Telegram Group Search
🔻 ناپدید شدن چهار کارگر در پی ریزش معدن در شازند

یکشنبه ۲۷ خرداد(۱۶ ژوئن), به دنبال وقوع حادثه ریزش کوه حوالی ساعت ۱۰ صبح در محدوده معدن شماره ۵ شن و ماسه شهرستان شازند، چهار نفر شامل دو راننده کمپرسی و دو راننده بیل مکانیکی که در محل حادثه مشغول فعالیت بوده‌اند زیر آوار حبس شده‌اند.

فرزاد مخلص الائمه، روابط عمومی استانداری مرکزی از حادثه ریزش معدن در شازند خبر داده و اعلام کرده است که «حجم ریزش کوه بسیار بالاست و متأسفانه تعداد محدودی از عوامل اجرایی داخل معدن، گرفتار شده‌اند که اولویت اصلی در حال حاضر نجات جان این افراد است».

به گزارش رسانه‌های وابسته به رژیم ایران از جمله تسنیم، تاکنون هفت تیم واکنش سریع، یک تیم کوهستان و شش تیم سگ‌هاى جست‌وجو در منطقه حضور دارند. عملیات جستجو و دسترسی به افراد محبوس ادامه دارد.

هم‌چنین رسانه‌های داخل ایران نوشته‌اند که روز گذشته در محدوده معدن عملیات انفجار بوده و احتمال اینکه ریزش به علت «اصولی نبودن انفجارها و نیز بارش‌های اخیر» اتفاق افتاده باشد وجود دارد. گفته می‌شود پس از این حادثه صاحب معدن شازند با دستور قضایی بازداشت شده است.
#مبارزه_طبقاتی
#حکومت_کشتار
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«‏تو خونه پوسیدم، نجاتم بدید!
«۵ساله که ازطریق شهرداری، بخشداری و فرمانداری بومهن،پیگیرمرمت معبر کوچه‌مون هستم امابه نتیجه نرسیدم. چندبارزمین خوردم وآسیب دیدم.لطفا رسانه‌ای کنید شایدکاری کنندبتونم از خونه بیرون بیام»

بر اساس ماده دوم «قانون حمایت از حقوق معلولان»، تمامی نهادها و سازمان‌های دولتی، حاکمیتی و عمومی موظفند مناسب‌سازی مورد نیاز برای افراد دارای معلولیت را در طراحی، تولید و احداث ساختمان‌ها و اماکن عمومی و معابر ‌و وسایل خدماتی و حمل و نقل عمومی، رعایت کنند و امکان دسترسی کامل افراد دارای معلولیت را فراهم آورند.
منظور از مناسب‌سازی، فراهم‌کردن شرایط دسترسی کامل، بدون تبعیض، برابر و آسان افراد دارای معلولیت به خدمات عمومی و هر آن چیزی است که دیگر افراد جامعه به آن دسترسی داشته و از آن بهره‌مند می‌شوند.

یعنی باید امکان دسترسی کامل، مناسب و برابر در همه حوزه‌های دولتی و عمومی مربوط به حمل و نقل، آموزش‌و‌پرورش، اطلاعات، تکنولوژی، اشتغال، خدمات عمومی، بهداشت و درمان، وسایل ارتباط جمعی و غیره، برای افراد دارای معلولیت فراهم شود.

#حقوق_معلولان
#حق_شهروندی
@zan_j
فرانسوی کندوکاو - شماره هفتم.pdf
2.1 MB
⭕️ شماره هفتم گاهنامه‌ی #فراسوی_کندوکاو منتشر شد.

فایل پی دی اف این شماره در بالا دسترس مخاطبان است. لطفا #کندوکاو را به دوستان خود معرفی نمایید و برای بهتر شدن نشریه با نظرات و مقالات خود ما را یاری نمایید.

#گاهنامه‌ی_فراسوی_کندوکاو

🆔 @farasookandokav
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به نام خداوند رنگین کمان
به نام نیکا و ابوالفضل و جواد
به نام سرافرازی وطن
سال گذشته در تولد ابوالفضل، خانواده‌ ما در زندان بود٫ دل‌شکسته از اینکه ابوالفضل عزیزمان روز تولدش زیر خروارها خاک تنهاست. اما مردم شریف ایران و خانواده‌های دادخواه تصویری زیبا از همدلی و اتحاد را به نمایش گذاشتند؛ همدلی و اتحادی که در این ظلمات عمیقِ امیدکش چراغ راهی‌ست برای ایستادگی و ادامه‌دادن…
و امروز به پاس‌داشت آن همدلیِ همواره جاری کیلومترها راه آمده‌ایم تا تولد ابوالفضل را بر مزار شیرمردی دیگر و در کنار خانواده‌‌های شجاع‌ترین فرزندان ایران جشن بگیریم و بار دیگر، به مردم ایران، مردمی که شجاعت و‌ مقاومت را هر روز زندگی می‌کنند، بگوییم ما از این زندگی پنج‌روزه دست شسته‌ و با همدیگر هم‌قسم شده‌ایم که همه‌چیز را در راهی که فرزندانمان برای آزادی وطن رفته‌اند، فدا کنیم.
یا تن رسد به جانان
یا جان زن تن برآید

