Forwarded from اتچ بات
🔲اعتراض دانشگاههای بزرگ جهان به آپارتاید و نسلکشی اسرائیل و سکوت دانشگاههای ایران
🖋عباس آخوندی، اردیبهشتماه 1403
🔻بیگمان برترین دلیل ناهمراهی بخش بزرگی از جامعهی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراضهای جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسلکشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمیگردد. متاسفانه نظام حکمرانی بهقدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیتهایی که وجدان هر انسان آزادهای بهدرد میآید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز میکنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و همچنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران همچنان در چنبرهی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است.
🔻در باره بحث فلسطین و مواجههی نسل جوان غربی با آن بسیار مهم است که فهم دقیقی از مفهوم "زمانه" در قالب فلسفه زمان و تاریخی اندیشی و مفهوم "مکان" به مفهوم تمدن و یا معرفت غالب در ارتباطات بینالاذهانی آدمیان در جهان داشته باشیم. وقتی آنان در آمریکا اعتراض میکنند، تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که اینگونه نیست.
🔻نکتههای کانونی اعتراضی آنها سلب حق زندگی از فلسطینیان، مفهوم نژادپرستی، پاکسازی نژادی و حق تعیین سرنوشت است. اساسا، آنان تفاوت زیادی میان جوان یهودی اسرائیلی و مسلمان فلسطینی حس نمیکنند و در دوگانه یهودی/صهیونیست-مسلمان باقی نمیمانند.چون آنان از مفهوم هویت دینی عبور کردهاند. حال آنکه برای ما انتفاضه بیداری مسلمانان علیه صهیونیستها است.
🔻در ایران نیز، در گفته فعالان حوزهی سیاست فلسطین نقد آپارتایدی را میبینیم. لیکن، نقد آنان از این منظر بیشتر جنبه سلبی و در جهت نشان دادن جنایات اسرائیل را دارد. در حوزهی سیاستگذاری، بلافاصله جمهوری اسلامی وارد همان گفتمان دوگانهی صهیونیزم/اسلام و جنبش مسلمانان علیه یهودیان صهیونیست و حرکتهای ایدئولوژیکی اسلامی میشود و با جریانهای مدرن ضد آپارتاید همسو و همموضع نمیشود.
در هر صورت مهم است که فهم دقیقی از آنچه در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است داشته باشیم و بدانیم که ضرورتا آن با فهم دولت ایران یکی نیست. من مقالهای بسیار طولانی در این باره اخیرا نوشتهام که در نشریه آگاهی نو انتشار یافته و لینک آن را نیز اینجا قرار میدهم تا صورت تمایل به آن مراجعه شود. راهبردی که من پیشنهاد میکنم پیگیری راهبرد زمانه پسند است تا امکان همگرایی جهانی بیشتری فراهم آورد.
https://www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/1142
🖋عباس آخوندی، اردیبهشتماه 1403
🔻بیگمان برترین دلیل ناهمراهی بخش بزرگی از جامعهی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراضهای جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسلکشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمیگردد. متاسفانه نظام حکمرانی بهقدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیتهایی که وجدان هر انسان آزادهای بهدرد میآید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز میکنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و همچنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران همچنان در چنبرهی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است.
🔻در باره بحث فلسطین و مواجههی نسل جوان غربی با آن بسیار مهم است که فهم دقیقی از مفهوم "زمانه" در قالب فلسفه زمان و تاریخی اندیشی و مفهوم "مکان" به مفهوم تمدن و یا معرفت غالب در ارتباطات بینالاذهانی آدمیان در جهان داشته باشیم. وقتی آنان در آمریکا اعتراض میکنند، تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که اینگونه نیست.
🔻نکتههای کانونی اعتراضی آنها سلب حق زندگی از فلسطینیان، مفهوم نژادپرستی، پاکسازی نژادی و حق تعیین سرنوشت است. اساسا، آنان تفاوت زیادی میان جوان یهودی اسرائیلی و مسلمان فلسطینی حس نمیکنند و در دوگانه یهودی/صهیونیست-مسلمان باقی نمیمانند.چون آنان از مفهوم هویت دینی عبور کردهاند. حال آنکه برای ما انتفاضه بیداری مسلمانان علیه صهیونیستها است.
