Audio
فایل صوتی غزل شماره ۴۶۰
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
qazal 460 hafez
modareszadeh
فایل صوتی غزل شماره ۴۶۰
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
با صدای مهربانو مدرس زاده
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد افتتاح موزه تماشاگه زمان
۲۶ خرداد ۱۳۷۸ موزه تماشاگه زمان بهعنوان نخستین موزه ساعت در ایران، با نشان وابستگی به مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد مستضعفان و جانبازان افتتاح شد.
موزه ساعت یا تماشاگه زمان آكنده از تیك تاك خزنده و آرام ساعتهایی كه هركدام از لحظهای متمایز میگویند. برخی تداعیگر زمانهای رفته صاحبان پیشین خود هستند و برخی همنوا با حركت لحظه بهلحظه زمین، گردش ثانیه و ساعت را قابل شمارش میكند.
ساعتهایی كه تماشاگه زمان را خانه خود دانسته و در جای جای آن بهخزیدن و واگویه كردن لحظههای زندگی مشغولند. قصههای عجیب و حكایتهای بیشماری همراه زمانهای رفته، پشت سر گذاردهاند. سیر تكاملی ابزارهای سنجش زمان طی دورههای مختلف تاریخی از ۳۵۰۰ سال پیش تاكنون را میتوان در تماشاگه زمان بهتماشا ایستاد.
این موزه بهگفته مسئولانش در ماه، دوهزار و پانصد تا سه هزار نفر بازدید كننده دارد. ساختمان موزه در سال ۱۳۴۵ زمانی كه یك بنای خشتی و گلی بود توسط فردی بهنام حسین خداداد "رئیس اتاق اصناف تهران" خریداری شد. این شخص حدود ده سال را بهمرمت، گچبری، مقرنسكاری و كاشیكاریهای خانه اختصاص داد و در سال ۱۳۵۶ پس از چند ماه سكونت در خانه به آمریكا رفت. اقامت او در آمریكا طولانی بود و در همین مدت انقلاب شد. بعد از انقلاب نیز خانهاش مصادره شد و در خردادماه سال ۱۳۷۸ بهعنوان نخستین موزه ساعت در ایران افتتاح شد.
بخش دیگر این موزه، اتاق گاهشماریهاست. این بخش از موزه بهمعرفی تقویمهای كهن ایرانی پرداخته است و در آن تقویمهای كهنی چون تقویم دائمی معروف به اسطرلاب صدساله، چاپ بغداد. تقویم ۹۵ ساله هجری قمری، تقویم تجاری سال ۱۳۱۳ و گاهنامه "اهدا شده از طرف جلالالدین تهرانی به ملكالشعرای بهار" و از همه مهمتر تقویم جلالی قرار دارد. تقویم جلالی یكی از شاهكارهای گاهشماری در ایران و در واقع منشأ اصلی تقویم شمسی است. این تقویم بهدستور ملكشاه سلجوقی تدوین شده و سال را به ۱۲ ماه تقسیم میكند كه ۶ ماه اول سال ۳۱ روزه، ۵ ماه بعد ۳۰ روزه و ماه آخر در سالهای عادی ۲۹ روزه و در سالهای كبیسه ۳۰ روزه است. یكی از معروفترین دانشمندانی كه در تدوین این تقویم همكاری داشته حكیم عمرخیام بوده است. موزه تماشاگه زمان در تهران، خیابان سرلشگر فلاحی "زعفرانیه" نبش خیابان شهید بغدادی است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#موزه_تماشاگه_زمان
۲۶ خرداد افتتاح موزه تماشاگه زمان
۲۶ خرداد ۱۳۷۸ موزه تماشاگه زمان بهعنوان نخستین موزه ساعت در ایران، با نشان وابستگی به مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد مستضعفان و جانبازان افتتاح شد.
موزه ساعت یا تماشاگه زمان آكنده از تیك تاك خزنده و آرام ساعتهایی كه هركدام از لحظهای متمایز میگویند. برخی تداعیگر زمانهای رفته صاحبان پیشین خود هستند و برخی همنوا با حركت لحظه بهلحظه زمین، گردش ثانیه و ساعت را قابل شمارش میكند.
ساعتهایی كه تماشاگه زمان را خانه خود دانسته و در جای جای آن بهخزیدن و واگویه كردن لحظههای زندگی مشغولند. قصههای عجیب و حكایتهای بیشماری همراه زمانهای رفته، پشت سر گذاردهاند. سیر تكاملی ابزارهای سنجش زمان طی دورههای مختلف تاریخی از ۳۵۰۰ سال پیش تاكنون را میتوان در تماشاگه زمان بهتماشا ایستاد.
این موزه بهگفته مسئولانش در ماه، دوهزار و پانصد تا سه هزار نفر بازدید كننده دارد. ساختمان موزه در سال ۱۳۴۵ زمانی كه یك بنای خشتی و گلی بود توسط فردی بهنام حسین خداداد "رئیس اتاق اصناف تهران" خریداری شد. این شخص حدود ده سال را بهمرمت، گچبری، مقرنسكاری و كاشیكاریهای خانه اختصاص داد و در سال ۱۳۵۶ پس از چند ماه سكونت در خانه به آمریكا رفت. اقامت او در آمریكا طولانی بود و در همین مدت انقلاب شد. بعد از انقلاب نیز خانهاش مصادره شد و در خردادماه سال ۱۳۷۸ بهعنوان نخستین موزه ساعت در ایران افتتاح شد.
بخش دیگر این موزه، اتاق گاهشماریهاست. این بخش از موزه بهمعرفی تقویمهای كهن ایرانی پرداخته است و در آن تقویمهای كهنی چون تقویم دائمی معروف به اسطرلاب صدساله، چاپ بغداد. تقویم ۹۵ ساله هجری قمری، تقویم تجاری سال ۱۳۱۳ و گاهنامه "اهدا شده از طرف جلالالدین تهرانی به ملكالشعرای بهار" و از همه مهمتر تقویم جلالی قرار دارد. تقویم جلالی یكی از شاهكارهای گاهشماری در ایران و در واقع منشأ اصلی تقویم شمسی است. این تقویم بهدستور ملكشاه سلجوقی تدوین شده و سال را به ۱۲ ماه تقسیم میكند كه ۶ ماه اول سال ۳۱ روزه، ۵ ماه بعد ۳۰ روزه و ماه آخر در سالهای عادی ۲۹ روزه و در سالهای كبیسه ۳۰ روزه است. یكی از معروفترین دانشمندانی كه در تدوین این تقویم همكاری داشته حكیم عمرخیام بوده است. موزه تماشاگه زمان در تهران، خیابان سرلشگر فلاحی "زعفرانیه" نبش خیابان شهید بغدادی است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#موزه_تماشاگه_زمان
Telegram
attach 📎
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ خرداد زادروز محمد محیططباطبایی
(زاده ۲۶ خرداد ۱۲۸۰ زواره – درگذشته ۲۷ امرداد ۱۳۷۱) ادیب، پژوهشگر ادبی، مورخ و منتقد
او در سال ۱۳۰۲ از مدرسه دارالفنون دیپلم ادبی گرفت و به مدرسه حقوق وارد شد و به خدمت وزارت معارف درآمد و به تدریس تاریخ و جغرافیا در دارالفنون و دانشکده افسری پرداخت.
مقالههای تاریخی و ادبی به قلم وی از سال ۱۳۰۶ در نشریات شفق سرخ و روزنامه ایران منتشر شد و سلسله مقالاتش درباره زکریای رازی و اعزام محصل به اروپا، موجب شهرتش بود. او ضمن خدمت در وزارت فرهنگ، به نگارش مقالات تحقیق ادامه میداد که در طی سالیان تعداد آنها از ۱۵۰۰ مقاله فراتر رفت. مدتی مدیریت مجله آموزش و پرورش را به عهده داشت و مجله محیط را در سال ۱۳۲۱ دایر کرد. بین سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۴ مدت دو سال سمت مستشار فرهنگی ایران در دهلی را بهعهده گرفت و چهار سال رایزن فرهنگی ایران در عراق و سوریه و لبنان بود. در سال ۱۳۲۹ در نخستین کنگره ابنسینا در بغداد به زبان عربی، تحقیقی در مورد تولد ابنسینا عرضه کرد.
وی در سال ۱۳۳۷ به دعوت رادیو ایران برنامه رادیویی مرزهای دانش را دایر کرد و تعداد گفتارهایی که خود او در برنامه مرزهای دانش ایراد کرد بیش از ۴۵۰ بود.
در سال ۱۳۵۷ نخستین جایزه از سوی انجمن آثار ملی به او اعطا شد. در سال ۱۳۵۹ برای دومین بار در کنگره ابنسینا شرکت کرد و در اواخر سال ۱۳۶۲ نیز در کنگره خوارزمی سخنرانی کرد. در سال ۱۳۶۹ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
آرامگاه وی در برج طغرل ابن بابویه در شهر ری است.
آثار:
آثار وی متجاوز از ۲۵۰۰ مقاله و ۶۰۰ خطابه است. عناوین تعدادی از آثار تجدیدچاپشده او:
تحلیل مطبوعات ایران
مجموعه مقالات در مورد جمالالدین اسدآبادی
مجموعه مقالات در مورد «فردوسی»
مجموعه مقالات در مورد «گلستان سعدی»
مجموعه مقالات در مورد «دیوان حافظ»
مجموعه مقالات در مورد «خیامی یا خیام». مضمون این کتاب این است که «خیام» ریاضیدان و منجم با «خیامی» شاعر، دو شخص متفاوت هستند.
مجموعه مقالات در مورد «تاریخ تحلیل مطبوعات»
مجموعه مقالات در مورد «محمد زکریای رازی»
مجموعه مقالات در مورد «اعزام محصل به اروپا»
«دیوان اشعار»
عظیم پس از باب و پیش از ازل
رساله خالویه یا ایقان
طاهرا یا طاهره (پژوهشی در شعر منسوب به طاهره)
برهان قاطع
گفتگوی تازه درباره تاریخ قدیم و جدید
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_محیط_طباطبایی
۲۶ خرداد زادروز محمد محیططباطبایی
(زاده ۲۶ خرداد ۱۲۸۰ زواره – درگذشته ۲۷ امرداد ۱۳۷۱) ادیب، پژوهشگر ادبی، مورخ و منتقد
او در سال ۱۳۰۲ از مدرسه دارالفنون دیپلم ادبی گرفت و به مدرسه حقوق وارد شد و به خدمت وزارت معارف درآمد و به تدریس تاریخ و جغرافیا در دارالفنون و دانشکده افسری پرداخت.
مقالههای تاریخی و ادبی به قلم وی از سال ۱۳۰۶ در نشریات شفق سرخ و روزنامه ایران منتشر شد و سلسله مقالاتش درباره زکریای رازی و اعزام محصل به اروپا، موجب شهرتش بود. او ضمن خدمت در وزارت فرهنگ، به نگارش مقالات تحقیق ادامه میداد که در طی سالیان تعداد آنها از ۱۵۰۰ مقاله فراتر رفت. مدتی مدیریت مجله آموزش و پرورش را به عهده داشت و مجله محیط را در سال ۱۳۲۱ دایر کرد. بین سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۴ مدت دو سال سمت مستشار فرهنگی ایران در دهلی را بهعهده گرفت و چهار سال رایزن فرهنگی ایران در عراق و سوریه و لبنان بود. در سال ۱۳۲۹ در نخستین کنگره ابنسینا در بغداد به زبان عربی، تحقیقی در مورد تولد ابنسینا عرضه کرد.
وی در سال ۱۳۳۷ به دعوت رادیو ایران برنامه رادیویی مرزهای دانش را دایر کرد و تعداد گفتارهایی که خود او در برنامه مرزهای دانش ایراد کرد بیش از ۴۵۰ بود.
در سال ۱۳۵۷ نخستین جایزه از سوی انجمن آثار ملی به او اعطا شد. در سال ۱۳۵۹ برای دومین بار در کنگره ابنسینا شرکت کرد و در اواخر سال ۱۳۶۲ نیز در کنگره خوارزمی سخنرانی کرد. در سال ۱۳۶۹ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
آرامگاه وی در برج طغرل ابن بابویه در شهر ری است.
آثار:
آثار وی متجاوز از ۲۵۰۰ مقاله و ۶۰۰ خطابه است. عناوین تعدادی از آثار تجدیدچاپشده او:
تحلیل مطبوعات ایران
مجموعه مقالات در مورد جمالالدین اسدآبادی
مجموعه مقالات در مورد «فردوسی»
مجموعه مقالات در مورد «گلستان سعدی»
مجموعه مقالات در مورد «دیوان حافظ»
مجموعه مقالات در مورد «خیامی یا خیام». مضمون این کتاب این است که «خیام» ریاضیدان و منجم با «خیامی» شاعر، دو شخص متفاوت هستند.
مجموعه مقالات در مورد «تاریخ تحلیل مطبوعات»
مجموعه مقالات در مورد «محمد زکریای رازی»
مجموعه مقالات در مورد «اعزام محصل به اروپا»
«دیوان اشعار»
عظیم پس از باب و پیش از ازل
رساله خالویه یا ایقان
طاهرا یا طاهره (پژوهشی در شعر منسوب به طاهره)
برهان قاطع
گفتگوی تازه درباره تاریخ قدیم و جدید
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_محیط_طباطبایی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد زادروز هانیبال الخاص
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۹ کرمانشاه -- درگذشته ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ آمریکا) نقاش
او نقاشی را از خردسالی شروع کرد و برای مجلات فکاهی مانند توفیق کاریکاتور میکشید. بعدها به کلاس جعفر پتگر رفت تا نقاشی را جدیتر دنبال کند.
در همین کلاسها، به پرتره تمایل نشان داد ولی در طول این سالها بهعنوان نقاشی فیگوراتیو شناخته شد که تصویر انسان، چهره انسان و اندام انسان دلمشغولیاش بود.
وی با سانسور مخالف بود و پیش از انقلاب برای دفاع از آزادی نشر و بیان بهعنوان شاعری آشوری به عضویت "کانون نویسندگان ایران" در آمد.
او در آن سالها جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، نادر نادرپور، سیروس طاهباز، جمال میرصادقی، محمد قاضی، رضا براهنی و محمود اعتمادزاده دوستی و معاشرت داشت.
علاوه بر هنر نقاشی که دلمشغولی اصلیاش بود، بهشعر هم عشق میورزید و اشعاری از نیمایوشیج، ایرجمیرزا، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی و غزلهای حافظ را با حفظ وزن و قافیه و معنی بهزبان آشوری برگرداند.
وی از نقاشان نوگرای معاصر ایران بود که بیش از ۳۵ سال از زندگی را در آموزش سپری کرد اما همواره نقاشی بر کارهای دیگرش سایه افکنده بود.
در هنرستان پسران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشکده مانتی سلو ایالت ایلینوی آمریکا و دانشگاه آزاد تدریس کرد، اما بهگفته خودش نه حقوق بازنشستگی میگرفت و نه بیمه پزشکی داشت.
آثار این نقاش نوگرای معاصر در بیشتر از یکصد نمایشگاه انفرادی و بیش از دویست نمایشگاه گروهی در ایران و اروپا و آمریکا و کانادا به نمایش در آمد.
او چهار کتاب آموزش هنر تالیف کرد و برای دهها کتاب طرح روی جلد کشید. وی عضو دورههای مختلف دوسالانه نقاشی معاصر ایران در دهه ۳۰ و ۴۰ بود و مدت دوسال گالری" گیل گمش" را که از اولین گالری های معاصر ایران بود، اداره کرد.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#هانیبال_الخاص
۲۶ خرداد زادروز هانیبال الخاص
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۹ کرمانشاه -- درگذشته ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ آمریکا) نقاش
او نقاشی را از خردسالی شروع کرد و برای مجلات فکاهی مانند توفیق کاریکاتور میکشید. بعدها به کلاس جعفر پتگر رفت تا نقاشی را جدیتر دنبال کند.
در همین کلاسها، به پرتره تمایل نشان داد ولی در طول این سالها بهعنوان نقاشی فیگوراتیو شناخته شد که تصویر انسان، چهره انسان و اندام انسان دلمشغولیاش بود.
وی با سانسور مخالف بود و پیش از انقلاب برای دفاع از آزادی نشر و بیان بهعنوان شاعری آشوری به عضویت "کانون نویسندگان ایران" در آمد.
او در آن سالها جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، نادر نادرپور، سیروس طاهباز، جمال میرصادقی، محمد قاضی، رضا براهنی و محمود اعتمادزاده دوستی و معاشرت داشت.
علاوه بر هنر نقاشی که دلمشغولی اصلیاش بود، بهشعر هم عشق میورزید و اشعاری از نیمایوشیج، ایرجمیرزا، میرزاده عشقی، پروین اعتصامی و غزلهای حافظ را با حفظ وزن و قافیه و معنی بهزبان آشوری برگرداند.
وی از نقاشان نوگرای معاصر ایران بود که بیش از ۳۵ سال از زندگی را در آموزش سپری کرد اما همواره نقاشی بر کارهای دیگرش سایه افکنده بود.
در هنرستان پسران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشکده مانتی سلو ایالت ایلینوی آمریکا و دانشگاه آزاد تدریس کرد، اما بهگفته خودش نه حقوق بازنشستگی میگرفت و نه بیمه پزشکی داشت.
آثار این نقاش نوگرای معاصر در بیشتر از یکصد نمایشگاه انفرادی و بیش از دویست نمایشگاه گروهی در ایران و اروپا و آمریکا و کانادا به نمایش در آمد.
او چهار کتاب آموزش هنر تالیف کرد و برای دهها کتاب طرح روی جلد کشید. وی عضو دورههای مختلف دوسالانه نقاشی معاصر ایران در دهه ۳۰ و ۴۰ بود و مدت دوسال گالری" گیل گمش" را که از اولین گالری های معاصر ایران بود، اداره کرد.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#هانیبال_الخاص
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد زادروز توران میرهادی "خمارلو"
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ شمیران -- درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۹۵ تهران) استاد ادبیات کودکان، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش
او بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهرههای تأثیرگذار سده کنونی ایران است. وی به همراه همسرش محسن خمارلو، به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. او به همراه لیلی ایمن ( آهی) از بنیانگذاران شورای کتاب کودک هستند و میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خواندهاند.
وی در سال ۱۳۱۱ آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد و به مدرسه آلیانس فرانسه رفت و زبان آلمانی و فرانسه آموخت. سپس در رشته علوم طبیعی (زیستشناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره، با جبار باغچهبان آشنا شد و حضور در کنار جبار باغچهبان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات میرفت که علوم تربیتی و اصول آموزش و پرورش درس میداد. تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد، سبب شد که تصمیم بگیرد در راهی دانش بیاموزد که علاقهاش را داشت و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی به اروپا برود و در پاییز ۱۳۲۵ به پاریس رفت. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانهای بود که از داغ جنگ و گرسنگی میسوخت. اما اراده او برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود و خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کند. او یک بار به هرزگوین و یک بار هم به کوههای تاترا چکسلواکی رفت و در بازسازی راهآهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد.
وی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرد. در سال ۱۳۳۱ این فعالیتهایش را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از واقعه سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشته زندگی مشترک کوتاهشان گسسته شد و میوه این زندگی پسری به نام پیروز بود. تسلط او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهرهای فرامرزی ساخته است. وی در سالهای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگرههای بینالمللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن مشارکت داشت.
آرامگاه او در کنار پسرش در امامزاده عبداله شهرری است .
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#توران_میر_هادی
۲۶ خرداد زادروز توران میرهادی "خمارلو"
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ شمیران -- درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۹۵ تهران) استاد ادبیات کودکان، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش
او بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهرههای تأثیرگذار سده کنونی ایران است. وی به همراه همسرش محسن خمارلو، به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. او به همراه لیلی ایمن ( آهی) از بنیانگذاران شورای کتاب کودک هستند و میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خواندهاند.
وی در سال ۱۳۱۱ آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد و به مدرسه آلیانس فرانسه رفت و زبان آلمانی و فرانسه آموخت. سپس در رشته علوم طبیعی (زیستشناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره، با جبار باغچهبان آشنا شد و حضور در کنار جبار باغچهبان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات میرفت که علوم تربیتی و اصول آموزش و پرورش درس میداد. تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد، سبب شد که تصمیم بگیرد در راهی دانش بیاموزد که علاقهاش را داشت و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی به اروپا برود و در پاییز ۱۳۲۵ به پاریس رفت. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانهای بود که از داغ جنگ و گرسنگی میسوخت. اما اراده او برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود و خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کند. او یک بار به هرزگوین و یک بار هم به کوههای تاترا چکسلواکی رفت و در بازسازی راهآهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد.
وی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرد. در سال ۱۳۳۱ این فعالیتهایش را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از واقعه سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشته زندگی مشترک کوتاهشان گسسته شد و میوه این زندگی پسری به نام پیروز بود. تسلط او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهرهای فرامرزی ساخته است. وی در سالهای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگرههای بینالمللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن مشارکت داشت.
آرامگاه او در کنار پسرش در امامزاده عبداله شهرری است .
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#توران_میر_هادی
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ خرداد سالروز درگذشت منصوره حسینی
(زاده ۱۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ تهران) نقاش، پیکرساز و منتقد هنری
او در سال ۱۳۲۸ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران لیسانس نقاشی گرفت و در سال ۱۳۳۸ از آکادمی هنرهای زیبا - رم، پایاننامه دریافت کرد.
استادان او، حیدریان، وزیری، صدیقی، مقدم، رولان دوبرول و مارت سلستین آیو "خانم امینفر" بودند. وی بعدها شیفته آزادی سبکهای امپرسیونیستها "دریافتگری" و پست امپرسیونیستها "پسا دریافتگری" شد.
او در خاطراتش نوشته است:
«مادام آشوب مرا تشویق میکرد، ولی حیدریان متلک میپراند و میگفت سزانک شدهای، در حالیکه من اصلاً سزان را نمیشناختم و سالهای آخر دانشجویی بود که اکمکم با کارهای او آشنا شدم.»