شیرپسرم تولدت مبارک
#ابوالفضل_آدینه_زاده
#جواد_حیدری
#میلاد_سعیدیان_جو
#یلدا_آقافضلی
#نیما_نوری
#عرفان_خزائی
#فرهاد_مجدم
#ابوالفضل_امیرعطایی
#سیاوش_محمودی
#محسن_شکاری
#علی_سیدی
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما همدیگه رو داریم 🍃

ما منتظر کمک دولت هایی که جز به منافعشان فکر نمی‌کنند نمی نشینیم


#توماج_صالحی
#توماج_باید_آزاد_شود
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

@zan_j
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
برگزاری دادگاه وریشه مرادی و پخشان عزیزی در #تهران

اولین جلسه محاکمه #وریشه_مرادی و دومین جلسه دادگاه #پخشان_عزیزی روز یکشنبه ۲۷ خرداد (۱۶ ژوئن) در دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد.

بر ا‌ساس گزارش شبکه حقوق‌بشر کردستان، جلسه دادگاه وریشه مرادی، عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار)، با ریاست "قاضی ابوالقاسم صلواتی" در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار شدە، اما بە "او و وکیلش اجازه دفاع دادە نشدە است".

همچنین همزمان دومین جلسه محاکمه پخشان عزیزی نیز در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی "ایمان افشاری" برگزار شد.

وریشه مرادی پیشتر از سوی سوی شعبه ۵ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران و پخشان عزیزی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به "بغی" متهم شدەاند.

وریشه مرادی از یک ماه پیش به دستور قاضی صلواتی از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکلایش محروم شده است. او در تاریخ ۲۵ اردیبهشت نیز به دستور این قاضی برای بازجویی مجدد از بند زنان زندان اوین به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در این زندان منتقل و پس از سه روز به بند زنان بازگردانده شد. او و پخشان عزیزی در اعتراض به این انتقال به مدت دو روز دست به اعتصاب غذا زدند.

بیشتر بخوانید: محکومیت ۴ شهروند بلوچ به اعدام؛ اتهام "بغی" به دو زندانی زن

پخشان عزیزی، اهل مهاباد و فارغ‌التحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران، پیش از این نیز سابقه بازداشت توسط نیروهای امنیتی را داشته است. او اولین بار در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۸ در گردهمایی اعتراضی دانشجويان کُرد دانشگاه تهران عليه اعدام‌های سياسی در کردستان، توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. وی پس از ۴ ماه بازداشت با قرار وثیقه آزاد و پس از مدتی از ایران خارج شد و طی سال‌های اخیر در اقلیم کردستان عراق اقامت داشت.

وریشه مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان موسوم بە کژار است کە بە گفتە شبکه حقوق‌بشر کردستان در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ پس از انجام فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی در شهر کرمانشاه، زمانی که قصد بازگشت به سنندج را داشت، توسط نیروهای وزارت اطلاعات در ورودی این شهر بازداشت شد. او ۱۳ روز اول بازداشت را در بازداشتگاه این نهاد امنیتی در شهر سنندج گذراند و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران منتقل شد.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#ژن_ژیان_ئازادی
@zan_j
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
 🔴 تا پایان دادن به رنج مضاعف، در کنارشان هستیم.

ده تن از زنان زندانی در زندان اوین در حمایت از  بهاییان، نامه‌ای سرگشاده منتشر کرده‌اند.

متن کامل نامه به شرح زیر است:

