❇️خدا را نميشناسند،فهم نميكنند؛ بلكه به كار ميگيرند.
✍️مصطفی ملکیان
🔹دينداری به معنای داشتن يك سلسله معارف و عقائد درباره خدا نيست: ” حاقّ مطلب را ميتوان بدين صورت تقرير كرد: خدا را نميشناسند،فهم نميكنند؛ بلكه به كار ميگيرند - گاهی به عنوان تأمين كننده آب و نان ،گاهی به عنوان پشتوانه اخلاقی ،گاهی به عنوان دوست، و گاهی به عنوان محبوب. اگر مفيد از كار درآيد، آگاهی دينی بيش از اين نميخواهد. آيا خدا واقعاً وجود دارد؟ چگونه وجودی دارد؟ چيست؟ اينها پرسشهايي بسيار، پر شمار ولی بيربط [ به حقيقت دين] اند.
🔹در تحليل نهايی،نه خدا،بلكه زندگي،زندگی بيشتر، زندگی ای عظيمتر، غنيتر،و ارضاء كننده تر غايت دين است. عشق به زندگی، در هر مرتبه ای از شكوفايی سائقه دين است“.
💢تنوع دين در روزگار ما،مقدمه مصطفي ملكيان بر كتاب
@mostafamalekian
✍️مصطفی ملکیان
🔹دينداری به معنای داشتن يك سلسله معارف و عقائد درباره خدا نيست: ” حاقّ مطلب را ميتوان بدين صورت تقرير كرد: خدا را نميشناسند،فهم نميكنند؛ بلكه به كار ميگيرند - گاهی به عنوان تأمين كننده آب و نان ،گاهی به عنوان پشتوانه اخلاقی ،گاهی به عنوان دوست، و گاهی به عنوان محبوب. اگر مفيد از كار درآيد، آگاهی دينی بيش از اين نميخواهد. آيا خدا واقعاً وجود دارد؟ چگونه وجودی دارد؟ چيست؟ اينها پرسشهايي بسيار، پر شمار ولی بيربط [ به حقيقت دين] اند.
🔹در تحليل نهايی،نه خدا،بلكه زندگي،زندگی بيشتر، زندگی ای عظيمتر، غنيتر،و ارضاء كننده تر غايت دين است. عشق به زندگی، در هر مرتبه ای از شكوفايی سائقه دين است“.
💢تنوع دين در روزگار ما،مقدمه مصطفي ملكيان بر كتاب
@mostafamalekian
🗣مصطفی ملکیان:
🔹"توهّم"، یعنی بریدن از واقعیت، منشأ همهی گناهانی است که ما، در ارتباط با خدا، همنوعانمان، و عالَم هستی مرتکب میشویم امّا "تخیل"؛ درست برخلافِ توهّم که آدمی را از واقعیتها دور میکند، او را به واقعیتها نزدکی میکند: "ما از تخیل خود، نه برای گریختن از جهان، که برای پیوستن به آن بهره میجوییم." همان طور که توهّم بزرگترین دشمن و مانع اخلاقی زیستن است، تخیّل بزرگترین یار و مُمدِّ حیاتِ اخلاقی است
🔹مرز میان توهّم و تخیّل، در واقع، مرز میان تصدیق و تصوّر است. یک زن اگر تصدیق کند، یعنی بپذیرد، که مرد است دستخوش توهّم است، امّا اگر فقط تصوّر کند، یعنی بینگارد، که مرد است از قدرت تخیّل بهرهمند است و آن را به کار گرفته است.
@mostafamalekian
🔹"توهّم"، یعنی بریدن از واقعیت، منشأ همهی گناهانی است که ما، در ارتباط با خدا، همنوعانمان، و عالَم هستی مرتکب میشویم امّا "تخیل"؛ درست برخلافِ توهّم که آدمی را از واقعیتها دور میکند، او را به واقعیتها نزدکی میکند: "ما از تخیل خود، نه برای گریختن از جهان، که برای پیوستن به آن بهره میجوییم." همان طور که توهّم بزرگترین دشمن و مانع اخلاقی زیستن است، تخیّل بزرگترین یار و مُمدِّ حیاتِ اخلاقی است
🔹مرز میان توهّم و تخیّل، در واقع، مرز میان تصدیق و تصوّر است. یک زن اگر تصدیق کند، یعنی بپذیرد، که مرد است دستخوش توهّم است، امّا اگر فقط تصوّر کند، یعنی بینگارد، که مرد است از قدرت تخیّل بهرهمند است و آن را به کار گرفته است.