وی پس از فارغالتحصیلی، بهعنوان نقاشی نوگرا فعالیتش را ادامه داد و در چند نمایشگاه گروهی نیز شرکت کرد. سرانجام در اسفند سال ۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رُم پذیرفته شد و اجازه یافت تا در سال دوم نامنویسی کند. استاد راهنمای او امریکو بارتولی بود که در نقاشی فیگوراتیو شیوهای آزاد داشت.
در ایتالیا همانند بسیاری دیگر از نقاشان ایرانی آموزش دیده در آکادمی رم، از مکتب نقاشی رم "یا بهویژه شاخهای از اکسپرسیونیسم آرام" موفقیت یافت. در سال ۱۳۲۵ از نخستین هنرمندان ایرانی بود که در دوسالانه ونیز حضور پیدا کرد. در سال ۱۳۳۶ نگارخانه «وانتاجو» در شهر رم نمایشگاهی از ۱۹ پرده نقاشی او را به تماشا گذاشت و «گزارشگر هنری روزنامه دومنیکا در این باره نوشت: بهنظر میرسد که منصوره، نقاش آیندهدار ایرانی و میهمان عاشق رم، هوشمندانه از «مکتب رم» بهره گرفته و حال و هوای نقاشی ما را با پیچیدگی تزیینی و خیالی نقاشی قدیم ایرانی درآمیختهاست.»
او کارهایش را در نمایشگاههای تک-تنه و گروهی بسیار در ایران، ایتالیا، چکسلواکی، یوگسلاوی و از جمله دوسالانههای تهران (۱۳۳۷ تا ۱۳۴۵) دوسالانه (بیینال) ونیز (۱۳۳۵)، چهارسالانه رم (۱۳۳۷) نشان داد و چند جایزه از جمله: نمایشگاه «نقاشان آسیایی در رم» (۱۳۳۷) مسابقه ثبت زیباییهای رُم (۱۳۳۸) مسابقه نقاشی از مناظر شهرستان جووانی کامپانو (۱۳۳۸) نمایشگاه ملی هنر معاصر «الهام از حیات نبات» (۱۳۳۸) را برنده شد.
کارهای او در نمایشگاه مروری بر آثار در فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۷ و پنجمین نمایشگاه «پیشگامان نوگرایی در ایران» در موزه هنرهای معاصر ایران (۱۳۸۳) نشان داده شده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصوره_حسینی
۲۶ خرداد سالروز درگذشت منصوره حسینی
(زاده ۱۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران -- درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ تهران) نقاش، پیکرساز و منتقد هنری
او در سال ۱۳۲۸ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران لیسانس نقاشی گرفت و در سال ۱۳۳۸ از آکادمی هنرهای زیبا - رم، پایاننامه دریافت کرد.
استادان او، حیدریان، وزیری، صدیقی، مقدم، رولان دوبرول و مارت سلستین آیو "خانم امینفر" بودند. وی بعدها شیفته آزادی سبکهای امپرسیونیستها "دریافتگری" و پست امپرسیونیستها "پسا دریافتگری" شد.
او در خاطراتش نوشته است:
«مادام آشوب مرا تشویق میکرد، ولی حیدریان متلک میپراند و میگفت سزانک شدهای، در حالیکه من اصلاً سزان را نمیشناختم و سالهای آخر دانشجویی بود که اکمکم با کارهای او آشنا شدم.»
وی پس از فارغالتحصیلی، بهعنوان نقاشی نوگرا فعالیتش را ادامه داد و در چند نمایشگاه گروهی نیز شرکت کرد. سرانجام در اسفند سال ۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای رُم پذیرفته شد و اجازه یافت تا در سال دوم نامنویسی کند. استاد راهنمای او امریکو بارتولی بود که در نقاشی فیگوراتیو شیوهای آزاد داشت.
در ایتالیا همانند بسیاری دیگر از نقاشان ایرانی آموزش دیده در آکادمی رم، از مکتب نقاشی رم "یا بهویژه شاخهای از اکسپرسیونیسم آرام" موفقیت یافت. در سال ۱۳۲۵ از نخستین هنرمندان ایرانی بود که در دوسالانه ونیز حضور پیدا کرد. در سال ۱۳۳۶ نگارخانه «وانتاجو» در شهر رم نمایشگاهی از ۱۹ پرده نقاشی او را به تماشا گذاشت و «گزارشگر هنری روزنامه دومنیکا در این باره نوشت: بهنظر میرسد که منصوره، نقاش آیندهدار ایرانی و میهمان عاشق رم، هوشمندانه از «مکتب رم» بهره گرفته و حال و هوای نقاشی ما را با پیچیدگی تزیینی و خیالی نقاشی قدیم ایرانی درآمیختهاست.»
او کارهایش را در نمایشگاههای تک-تنه و گروهی بسیار در ایران، ایتالیا، چکسلواکی، یوگسلاوی و از جمله دوسالانههای تهران (۱۳۳۷ تا ۱۳۴۵) دوسالانه (بیینال) ونیز (۱۳۳۵)، چهارسالانه رم (۱۳۳۷) نشان داد و چند جایزه از جمله: نمایشگاه «نقاشان آسیایی در رم» (۱۳۳۷) مسابقه ثبت زیباییهای رُم (۱۳۳۸) مسابقه نقاشی از مناظر شهرستان جووانی کامپانو (۱۳۳۸) نمایشگاه ملی هنر معاصر «الهام از حیات نبات» (۱۳۳۸) را برنده شد.
کارهای او در نمایشگاه مروری بر آثار در فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۷ و پنجمین نمایشگاه «پیشگامان نوگرایی در ایران» در موزه هنرهای معاصر ایران (۱۳۸۳) نشان داده شده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصوره_حسینی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد سالروز درگذشت مسعود سلطانیشیرازی
(زاده ۱ امرداد ۱۳۰۶ − درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ تهران) پدر صنعت برق
او استاد پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران و از صاحبنظران فعال صنعت برق بود که بخش زیادی از پیشرفتهای این صنعت، بهویژه در حوزه برق قدرت، مدیون تلاشهای اوست.
وی مترجم کتب مرجع در حوزه صنعت برق بود و تعداد زیادی از مدیران و استادان برجسته مهندسی برق، از شاگردان او بودند.
از آثار او تاسیسات الکتریکی، تجهیزات نیروگاه و رله و حفاظت سیستم ها بود.
مسعود سلطانی شیرازی، برادر همزاد پوری سلطانی و چهره ماندگار آموزش مهندسی برق ایران بود.
آثار:
ترجمه:
نقشه استراتژی: تبدیل داراییهای نامشهود به پیامدهای مشهود، نوشته رابرت کاپلان و دیوید نورتون.
رقص تغییر: چالشهای تغییر پایدار در سازمان یادگیرنده، نوشته پیتر سنگه ۱۳۸۳.
آخرین آبادی، نوشته سندرا پوستل ۱۳۸۱
کانونهای ارزیابی و توسعهای، یان بالانتاین و نیگل پوا ۱۳۸۵.
آلبرت اینشتین در ۹۰ دقیقه، نوشته جان و مری گریبین.
ویرایش:
مدیریت خصوصیسازی ۱۳۸۰.
نظامهای کنترل و سنجش عملکرد برای اجرای استراتژی.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مسعود_سلطانی_شیرازی
۲۶ خرداد سالروز درگذشت مسعود سلطانیشیرازی
(زاده ۱ امرداد ۱۳۰۶ − درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ تهران) پدر صنعت برق
او استاد پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران و از صاحبنظران فعال صنعت برق بود که بخش زیادی از پیشرفتهای این صنعت، بهویژه در حوزه برق قدرت، مدیون تلاشهای اوست.
وی مترجم کتب مرجع در حوزه صنعت برق بود و تعداد زیادی از مدیران و استادان برجسته مهندسی برق، از شاگردان او بودند.
از آثار او تاسیسات الکتریکی، تجهیزات نیروگاه و رله و حفاظت سیستم ها بود.
مسعود سلطانی شیرازی، برادر همزاد پوری سلطانی و چهره ماندگار آموزش مهندسی برق ایران بود.
آثار:
ترجمه:
نقشه استراتژی: تبدیل داراییهای نامشهود به پیامدهای مشهود، نوشته رابرت کاپلان و دیوید نورتون.
رقص تغییر: چالشهای تغییر پایدار در سازمان یادگیرنده، نوشته پیتر سنگه ۱۳۸۳.
آخرین آبادی، نوشته سندرا پوستل ۱۳۸۱
کانونهای ارزیابی و توسعهای، یان بالانتاین و نیگل پوا ۱۳۸۵.
آلبرت اینشتین در ۹۰ دقیقه، نوشته جان و مری گریبین.
ویرایش:
مدیریت خصوصیسازی ۱۳۸۰.
نظامهای کنترل و سنجش عملکرد برای اجرای استراتژی.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#مسعود_سلطانی_شیرازی
Telegram
attach 📎
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ خرداد سالروز درگذشت عباس شفیعی
(زاده ۳ مهر ۱۳۱۶ تهران – درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ تهران) شیمیدان، داروساز و ملقب به پدر داروسازی نوین ایران
او در سال ۱۳۴۱ دکتری عمومی داروسازی دریافت کرد و برای تحصیلات تکمیلی به آمریکا رفت و فوق لیسانس شیمی و دکترای تخصصی علوم دارویی، از دانشگاه کلمبیا گرفت و در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه شیکاگو فوق دکتری شیمی دریافت کرد.
در سال ۱۳۴۹ در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران استخدام شد و به تدریس و پژوهش اشتغال یافت.
او در دوران جنگ ایران و عراق، پس از شروع حملات شیمیایی، به مطالعه و آزمایش بر روی این گازهای شیمیایی و راه خنثیسازی آنها پرداخت.
وی استاد دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس سابق دانشکده داروسازی (از ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۸) و رئیس مرکز تحقیقات علوم دارویی بود
جوایز و افتخارات:
دکتر عباس شفیعی موفق به دریافت جوایز و عناوین علمی متعددی شده است که از آن جمله موارد زیر است:
برنده جایزه اول طرحهای تحقیقاتی از وزارت فرهنگ و آموزش عالی در چند سال متوالی
مدال درجه دوم تحقیق ۱۳۵۶
نشان درجه دوم فرهنگ ۱۳۵۶
برنده جایزه اول تحقیقات ۱۳۶۶
استاد نمونه دانشگاه تهران ۱۳۶۸
داروساز برجسته و نمونه ۱۳۶۸
برنده جایزه اول بهترین مقاله در کنگره شیمی دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۶۹
برنده جایزه استاد نمونه دانشگاه علوم پزشکی سال ۱۳۷۲
شیمیدان برجسته سال ۱۳۷۴
دریافت لوح تقدیر برای تألیف کتاب کروماتوگرافی و طیفسنجی
برنده جایزه اول کتاب سال ۷۴ برای کتاب کروماتوگرافی و طیفسنجی از وزارت ارشاد و کتاب
برگزیده معاونت پژوهشی وزارت بهداشت.
برنده جایزه اول جشنواره رازی سال ۱۳۷۶
دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه کلمبو - سریلانکا سال ۱۹۹۸
مشاور سازمان بهداشت جهانی در کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای شیمیایی(۲۰۰۴–۱۹۹۸)
برنده جایزه کتاب برگزیده سال ۱۳۷۷ دانشگاه تهران (شیمی دارویی کرول کواس)
نشان درجه دوم پژوهش ۱۳۷۸
برند جایزه کتاب سال ایران ۱۳۷۸ "برای ترجمه کتاب شیمی دارویی کرول کواس"
استاد نمونه سال ۱۳۸۱ از طرف انجمن متخصصین علوم دارویی ایران
انتخاب بهعنوان پیشکسوت شیمی دارویی "ازطرف وزارت بهداشت" ۱۳۸۴
برنده جایزه اول جشنواره رازی ۱۳۸۴
جایزه اول جشنواره رازی در علوم دارویی ۱۳۹۰
جایزه علامه طباطبایی بنیاد ملی نخبگان "به عنوان استاد و محقق برجسته" سال ۱۳۹۰
برنده جایزه بنیاد البرز ۱۳۹۳
انتخاب در فهرست یکدرصد دانشمندان برتر جهان سال ۲۰۱۵ توسط وب آو ساینس
او همچنین به پاس زحمات و تلاشهای علمی، در چهارمین دوره همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳ بهعنوان چهره ماندگار علم پزشکی انتخاب شد.
کتابشناسی
تألیف:
کروماتوگرافی و طیفسنجی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۳.
آنتیبیوتیکها، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۱.
آسم، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۲.
مقدمهای بر مکانیسم واکنشهای شیمی آلی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۴.
ترجمه:
فراهمی داروها در مایعات زیستی ۱۳۷۱.
مبادی آنتیبیوتیکها، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۳.
شیمی دارویی کرول کواس، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۷.
شیمی هتروسیکل گیل کریس، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۸۰.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#عباس_شفیعی
۲۶ خرداد سالروز درگذشت عباس شفیعی
(زاده ۳ مهر ۱۳۱۶ تهران – درگذشته ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ تهران) شیمیدان، داروساز و ملقب به پدر داروسازی نوین ایران
او در سال ۱۳۴۱ دکتری عمومی داروسازی دریافت کرد و برای تحصیلات تکمیلی به آمریکا رفت و فوق لیسانس شیمی و دکترای تخصصی علوم دارویی، از دانشگاه کلمبیا گرفت و در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه شیکاگو فوق دکتری شیمی دریافت کرد.
در سال ۱۳۴۹ در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران استخدام شد و به تدریس و پژوهش اشتغال یافت.
او در دوران جنگ ایران و عراق، پس از شروع حملات شیمیایی، به مطالعه و آزمایش بر روی این گازهای شیمیایی و راه خنثیسازی آنها پرداخت.
وی استاد دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس سابق دانشکده داروسازی (از ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۸) و رئیس مرکز تحقیقات علوم دارویی بود
جوایز و افتخارات:
دکتر عباس شفیعی موفق به دریافت جوایز و عناوین علمی متعددی شده است که از آن جمله موارد زیر است:
برنده جایزه اول طرحهای تحقیقاتی از وزارت فرهنگ و آموزش عالی در چند سال متوالی
مدال درجه دوم تحقیق ۱۳۵۶
نشان درجه دوم فرهنگ ۱۳۵۶
برنده جایزه اول تحقیقات ۱۳۶۶
استاد نمونه دانشگاه تهران ۱۳۶۸
داروساز برجسته و نمونه ۱۳۶۸
برنده جایزه اول بهترین مقاله در کنگره شیمی دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۶۹
برنده جایزه استاد نمونه دانشگاه علوم پزشکی سال ۱۳۷۲
شیمیدان برجسته سال ۱۳۷۴
دریافت لوح تقدیر برای تألیف کتاب کروماتوگرافی و طیفسنجی
برنده جایزه اول کتاب سال ۷۴ برای کتاب کروماتوگرافی و طیفسنجی از وزارت ارشاد و کتاب
برگزیده معاونت پژوهشی وزارت بهداشت.
برنده جایزه اول جشنواره رازی سال ۱۳۷۶
دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه کلمبو - سریلانکا سال ۱۹۹۸
مشاور سازمان بهداشت جهانی در کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای شیمیایی(۲۰۰۴–۱۹۹۸)
برنده جایزه کتاب برگزیده سال ۱۳۷۷ دانشگاه تهران (شیمی دارویی کرول کواس)
نشان درجه دوم پژوهش ۱۳۷۸
برند جایزه کتاب سال ایران ۱۳۷۸ "برای ترجمه کتاب شیمی دارویی کرول کواس"
استاد نمونه سال ۱۳۸۱ از طرف انجمن متخصصین علوم دارویی ایران
انتخاب بهعنوان پیشکسوت شیمی دارویی "ازطرف وزارت بهداشت" ۱۳۸۴
برنده جایزه اول جشنواره رازی ۱۳۸۴
جایزه اول جشنواره رازی در علوم دارویی ۱۳۹۰
جایزه علامه طباطبایی بنیاد ملی نخبگان "به عنوان استاد و محقق برجسته" سال ۱۳۹۰
برنده جایزه بنیاد البرز ۱۳۹۳
انتخاب در فهرست یکدرصد دانشمندان برتر جهان سال ۲۰۱۵ توسط وب آو ساینس
او همچنین به پاس زحمات و تلاشهای علمی، در چهارمین دوره همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۳ بهعنوان چهره ماندگار علم پزشکی انتخاب شد.
کتابشناسی
تألیف:
کروماتوگرافی و طیفسنجی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۳.
آنتیبیوتیکها، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۱.
آسم، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۲.
مقدمهای بر مکانیسم واکنشهای شیمی آلی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۴.
ترجمه:
فراهمی داروها در مایعات زیستی ۱۳۷۱.
مبادی آنتیبیوتیکها، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۳.
شیمی دارویی کرول کواس، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۷.
شیمی هتروسیکل گیل کریس، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۸۰.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#عباس_شفیعی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد سالروز درگذشت سرور پاکنشان
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۲ شاهرود -- درگذشته ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ تهران) گوینده پیشکسوت رادیو
او از سال ۱۳۴۲ در رادیو گرگان به عنوان گوینده مشغول به کار شد و در همان سالهای اولیه کار در رادیو، به تهران منتقل شد و گویندگی برنامههای گوناگون «گلها» «فرهنگ و مردم» «خانواده» «علم و زندگی» و برنامههای دیگری را به عهده داشت.
وی همیشه از رادیو به عنوان زندگی یاد
میکرد و میگفت: یک گوینده باید راهش را انتخاب کند و ببیند در تلویزیون یا رادیو موفقتر است و در حوزهای که به نظرش موفقتر است کار کند.
او با حضور همزمان در رادیو و تلویزیون موافق نبود و میگفت: تلویزیون همیشه برای خیلی از افراد وسیله جذابی است، اما من شخصا هیچ علاقهای نداشتم در تلویزیون کار کنم و معتقدم گوینده رادیو همیشه باید چهره ناشناختهای داشته باشد تا کلامش نافذتر باشد. تصویر میتواند عامل حواسپرتی باشد و ذهن مخاطبان را به جای جذب پیام به مسائل حاشیهای معطوف کند. استتار گویندگان رادیو مساله جالب توجهی است.
او هیچ گاه به تلویزیون نرفت چون فکر میکرد، تلویزیون باور مخاطبان را به هم میریزد. اگر گوینده ای تشخیص دهد حضور در تلویزیون برایش بهتر است این کار را انجام دهد، ولی خیلی از گویندهها بعد از حضور در تلویزیون به رادیو برگشتهاند.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سرور_پاک_نشان
۲۶ خرداد سالروز درگذشت سرور پاکنشان
(زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۲ شاهرود -- درگذشته ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ تهران) گوینده پیشکسوت رادیو
او از سال ۱۳۴۲ در رادیو گرگان به عنوان گوینده مشغول به کار شد و در همان سالهای اولیه کار در رادیو، به تهران منتقل شد و گویندگی برنامههای گوناگون «گلها» «فرهنگ و مردم» «خانواده» «علم و زندگی» و برنامههای دیگری را به عهده داشت.
وی همیشه از رادیو به عنوان زندگی یاد
میکرد و میگفت: یک گوینده باید راهش را انتخاب کند و ببیند در تلویزیون یا رادیو موفقتر است و در حوزهای که به نظرش موفقتر است کار کند.
او با حضور همزمان در رادیو و تلویزیون موافق نبود و میگفت: تلویزیون همیشه برای خیلی از افراد وسیله جذابی است، اما من شخصا هیچ علاقهای نداشتم در تلویزیون کار کنم و معتقدم گوینده رادیو همیشه باید چهره ناشناختهای داشته باشد تا کلامش نافذتر باشد. تصویر میتواند عامل حواسپرتی باشد و ذهن مخاطبان را به جای جذب پیام به مسائل حاشیهای معطوف کند. استتار گویندگان رادیو مساله جالب توجهی است.
او هیچ گاه به تلویزیون نرفت چون فکر میکرد، تلویزیون باور مخاطبان را به هم میریزد. اگر گوینده ای تشخیص دهد حضور در تلویزیون برایش بهتر است این کار را انجام دهد، ولی خیلی از گویندهها بعد از حضور در تلویزیون به رادیو برگشتهاند.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#سرور_پاک_نشان
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۶ خرداد زادروز ناصر هوشمند وزیری
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۲۵ همدان – درگذشته ۷ تیر ۱۳۹۸ تهران) مجسمهساز
او نخستین مجسمهساز ایرانی است که در سال ۱۳۴۵ از طرف یک مهندس ایتالیایی-ایرانی با فایبرگلاس آشنا شد و مجسمههای بسیاری با فایبرگلاس ساخت. از او تاکنون بیش از ۳۰۰ مجسمه ساخته شده که تنها ۵۰ مجسمه آن در پارک جمشیدیه تهران برپا شدهاست.
وی موسس تنها موزه خصوصی ایران است که غارموزه وزیری نامیده میشود و با دستان توانمندش در کوههای لواسانات تهران حفر و برپا شده است. آثار طراحی شده در این باغ موزه از داستانهای شاهنامه فردوسی و فولکلور ایران و فرهنگ اصیل و سنتی ایرانی برگرفته شده است. آثار متعدد او از فلز، چوب، سنگ، شیشه، فایبرگلاس و ... ساخته شده. آنچه کار او را منحصر بهفرد کرده، استفاده بسیار دقیق از مواد دور ریز و بازیافتی است که اوج خلاقیت، هنر و اندیشه در آنان موج میزند.
آرامگاه وی در لواسان است.
برخی از آثار:
موزه شخصی و دستساز غارموزه وزیری
پارک جمشیدیه، کلیه کارها از جمله مجسمههای دستهای آبخوری، شهریار، ستارخان، فردوسی و رستم و سهراب و غیره.
پارک ساعی آبنما و مجسمههای حیوانات.
پارک باراجین قزوین مجسمههای ماهی، دایناسور، فیل، آبنما، بز، گاومیش.
قلعه فلک الافلاک حدود ۵۰ مجسمه از فولکلور ایران.
موزه رختشویخانه زنجان ۲۵ مجسمه از فولکلور ایران.
مجسمه سفالگر در لالجین همدان.
مجسمه سردارجنگل "میرزاکوچک خان" در اهواز.