«تضاد در دیدگاه سیاسی و باورهامان مانعی بر حمایت از حق نبوده نیست و نخواهد بود؛ و سکوتمان در برابر ستم اعمال آن‌ را برای رژیم کم هزینه کرده و موجب تکرار و تشدید فشارها خواهد شد.
هموطنان بهائی‌مان طی دهه‌ها استبداد، همواره از تمام حقوق اجتماعی محروم بوده‌اند. در دهه‌ی شصت و با حذف فاجعه‌بار مخالفان سیاسی و دگراندیشان، نزدیک به سیصد نفر از هموطنان بهائی‌مان توسط حکومت سر‌به‌نیست، مفقود‌الاثر یا اعدام‌ شدند و هزاران نفر نیز بی‌بهره از کمترین حقوق اجتماعی از خانه‌های خود بیرون رانده شدند.
یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌هایی که از جامعه‌ی بهائی شنیده‌ایم، مربوط به اجرای حکم ۱۰ زن در دهه‌ی شصت است که با هم به قتلگاه برده شدند و در مقابل چشم دیگری به ترتیب اعدام شدند تا آخرین‌شان که نوجوانی زیر ۱۸ سال بود که طبق معاهده‌های بین المللی کودک محسوب می‌شود و پیش از بازداشت مشغول به تحصیل بود و تدریس به کودکان خردسال نوجوانی که تنها تضادش با سیستم باور و عقیده ای بود که در زندگی اجتماعی‌اش نیز نمودی نداشت. با سال‌ها حبس و هم‌زیستی با زنان بهائی و مشاهده‌ی فشارها و محرومیت‌هایی که به سبب تفاوت عقیده بر خود و خانواده‌هایشان تحمیل شد و شنیدن روایت‌هایشان از گذشته تا کنون و قیاس آن با آنچه همواره بر دگراندیشان تحمیل می‌شود، در‌می‌یابیم که به واقع داستان ما یکی‌ست. ما که همواره به سبب تفاوت دیدگاه سیاسی یا عقیدتی به طرق مختلف از عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی حذف‌مان کرده اند و برخی‌مان را از حق حیات محروم نموده‌اند.
سلب حق حیات و محروم کردن از حقوق اجتماعی شهروندی مدنی و در پی آن مصادره یا تخریب اموال و داشته‌های بهائیان، از دیرباز رخ می‌داد و به روالی برای سیستم سرکوب‌گر بدل شد.
شنیدن روایت مادری در یکی از روستاهای شمال ایران که با چهره ای رنج‌کشیده و کمری خمیده در حین کار بر زمین کشاورزی مورد هجوم تخریب‌گران قرار گرفته بود و تلاش می‌کرد ماموران را از تخریب باغ و کاشانه‌اش منع کند، اندوه بزرگی بود. مادری که فرزندش را در جنگ ایران و عراق از دست داده بود و حالا نیز به سبب عقیده‌ای مورد کین رژیم، خاکش را، خانه‌اش را و زمینی که منبع معاش و ماحصل یک عمر زندگی‌اش بود را ویران، بی،بهره یا از او دریغ کردند.
ما سال‌ها تجربه‌ی زیستن با «مهوش ثابت» و «فریبا کمال آبادی» و دیگر شهروندان بهائی را داشته‌ایم و بسیار از آنان آموخته‌ایم. علاوه بر آنچه که بر خود و خانواده‌هایشان به سبب سالها حبس تحمیل شده است، محروم کردن جامعه از حضور و آموزه‌هایشان رنجی گران است.
سکوت ما در برابر این ستم مضاعف بر گروهی از جامعه که حتا زیستن‌شان نیز به عنوان شهروندان بهائی جرم‌انگاری شده است این جنایات را برای رژیم کم‌هزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدید آن هموار می‌نماید.
تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از "حق"، همان‌گونه که با تضادهای سیاسی و عقیدتی در برابر سرکوب ایستاده‌ایم و کف خیابان‌های ایران را به عرصه‌ای برای مطالبه‌ی حق بدل
کرده‌ایم، حال نیز در کنار هم هستیم.
تا پایان دادن به رنج مضاعفی که بر هموطنان بهائی‌مان تحمیل می‌شود، در کنارشان ایستاده‌ایم.»
 اسامی امضا کنندگان:

محبوبه رضایی، هستی امیری، سمانه اصغری، سکینه پروانه، مريم يحيوى، ناهید تقوى، نرگس محمدی، آنیشا اسداللهی، سپیده قلیان و گلرخ ایرایی.
خرداد ۱۴۰۳ بند زنان زندان اوین
از :سرخط
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#اوین
#شهروندان_بهایی
#جمهوری_سرکوب
#جمهوری_جنایت
@zan_j
انتقال سیروس فتحی به بازداشتگاه اداره‌ی اطلاعات رشت

«سیروس فتحی،»، همسر زندانی سیاسی «شریفه محمدی»،  که روز ۲۲ خرداد‌ماه، دو روز پس از برگزاری دادگاه همسرش، در منزل شخصی خود در رشت بازداشت شده است، کماکان در «بازداشت موقت» اداره‌ی اطلاعات این شهر،  تحت بازجویی قرار دارد.

به گفته‌ی منابع مطلع، دو روز پیش «فتحی» برای بازجویی به یکی از بازداشتگاه‌های اداره‌ی اطلاعات رشت منتقل شده و نیروهای امنیتی به خانواده‌ی وی گفته‌اند که به مدت یک هفته سراغی از او نگیرند. 

‏ از زمان بازداشت «شریفه محمدی»، سیروس فتحی پیگیر وضعیت او بوده و طول در این مدت چندین بار از طرف مأموران امنیتی تهدید شده بود.