@mostafamalekian
پدیدارشناسی هنر و ادبیات
🔈 فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست معرفی کتاب «پدیدارشناسی هنر و ادبیات» | بوکلند مارکیز| تهران
@mostafamalekian
@mostafamalekian
🗣مصطفی ملکیان:
🔹بهترین زندگی، آن است كه انسان در آن دستخوش توهم عدم تناهی نباشد. كسانی كه به تناهی زندگی توجه نمیكنند، به یك نوع خیالپردازی و رویابافی دچار میشوند و زندگیشان از واقعیت به دور میافتد. تناهی انواعی دارد كه سه قسم مهمترین آنهاست: اول تناهی عمر، دوم تناهی داناییها ما و سوم، تناهی تواناییها ما. بهترین زندگی را باید در میان تناهیها جستوجو كرد.
(پ.ن: این تصویر توسط هوش مصنوعی و متناسب با این متن ساخته شده است)
@mostafamalekian
🔹بهترین زندگی، آن است كه انسان در آن دستخوش توهم عدم تناهی نباشد. كسانی كه به تناهی زندگی توجه نمیكنند، به یك نوع خیالپردازی و رویابافی دچار میشوند و زندگیشان از واقعیت به دور میافتد. تناهی انواعی دارد كه سه قسم مهمترین آنهاست: اول تناهی عمر، دوم تناهی داناییها ما و سوم، تناهی تواناییها ما. بهترین زندگی را باید در میان تناهیها جستوجو كرد.
(پ.ن: این تصویر توسط هوش مصنوعی و متناسب با این متن ساخته شده است)
@mostafamalekian
✍️مصطفی ملکیان
🔹ابن سینا میگوید عارف از هیچ چیزی ملول نمیشود. چون همه چیز دم به دم برایش نو است. ملالت ناشی از این است که ما به چیزی عادت میکنیم و کم کم از داشتن آن چیز سیر و ملول میشویم. عارف جهان را دم به دم درحال نو شدن میبیند. بنابراین هرچیزی را انگار اوّلین بار است که دارد میبیند.
@mostafamalekian
🔹ابن سینا میگوید عارف از هیچ چیزی ملول نمیشود. چون همه چیز دم به دم برایش نو است. ملالت ناشی از این است که ما به چیزی عادت میکنیم و کم کم از داشتن آن چیز سیر و ملول میشویم. عارف جهان را دم به دم درحال نو شدن میبیند. بنابراین هرچیزی را انگار اوّلین بار است که دارد میبیند.
@mostafamalekian
رونمایی از کتاب بندباز
🔴 سخنرانی مصطفی ملکیان در جلسه رونمایی از کتاب بندباز| تألیف ساسان حبیب وند| یکشنبه 23 اردیبهشت
@mostafamalekian
@mostafamalekian
Forwarded from مصطفی ملکیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☑️مرگ؛ برابرکننده همه انسان ها #مصطفی_ملکیان
▪️ سازنده ی ویدیو: خانم مولود شاگشتاسبی
@mostafamalekian
▪️ سازنده ی ویدیو: خانم مولود شاگشتاسبی
@mostafamalekian
🔴وقتی چیزی به کف آوردید شاد نشوید و وقتی از کف دادید، ناشاد نشوید
✍️مصطفی ملکیان
🔹علی ابن ابیطالب میگفت: «الزُّهْدُ کلُّهُ بَینَ کلِمَتَینِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ (لِکیلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ) وَ مَنْ لَمْ یأْسَ عَلَى الْمَاضِی وَ لَمْ یفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَیهِ» دو کلمه از قرآن «زهد» را تفسیر میکند: «تا بر آنچه از دست دادهاید تأسّف مخورید، و بدانچه دست یافتهاید شادمان نگردید». و آن که بر گذشته تأسّف نخورَد و بر آنچه دستیافته شادمان نگردد زاهد کامل است.»(نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۹)
🔹وقتی چیزی به کف آوردید شاد نشوید و وقتی از کف دادید، ناشاد نشوید. چرا؟ چون ثباتی نیست. دو صفحهی آخر از دعای عرفه که آن دو صفحه به اشتباه به امام حسین نسبت داده میشود و در واقع متعلق به «ابوعبدالله نِفَّری» است که از عارفان غرب جهان اسلام و صاحب دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» است که به نظر من شاهکار عرفان جهانی است و این دوصفحه از دعای معروف عرفه، بخشی از کتاب «المواقف» ایشان است. آنجا آمده:«إِلَهِی إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِک وَ سُرْعَةَ طَوَاءِ مَقَادِیرِک مَنَعَا عِبَادَک الْعَارِفِینَ بِک عَنِ السُّکونِ إِلَى عَطَاءٍ وَ الْیأْسِ مِنْک فِی بَلاءٍ.»میگوید خدایا، آمد و شد و جایگزینی مدام طرح و نقشههای تو و دگرگونی پُرشتاب تصمیمهایت(این دو پدیده) مانع میشوند که عارفان به عطای تو آرام گیرند و در بلای تو نومید شوند.
🔹نه در شادی در امانم و نه در اندوه نومید. همهی اینها به زبان فلسفی یعنی جهان، جهان بیثباتی است و تو وقتی محبوبت را از دست میدهی باید بگویی «آهان! عجب، پس اصل بیٍثباتی شامل تو هم شد. انتظارش را داشتم.» اینجوری است که بوداوار عاشق شدهای.اما من و شما با رفتن محبوب، ستون خیمهِ زندگیمان از هم میپاشد، چون گمان کرده بودیم تضمینی وجود دارد. در حالیکه این تضمین در هیچیک از پدیدههای جهان هستی وجود ندارد.اگر نه تنها فهم ذهنی، بلکه «هضم وجودی» نسبت به این اصل پیدا کنیم، زندگی بسیار خوشتر، بسیار خوبتر و بسیار ارزشمندتر خواهیم داشت.
➖سخنرانی ۱۲ آموزه مشترک عارفان
@mostafamalekian
✍️مصطفی ملکیان
🔹علی ابن ابیطالب میگفت: «الزُّهْدُ کلُّهُ بَینَ کلِمَتَینِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ (لِکیلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ) وَ مَنْ لَمْ یأْسَ عَلَى الْمَاضِی وَ لَمْ یفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَیهِ» دو کلمه از قرآن «زهد» را تفسیر میکند: «تا بر آنچه از دست دادهاید تأسّف مخورید، و بدانچه دست یافتهاید شادمان نگردید». و آن که بر گذشته تأسّف نخورَد و بر آنچه دستیافته شادمان نگردد زاهد کامل است.»(نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۹)
🔹وقتی چیزی به کف آوردید شاد نشوید و وقتی از کف دادید، ناشاد نشوید. چرا؟ چون ثباتی نیست. دو صفحهی آخر از دعای عرفه که آن دو صفحه به اشتباه به امام حسین نسبت داده میشود و در واقع متعلق به «ابوعبدالله نِفَّری» است که از عارفان غرب جهان اسلام و صاحب دو کتاب «المواقف» و «المخاطبات» است که به نظر من شاهکار عرفان جهانی است و این دوصفحه از دعای معروف عرفه، بخشی از کتاب «المواقف» ایشان است. آنجا آمده:«إِلَهِی إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِک وَ سُرْعَةَ طَوَاءِ مَقَادِیرِک مَنَعَا عِبَادَک الْعَارِفِینَ بِک عَنِ السُّکونِ إِلَى عَطَاءٍ وَ الْیأْسِ مِنْک فِی بَلاءٍ.»میگوید خدایا، آمد و شد و جایگزینی مدام طرح و نقشههای تو و دگرگونی پُرشتاب تصمیمهایت(این دو پدیده) مانع میشوند که عارفان به عطای تو آرام گیرند و در بلای تو نومید شوند.