مجسمه بوعلیسینا در ماهشهر.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_هوشمند_وزیری
۲۶ خرداد زادروز ناصر هوشمند وزیری
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۲۵ همدان – درگذشته ۷ تیر ۱۳۹۸ تهران) مجسمهساز
او نخستین مجسمهساز ایرانی است که در سال ۱۳۴۵ از طرف یک مهندس ایتالیایی-ایرانی با فایبرگلاس آشنا شد و مجسمههای بسیاری با فایبرگلاس ساخت. از او تاکنون بیش از ۳۰۰ مجسمه ساخته شده که تنها ۵۰ مجسمه آن در پارک جمشیدیه تهران برپا شدهاست.
وی موسس تنها موزه خصوصی ایران است که غارموزه وزیری نامیده میشود و با دستان توانمندش در کوههای لواسانات تهران حفر و برپا شده است. آثار طراحی شده در این باغ موزه از داستانهای شاهنامه فردوسی و فولکلور ایران و فرهنگ اصیل و سنتی ایرانی برگرفته شده است. آثار متعدد او از فلز، چوب، سنگ، شیشه، فایبرگلاس و ... ساخته شده. آنچه کار او را منحصر بهفرد کرده، استفاده بسیار دقیق از مواد دور ریز و بازیافتی است که اوج خلاقیت، هنر و اندیشه در آنان موج میزند.
آرامگاه وی در لواسان است.
برخی از آثار:
موزه شخصی و دستساز غارموزه وزیری
پارک جمشیدیه، کلیه کارها از جمله مجسمههای دستهای آبخوری، شهریار، ستارخان، فردوسی و رستم و سهراب و غیره.
پارک ساعی آبنما و مجسمههای حیوانات.
پارک باراجین قزوین مجسمههای ماهی، دایناسور، فیل، آبنما، بز، گاومیش.
قلعه فلک الافلاک حدود ۵۰ مجسمه از فولکلور ایران.
موزه رختشویخانه زنجان ۲۵ مجسمه از فولکلور ایران.
مجسمه سفالگر در لالجین همدان.
مجسمه سردارجنگل "میرزاکوچک خان" در اهواز.
مجسمه بوعلیسینا در ماهشهر.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#ناصر_هوشمند_وزیری
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد زادروز بهرام گرامی
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۲۱ تهران) استاد پیشین دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده
او کارشناسی مهندسی کشاورزی را از دانشگاه تهران (۱۳۴۳) کارشناسی ارشد در اصلاح نباتات و بیماریهای گیاهی را از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۳۴۹) و دکتری در ژنتیک و علوم گیاهی را از دانشگاه مانیتوبا (Manytoba) در کانادا (۱۳۵۶) دریافت کرد. با سمت کارشناس و محقق در سازمان تحقیقات کشاورزی
(۱۳۴۳ - ۱۳۶۴) خدمت کرد. تدوین و ویرایش "خلاصه نتایج تحقیقات کشاورزی در ایران، از آغاز تا سال ۱۳۵۶" (در پنج جلد) و گردآوری و تدوین "فهرست پایاننامهها، مقالهها، نشریهها و کتاب دانشکدههای کشاورزی ایران، از بدو تاسیس تا سال ۱۳۶۰" از فعالیتهای غیرآموزشی وی در سالهای
(۱۳۶۲ - ۱۳۵۹) بوده است.
وی پس از عزیمت به آمریکا (۱۳۶۴) در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (تا ۱۳۷۴) به تحقیق پرداخت، برای مدتی استاد مدعو در بخش علوم گیاهی دانشگاه هنگکنگ بود، سپس (۱۳۸۲ - ۱۳۷۷) در دو انجمن علمی شیمی غلات و بیماریهای گیاهی در امریکا به عنوان ویراستار علمی خدمت کرد. او در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ در دانشگاه Hebei در چین به تدریس اشتغال داشته است.
بهرام گرامی مولف کتاب "گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی" (تشبیهات و استعارات) با شرح و معنی همه ابیات مربوط به گل و گیاه در دیوان حافظ است که با مقدمه زنده یاد ایرج افشار ابتدا در سال ۱۳۸۶ و ویراست دوم آن در سال ۱۳۸۹ از سوی انتشارات سخن منتشر شد و ویراست سوم این کتاب در امردادماه ۱۴۰۱ توسط انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شد.
وی دهها مقاله به زبان انگلیسی و فارسی تالیف کرده و بخشی از آن را در مجامع بینالمللی ارائه داده است.
"احمد شاملو در پس آینه" آخرین اثر بهرام گرامی است که توسط انتشارات علمی منتشر شده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهرام_گرامی
۲۶ خرداد زادروز بهرام گرامی
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۲۱ تهران) استاد پیشین دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده
او کارشناسی مهندسی کشاورزی را از دانشگاه تهران (۱۳۴۳) کارشناسی ارشد در اصلاح نباتات و بیماریهای گیاهی را از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۳۴۹) و دکتری در ژنتیک و علوم گیاهی را از دانشگاه مانیتوبا (Manytoba) در کانادا (۱۳۵۶) دریافت کرد. با سمت کارشناس و محقق در سازمان تحقیقات کشاورزی
(۱۳۴۳ - ۱۳۶۴) خدمت کرد. تدوین و ویرایش "خلاصه نتایج تحقیقات کشاورزی در ایران، از آغاز تا سال ۱۳۵۶" (در پنج جلد) و گردآوری و تدوین "فهرست پایاننامهها، مقالهها، نشریهها و کتاب دانشکدههای کشاورزی ایران، از بدو تاسیس تا سال ۱۳۶۰" از فعالیتهای غیرآموزشی وی در سالهای
(۱۳۶۲ - ۱۳۵۹) بوده است.
وی پس از عزیمت به آمریکا (۱۳۶۴) در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (تا ۱۳۷۴) به تحقیق پرداخت، برای مدتی استاد مدعو در بخش علوم گیاهی دانشگاه هنگکنگ بود، سپس (۱۳۸۲ - ۱۳۷۷) در دو انجمن علمی شیمی غلات و بیماریهای گیاهی در امریکا به عنوان ویراستار علمی خدمت کرد. او در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ در دانشگاه Hebei در چین به تدریس اشتغال داشته است.
بهرام گرامی مولف کتاب "گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی" (تشبیهات و استعارات) با شرح و معنی همه ابیات مربوط به گل و گیاه در دیوان حافظ است که با مقدمه زنده یاد ایرج افشار ابتدا در سال ۱۳۸۶ و ویراست دوم آن در سال ۱۳۸۹ از سوی انتشارات سخن منتشر شد و ویراست سوم این کتاب در امردادماه ۱۴۰۱ توسط انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شد.
وی دهها مقاله به زبان انگلیسی و فارسی تالیف کرده و بخشی از آن را در مجامع بینالمللی ارائه داده است.
"احمد شاملو در پس آینه" آخرین اثر بهرام گرامی است که توسط انتشارات علمی منتشر شده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#بهرام_گرامی
Telegram
attach 📎
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد زادروز خسرو باقری
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۳۷ قزوین) نویسنده و مترجم
او دوره لیسانس را در رشته مترجمی زبان انگلیسی و فوق لیسانس را در رشته زبانشناسی به پایان برد و از سال ۱۳۷۹ در دانشگاههای کشور بهویژه دانشگاه هنر تهران به عنوان استاد حقالتدریسی مشغول بهکار است.
از سال ۱۳۷۶ همکاری با مجله چیستا و سپس دانش و مردم به سردبیری پرویز شهریاری را آغاز کرد که این همکاری تا آخرین شماره آن دو مجله و درگذشت استاد ادامه یافت و او همواره خود را شاگرد و مدیون استاد شهریاری میداند.
از وی دهها مقاله در چیستا و دانش و مردم به چاپ رسیده است و دهها مقاله دیگر در دانش و مردم، دانش و امید، بخارا، نگاه نو، نقدنو، صحنه، پیام یونسکو، کتاب ماه، ادبیات و فلسفه، چشمانداز ایران، نشریات دانشگاههای اراک و هنر تهران و روزنامههای شرق، اعتماد و ایران نیز منتشر شده است.
آثار:
۱. راهنمای کارهای بتنی با همکاری دکتر مهدی قالیبافیان و مهندس کامیار سلطانی عربشاهی (۱۳۷۳).
۲. بتن مطابق با استانداردهای آلمان (۱۳۷۴).
۳. ترجمه کره اسب، اثر میخاییل شولوخف (۱۳۸۶).
۴. ترجمه ترازوی بالکها، اثر هاینریش بل (۱۳۸۶).
۵. ترجمه جهانیشدن، بیم یا امید، اثر گنادی زیوگانف (۱۳۸۶).
۶. ترجمه انجماد در زمان، اثر الی اسپارکز (۱۳۹۶).
۷. ترجمه زیباترین غریق جهان، اثر گابریل گارسیا مارکز (۱۳۹۶).
۸. جانب عدالت را نگهدار (۱۳۹۷).
۹. چیستا راوی سی سال تاریخ تحولات ایران (۱۴۰۰).
۱۰. اشارههای استاد پرویز شهریاری (۱۴۰۰).
۱۱. ترجمه مجموعه داستان رهایی (۱۴۰۱).
او در انتشار دو کتاب پادشاه خورشید (۱۳۹۷) و ترانههای گزین از ۱۵ شاعر شوروی (۱۳۹۸) آثار احسان طبری کوشیده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#خسرو_باقری
۲۶ خرداد زادروز خسرو باقری
(زاده ۲۶ خرداد ۱۳۳۷ قزوین) نویسنده و مترجم
او دوره لیسانس را در رشته مترجمی زبان انگلیسی و فوق لیسانس را در رشته زبانشناسی به پایان برد و از سال ۱۳۷۹ در دانشگاههای کشور بهویژه دانشگاه هنر تهران به عنوان استاد حقالتدریسی مشغول بهکار است.
از سال ۱۳۷۶ همکاری با مجله چیستا و سپس دانش و مردم به سردبیری پرویز شهریاری را آغاز کرد که این همکاری تا آخرین شماره آن دو مجله و درگذشت استاد ادامه یافت و او همواره خود را شاگرد و مدیون استاد شهریاری میداند.
از وی دهها مقاله در چیستا و دانش و مردم به چاپ رسیده است و دهها مقاله دیگر در دانش و مردم، دانش و امید، بخارا، نگاه نو، نقدنو، صحنه، پیام یونسکو، کتاب ماه، ادبیات و فلسفه، چشمانداز ایران، نشریات دانشگاههای اراک و هنر تهران و روزنامههای شرق، اعتماد و ایران نیز منتشر شده است.
آثار:
۱. راهنمای کارهای بتنی با همکاری دکتر مهدی قالیبافیان و مهندس کامیار سلطانی عربشاهی (۱۳۷۳).
۲. بتن مطابق با استانداردهای آلمان (۱۳۷۴).
۳. ترجمه کره اسب، اثر میخاییل شولوخف (۱۳۸۶).
۴. ترجمه ترازوی بالکها، اثر هاینریش بل (۱۳۸۶).
۵. ترجمه جهانیشدن، بیم یا امید، اثر گنادی زیوگانف (۱۳۸۶).
۶. ترجمه انجماد در زمان، اثر الی اسپارکز (۱۳۹۶).
۷. ترجمه زیباترین غریق جهان، اثر گابریل گارسیا مارکز (۱۳۹۶).
۸. جانب عدالت را نگهدار (۱۳۹۷).