فرزند ۱۲ ساله‌ی این زوج فعال کارگری از زمان بازداشت پدرش در منزل یکی از اقوام خانواده به سر می‌برد.

#سیروس_فتحی
#شریفه_محمدی
#رشت
#لاکان
#زندانی_سیاسی
#جمهوری_سرکوب_زندان
#جمهوری_ارعاب

@zan_j
در این تصویر بیش از هر چیز قدرت زنان به چشم می‌آید. این زن مقابل خودرو خود ایستاده است تا مامور پلیس و ماشین یدک کش نتوانند خودرو او را به خاطر کشف حجاب به پارکینگ منتقل کنند. فرستنده ویدیو محل این ویدیو را میدان بهشت در نازی آباد تهران عنوان کرده و نوشته است که این زن خودش همه‌شان را حریف بود. جنگ علیه زنان ادامه دارد و این روزها بسیاری از میادین و خیابانهای شهر شاهد حماسه سازی زنانی ست که در برابر آزارگران حجاب و جیره‌خواران خامنه‌ای تمام قد ایستاده‌اند و از حق و حقوق خود ذره‌ای هم کوتاه نمیایند. #زن_زندگی_آزادی #جنگ_علیه_زنان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

تهران
ماموران سرکوبگر گشت ارشاد زنی را در تهران با زور و ضرب و شتم به ون منتقل می‌کنند...


#جنگ_علیه_زنان
#مزدور_حجاب_بان
#مقاومت_مبارزه_هر_روزه
#ژن_ژیان_ئازادی
#پوشش_اختیاری
#علیه_جمهوری_سرکوب

@zan_j
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
خاطره ای از یک همنورد


درست همان لحظه که داشتم از بی‌خوابی و سرما و خوف مسیر طولانی و سخت پیشِ رو به خودم فحش می‌دادم که «مگر مریضی که رختخواب گرم‌ونرم را ول کرده‌ای و خودت را به این دردسر و سختی انداخته‌ای» و «آخر لب دریا و جنگل رفتن چه عیبی داشت» و «حالا اگر کوه هم دوست داری مگر توچال و درکه و دربند چه‌اش بود که سودای دماوند داری»… و در شیبِ تند، شیبِ بسیار تند و نفس‌گیر نفس‌نفس می‌زدم، صدایی رسا بلند شد که «من از روز ازل/ دیوانه بودم دیوانه‌ی روی تو…». هنوز هوا تاریک بود و نمی‌دیدم صدا از که بود و شگفت‌زده بودم که کیست که وقتی من و همه‌ی گروه چهل نفره‌مان نفس‌‌نفس می‌زنیم و هن‌وهن‌کنان در سکوت راه سخت را به دنبال نفر جلویی‌مان می‌جوییم، چنین آواز زیبایی می‌خوانَد و چه درست هم می‌خواند: «سرخوش از ناله‌ی مستانه بودم/ در عشق و مستی افسانه بودم». خودش بود؛ سیروس. هم او که از دیروزش که از گوسفندسرا به راه افتادیم حواسش به همه بود و گاه سر صف بود و گاه وسط و گاه آخر صف و من متحیر بودم از آن‌همه انرژی و خستگی‌ناپذیری و احساس مسئولیت. دیگران هم بودند؛ امیر هم خوش‌انرژی بود و خوش‌صدا. لاله و معصومه و امید و البته بهمن که رفیقم بود و واسطه‌ی آشنایی من با این گروه هم چیزی از همدلی و همراهی و دست‌گیری کم نداشتند. امیر بیشتر ترکی می‌خواند، لاله بیشتر مرضیه و امید از عاشورپور. گمانم سی سال پیش بود. تو بگو هزار سال پیش. بگو همین دیروز! علم‌کوه و سبلان و دو بار دیگر دماوند را با همین گروه و به سرپرستی سیروس صعود کردیم و هر بار شگفت‌زده‌تر می‌شدم از قدرت جسمی و روحی و احساس مسئولیت و توان رهبری‌اش. و البته صدای خوش‌اش. در یکی از همان سفرها و صعودها بود که آن اتفاق شیرین افتاد. اگر درست یادم باشد در برگشت از صعود دماوند از جبهه‌ی غربی. رسیده بودیم پای کوه و منتظر که سیروس و شریفه برسند و سوار اتوبوس شویم. زمزمه‌ها خبر از عشق می‌داد. به هم می‌آمدند. به هم می‌آیند. شریفه و سیروس از زیباترین انسان‌هایی هستند که به عمرم دیده‌ام. هرچند سی سال است که ندیدم‌شان. تو بگو هزار سال. بگو همین دیروز. به امید آزادی‌شان.

🖍علی معدنی پور

#free_sharifeh_mohammad
#siros_fathi
#کارگر_زندا‌نی_آزاد_باید_گردد
2024/06/18 00:43:47
Back to Top
HTML Embed Code: