خود را در قوه قضائیه و ارتش گسترش دهد، در سالهای بعد، از این نفوذ در جهت تغییر قانون اساسی و مهندسی انتخابات بهره ببرد و این دو نهاد قدرتمند را که در یک نظام دموکراتیک قاعدتاً باید مستقل از قدرت باشند، بیش از پیش به خود وابسته سازد.
- علاوه بر این، دموکراسی همواره یک آسیب جدی داشته و دارد. انتخابات به سادگی میتواند به «استبداد اکثریت» بیانجامد. اگر در یک نظام سیاسی، «اقلیت» نادیده گرفته شود و امکانی و سازوکاری برای تحقق آرمانها و برنامههایش نداشته باشد، نتیجه انتخابات به جای آنکه دستیابی به دموکراسی باشد، استبداد اکثریت خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی دموکراسی این است که اقلیت، هم بتواند به اکثریت تبدیل شود و هم در حالتی که در اقلیت قرار دارد، زمینهای برایش فراهم شود که بتواند بخشی از آرمانهایش را محقق سازد.
«دمپارتی» حزبی که کردها را نمایندگی میکند، تا کنون در 11 استان برنده انتخابات هستند، در انتخابات پارلمانی نیز، معمولاً نزدیک به 15درصد آرا را کسب میکنند اما پس از انتخابات، حزب و نمایندگانش که برنده انتخابات بودهاند در دادگاههای غیر مستقل وابسته به جناح حاکم، تحت فشار قرار میگیرند و زندانی میشوند؛ بدین ترتیب، «دمیرتاش» و بسیاری از یارانش به زندان افکنده میشوند و حزب متبوع وی منحل میگردد. در آستانه انتخابات و بعد از آن جنگ بر کردها تحمیل میشود و از تحقق برنامههایشان در مناطقی که رأی اکثریت را کسب کردهاند، ممانعت بهعمل میآورند.
- تغییر پیدرپی نام حزب سیاسی کردها و پافشاری بر حضور در انتخابات، نشانگر آن است که فعالان مدنی مجالی حداقلی برای سیاستورزی در فضای سیاسی ترکیه را دارند. طبیعی است در وضعیتی که قوه قضائیه مستقل نیست، نیروهای نظامی به نفع حزب حاکم در سیاست مداخله میکند، سازوکار مناسب، معنویت و اخلاق سیاسی برای دستیابی و احترام به آرمانهای اقلیت وجود ندارد، فعالیت سیاسی برای کردها بسیار دشوار است اما در طول سالهای گذشته، فعالان مدنی کرد نشان دادهاند که حاضر به پرداخت هزینه هستند و از آرمانهای خود دست نمیکشند. به همین علت، در معادلات سیاسی کلان ترکیه و در شهرهای بزرگی مانند استانبول، همواره نقش تعیینکنندهای دارند.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2693
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز که کردها را نمایندگی میکند، حداقل در 11 استان پیروز انتخابات است. اردوغان در واکنش به این شکست، اعلام کرد: این یک دستاورد بزرگ برای دموکراسی ما است، چنین انتخاباتی داشته باشیم که در آن شهروندان به دلخواه خود رأی دهند.
پرسشی که در این میان گریبان ما را میگیرد این است که آیا اردوغان – با توجه به سوابق حکومتیاش و با توجه به نتیجه انتخابات اخیر – میتواند از دموکراسی دم بزند و به آن افتخار کند؟
- تردیدی نیست «انتخابات» قلب دموکراسی است که طی آن مردم میتوانند حاکمان را با کمترین هزینه براندازند و افراد دیگری را جایگزین آنها سازند. این که در ترکیه، احزاب امکان فعالیت و مشارکت در انتخابات دارند (30 حزب در این انتخابات مشارکت داشتند)، نهاد ناظر برای احراز و رد صلاحیت کاندیداها وجود ندارد، احزاب و جریانهای مختلف، رسانه خاص خود را دارند و ... در مقایسه با کشورهای همسایهاش، نشان از استانداردهای قابل قبول دموکراتیک در انتخابات دارد. اما این تمام ماجرا نیست.
- دموکراسی آنگاه افتخارآمیز و قابل قبول است که در نظام سیاسی تفکیک قوا وجود داشته باشد، بالاخص، قوه قضائیه از استقلال تمام برخوردار باشد و نیروهای نظامی در امور سیاسی مداخله نکنند. در بخش مهمی از سالهایی که اردوغان و حزب متبوعش بر نظام سیاسی ترکیه حاکم بودهاند، تلاش عمدهشان بر این بوده که از نیروهای نظامی و قوه قضائیه در جهت اهداف سیاسی و حزبی و توقیف و تضعیف رقیبان خود بهره ببرند.
در این سالها، برای بسیاری از احزاب و نمایندگان مخالف حزب حاکم در پارلمان و شهرداریها، پروندهسازی شده است. برای نمونه میتوان به وضعیت «صلاحالدین دمیرتاش» اشاره کرد که قوه قضائیه نامستقل ترکیه هم حزبش را منحل کرده و هم وی را به زندان افکنده است. همچنین، اردوغان، پس از کودتای «گولن»، بهانه یافت تا نفوذ خود را در قوه قضائیه و ارتش گسترش دهد، در سالهای بعد، از این نفوذ در جهت تغییر قانون اساسی و مهندسی انتخابات بهره ببرد و این دو نهاد قدرتمند را که در یک نظام دموکراتیک قاعدتاً باید مستقل از قدرت باشند، بیش از پیش به خود وابسته سازد.
- علاوه بر این، دموکراسی همواره یک آسیب جدی داشته و دارد. انتخابات به سادگی میتواند به «استبداد اکثریت» بیانجامد. اگر در یک نظام سیاسی، «اقلیت» نادیده گرفته شود و امکانی و سازوکاری برای تحقق آرمانها و برنامههایش نداشته باشد، نتیجه انتخابات به جای آنکه دستیابی به دموکراسی باشد، استبداد اکثریت خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی دموکراسی این است که اقلیت، هم بتواند به اکثریت تبدیل شود و هم در حالتی که در اقلیت قرار دارد، زمینهای برایش فراهم شود که بتواند بخشی از آرمانهایش را محقق سازد.
«دمپارتی» حزبی که کردها را نمایندگی میکند، تا کنون در 11 استان برنده انتخابات هستند، در انتخابات پارلمانی نیز، معمولاً نزدیک به 15درصد آرا را کسب میکنند اما پس از انتخابات، حزب و نمایندگانش که برنده انتخابات بودهاند در دادگاههای غیر مستقل وابسته به جناح حاکم، تحت فشار قرار میگیرند و زندانی میشوند؛ بدین ترتیب، «دمیرتاش» و بسیاری از یارانش به زندان افکنده میشوند و حزب متبوع وی منحل میگردد. در آستانه انتخابات و بعد از آن جنگ بر کردها تحمیل میشود و از تحقق برنامههایشان در مناطقی که رأی اکثریت را کسب کردهاند، ممانعت بهعمل میآورند.
- تغییر پیدرپی نام حزب سیاسی کردها و پافشاری بر حضور در انتخابات، نشانگر آن است که فعالان مدنی مجالی حداقلی برای سیاستورزی در فضای سیاسی ترکیه را دارند. طبیعی است در وضعیتی که قوه قضائیه مستقل نیست، نیروهای نظامی به نفع حزب حاکم در سیاست مداخله میکند، سازوکار مناسب، معنویت و اخلاق سیاسی برای دستیابی و احترام به آرمانهای اقلیت وجود ندارد، فعالیت سیاسی برای کردها بسیار دشوار است اما در طول سالهای گذشته، فعالان مدنی کرد نشان دادهاند که حاضر به پرداخت هزینه هستند و از آرمانهای خود دست نمیکشند. به همین علت، در معادلات سیاسی کلان ترکیه و در شهرهای بزرگی مانند استانبول، همواره نقش تعیینکنندهای دارند.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2693
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
چرا در ترکیه دموکراسی حاکم نیست؟
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز…
انتخابات شهرداریها در ترکیه برگزار شد و نتایج بهدست نشان میدهد، حزب حاکم عدالت و توسعه در کل انتخابات و بهویژه در استانهای غربی ترکیه مانند استانبول، آنکارا، مرسین، ازمیر و ... شکست سنگینی خورده است. حزب «دمپارتی» نیز…
ذات پلید و چهره منافق اردوغان خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت آشکار گشت. او که بعد از انتخابات از شنیدن پیام انتخابات و قبول شکست سخن به میان آورده بود، برای جبران شکست سنگین و تحقیرآمیزش باز دست به دامان قوه قضائیه نامستقل و قاضیهای وابسته شد و کاندیدای پیروز انتخابات - «عبدالله زیدان» - از حزب دمپارتی را در شهر وان «رد صلاحیت» و کاندیدای بازنده را که وابسته به آکپارتی است، جایگزین وی کرده است. دموکراسی جامهای است که برازنده قامت ناساز بیاندام اردوغان نیست، قطعاً در روزها و ماههای آینده اخبار بیشتری از رفتارهای غیر دموکراتیک و نفاق و دورویی وی منتشر و دیده میشود.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2695
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2695
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
ذات پلید و چهره منافق اردوغان خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت آشکار گشت. او که بعد از انتخابات از شنیدن پیام انتخابات و قبول شکست سخن به میان آورده بود، برای جبران شکست سنگین و تحقیرآمیزش باز دست به دامان قوه قضائیه نامستقل و قاضیهای وابسته شد و کاندیدای…
- لە هەواڵەکاندا هاتووە کە ئیسڕائیل، ڕاشکاوانە بە ئەمریکای ڕاگەیاندوە کە ئەگەر ئێران هێرش بکاتە سەر خاکی ئەو وڵاتە، وەڵامی ئێران ئەدەنەوە و هێرش ئەکەنە سەر خاکی ئێران. وادیارە ئەمریکا داوای لە ئیسڕائیل کردوە کە ئەگەر ئێران هێرشی کردە سەر خاکی ئەو وڵاتە، بۆ ئەوەی شەڕەکە پەرە نەستێنێ باشتر ئەوەیە کە وەڵام نەداتەوە، بەشکەم بەم جۆرە ئاو بکرێ بە سەر ئاوری شەڕدا. لەوانەیە ئەمە داخوازی ئێرانیش بووبێ لە ئەمریکا، کاتێک دوای مووشەکباران کردنی بینای کۆنسوولی ئێران لە دیمەشق، ئەم دوو وڵاتە پەیوەندییان گرت بە یەکەوە و ئەمریکا بە ئێرانی ڕاگەیاند کە پێشتر ئاگاداری ئەم عەمەلییاتە نەبووە.
- لەم شەڕ و هەڵایەدا کووڕەکانی حاجی مەحموود لە هەرێمی کوردستان، هەلییان قۆستۆتەوە و کەوتوونەتە گیانی یەک و شەڕە ئاڕپیجییانە. ئایا ئەم شەڕە ئەبێ بە پێشەکییەک بۆ شەڕی مووشەک و درۆن و بۆمباباران کردنی ڕاستەوخۆی ئێران و ئیسڕائیل؟
- لەم شەڕ و هەڵایەدا کووڕەکانی حاجی مەحموود لە هەرێمی کوردستان، هەلییان قۆستۆتەوە و کەوتوونەتە گیانی یەک و شەڕە ئاڕپیجییانە. ئایا ئەم شەڕە ئەبێ بە پێشەکییەک بۆ شەڕی مووشەک و درۆن و بۆمباباران کردنی ڕاستەوخۆی ئێران و ئیسڕائیل؟
هیچ چیز به اندازه حکومت دینی یک جامعه را سکولاریزه نمیکند
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی و زمینی میشوند و در میان عامه مردم مورد چون و چرا قرار میگیرند.
اگر این معنا پذیرفته شود، باید گفت که نتیجه ناخواسته رفتار و عملکرد حاکمان و حاکمیت دینی، بیشترین تأثیر را در عملیاتی شدن این معنا دارد. نمونههای فراوانی وجود دارد که این ادعا را تأیید میکند. این نکته قابل انکار نیست که تمامی ناکارآمدی، ناکامی و شکستهای حکومت به نام دین تمام میشود و در حوزه عمومی و عرفی جامعه در بوته نقد و بررسی و اعتراض قرار میگیرند و بدین وسیله از ماهیت قدسی دین کاسته میشود.
- آخرین نمونه از سکولارشدن جامعه از طریق حاکمان دینی، توصیفی است که «حجتالاسلام» پناهیان از «پیامبر اسلام» ارائه کرده است. وی در آنتن زنده صدا و سیما گفته است: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود و امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر به خاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند».
در مورد صدق و کذب این ادعا، نظر خاصی ندارم اما بدون تردید، این سخن، بیش از هر چیز به قرائت و خوانش عرفی و زمینی از دین و مقدسات آن میانجامد و در واقع انجامیده است. در میان دینداران، پیامبر، معمولاً در هالهای از تقدس قرار داده میشود که دسترسی به صفات و درک ویژگیهای آن دشوار و مستلزم طی مراحل و کسب صفات خاصی است که هر کسی نمیتواند این این مراحل و صفات را طی و کسب کند. از این روست که روحانیون، همواره خود را خواص و مردم را عوام نامیدهاند و میان خود و مردم مرزبندی داشتهاند.
اکنون، یک روحانی با زمینیترین و عامیانهترین واژهها به تحلیل صفات، وضعیت و عملکرد پیامبر اسلام میپردازد. بدون توجه به محتوای این ادعا که آیا درست است یا غلط، نتیجه این سخنان، اما، گسترش بیش از پیش عرفی و دنیویشدن دین است و در واقع قابل دفاعترین نتیجه حاکمیت دینی نیز همین است که صد البته آسان به دست نیامده است.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2697
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی و زمینی میشوند و در میان عامه مردم مورد چون و چرا قرار میگیرند.
اگر این معنا پذیرفته شود، باید گفت که نتیجه ناخواسته رفتار و عملکرد حاکمان و حاکمیت دینی، بیشترین تأثیر را در عملیاتی شدن این معنا دارد. نمونههای فراوانی وجود دارد که این ادعا را تأیید میکند. این نکته قابل انکار نیست که تمامی ناکارآمدی، ناکامی و شکستهای حکومت به نام دین تمام میشود و در حوزه عمومی و عرفی جامعه در بوته نقد و بررسی و اعتراض قرار میگیرند و بدین وسیله از ماهیت قدسی دین کاسته میشود.
- آخرین نمونه از سکولارشدن جامعه از طریق حاکمان دینی، توصیفی است که «حجتالاسلام» پناهیان از «پیامبر اسلام» ارائه کرده است. وی در آنتن زنده صدا و سیما گفته است: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود و امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر به خاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند».
در مورد صدق و کذب این ادعا، نظر خاصی ندارم اما بدون تردید، این سخن، بیش از هر چیز به قرائت و خوانش عرفی و زمینی از دین و مقدسات آن میانجامد و در واقع انجامیده است. در میان دینداران، پیامبر، معمولاً در هالهای از تقدس قرار داده میشود که دسترسی به صفات و درک ویژگیهای آن دشوار و مستلزم طی مراحل و کسب صفات خاصی است که هر کسی نمیتواند این این مراحل و صفات را طی و کسب کند. از این روست که روحانیون، همواره خود را خواص و مردم را عوام نامیدهاند و میان خود و مردم مرزبندی داشتهاند.
اکنون، یک روحانی با زمینیترین و عامیانهترین واژهها به تحلیل صفات، وضعیت و عملکرد پیامبر اسلام میپردازد. بدون توجه به محتوای این ادعا که آیا درست است یا غلط، نتیجه این سخنان، اما، گسترش بیش از پیش عرفی و دنیویشدن دین است و در واقع قابل دفاعترین نتیجه حاکمیت دینی نیز همین است که صد البته آسان به دست نیامده است.
https://www.tg-me.com/دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی/com.didgaxalid/2697
Telegram
دیدگا: کانال رسمی خالد توکلی
هیچ چیز به اندازه حکومت دینی یک جامعه را سکولاریزه نمیکند
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی…
- سکولاریسم مبناها و معناهای مختلفی دارد. عجالتاً اگر بپذیریم یکی از معناهای سکولاریزاسیون این است که مفاهیم، عقاید، رسوم و مناسکی که در ذیل سیستمی یکپارچه هستند و مقدس تلقی میگردند، بهتدریج عرفی…
برخورد مۇمنانە با اموال مردم
- در خبر روزنامە اعتماد آمدە است، یک زبالەگرد، کیسەای را حین زبالەگردی در میان زبالەها پیدا کردە کە حاوی طلا و دلار بە ارزش دو میلیارد تومان بودە است. این فرد آن کیسە را همچون امانت در نظر گرفتە و بر اساس تربیت و شخصیتی کە داشتە، خیانت در امانت را روا ندیدە و آن را بە صاحب اصلیاش بازگرداندە است.
این خبر را مقایسە کنید با انواع و اقسام اختلاسها، جعل امضا و سندها، دروغها و دزدهایی کە در جامعە و در میان صاحبان قدرت میشود.
اگر قرار است برخورد مۇمنانە با کسی بشود این فرد بااخلاق الیگودرزی، بهترین کسی است کە شایستگی آن را دارد.
✅زبالهگرد، کیسه طلا و دلار ۲ میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند / امانت بود، باید برمیگرداندم
🔺سوم فروردین ۱۴۰۳ در شهرستان الیگودرز استان لرستان اعضای یک خانواده وقتی به تهران سفر میکنند متوجه میشوند طلا و دلارهایشان که بیش از دو میلیارد تومان ارزش داشته، همراه ندارند. بنابراین سریع به الیگودرز برمیگردند تا داخل خانهشان را بررسی کنند، اما وقتی خانه را جستوجو میکنند متوجه میشوند طلا و دلارها در خانه نیست.
🔺دو، سه روز بعد از جستوجوی خانواده یکی از کارمندان بانک با صاحب اموال تماس میگیرد و میگوید فردی کارت بانکی شما را پیدا کرده و ادعا میکند چیزهای دیگر هم در کنار کارت بانکی موجود است. خانواده به بانک مراجعه میکنند و آنجا با دادن مشخصات محتوای داخل کیسه طلا و دلارها را دریافت میکنند.
🔺فردی که کیسه طلاها و دلار را پیدا کرده ۵۲ سال دارد. میگوید: «آن روز زبالهها را جمع کردم و وقتی خواستم زبالهها را از هم جدا کنم متوجه شدم داخل کیسه کلی طلا و دلار است. چند روزی این طلا و دلارها با من بود، اما چون ما با نان حلال بزرگ شدیم، نتوانستم کیسه را برای خودم بردارم. پدر و مادرم اینگونه ما را راهنمایی کرده بودند که مال مردم، مال مردم است.»/ اعتماد
- این خبر نیز قابل توجە است: مدیر عامل سازمان بنادر در بارە اختلاس دو میلیون دلاری در بندر امام: شخصی کە کارشناس واحد مالی یکی از بنادر خوزستان بود، بە شکل شیادانە 108 میلیارد تومان را جابەجا کرد ٫ در حال ردیابی هستیم ٫ تمام تلاش ما این است کە بتوانیم مبلغ را برگردانیم.
پ.ن: اگر نتوانستید مبلغ را برگردانید، برخورد مۇمنانە بکنید.
- در خبر روزنامە اعتماد آمدە است، یک زبالەگرد، کیسەای را حین زبالەگردی در میان زبالەها پیدا کردە کە حاوی طلا و دلار بە ارزش دو میلیارد تومان بودە است. این فرد آن کیسە را همچون امانت در نظر گرفتە و بر اساس تربیت و شخصیتی کە داشتە، خیانت در امانت را روا ندیدە و آن را بە صاحب اصلیاش بازگرداندە است.
این خبر را مقایسە کنید با انواع و اقسام اختلاسها، جعل امضا و سندها، دروغها و دزدهایی کە در جامعە و در میان صاحبان قدرت میشود.
اگر قرار است برخورد مۇمنانە با کسی بشود این فرد بااخلاق الیگودرزی، بهترین کسی است کە شایستگی آن را دارد.
✅زبالهگرد، کیسه طلا و دلار ۲ میلیارد تومانی را به صاحبش بازگرداند / امانت بود، باید برمیگرداندم
🔺سوم فروردین ۱۴۰۳ در شهرستان الیگودرز استان لرستان اعضای یک خانواده وقتی به تهران سفر میکنند متوجه میشوند طلا و دلارهایشان که بیش از دو میلیارد تومان ارزش داشته، همراه ندارند. بنابراین سریع به الیگودرز برمیگردند تا داخل خانهشان را بررسی کنند، اما وقتی خانه را جستوجو میکنند متوجه میشوند طلا و دلارها در خانه نیست.
🔺دو، سه روز بعد از جستوجوی خانواده یکی از کارمندان بانک با صاحب اموال تماس میگیرد و میگوید فردی کارت بانکی شما را پیدا کرده و ادعا میکند چیزهای دیگر هم در کنار کارت بانکی موجود است. خانواده به بانک مراجعه میکنند و آنجا با دادن مشخصات محتوای داخل کیسه طلا و دلارها را دریافت میکنند.
🔺فردی که کیسه طلاها و دلار را پیدا کرده ۵۲ سال دارد. میگوید: «آن روز زبالهها را جمع کردم و وقتی خواستم زبالهها را از هم جدا کنم متوجه شدم داخل کیسه کلی طلا و دلار است. چند روزی این طلا و دلارها با من بود، اما چون ما با نان حلال بزرگ شدیم، نتوانستم کیسه را برای خودم بردارم. پدر و مادرم اینگونه ما را راهنمایی کرده بودند که مال مردم، مال مردم است.»/ اعتماد
- این خبر نیز قابل توجە است: مدیر عامل سازمان بنادر در بارە اختلاس دو میلیون دلاری در بندر امام: شخصی کە کارشناس واحد مالی یکی از بنادر خوزستان بود، بە شکل شیادانە 108 میلیارد تومان را جابەجا کرد ٫ در حال ردیابی هستیم ٫ تمام تلاش ما این است کە بتوانیم مبلغ را برگردانیم.
پ.ن: اگر نتوانستید مبلغ را برگردانید، برخورد مۇمنانە بکنید.
Forwarded from کانال عبدالعزیز مولودی
اندک اندک جمع مستان می رسند
برای صدیقه وسمقی، اندیشمندی متعهد
صدیقه وسمقی از جمله اندیشمندان صاحب نظر و نظریه پرداز در حوزه دین است. کسی که با توجه به پژوهش هایی که در این حوزه انجام داده است، همزمان مانند یک پژوهشگر، منتقد و نظریه پرداز مستقل دیگر، در عمل هم با ابراز نظر و نقد وضعیت موجود، سهم خود را دارد. ابراز نظرهای ایشان آثار عملی هم در زندگیشان داشته است به گونه ای که در نهایت وی را در حالیکه از چند بیماری رنج می برد، روانه زندان کردند.
صدیقه وسمقی با خوانش انتقادی به مقولات دینی، دیدگاه رسمی و دولتی از دین را که معمولا آنرا با قرائت رسمی و متناسب با خواست دولتمردان قرین می کند، به چالش کشیده است. قرائت رسمی، زاویه دید را نسبت به مقولات ذاتا نامحدود و گسترده دینی، می بندد و مجال اندیشه ورزی را از پژوهشگران، منتقدان و عامه مردم می بندد و منشا فشاری داخلی و خارجی بر روح و جسم جامعه می شود. در حالی که حتی در درون قرائت رسمی هم نمیتوان یک همنوایی ایدئولوژیک منسجم پیدا کرد، قرائت های شخصی و فردی معمولا در بستر آن می نشیند و این انتظار را ایجاد می کند که مانند یگانه قرائت دین با آن روبرو شوند و از آن تبعیت کنند. این وضعیت تا جایی پیشرفته است که برخی در تریبون رسمی از گوشت تلخ بودن پیامبر اسلام گفته اند. این امر نقطه ثقل توجه خانم وسمقی است تا بکوشند با جایگزین کردن نگاه از پایین به بالای جامعه نسبت به دین، قرائت بالاسری را به نقد و چالش بکشند. پیامبری را به همین دلیل ایشان قبل از تعیین خداوند، به انتخاب جامعه نسبت می دهند. در زمینه حجاب خانم ها هم ایشان با نقد دیدگاه رسمی، معتقدند که حجاب اجباری جایگاهی در دین ندارد و برای تاکید بر آن به کشف حجاب می پردازند. در ادامه این وضعیت، و بعد از تجربە زندان، اکنون ایشان در نقطه نظر جدیدشان از جدایی دین و دولت به عنوان یک ضرورت بحث کرده اند. به نظر می رسد این نتیجه، در ادامه بحرانهایی حاصل شده است که طی چهار دهه حضور قدرت در این عرصه بدنبال داشته است.