۹. چیستا راوی سی سال تاریخ تحولات ایران (۱۴۰۰).
۱۰. اشارههای استاد پرویز شهریاری (۱۴۰۰).
۱۱. ترجمه مجموعه داستان رهایی (۱۴۰۱).
او در انتشار دو کتاب پادشاه خورشید (۱۳۹۷) و ترانههای گزین از ۱۵ شاعر شوروی (۱۳۹۸) آثار احسان طبری کوشیده است.
🆔 https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#خسرو_باقری
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ خرداد زادروز محمد مصدق
(زاده ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ تهران -- درگذشته ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ تهران) نخست وزیر پیشین
او حقوقدان، سیاستمدار، نماینده چند دوره مجلس شورایملی و دو دوره نخستوزیر ایران بود و نخستین دکتر حقوق ایران است. در زمان انتقال سلطنت از قاجار بهپهلوی، اگر چه از حکومت قاجار هیچ رضایتی نداشت، اما با توجه به اینکه نسبت به رضاخان خوشبین نبود، با این کار مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین رضاشاه بود و مدتی را در زندان و تبعید گذرانید.
وی پس از سقوط رضاشاه، از تبعید بهعرصه سیاست بازگشت و در سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و با همکاری حسین فاطمی بهتاسیس جبهه ملی ایران اقدام کرد و جبهه ملی و در راس آنها مصدق، به پیشنهاد فاطمی برای شروع استعمارستیزی از ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کردند. مصدق در سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و در نخستین قدم، نفت ایران را ملی کرد. به همین دلیل طرح سقوط دولت او توسط انگلستان، که تا قبل از ملی شدن نفت، صاحب عمده نفت ایران بود، ریخته شد و سرانجام در ۲۸ امرداد که توسط سازمان سیا "سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا" انجام شد، دولت مصدق ساقط شد. یکی دیگر از دلایل سقوط دولت او، مخالفتهای ابوالقاسم کاشانی با مصدق بود. کاشانی در حالی که قبلا از مصدق حمایت میکرد، بههمراه جمع زیادی از روحانیان بهمخالفت با مصدق برخاست. بعد از آن مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد و با وجود دفاعیه مستدلی که از خود ارایه داد، به سه سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، بهقلعه احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا بود.
و سرانجام در بیمارستان نجمیه تهران "بیمارستانی که موقوفه مادر دکتر مصدق، خانم نجمالسلطنه، نوه عباسمیرزای قاجار است" درگذشت.
آرامگاه وی در کنار مزار شهدای سیتیر در گورستان ابنبابویه، در احمدآباد است.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_مصدق
۲۶ خرداد زادروز محمد مصدق
(زاده ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ تهران -- درگذشته ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ تهران) نخست وزیر پیشین
او حقوقدان، سیاستمدار، نماینده چند دوره مجلس شورایملی و دو دوره نخستوزیر ایران بود و نخستین دکتر حقوق ایران است. در زمان انتقال سلطنت از قاجار بهپهلوی، اگر چه از حکومت قاجار هیچ رضایتی نداشت، اما با توجه به اینکه نسبت به رضاخان خوشبین نبود، با این کار مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین رضاشاه بود و مدتی را در زندان و تبعید گذرانید.
وی پس از سقوط رضاشاه، از تبعید بهعرصه سیاست بازگشت و در سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و با همکاری حسین فاطمی بهتاسیس جبهه ملی ایران اقدام کرد و جبهه ملی و در راس آنها مصدق، به پیشنهاد فاطمی برای شروع استعمارستیزی از ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کردند. مصدق در سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و در نخستین قدم، نفت ایران را ملی کرد. به همین دلیل طرح سقوط دولت او توسط انگلستان، که تا قبل از ملی شدن نفت، صاحب عمده نفت ایران بود، ریخته شد و سرانجام در ۲۸ امرداد که توسط سازمان سیا "سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا" انجام شد، دولت مصدق ساقط شد. یکی دیگر از دلایل سقوط دولت او، مخالفتهای ابوالقاسم کاشانی با مصدق بود. کاشانی در حالی که قبلا از مصدق حمایت میکرد، بههمراه جمع زیادی از روحانیان بهمخالفت با مصدق برخاست. بعد از آن مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد و با وجود دفاعیه مستدلی که از خود ارایه داد، به سه سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، بهقلعه احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا بود.
و سرانجام در بیمارستان نجمیه تهران "بیمارستانی که موقوفه مادر دکتر مصدق، خانم نجمالسلطنه، نوه عباسمیرزای قاجار است" درگذشت.
آرامگاه وی در کنار مزار شهدای سیتیر در گورستان ابنبابویه، در احمدآباد است.
🆔
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#محمد_مصدق
✳️ شرح مصرعی از غزلیات حافظ شیرازی در مورد نقش کتابخوانی در زندگی
« جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم »
"حافظ"
❇️ کتاب نخستین اکتشاف بشر برای ثبت اندیشههای خود بوده است. با ایجاد خط و ثبت وقایع گذشته، زمانِ حال به آینده پیوند خورد، و تاریخ ایجاد گردید.
از آن پس، بشر از مرحلهی "یک زمانی" گذشت و "چند زمانی" شد، و توانست نسلهای آینده را از حال خود با خبر دارد. کتابخانه مهمّترین نشانهی تمدّن قرار گرفت.
از آن زمان تاکنون هزاران سال گذشته است، ولی کتاب به عنوان نخستین عامل ثبت اندیشه، اعتبار خود را از دست نداده است.
در دورهی معاصر رقيبهایی به عنوان تلویزیون و اینترنت و ویدئو به بازار آمدهاند، امّا هیچ یک از آنها نتوانستهاند جای کتاب را بگیرند. زیرا خواندن با تأنّی وارد سراچهی ذهن میشود و تفکّر را به پویش میآورد، در حالی که تماشا و تصویر، از طریقِ تجسّم، القاء فكر میکند که این مجالی برای تأمّل باقی نمیگذارد. به این حساب، هنوز بهترین وسیله برای تبادل و پخش اندیشه، کتاب است. تعدّد کتابخانه و کتابخوان نشانهی پیشرفتگی و خِرَدورزی یک قوم شناخته میشود.
این است که ما در بعضی از شهرهای پیشرفتهی جهان، در هر محلّه یک کتابخانهی عمومی میبینیم که کتابهای مهم و کتابهای روز را در معرض دید خواننده میگذارند، و گاه کتابفروشیهایی به وسعت یک زمین والیبال دیده میشوند.
این حرف دیروز و امروز نیست. هر زمان بر حسب امکانات خود چنین بوده. حافظ ششصد سال پیش میگفت:
جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دغا را به جهان کم بینم
باید آرزو کرد که در هر شهر، کتابخانههای عمومی تعدّد پیدا کنند و كانونی باشند برای جوانان که بهترین وقت خود را در آنجا بگذرانند.
زندگی برگذر است، بنابراین از دو چیز نباید غافل بود:
پرورشِ تن از طریق ورزش و پرورشِ روان از طریق آموختن.
و از یاد نبرد که هیچ پیشرفتِ واقعی و از جمله پیشرفتِ مادّی و اقتصادی، بدون کمک فرهنگ، میسّر نیست و اعتبار یک جامعه نه تنها به رونقِ بازار، بلکه به رونقِ معرفت است که باز هم حافظ میگفت:
گوهرِ معرفت اندوز که با خود ببری
که نصیبِ دگران است نصابِ زر و سیم
❇️ محمّدعلی اسلامی نُدوشن
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
« جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم »
"حافظ"
❇️ کتاب نخستین اکتشاف بشر برای ثبت اندیشههای خود بوده است. با ایجاد خط و ثبت وقایع گذشته، زمانِ حال به آینده پیوند خورد، و تاریخ ایجاد گردید.
از آن پس، بشر از مرحلهی "یک زمانی" گذشت و "چند زمانی" شد، و توانست نسلهای آینده را از حال خود با خبر دارد. کتابخانه مهمّترین نشانهی تمدّن قرار گرفت.
از آن زمان تاکنون هزاران سال گذشته است، ولی کتاب به عنوان نخستین عامل ثبت اندیشه، اعتبار خود را از دست نداده است.
در دورهی معاصر رقيبهایی به عنوان تلویزیون و اینترنت و ویدئو به بازار آمدهاند، امّا هیچ یک از آنها نتوانستهاند جای کتاب را بگیرند. زیرا خواندن با تأنّی وارد سراچهی ذهن میشود و تفکّر را به پویش میآورد، در حالی که تماشا و تصویر، از طریقِ تجسّم، القاء فكر میکند که این مجالی برای تأمّل باقی نمیگذارد. به این حساب، هنوز بهترین وسیله برای تبادل و پخش اندیشه، کتاب است. تعدّد کتابخانه و کتابخوان نشانهی پیشرفتگی و خِرَدورزی یک قوم شناخته میشود.
این است که ما در بعضی از شهرهای پیشرفتهی جهان، در هر محلّه یک کتابخانهی عمومی میبینیم که کتابهای مهم و کتابهای روز را در معرض دید خواننده میگذارند، و گاه کتابفروشیهایی به وسعت یک زمین والیبال دیده میشوند.
این حرف دیروز و امروز نیست. هر زمان بر حسب امکانات خود چنین بوده. حافظ ششصد سال پیش میگفت:
جز صراحیّ و کتابم نبوَد یار و ندیم
تا حریفانِ دغا را به جهان کم بینم
باید آرزو کرد که در هر شهر، کتابخانههای عمومی تعدّد پیدا کنند و كانونی باشند برای جوانان که بهترین وقت خود را در آنجا بگذرانند.
زندگی برگذر است، بنابراین از دو چیز نباید غافل بود:
پرورشِ تن از طریق ورزش و پرورشِ روان از طریق آموختن.
و از یاد نبرد که هیچ پیشرفتِ واقعی و از جمله پیشرفتِ مادّی و اقتصادی، بدون کمک فرهنگ، میسّر نیست و اعتبار یک جامعه نه تنها به رونقِ بازار، بلکه به رونقِ معرفت است که باز هم حافظ میگفت:
گوهرِ معرفت اندوز که با خود ببری
که نصیبِ دگران است نصابِ زر و سیم
❇️ محمّدعلی اسلامی نُدوشن
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#زبانشناسی
#اژی_دهاک_اژدها_ضحاک_مرداس
#استاد_فریبرز_کوچکی_زاد
از آنجایی که واژههای «مار» و «کرم» در زبان پهلوی به همان صورتهای mār و kirm هستند و در متون پهلوی واژهٔ Azdahāg اشاره به نام یک شاه افسانهای در اسطورههای ایرانی میکند که تحتاللفظ به معنی «اژدها» است، نشان میدهد که این واژه یعنی واژهٔ aži.dahāka حتی در دورهٔ ساسانیان و اشکانیان هم فقط کاربرد دینی داشته یا به یک موجود افسانهای اشاره میکرده. معنی جزء اول aži.dahāka یعنی «کرم»، «مار». این واژه در روزگار ساسانیان معمول نبوده ولی هنوز اثر آن در لهجهها باقی مانده و در گیلکی «اجیک» ajik یعنی «کرم». در فارسی میانه واج /ژ/ نداریم به جایش واج /ز/ داریم. ولی در پهلوی اشکانی یعنی در پارتی واج /ژ/ داریم و در متون مانوی پارتی این واژه به صورت ažđahāg «اژذهاگ» آمده است. به همین خاطر این واژه در عربی به «ضحاک» تبدیل شده است و فردوسی ضحاک را عرب فرض کرده است. سنسکریت این واژه به صورت «اجگر» ajgar است. برای جزء دوم یعنی dahāka ریشههای زیادی پیشنهاد شده است. ازجمله کانگا آن را از ریشه -dah* به معنی «گزیدن» میداند و aži -dahāka را جمعا «مار گزنده» معنی میکند.