🔻در ایران نیز، در گفته فعالان حوزهی سیاست فلسطین نقد آپارتایدی را میبینیم. لیکن، نقد آنان از این منظر بیشتر جنبه سلبی و در جهت نشان دادن جنایات اسرائیل را دارد. در حوزهی سیاستگذاری، بلافاصله جمهوری اسلامی وارد همان گفتمان دوگانهی صهیونیزم/اسلام و جنبش مسلمانان علیه یهودیان صهیونیست و حرکتهای ایدئولوژیکی اسلامی میشود و با جریانهای مدرن ضد آپارتاید همسو و همموضع نمیشود.
در هر صورت مهم است که فهم دقیقی از آنچه در دانشگاههای آمریکا در حال وقوع است داشته باشیم و بدانیم که ضرورتا آن با فهم دولت ایران یکی نیست. من مقالهای بسیار طولانی در این باره اخیرا نوشتهام که در نشریه آگاهی نو انتشار یافته و لینک آن را نیز اینجا قرار میدهم تا صورت تمایل به آن مراجعه شود. راهبردی که من پیشنهاد میکنم پیگیری راهبرد زمانه پسند است تا امکان همگرایی جهانی بیشتری فراهم آورد.
https://www.tg-me.com/AbbasAkhoundi/1142
Telegram
attach 📎
Forwarded from سیاست شناسی
✴️❇️تربیتِ گلخانهای مدرسه
✍مهراب صادقنیا
♈️اینجا قم است ... جلوی مدرسهی (ابتدایی) دخترم ایستادهام تا او را به خانه برگردانم. پدرها و مادرهای دیگری هم هستند. پوشش مادرهای دخترانِ دانشآموز بسیار متنوع است؛ در میانشان یکی دو نفر چادری هست و باقی، جوری دیگر هستند.
کلانتری کنار مدرسه اگر میخواست سختگیری کند، احتمالا باید به بسیاری از این مادرها "تذکر حجاب" میداد.
♈️پس از کمی انتظار، درِ مدرسه باز میشود و دانشآموزان با لباسهای متّحدالشکلِ مانتو شلوار و مقنعه از مدرسه بیرون میآیند. هوا قدری گرم است و برخی از مادرها، همان دمِ در مدرسه لباس دخترها را تغییر میدهند و برخی از بچهها خودشان دست به کار میشوند و پوششِ اجباری مدرسه را از تن به در کرده و در کولهی خود میگذارند. جلوی مدرسه شبیه رختکن شده است.
♈️پس از چند دقیقه دخترانِ یکسانپوش مدرسه، در دنیای متنوع و پوشش رنگارنگ مادرانشان غرق میشوند. این تنها، حکایت پوشش آنهاست؛ منزل که میروند احتمالا آنچه معلم دینی و تربیتی به آنها آموخته است نیز، از دست خواهد رفت. گویا بچهها یاد گرفتهاند که پوشش و "حرفهای معلم" فقط مالِ مدرسه است و بیرونِ از آن خریداری ندارد.
♈️دست نیکا را میگیرم و به منزل میآئیم. بین راه نیکا به من میگوید "بابا، فاطمه (همکلاسیاش) میگوید پیمان معادی (در سریال افعی تهران) روی سحر دولتشاهی (روانشناس همان سریال) کِراش دارد."
چشمانم از تعجب گرد میشود و میپرسم "کِراش دیگه چی هست؟!! میگوید یعنی عاشقش شده است.
♈️تربیتِ گُلخانهای مدارس یک پروژهی شکستخورده است. اساسا تربیت محصول یک تعامل نهادی است. از خانواده آغاز میشود و در مدرسه و جامعه و خیابان و سازمان و مسجد و دانشگاه پیگرفته و تکمیل میشود. تربیت یک نظمِ پادگانی نیست یک مراقبت، پذیرش، و همدلی است. و دیگر این که، تربیت مسری است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍مهراب صادقنیا
♈️اینجا قم است ... جلوی مدرسهی (ابتدایی) دخترم ایستادهام تا او را به خانه برگردانم. پدرها و مادرهای دیگری هم هستند. پوشش مادرهای دخترانِ دانشآموز بسیار متنوع است؛ در میانشان یکی دو نفر چادری هست و باقی، جوری دیگر هستند.
کلانتری کنار مدرسه اگر میخواست سختگیری کند، احتمالا باید به بسیاری از این مادرها "تذکر حجاب" میداد.
♈️پس از کمی انتظار، درِ مدرسه باز میشود و دانشآموزان با لباسهای متّحدالشکلِ مانتو شلوار و مقنعه از مدرسه بیرون میآیند. هوا قدری گرم است و برخی از مادرها، همان دمِ در مدرسه لباس دخترها را تغییر میدهند و برخی از بچهها خودشان دست به کار میشوند و پوششِ اجباری مدرسه را از تن به در کرده و در کولهی خود میگذارند. جلوی مدرسه شبیه رختکن شده است.
♈️پس از چند دقیقه دخترانِ یکسانپوش مدرسه، در دنیای متنوع و پوشش رنگارنگ مادرانشان غرق میشوند. این تنها، حکایت پوشش آنهاست؛ منزل که میروند احتمالا آنچه معلم دینی و تربیتی به آنها آموخته است نیز، از دست خواهد رفت. گویا بچهها یاد گرفتهاند که پوشش و "حرفهای معلم" فقط مالِ مدرسه است و بیرونِ از آن خریداری ندارد.
♈️دست نیکا را میگیرم و به منزل میآئیم. بین راه نیکا به من میگوید "بابا، فاطمه (همکلاسیاش) میگوید پیمان معادی (در سریال افعی تهران) روی سحر دولتشاهی (روانشناس همان سریال) کِراش دارد."
چشمانم از تعجب گرد میشود و میپرسم "کِراش دیگه چی هست؟!! میگوید یعنی عاشقش شده است.
♈️تربیتِ گُلخانهای مدارس یک پروژهی شکستخورده است. اساسا تربیت محصول یک تعامل نهادی است. از خانواده آغاز میشود و در مدرسه و جامعه و خیابان و سازمان و مسجد و دانشگاه پیگرفته و تکمیل میشود. تربیت یک نظمِ پادگانی نیست یک مراقبت، پذیرش، و همدلی است. و دیگر این که، تربیت مسری است.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
👆اجساد آویزان موسولینی و همراهانش
( از راست نفر دوم موسولینی و نفر سوم معشوقهاش)
برای تاریخ: خشم مردم
۲۸ آوريل سال 1945( ۸ اردیبهشت ۱۳۲۲ خورشیدی) پارتيزانهاي ايتاليايي و عمدتا كمونيست اجساد بنيتو موسوليني(متحد هیتلر در جنگ جهانی دوم)، معشوقه 33 ساله اش كلارتا پتاچي و يازده مرد ديگر را كه در نقطه اي دور دست تيرباران كرده بودند به ميلان منتقل و از بالكن يك ساختمان به صورت وارونه آويزان كردند تا مردم تماشا كنند.
موسوليني و همراهانش با كارواني مركب از هشت كاميون نظامي آلمان عازم خروج از ايتاليا بودند و در زير پتو و پالتوها و لباسهاي اضافي سربازان كه از انبار خارج و به آلمان باز گردانده مي شدند پنهان شده بودند. پارتيزانها طبق يك روال عادي بار كاميونها را بازرسي مي كردند كه رهبر سابق ايتاليا كه مردم او را «دوچه» مي ناميدند يافتند. روايت است كه احتمالا نظاميان آلماني كه مامور خارج ساختن اين عده از ايتاليا بودند انان را «لو» داده بودند.
#سعید_معدنی
#جنگجهانیدوم
#ایتالیا
#موسولینی
#فاشیسم
@Saeed_Maadani
( از راست نفر دوم موسولینی و نفر سوم معشوقهاش)
برای تاریخ: خشم مردم
۲۸ آوريل سال 1945( ۸ اردیبهشت ۱۳۲۲ خورشیدی) پارتيزانهاي ايتاليايي و عمدتا كمونيست اجساد بنيتو موسوليني(متحد هیتلر در جنگ جهانی دوم)، معشوقه 33 ساله اش كلارتا پتاچي و يازده مرد ديگر را كه در نقطه اي دور دست تيرباران كرده بودند به ميلان منتقل و از بالكن يك ساختمان به صورت وارونه آويزان كردند تا مردم تماشا كنند.
موسوليني و همراهانش با كارواني مركب از هشت كاميون نظامي آلمان عازم خروج از ايتاليا بودند و در زير پتو و پالتوها و لباسهاي اضافي سربازان كه از انبار خارج و به آلمان باز گردانده مي شدند پنهان شده بودند. پارتيزانها طبق يك روال عادي بار كاميونها را بازرسي مي كردند كه رهبر سابق ايتاليا كه مردم او را «دوچه» مي ناميدند يافتند. روايت است كه احتمالا نظاميان آلماني كه مامور خارج ساختن اين عده از ايتاليا بودند انان را «لو» داده بودند.
#سعید_معدنی
#جنگجهانیدوم
#ایتالیا
#موسولینی
#فاشیسم
@Saeed_Maadani
سرانجام شوم دیکتاتور
29 آوريل 1945 ( ۹ اردیبهشت ۱۳۲۲) يك روز پس از آويزان كردن اجساد موسوليني (همپیمان هیتلر)، كلارتا ( معشوفهی موسولینی) و ديگران در شهر میلان ایتالیا.
زماني كه ارتش شوروی بيشتر نقاط شهر برلين را به تصرف خود درآورده بود، هيتلر در پناهگاه خود با «اوا براون» كه بيش از يك دهه معشوقه او بود قرارداد ازدواج امضاء كرد و چند ساعت بعد، اين دو خودكشی كردند. زندگی مشترک آنها به ۴۰ ساعت هم نکشید. اوا براون که زمان مرگ ۳۲ سال داشت. حرفهاش عکاسی بود و بیشتر عکس های هیتلر را وی گرفته است.
افراد مورد وثوق هیتلر که حلقهی نزدیک او را تشکیل می دادند اجساد آنها را به باغ پشتی برده و سوزاندند. بعدها جسم نیمه سوخته آنها پیدا شد و متخصصان روسی از روی دندانها مطمئن شدن که جسد به آدلف هیتلر تعلق دارد.
هیتلر خودرای جنگی را رقم زد که هم کشور خود را به فنا داد و هم بیش از ۷۰ میلیون نفر در جنگ جهانی دوم کشته شدند. در نهایت خود نیز پس از رسیدن صدای چکمههای سربازان دشمن به نزدیکی خانهاش حقیرانه خودکشی کرد. تا یکبار دیگر سرنوشت شوم دیکتاتوری و خودکامگی را به نمایش بگذارد.
@Saeed_Maadani
29 آوريل 1945 ( ۹ اردیبهشت ۱۳۲۲) يك روز پس از آويزان كردن اجساد موسوليني (همپیمان هیتلر)، كلارتا ( معشوفهی موسولینی) و ديگران در شهر میلان ایتالیا.
زماني كه ارتش شوروی بيشتر نقاط شهر برلين را به تصرف خود درآورده بود، هيتلر در پناهگاه خود با «اوا براون» كه بيش از يك دهه معشوقه او بود قرارداد ازدواج امضاء كرد و چند ساعت بعد، اين دو خودكشی كردند. زندگی مشترک آنها به ۴۰ ساعت هم نکشید. اوا براون که زمان مرگ ۳۲ سال داشت. حرفهاش عکاسی بود و بیشتر عکس های هیتلر را وی گرفته است.
افراد مورد وثوق هیتلر که حلقهی نزدیک او را تشکیل می دادند اجساد آنها را به باغ پشتی برده و سوزاندند. بعدها جسم نیمه سوخته آنها پیدا شد و متخصصان روسی از روی دندانها مطمئن شدن که جسد به آدلف هیتلر تعلق دارد.
هیتلر خودرای جنگی را رقم زد که هم کشور خود را به فنا داد و هم بیش از ۷۰ میلیون نفر در جنگ جهانی دوم کشته شدند. در نهایت خود نیز پس از رسیدن صدای چکمههای سربازان دشمن به نزدیکی خانهاش حقیرانه خودکشی کرد. تا یکبار دیگر سرنوشت شوم دیکتاتوری و خودکامگی را به نمایش بگذارد.
@Saeed_Maadani
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️دروغی به نام روز معلم
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دعوت شده ام برای روز معلم، برای بزرگداشت معلم. اما در این کشور چیزی به نام بزرگداشت معلم دروغ است. انگار میخواهند مرا و ما را خر بکنند و دل ام میخواهد از فرط عصبانیت و اعتراض فریاد کنم ...!
معلمی را که یک عمر استثمار میشود، چهطور بزرگ اش میداری؟ با یک مراسم و مناسک و با یک شام؟ معلمی که حقوق اش تا نیمهی ماه کفاف هزینههای جاریی زندهگیی خود و خانواده اش را نمیدهد، با ضیافت شام بزرگ میداری؟!
معلمی که پاس قلم و سخن اش داشته نمیشود، چهطور بزرگ میدارید؟ معلمی که از هیچ مزایایی بهرهمند نمیشود و حتا نمیتواند زندهگیی آبرومندانهای داشته باشد و ناگزیر است کارهای مختلفی انجام دهد و به کار دوم و سوم بپردازد، چهطور بزرگ میدارید و محترم میشمارید؟ با یک جلسه و اعلام یک روز؟
معلمی که پول کافی برای خریدن کتاب ندارد و اگر هم کتابی بخرد، وقت مطالعهی آن را ندارد و باید به انواع مشغلهها بپردازد تا زندهگیاش را نصفه نیمه اداره کند، چهطور بزرگ میدارید؟!