بازیگران عرصه قدرت در این سالها هریک به تناسب موقعیت خود به تفسیر دین پرداخته اند و این امر به نظر می رسد موقعیت دین را در برابر قدرت در مرتبه پایین تری قرار داده است. بروز مسائلی از جمله فساد اداری، مالی، آسیب های ناشی از اختلاسهای وسیع، زمین خواری و ....... بسیار بیشتر دیدگاه جامعه را نسبت به موقعیت دین در جامعه تغییر داده است. بنابراین، طبیعی است که با گذر از یک دوره انتقالی، دیدگاه جامعه با دیدگاه متفکران و اندیشمندانی چون خانم وسمقی نسبت پیدا کند و همگرایی ایجاد شود.
امیدوارم خانم وسمقی که از بیماری رنج می برند، بیش از این در زندان نباشند و آزاد شوند.
@moloudiaziz 🌿🌿
برای صدیقه وسمقی، اندیشمندی متعهد
صدیقه وسمقی از جمله اندیشمندان صاحب نظر و نظریه پرداز در حوزه دین است. کسی که با توجه به پژوهش هایی که در این حوزه انجام داده است، همزمان مانند یک پژوهشگر، منتقد و نظریه پرداز مستقل دیگر، در عمل هم با ابراز نظر و نقد وضعیت موجود، سهم خود را دارد. ابراز نظرهای ایشان آثار عملی هم در زندگیشان داشته است به گونه ای که در نهایت وی را در حالیکه از چند بیماری رنج می برد، روانه زندان کردند.
صدیقه وسمقی با خوانش انتقادی به مقولات دینی، دیدگاه رسمی و دولتی از دین را که معمولا آنرا با قرائت رسمی و متناسب با خواست دولتمردان قرین می کند، به چالش کشیده است. قرائت رسمی، زاویه دید را نسبت به مقولات ذاتا نامحدود و گسترده دینی، می بندد و مجال اندیشه ورزی را از پژوهشگران، منتقدان و عامه مردم می بندد و منشا فشاری داخلی و خارجی بر روح و جسم جامعه می شود. در حالی که حتی در درون قرائت رسمی هم نمیتوان یک همنوایی ایدئولوژیک منسجم پیدا کرد، قرائت های شخصی و فردی معمولا در بستر آن می نشیند و این انتظار را ایجاد می کند که مانند یگانه قرائت دین با آن روبرو شوند و از آن تبعیت کنند. این وضعیت تا جایی پیشرفته است که برخی در تریبون رسمی از گوشت تلخ بودن پیامبر اسلام گفته اند. این امر نقطه ثقل توجه خانم وسمقی است تا بکوشند با جایگزین کردن نگاه از پایین به بالای جامعه نسبت به دین، قرائت بالاسری را به نقد و چالش بکشند. پیامبری را به همین دلیل ایشان قبل از تعیین خداوند، به انتخاب جامعه نسبت می دهند. در زمینه حجاب خانم ها هم ایشان با نقد دیدگاه رسمی، معتقدند که حجاب اجباری جایگاهی در دین ندارد و برای تاکید بر آن به کشف حجاب می پردازند. در ادامه این وضعیت، و بعد از تجربە زندان، اکنون ایشان در نقطه نظر جدیدشان از جدایی دین و دولت به عنوان یک ضرورت بحث کرده اند. به نظر می رسد این نتیجه، در ادامه بحرانهایی حاصل شده است که طی چهار دهه حضور قدرت در این عرصه بدنبال داشته است.
بازیگران عرصه قدرت در این سالها هریک به تناسب موقعیت خود به تفسیر دین پرداخته اند و این امر به نظر می رسد موقعیت دین را در برابر قدرت در مرتبه پایین تری قرار داده است. بروز مسائلی از جمله فساد اداری، مالی، آسیب های ناشی از اختلاسهای وسیع، زمین خواری و ....... بسیار بیشتر دیدگاه جامعه را نسبت به موقعیت دین در جامعه تغییر داده است. بنابراین، طبیعی است که با گذر از یک دوره انتقالی، دیدگاه جامعه با دیدگاه متفکران و اندیشمندانی چون خانم وسمقی نسبت پیدا کند و همگرایی ایجاد شود.
امیدوارم خانم وسمقی که از بیماری رنج می برند، بیش از این در زندان نباشند و آزاد شوند.
@moloudiaziz 🌿🌿
ئەو پەتایە ئێستایش هەر بەرۆکمانی بەر نەداوە
دوێکە لە ماڵی خۆمان، دەگەڕام بە نێو کتێب و گۆڤارەکاندا، گۆڤاری کۆمەڵایەتی، فەرهەنگی، ئەدەبی «مەهاباد»م بینی (شمارە ١٨٨، ساڵی ١٣٩٥). چاوێکم پێدا خشاند و سەروتارەکەیم خوێندەوە. کاک عەزیزی وەلیانی لە ژێر سەردێڕی «سەرباری هەموو دەردان» ئەو سەروتارەی نووسیبو. دەستم کرد بە خوێندنەوەی، دێڕ بە دێڕی زیاتر سەرنجی رادەکێشام. ئاماژەی بە کێشەیەکی ئەساسی کۆمەڵگا کردبوو. هەشت ساڵ لەوە پێش، نازانم چی ڕووی دابوو کە وای کردبوو کاک «عەزیز» لە سەر ئەو ئازار و کێشەیە بنووسێ بەڵام ئەوەی کە منی هاندا ئەم یادداشتە بنووسم ئەوە بوو کە هەم دەسخۆشی بکەم لە نووسەری ئەو سەروتارە و هەم بەداخەوە دیم کە دوای ساڵانێکی زۆر ئێستایش ئەو خەسارە هەر ماوە و دەڵێی بۆ ئەمڕۆ نووسراوە.
لە بەشێک لە سەروتارەکەدا هاتووە: «حاکمییەتی ئیستبداد لە ڕەوتی مێژووی هەر وڵاتێکدا، شوێنی بەرچاو و درێژخایەن دادەنێتە سەر ناخی کۆمەڵایەتی و فەرهەنگیی ئەو وڵاتە. ئەم ڕاستییە زۆربەی وڵاتانی ڕۆژهەڵاتی دەگرێتەوە کە پەتای ئیستبداد بەرۆکی گرتوون و ...» دیارە ئەم چەند دێڕە دەبێ وەکوو بنەمای تیۆریکی سەروتارەکە چاوی لێبکرێ، بۆیە گرینگی تایبەتی هەیە بۆ ئەوەی بزانین ئەو پەتایە چیە، چۆن بڵاو بۆتەوە و بەرۆکی گرتووین و ئاکامەکەی دەبێتە چی. تێگەیشتن لەم مانا و پەیامە زۆر گرینگە بزانین چۆن و بۆچی لە پەتای ئیستبداد خەلاسییمان نابێ و چۆنە سەرلەنوێ بەرهەم دێتەوە و هەزار جار سەری پان پکەیەوە دواجار هەر سەرهەڵدەداتەوە. ئیستبداد بیروبۆچوون و فەرهەنگی تایبەتی خۆی هەیە و خراپییەکە لەوەدایە کە دوای ماوەیەک ئەو بیروبۆچوون و فەرهەنگە دەبێ بە فەرهەنگی دژبەران و ئۆپۆزیسیۆنی ئیستبدادیش و هەر بەو جۆرە لە گەڵ «ئەویدی»یەکان هەڵسوکەوت ئەکەن کە ئیستبداد لە گەڵ ئەمان بوویەتی. بە هەمان شێوەی موستەبدەکان«بەشێک لە خەڵک بۆ دەربڕینی قین و بوغزی پەنگخواردووی خۆیان چ شک نابەن جگە لە توندوتیژی و سووکایەتی پێکردن، هەر ئەوەی پێشتر لە ئیستبدادەوە چێشتوویانە.» لە راستیدا ڕازی سەرهەڵدانەوەی ئیستبداد ئەوەیە کە فەرهەنگەکەی دزە ئەکاتە ناو بیروبۆچوونی دژبەرانیشی و پرسی سەرەکی ئەبێ بەوەی کە کێ دەسەڵاتی ببێ نەک ئەوەی چۆن دەسەڵات بەڕێوە بچێ.
ئەم پەتایە ئەگەر بڵاو بێتەوە چ خەسارگەلێک ئاوقای کۆمەڵگ دەکا؟ «وەلیانی» لە وەڵامی ئەو پرسیارەدا باس لە بێتەفاوەتی، بێبڕوایی، گێرەشێوێنیی کۆمەڵایەتی دەکا کە وەکوو خەسارێک لە کۆتاییدا کۆمەڵگا بەرەو ئاقارێک دەبا کە «تەنانەت چالاکانی دەروەستی کۆمەڵگای مەدەنیش لە خۆفی تەوژمی بوختان و شایعە دوورەپەرێزی ئیختیار ئەکەن.» ئەمەیش یەعنی ڕەخنە و بیری ڕەخنەیی جێگای پێ لێژ ئەبێ و زەمینە لەبار ئەبێ بۆ ئەوەی پەتای ئیستبداد بەشێکی زیاتر لە فەرهەنگی کۆمەڵگا ئالوودە کا و لەناو چوونی دژوارتر بێ.
دوێکە لە ماڵی خۆمان، دەگەڕام بە نێو کتێب و گۆڤارەکاندا، گۆڤاری کۆمەڵایەتی، فەرهەنگی، ئەدەبی «مەهاباد»م بینی (شمارە ١٨٨، ساڵی ١٣٩٥). چاوێکم پێدا خشاند و سەروتارەکەیم خوێندەوە. کاک عەزیزی وەلیانی لە ژێر سەردێڕی «سەرباری هەموو دەردان» ئەو سەروتارەی نووسیبو. دەستم کرد بە خوێندنەوەی، دێڕ بە دێڕی زیاتر سەرنجی رادەکێشام. ئاماژەی بە کێشەیەکی ئەساسی کۆمەڵگا کردبوو. هەشت ساڵ لەوە پێش، نازانم چی ڕووی دابوو کە وای کردبوو کاک «عەزیز» لە سەر ئەو ئازار و کێشەیە بنووسێ بەڵام ئەوەی کە منی هاندا ئەم یادداشتە بنووسم ئەوە بوو کە هەم دەسخۆشی بکەم لە نووسەری ئەو سەروتارە و هەم بەداخەوە دیم کە دوای ساڵانێکی زۆر ئێستایش ئەو خەسارە هەر ماوە و دەڵێی بۆ ئەمڕۆ نووسراوە.
لە بەشێک لە سەروتارەکەدا هاتووە: «حاکمییەتی ئیستبداد لە ڕەوتی مێژووی هەر وڵاتێکدا، شوێنی بەرچاو و درێژخایەن دادەنێتە سەر ناخی کۆمەڵایەتی و فەرهەنگیی ئەو وڵاتە. ئەم ڕاستییە زۆربەی وڵاتانی ڕۆژهەڵاتی دەگرێتەوە کە پەتای ئیستبداد بەرۆکی گرتوون و ...» دیارە ئەم چەند دێڕە دەبێ وەکوو بنەمای تیۆریکی سەروتارەکە چاوی لێبکرێ، بۆیە گرینگی تایبەتی هەیە بۆ ئەوەی بزانین ئەو پەتایە چیە، چۆن بڵاو بۆتەوە و بەرۆکی گرتووین و ئاکامەکەی دەبێتە چی. تێگەیشتن لەم مانا و پەیامە زۆر گرینگە بزانین چۆن و بۆچی لە پەتای ئیستبداد خەلاسییمان نابێ و چۆنە سەرلەنوێ بەرهەم دێتەوە و هەزار جار سەری پان پکەیەوە دواجار هەر سەرهەڵدەداتەوە. ئیستبداد بیروبۆچوون و فەرهەنگی تایبەتی خۆی هەیە و خراپییەکە لەوەدایە کە دوای ماوەیەک ئەو بیروبۆچوون و فەرهەنگە دەبێ بە فەرهەنگی دژبەران و ئۆپۆزیسیۆنی ئیستبدادیش و هەر بەو جۆرە لە گەڵ «ئەویدی»یەکان هەڵسوکەوت ئەکەن کە ئیستبداد لە گەڵ ئەمان بوویەتی. بە هەمان شێوەی موستەبدەکان«بەشێک لە خەڵک بۆ دەربڕینی قین و بوغزی پەنگخواردووی خۆیان چ شک نابەن جگە لە توندوتیژی و سووکایەتی پێکردن، هەر ئەوەی پێشتر لە ئیستبدادەوە چێشتوویانە.» لە راستیدا ڕازی سەرهەڵدانەوەی ئیستبداد ئەوەیە کە فەرهەنگەکەی دزە ئەکاتە ناو بیروبۆچوونی دژبەرانیشی و پرسی سەرەکی ئەبێ بەوەی کە کێ دەسەڵاتی ببێ نەک ئەوەی چۆن دەسەڵات بەڕێوە بچێ.
ئەم پەتایە ئەگەر بڵاو بێتەوە چ خەسارگەلێک ئاوقای کۆمەڵگ دەکا؟ «وەلیانی» لە وەڵامی ئەو پرسیارەدا باس لە بێتەفاوەتی، بێبڕوایی، گێرەشێوێنیی کۆمەڵایەتی دەکا کە وەکوو خەسارێک لە کۆتاییدا کۆمەڵگا بەرەو ئاقارێک دەبا کە «تەنانەت چالاکانی دەروەستی کۆمەڵگای مەدەنیش لە خۆفی تەوژمی بوختان و شایعە دوورەپەرێزی ئیختیار ئەکەن.» ئەمەیش یەعنی ڕەخنە و بیری ڕەخنەیی جێگای پێ لێژ ئەبێ و زەمینە لەبار ئەبێ بۆ ئەوەی پەتای ئیستبداد بەشێکی زیاتر لە فەرهەنگی کۆمەڵگا ئالوودە کا و لەناو چوونی دژوارتر بێ.