در اساطیر اولیهٔ هندوایرانی زمانی که این دو قوم از هم جدا نشده بودند، «اژدهایان» موجوداتی بودند که کارشان پاسداری از آبهای آسمانی بوده و موجب خشکسالی میشدند و تا زمانی که از سوی یکی از خدایان یا پهلوانان کشته نمیشدند، نمیگذاشتند که کسی از آن آبها استفاده کند. در ریگ ودا Indra را که یکی از خدایان است در مقابل Vərətra داریم. البته در نوشتههای زردشتی ایرانی، به غیر ازGandareva که در دریایVourukaša زندگی میکند، این اژدهایان کمتر با آب سروکار دارند، هرچند که برخی اوقات گفته میشود که آنها در کنار رودخانهها زندگی میکنند و دیوی که موجب خشکسالی میشود ظاهرا یک اژدها نیست بلکه دیوی است به نام Apôš که در اوستا Apaoša نامیده میشود و میدانید که این اپوش یا دیو خشکسالی با گرز «تیشتریه»، ایزد باران که همان «تیر» باشد کشته میشود.
پس این ažidahaka و مرداس، حتی به دورهٔ قبلتر بر میگردند. در زبان ختنی واژهٔ daha یعنی «نر» و در زبان Wakhi واژهٔ đai یعنی «مرد»، از همین رو واژهٔ aži.dahāka را «مرد یا انسان مارنما» the Snake-man معنی میکنند و به دورانی تعلق دارد که مردم توتمپرست بودند و این قبیله یا قوم، «مار» توتمشان بود و آیینی جداگانه داشتند. در واژهٔ «مرداس» هم آن جزء dās از همین ریشه است. در هندی باستان dāsas وdasyus هم از دشمنان Indraذکر شدهاند و به ساکنان اولیه پیش از ورود آریاییان به هند بر میگردد.
#سامان_روستایی
صورتهای فارسی اَژدَها، اَژدَرها و اَژدَر که به گونههای متفاوت در گویشها و زبانهای نوی ایرانی رواج دارند مانند پشتو. zəxa همگی بازماندهٔ *aji-dahāka- در ایرانی باستان هستند که از دو بخش ساخته شده، بخش نخست از ریشهٔ اسمی -ogʷhi* «مار، کِرم» در هندواروپایی آغازی برآمده است. بسنجید با آریایی آغازی. -ajhi*، هندی باستان. ahi، اوستايی. aži، پارسی میانه. az، ارمنی. iž، روسی. уж که همگی در معنای مار و افعی هستند.
وجه اشتقاق بخش دوم دقیقاً روشن نیست، برخی مشتق از مادهٔ فعلی dag «سوختن، افروختن» دانستند و برخی هم بازماندهٔ صورت ایرانی باستان -dnhāka* «جادوگر» (قس. اوستایی. daŋhah مهارت، تردستی) دانستند. به هر صورت بر روی هم این دو جزء را در واژههای پارتی. aždahāg پارسی میانه. azidahāg، azdahāg میبینیم که معنای اژدهای فارسی را داشتند. در گویشها و زبانهای جنوب غربی واج ž در واژههای اژدها، اژدرها و اژدر تحت تاثیر زبانهای شمال غربی، بهویژه پارتی بوده و در اصل این واج باید به صورت z میبود.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#اژی_دهاک_اژدها_ضحاک_مرداس
#استاد_فریبرز_کوچکی_زاد
از آنجایی که واژههای «مار» و «کرم» در زبان پهلوی به همان صورتهای mār و kirm هستند و در متون پهلوی واژهٔ Azdahāg اشاره به نام یک شاه افسانهای در اسطورههای ایرانی میکند که تحتاللفظ به معنی «اژدها» است، نشان میدهد که این واژه یعنی واژهٔ aži.dahāka حتی در دورهٔ ساسانیان و اشکانیان هم فقط کاربرد دینی داشته یا به یک موجود افسانهای اشاره میکرده. معنی جزء اول aži.dahāka یعنی «کرم»، «مار». این واژه در روزگار ساسانیان معمول نبوده ولی هنوز اثر آن در لهجهها باقی مانده و در گیلکی «اجیک» ajik یعنی «کرم». در فارسی میانه واج /ژ/ نداریم به جایش واج /ز/ داریم. ولی در پهلوی اشکانی یعنی در پارتی واج /ژ/ داریم و در متون مانوی پارتی این واژه به صورت ažđahāg «اژذهاگ» آمده است. به همین خاطر این واژه در عربی به «ضحاک» تبدیل شده است و فردوسی ضحاک را عرب فرض کرده است. سنسکریت این واژه به صورت «اجگر» ajgar است. برای جزء دوم یعنی dahāka ریشههای زیادی پیشنهاد شده است. ازجمله کانگا آن را از ریشه -dah* به معنی «گزیدن» میداند و aži -dahāka را جمعا «مار گزنده» معنی میکند.
در اساطیر اولیهٔ هندوایرانی زمانی که این دو قوم از هم جدا نشده بودند، «اژدهایان» موجوداتی بودند که کارشان پاسداری از آبهای آسمانی بوده و موجب خشکسالی میشدند و تا زمانی که از سوی یکی از خدایان یا پهلوانان کشته نمیشدند، نمیگذاشتند که کسی از آن آبها استفاده کند. در ریگ ودا Indra را که یکی از خدایان است در مقابل Vərətra داریم. البته در نوشتههای زردشتی ایرانی، به غیر ازGandareva که در دریایVourukaša زندگی میکند، این اژدهایان کمتر با آب سروکار دارند، هرچند که برخی اوقات گفته میشود که آنها در کنار رودخانهها زندگی میکنند و دیوی که موجب خشکسالی میشود ظاهرا یک اژدها نیست بلکه دیوی است به نام Apôš که در اوستا Apaoša نامیده میشود و میدانید که این اپوش یا دیو خشکسالی با گرز «تیشتریه»، ایزد باران که همان «تیر» باشد کشته میشود.
پس این ažidahaka و مرداس، حتی به دورهٔ قبلتر بر میگردند. در زبان ختنی واژهٔ daha یعنی «نر» و در زبان Wakhi واژهٔ đai یعنی «مرد»، از همین رو واژهٔ aži.dahāka را «مرد یا انسان مارنما» the Snake-man معنی میکنند و به دورانی تعلق دارد که مردم توتمپرست بودند و این قبیله یا قوم، «مار» توتمشان بود و آیینی جداگانه داشتند. در واژهٔ «مرداس» هم آن جزء dās از همین ریشه است. در هندی باستان dāsas وdasyus هم از دشمنان Indraذکر شدهاند و به ساکنان اولیه پیش از ورود آریاییان به هند بر میگردد.
#سامان_روستایی
صورتهای فارسی اَژدَها، اَژدَرها و اَژدَر که به گونههای متفاوت در گویشها و زبانهای نوی ایرانی رواج دارند مانند پشتو. zəxa همگی بازماندهٔ *aji-dahāka- در ایرانی باستان هستند که از دو بخش ساخته شده، بخش نخست از ریشهٔ اسمی -ogʷhi* «مار، کِرم» در هندواروپایی آغازی برآمده است. بسنجید با آریایی آغازی. -ajhi*، هندی باستان. ahi، اوستايی. aži، پارسی میانه. az، ارمنی. iž، روسی. уж که همگی در معنای مار و افعی هستند.
وجه اشتقاق بخش دوم دقیقاً روشن نیست، برخی مشتق از مادهٔ فعلی dag «سوختن، افروختن» دانستند و برخی هم بازماندهٔ صورت ایرانی باستان -dnhāka* «جادوگر» (قس. اوستایی. daŋhah مهارت، تردستی) دانستند. به هر صورت بر روی هم این دو جزء را در واژههای پارتی. aždahāg پارسی میانه. azidahāg، azdahāg میبینیم که معنای اژدهای فارسی را داشتند. در گویشها و زبانهای جنوب غربی واج ž در واژههای اژدها، اژدرها و اژدر تحت تاثیر زبانهای شمال غربی، بهویژه پارتی بوده و در اصل این واج باید به صورت z میبود.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#زبانشناسی_گویشها
#دایی_عمو
#سامان_روستایی
اصطلاح خویشاوندی «دایی» در فارسی دخیل از زبان ترکی است. dayi «دایی/عمو» در ترکی هم دخیل از روسی дядя به معنی دایی/عمو است. هنوز ریشهٔ دقیقی برای این اصطلاح ارائه نشده. در آلبانیایی. daja دایی/عمو؛ لیتوانیایی. dėdė عمو/ شوهر خواهر مادر؛ اسلاوی کلیسایی باستان. djadū پدربزرگ؛ یونانی. θείς عمو/دایی واژههای همریختی وجود دارند ولی ارتباط قطعیای بین این واژهها نیست.
نگاه کنید به دو مرجع زیر:
*Proto-Indo-European Etymological Dictionary
A Revised Edition of Julius Pokorny’s Indogermanisches Etymologisches Wörterbuch
2007, P. 235.
*J.P.Mallory and D.Q.Adams
Encyclopedia of Indo-European Culture
First published in the USA and UK 1997, P. 610.
در ساخت اصطلاحات خویشاوندی، در زبانهای هندواروپایی، الگوسازی از اصطلاحات اصلی میشده، مثلاً همین دو واژه در هندی باستان از روی واژهٔ مادر و مام ساخته شده.
māma عمو، دایی
māmā خاله
#محمود_کمالی
در کرمانجی:
Āp' = (عمو (تلفظ بین پ ،ب
Āp'o = ای عمو
Mām /Ām = عمو
دایی = xolo , xāl , xālo
در بنگالی، سندی و هندی به عمو و دایی میگویند «چاچا».
#بلال_ریگی
در پشتو:
عمو= کاکا / دایی= ماما
#دکتر_احمد_صداقتی
در سنگسری:
hâli دایی
âmi عمو
#داریوش_محمدی_علاسوند
در بختیاری:
عمو و هر پیرمردی از اقوام پدری= تاته
دایی= هالو
#آیت_بهارگیر_برخوردار
در لکی:
عمو= تاته / دایی= هالو
#دکتر_صادق_باغفلکی
در گویش كردي کرماشانی:
عمو= عمو /ممو
دایی= خالو/ داي داي
#محمود_قاسمیان
در گویش گرمهای:
عمو= عمو / دایی= خالو
#علی_ماسالی
در تالشی جنوب:
عمو= تاته / دایی= هالو
#شهاب_الدین_قناطیر
در گویش بهبهانی:
hōlū =دایی
#داوود_هندیجانی
در هندیجان به دایی «حولو» یا «هولو» hovlu میگویند. حالو یا هالو در اصل کلمهای به جای مانده از زبان ایلامی است. ایلامیها به طور کلی به اقوام مادر خود حالو میگفتند. اینکه این کلمه هالو یا حالو نوشته میشود به این دلیل است که از زبان دیگری که رسمالخط متفاوتی داشته گرفته شده. تلفظ دیگر این که خالو نیز به دلیل تبدیل ح به خ در گویشهای مختلف زبان فارسی پس از اسلام است. این کلمه در خرده فرهنگهای مختلف کاربردهای متفاوتی دارد. اما بیشتر برای نشان دادن ارتباط فامیلی و رابطه دوستانه و محبتآمیز است.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#دایی_عمو
#سامان_روستایی
اصطلاح خویشاوندی «دایی» در فارسی دخیل از زبان ترکی است. dayi «دایی/عمو» در ترکی هم دخیل از روسی дядя به معنی دایی/عمو است. هنوز ریشهٔ دقیقی برای این اصطلاح ارائه نشده. در آلبانیایی. daja دایی/عمو؛ لیتوانیایی. dėdė عمو/ شوهر خواهر مادر؛ اسلاوی کلیسایی باستان. djadū پدربزرگ؛ یونانی. θείς عمو/دایی واژههای همریختی وجود دارند ولی ارتباط قطعیای بین این واژهها نیست.
نگاه کنید به دو مرجع زیر:
*Proto-Indo-European Etymological Dictionary
A Revised Edition of Julius Pokorny’s Indogermanisches Etymologisches Wörterbuch
2007, P. 235.
*J.P.Mallory and D.Q.Adams
Encyclopedia of Indo-European Culture
First published in the USA and UK 1997, P. 610.
در ساخت اصطلاحات خویشاوندی، در زبانهای هندواروپایی، الگوسازی از اصطلاحات اصلی میشده، مثلاً همین دو واژه در هندی باستان از روی واژهٔ مادر و مام ساخته شده.
māma عمو، دایی
māmā خاله
#محمود_کمالی
در کرمانجی:
Āp' = (عمو (تلفظ بین پ ،ب
Āp'o = ای عمو
Mām /Ām = عمو
دایی = xolo , xāl , xālo
در بنگالی، سندی و هندی به عمو و دایی میگویند «چاچا».
#بلال_ریگی
در پشتو:
عمو= کاکا / دایی= ماما
#دکتر_احمد_صداقتی
در سنگسری:
hâli دایی
âmi عمو
#داریوش_محمدی_علاسوند
در بختیاری:
عمو و هر پیرمردی از اقوام پدری= تاته
دایی= هالو
#آیت_بهارگیر_برخوردار
در لکی:
عمو= تاته / دایی= هالو
#دکتر_صادق_باغفلکی
در گویش كردي کرماشانی:
عمو= عمو /ممو
دایی= خالو/ داي داي
#محمود_قاسمیان
در گویش گرمهای:
عمو= عمو / دایی= خالو
#علی_ماسالی
در تالشی جنوب:
عمو= تاته / دایی= هالو
#شهاب_الدین_قناطیر
در گویش بهبهانی:
hōlū =دایی
#داوود_هندیجانی
در هندیجان به دایی «حولو» یا «هولو» hovlu میگویند. حالو یا هالو در اصل کلمهای به جای مانده از زبان ایلامی است. ایلامیها به طور کلی به اقوام مادر خود حالو میگفتند. اینکه این کلمه هالو یا حالو نوشته میشود به این دلیل است که از زبان دیگری که رسمالخط متفاوتی داشته گرفته شده. تلفظ دیگر این که خالو نیز به دلیل تبدیل ح به خ در گویشهای مختلف زبان فارسی پس از اسلام است. این کلمه در خرده فرهنگهای مختلف کاربردهای متفاوتی دارد. اما بیشتر برای نشان دادن ارتباط فامیلی و رابطه دوستانه و محبتآمیز است.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#واژه_شناسی_گویشها
#خالو
#لسان_الحق_طباطبایی
در گویشهای خوری، فرویگی، گرگی و ایراجی دایی را «خالو» میگویند و متل ترانهٔ «باغ کاکا» مشهور در فرهنگ مردم بسیاری از نقاط ایران در گویش گرگی باغ خالو خوانده میشود.
در گویشهای خوری و فرویگی، طحال (عضوی از بدن) را خالوکژ XALUKOZH و خالوکش XALUKOSH یعنی «کشندهٔ دایی» میگویند.
#محمود_قاسمیان
در گویش گرمهای هم «خالو» به معنی دایی است. اما طحال را «خاله کشو» میگویند و افسانهٔ پیرامون آن این است که هرکس آن را بخورد «خالهاش» میمیرد. البته بعید نیست این افسانه ریشه در این اصل پزشکی داشته باشد که طحال محل تجمع مواد زاید بدن است و خوردن آن مجاز نیست.
#لسان_الحق_طباطبایی
واژهٔ خالو در یک زبانزد از لهجهٔ فارسی رایج در خوروبیابانک به «خرخالو گفتن» در مقام انتباه گفته میشود. چنان که گویند: کاری میکنم یا بلایی به سرت میآورم که به خر بگویی خالو.
این زبانزد در یک رباعی-مطایبه از سرودههای آیتالله سید عبدالله طباطبایی متخلص به وامق و ملقب به
لسانالحق (و۱۲۹۵ف۱۳۴۹ق) به ایهام آمده است.
آن کش نبود عقل به قدر بالو
اندر نظرش نظیر آلو تالو
پس وای به حال من که از بدبختی
باید به چنین خری بگویم خالو.
این مطایبه در وصف دایی سراینده است که مردی پاکدل و ساده بوده است.
بالو: ابله
تالو: سرگین شتر
منبع:
گل بوتراب، نامهٔ زندگی، نسب و اشعار عالم ربانی و عارف صمدانی سید
عبدالله طباطبایی، انتشارات بهین ۱۳۹۴.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#خالو
#لسان_الحق_طباطبایی
در گویشهای خوری، فرویگی، گرگی و ایراجی دایی را «خالو» میگویند و متل ترانهٔ «باغ کاکا» مشهور در فرهنگ مردم بسیاری از نقاط ایران در گویش گرگی باغ خالو خوانده میشود.
در گویشهای خوری و فرویگی، طحال (عضوی از بدن) را خالوکژ XALUKOZH و خالوکش XALUKOSH یعنی «کشندهٔ دایی» میگویند.
#محمود_قاسمیان
در گویش گرمهای هم «خالو» به معنی دایی است. اما طحال را «خاله کشو» میگویند و افسانهٔ پیرامون آن این است که هرکس آن را بخورد «خالهاش» میمیرد. البته بعید نیست این افسانه ریشه در این اصل پزشکی داشته باشد که طحال محل تجمع مواد زاید بدن است و خوردن آن مجاز نیست.
#لسان_الحق_طباطبایی
واژهٔ خالو در یک زبانزد از لهجهٔ فارسی رایج در خوروبیابانک به «خرخالو گفتن» در مقام انتباه گفته میشود. چنان که گویند: کاری میکنم یا بلایی به سرت میآورم که به خر بگویی خالو.
این زبانزد در یک رباعی-مطایبه از سرودههای آیتالله سید عبدالله طباطبایی متخلص به وامق و ملقب به
لسانالحق (و۱۲۹۵ف۱۳۴۹ق) به ایهام آمده است.
آن کش نبود عقل به قدر بالو
اندر نظرش نظیر آلو تالو
پس وای به حال من که از بدبختی
باید به چنین خری بگویم خالو.
این مطایبه در وصف دایی سراینده است که مردی پاکدل و ساده بوده است.
بالو: ابله
تالو: سرگین شتر
منبع:
گل بوتراب، نامهٔ زندگی، نسب و اشعار عالم ربانی و عارف صمدانی سید
عبدالله طباطبایی، انتشارات بهین ۱۳۹۴.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#زبانشناسی
#گاو_گوساله
#استاد_فریبرز_کوچکی_زاد
واژهٔ «گاو» در هندواروپایی آغازین به صورت -gwou* بوده است. همین ریشه در ژرمانیک آغازین به صورت -kwon* در میآید که در آلمانی جدید به صورت Kuh، سوئدی ko است. در انگلیسی باستان به «گاو» cu میگفتند که در انگلیسی میانه به صورتهایcu,qu, kwoh و در انگلیسی جدید به صورت cow در میآید.
از همین ریشهٔ هندواروپایی آغازین در ارمنی kov، در روسی govyado ولی در یونانی bous و در لاتین bôs در میآید.
در اوستایی «گاو» میشود: -gav که البته در حالات هشتگانه صرف میشده و حالت فاعلی آن gaoš است. در فارسی باستان هم همان -gav است، ولی در واژههای ترکیبی به کار رفته است.
در فارسی میانه و همچنین فارسی میانهٔ ترفانی و زبان پارتی به صورت gāw است.
دربارهٔ واژهٔ «گوساله» باید بگویم که این واژه به صورت /gāwzādag/ در متون پهلوی اشکانی ترفانی آمده است.
جالب این است که در زبان سومری به «گاو» میگفتند: gu و چینیها هم به گاو میگویند: ngū یا ngô، در ژاپنی هم gyū به معنی «گاو» است و gyūnyū یا miruku یعنی «شیر» (نوشیدنی) که البته واضح است کهmiruku وامواژه و همان milk است.
با توجه به اشتراک این ریشه در زبانهای هندواروپایی و چینی و ژاپنی و سومری، این احتمال وجود دارد که اصلا نامآوا بوده باشد.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
#گاو_گوساله
#استاد_فریبرز_کوچکی_زاد
واژهٔ «گاو» در هندواروپایی آغازین به صورت -gwou* بوده است. همین ریشه در ژرمانیک آغازین به صورت -kwon* در میآید که در آلمانی جدید به صورت Kuh، سوئدی ko است. در انگلیسی باستان به «گاو» cu میگفتند که در انگلیسی میانه به صورتهایcu,qu, kwoh و در انگلیسی جدید به صورت cow در میآید.
از همین ریشهٔ هندواروپایی آغازین در ارمنی kov، در روسی govyado ولی در یونانی bous و در لاتین bôs در میآید.
در اوستایی «گاو» میشود: -gav که البته در حالات هشتگانه صرف میشده و حالت فاعلی آن gaoš است. در فارسی باستان هم همان -gav است، ولی در واژههای ترکیبی به کار رفته است.
در فارسی میانه و همچنین فارسی میانهٔ ترفانی و زبان پارتی به صورت gāw است.
دربارهٔ واژهٔ «گوساله» باید بگویم که این واژه به صورت /gāwzādag/ در متون پهلوی اشکانی ترفانی آمده است.
جالب این است که در زبان سومری به «گاو» میگفتند: gu و چینیها هم به گاو میگویند: ngū یا ngô، در ژاپنی هم gyū به معنی «گاو» است و gyūnyū یا miruku یعنی «شیر» (نوشیدنی) که البته واضح است کهmiruku وامواژه و همان milk است.
با توجه به اشتراک این ریشه در زبانهای هندواروپایی و چینی و ژاپنی و سومری، این احتمال وجود دارد که اصلا نامآوا بوده باشد.
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی.
https://www.tg-me.com/علوم وفنون ادبی/com.amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)