🔹نه در شادی در امانم و نه در اندوه نومید. همهی اینها به زبان فلسفی یعنی جهان، جهان بیثباتی است و تو وقتی محبوبت را از دست میدهی باید بگویی «آهان! عجب، پس اصل بیٍثباتی شامل تو هم شد. انتظارش را داشتم.» اینجوری است که بوداوار عاشق شدهای.اما من و شما با رفتن محبوب، ستون خیمهِ زندگیمان از هم میپاشد، چون گمان کرده بودیم تضمینی وجود دارد. در حالیکه این تضمین در هیچیک از پدیدههای جهان هستی وجود ندارد.اگر نه تنها فهم ذهنی، بلکه «هضم وجودی» نسبت به این اصل پیدا کنیم، زندگی بسیار خوشتر، بسیار خوبتر و بسیار ارزشمندتر خواهیم داشت.
➖سخنرانی ۱۲ آموزه مشترک عارفان
@mostafamalekian
پرسش های ایمان
🔈 سخنرانی مصطفی ملکیان در رونمایی از کتاب پرسشهای ایمان | ۱ خرداد ١۴٠۳|شهرکتاب فرهنگان پاسداران
@mostafamalekian
@mostafamalekian
⭕️زندگی عاریتی
✍️مصطفی ملکیان
🔹اگر به طور کلی وضع موجود جامعه جهانی و از جمله جامعه خودمان را در نظر بگیریم می بینیم که اکثریت قریب به اتفاق مردم زندگی اصیل ندارند.فقط معدودی نخبه هستند که اصیل زندگی می کنند و در بین این معدود ممکن است کشاورز ساده هم باشد و ممکن است یک دانشمند هم باشد.اما آیا باید به وضع موجود رضا داد یا سعی شود این وضع را به تدریج هر چه بیشتر عوض کرد؟
🔹به عنوان مثال اگر یک بیماری همه گیر باشد،از بیماری بودنش نمی افتد بلکه می گویند همه گیر است.اگر همه این بیماری را گرفتند باز هم باید سعی کرد میزان واگیری این بیماری را کم کرد.عاریتی زندگی کردن،بیماری واگیر همه انسانهاست این گونه زندگی نه تنها رضایت همه مردم را هیچ وقت تحصیل نمیکند،بلکه از طرف دیگر شکی نیست که این سبک زندگی رضایت فرد را از خودش نیز می گیرد.یعنی فرد از خودش بیزار میشود.چون همه چیز را برای دیگران صورت می گیرد.یک کار برای اینکه زن خانواده خوشش بیاید صورت می گیرد،یک کار برای اینکه بچه ها خوششان بیاید صورت می گیرد و یک کار برای اینکه رییس یا نظام سیاسی حاکم بر جامعه و...بدین ترتیب همه چیز زندگی متعلق به دیگران میشود.به تعبیر یاکوب بومه عارف معروف آلمانی"خدایا مرا از من میربایند".
❇️استاد ملکیان،معنا و انواع دین،فصلنامه مطالعات راهبردی،شماره 15
@mostafamalekian
✍️مصطفی ملکیان
🔹اگر به طور کلی وضع موجود جامعه جهانی و از جمله جامعه خودمان را در نظر بگیریم می بینیم که اکثریت قریب به اتفاق مردم زندگی اصیل ندارند.فقط معدودی نخبه هستند که اصیل زندگی می کنند و در بین این معدود ممکن است کشاورز ساده هم باشد و ممکن است یک دانشمند هم باشد.اما آیا باید به وضع موجود رضا داد یا سعی شود این وضع را به تدریج هر چه بیشتر عوض کرد؟
🔹به عنوان مثال اگر یک بیماری همه گیر باشد،از بیماری بودنش نمی افتد بلکه می گویند همه گیر است.اگر همه این بیماری را گرفتند باز هم باید سعی کرد میزان واگیری این بیماری را کم کرد.عاریتی زندگی کردن،بیماری واگیر همه انسانهاست این گونه زندگی نه تنها رضایت همه مردم را هیچ وقت تحصیل نمیکند،بلکه از طرف دیگر شکی نیست که این سبک زندگی رضایت فرد را از خودش نیز می گیرد.یعنی فرد از خودش بیزار میشود.چون همه چیز را برای دیگران صورت می گیرد.یک کار برای اینکه زن خانواده خوشش بیاید صورت می گیرد،یک کار برای اینکه بچه ها خوششان بیاید صورت می گیرد و یک کار برای اینکه رییس یا نظام سیاسی حاکم بر جامعه و...بدین ترتیب همه چیز زندگی متعلق به دیگران میشود.به تعبیر یاکوب بومه عارف معروف آلمانی"خدایا مرا از من میربایند".
❇️استاد ملکیان،معنا و انواع دین،فصلنامه مطالعات راهبردی،شماره 15
@mostafamalekian
چرا باید علوم انسانی خواند؟
🔈سخنرانی «چرا باید علوم انسانی خواند؟»
مصطفی ملکیان
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، دانشگاه گوهرشاد (افغانستان)
@mostafamalekian
مصطفی ملکیان
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، دانشگاه گوهرشاد (افغانستان)
@mostafamalekian
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🪴 بهترین کار در جهان | به مناسبت ۱۲ خرداد، سالروز تولد استاد مصطفی ملکیان
#مصطفی_ملکیان
@mostafamalekian
#مصطفی_ملکیان
@mostafamalekian
✔️تاثیر نحوشناسی تاریخی در فهم متون
✍️ مصطفی ملکیان
🔹امروزه روحيه عربزبانها هم عوض شده. روزنامه های عرب را بخوانيد یا کتابهایی که در مصر، لبنان و تونس چاپ شده را نگاه کنيد، انَّ و اَنَّ و نون تاکيدهی ثقيله را پيدا نمیکنيد واینها الان وجود ندارد، چون روحيهی عرب هم آهسته آهسته دارد عوض میشود. این است که هميشه نحوشناسی باید نحوشناسی تاریخی باشد. این است که هميشه تاکيد میشود بر historical syntax یعنی نحوشناسی تاریخی . برای آنکه ما بخواهيم فهم کاملی از مواد ماتن و نویسنده داشته باشيم و از آنچه گفته یا نوشته شده باید تطورات آن نحو را بدانيم. این درباب نحوشناسی.
🔹اگر دوستان بخواهند راجع به این مسئله که روحيهی عرب چقدر بر آن تاثير گذاشته، مثلاً، لام قَسَم داریم، از شما میپرسم تا به حال با دو قسم در زبان انگليسی برخورد کردید؟ اصلاً و ابداً. درعربی مواجه میشویم با لامرک، الله، لالله و. .. یا به جای آن بگوید اضربک یعنی تو را میزنم میگوید لاضربک یا نون تاکيده ضميمه برای تاکيد کمتر و نون تأکيدی ثقيله داریم برای تأکيد بيشتر و تقدیم ماحق تأخير یا تأخير ماحق تقدیم، کلمهای که جایش در آخر است و آن را در آخر آوری و یا جایش آخر است آن را اول آوری، میخواسته تأکيد را نشان دهد. این در زبانهای دیگر وجود ندارد. این روحيهی پرخاشگری، این روحيهی بيابان گردی و... . کما اینکه روحيهی روستایيان بادیه نشين هم روحياتشان هم همينطور است و روحياتشان خشن است، کما اینکه شما در هر جا با طبيعت سخت مواجه شوید روحيات کم کم خشن میشود.
🔹در زبان قرآن هم این است، در قرآن هم از این حرفهای غلاظ و شداد هست که امروزه آدم را می آزارد اما این آزاردهندگی تا وقتی است که فرد نمیفهمد ما نباید نحو آن زبان را با نحو زبان خودمان مقایسه کنيم. اگر بفهميم که نحو زبان در آن زمان که قرآن نازل شده چطور بوده، آنوقت است که درست میفهميم از خدا میخواسته چه بگوید که آنقدر در زبان عربی مشدد و مغلظ بيان شده است.«الغیبه اشد من الزنا، الغيبه اشد من الزنا بالحارم فی المسجد » . غيبت بدتر از این است که انسان زنا کند، آن هم با محارم خودش در مسجد الحرام. این کار را هيچ عقلی قبول نمیکند. اما امامی که میخواسته این را بگوید اگر ایرانی بود میگفت غيبت چه بسيار بدي است(چون روحیه ایرانی،روحیه ملایمی است) . اما گفته الغيبه اشد من الزنا فی المسجد الحرام.
❇️ تحلیل فلسفی | صفحات 110 و 111
@mostafamalekian
✍️ مصطفی ملکیان
🔹امروزه روحيه عربزبانها هم عوض شده. روزنامه های عرب را بخوانيد یا کتابهایی که در مصر، لبنان و تونس چاپ شده را نگاه کنيد، انَّ و اَنَّ و نون تاکيدهی ثقيله را پيدا نمیکنيد واینها الان وجود ندارد، چون روحيهی عرب هم آهسته آهسته دارد عوض میشود. این است که هميشه نحوشناسی باید نحوشناسی تاریخی باشد. این است که هميشه تاکيد میشود بر historical syntax یعنی نحوشناسی تاریخی . برای آنکه ما بخواهيم فهم کاملی از مواد ماتن و نویسنده داشته باشيم و از آنچه گفته یا نوشته شده باید تطورات آن نحو را بدانيم. این درباب نحوشناسی.
🔹اگر دوستان بخواهند راجع به این مسئله که روحيهی عرب چقدر بر آن تاثير گذاشته، مثلاً، لام قَسَم داریم، از شما میپرسم تا به حال با دو قسم در زبان انگليسی برخورد کردید؟ اصلاً و ابداً. درعربی مواجه میشویم با لامرک، الله، لالله و. .. یا به جای آن بگوید اضربک یعنی تو را میزنم میگوید لاضربک یا نون تاکيده ضميمه برای تاکيد کمتر و نون تأکيدی ثقيله داریم برای تأکيد بيشتر و تقدیم ماحق تأخير یا تأخير ماحق تقدیم، کلمهای که جایش در آخر است و آن را در آخر آوری و یا جایش آخر است آن را اول آوری، میخواسته تأکيد را نشان دهد. این در زبانهای دیگر وجود ندارد. این روحيهی پرخاشگری، این روحيهی بيابان گردی و... . کما اینکه روحيهی روستایيان بادیه نشين هم روحياتشان هم همينطور است و روحياتشان خشن است، کما اینکه شما در هر جا با طبيعت سخت مواجه شوید روحيات کم کم خشن میشود.
🔹در زبان قرآن هم این است، در قرآن هم از این حرفهای غلاظ و شداد هست که امروزه آدم را می آزارد اما این آزاردهندگی تا وقتی است که فرد نمیفهمد ما نباید نحو آن زبان را با نحو زبان خودمان مقایسه کنيم. اگر بفهميم که نحو زبان در آن زمان که قرآن نازل شده چطور بوده، آنوقت است که درست میفهميم از خدا میخواسته چه بگوید که آنقدر در زبان عربی مشدد و مغلظ بيان شده است.«الغیبه اشد من الزنا، الغيبه اشد من الزنا بالحارم فی المسجد » . غيبت بدتر از این است که انسان زنا کند، آن هم با محارم خودش در مسجد الحرام. این کار را هيچ عقلی قبول نمیکند. اما امامی که میخواسته این را بگوید اگر ایرانی بود میگفت غيبت چه بسيار بدي است(چون روحیه ایرانی،روحیه ملایمی است) . اما گفته الغيبه اشد من الزنا فی المسجد الحرام.
❇️ تحلیل فلسفی | صفحات 110 و 111
@mostafamalekian
🗣مصطفی ملکیان:
مهربانی و مهرورزی گرانبهاترین کالاییست که در بازار عالم به ارزان ترین قیمت می توان خرید.
@mostafamalekian
مهربانی و مهرورزی گرانبهاترین کالاییست که در بازار عالم به ارزان ترین قیمت می توان خرید.
@mostafamalekian
فلسفه ذهن، فلسفه علم
🔈 فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست رونمایی دانشنامه فلسفه استنفورد: «فلسفه ذهن، فلسفه علم»
پنجشنبه ۳ خرداد ١۴٠۳، شهرکتاب فرهنگان پاسداران
@mostafamalekian
پنجشنبه ۳ خرداد ١۴٠۳، شهرکتاب فرهنگان پاسداران
@mostafamalekian