معلم در این کشور خوار و خفیف و ذلیل شده است. کدام بزرگداشت؟ کدام روز معلم؟
چرا ما باید چنین بزرگداشت دروغینی را باور کنیم؟ من بزرگداشت خود را از شاگردانی میگیرم که کار و سخن ام را جدی میگیرند و آن را در منش و رفتار و گفتارشان نمایان میسازند. نمیشود در طول سال معلم را در شرایط خفت و خواری قرار دهید، ولی در یک مناسک از بزرگی و اهمیت معلم و معلمی سخن بگویید. این دروغ است و دروغی بزرگ است و با عرض معذرت، من نمیتوانم چنین دروغی را باور کنم!
#معلم
#روز_معلم
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دعوت شده ام برای روز معلم، برای بزرگداشت معلم. اما در این کشور چیزی به نام بزرگداشت معلم دروغ است. انگار میخواهند مرا و ما را خر بکنند و دل ام میخواهد از فرط عصبانیت و اعتراض فریاد کنم ...!
معلمی را که یک عمر استثمار میشود، چهطور بزرگ اش میداری؟ با یک مراسم و مناسک و با یک شام؟ معلمی که حقوق اش تا نیمهی ماه کفاف هزینههای جاریی زندهگیی خود و خانواده اش را نمیدهد، با ضیافت شام بزرگ میداری؟!
معلمی که پاس قلم و سخن اش داشته نمیشود، چهطور بزرگ میدارید؟ معلمی که از هیچ مزایایی بهرهمند نمیشود و حتا نمیتواند زندهگیی آبرومندانهای داشته باشد و ناگزیر است کارهای مختلفی انجام دهد و به کار دوم و سوم بپردازد، چهطور بزرگ میدارید و محترم میشمارید؟ با یک جلسه و اعلام یک روز؟
معلمی که پول کافی برای خریدن کتاب ندارد و اگر هم کتابی بخرد، وقت مطالعهی آن را ندارد و باید به انواع مشغلهها بپردازد تا زندهگیاش را نصفه نیمه اداره کند، چهطور بزرگ میدارید؟!
معلم در این کشور خوار و خفیف و ذلیل شده است. کدام بزرگداشت؟ کدام روز معلم؟
چرا ما باید چنین بزرگداشت دروغینی را باور کنیم؟ من بزرگداشت خود را از شاگردانی میگیرم که کار و سخن ام را جدی میگیرند و آن را در منش و رفتار و گفتارشان نمایان میسازند. نمیشود در طول سال معلم را در شرایط خفت و خواری قرار دهید، ولی در یک مناسک از بزرگی و اهمیت معلم و معلمی سخن بگویید. این دروغ است و دروغی بزرگ است و با عرض معذرت، من نمیتوانم چنین دروغی را باور کنم!
#معلم
#روز_معلم
@NewHasanMohaddesi
در تاریخ میخوانیم:
سنگ بنای کشور پاکستان
مورخان انگليسي كه درباره گسترش اسلام در قرن 11 ميلادي در شبه قاره هند تحقيق كرده اند؛ درگذشت سلطان محمود غزنوي را 30 آوريل [۱۰ اردیبهشت ] 1030 میلادی نوشته اند. سلطان محمود به نام گسترش اسلام، چند حمله نظامي به هند برد و از سوي خليفه عباسي وقت مورد تقدير قرار گرفت. وي با اين اقدام خود نخستين سنگ بناي كشوري را گذارد كه 9 قرن پس از او به نام پاكستان مركب از مسلمانان هند پا به عرصه وجود گذارد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
سنگ بنای کشور پاکستان
مورخان انگليسي كه درباره گسترش اسلام در قرن 11 ميلادي در شبه قاره هند تحقيق كرده اند؛ درگذشت سلطان محمود غزنوي را 30 آوريل [۱۰ اردیبهشت ] 1030 میلادی نوشته اند. سلطان محمود به نام گسترش اسلام، چند حمله نظامي به هند برد و از سوي خليفه عباسي وقت مورد تقدير قرار گرفت. وي با اين اقدام خود نخستين سنگ بناي كشوري را گذارد كه 9 قرن پس از او به نام پاكستان مركب از مسلمانان هند پا به عرصه وجود گذارد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
مرگ خانوادگی رئیس تبلیغات هیتلر
در ادامه حوادث شخصیتر و خانوادگی دیکتاتورها در جریان جنگ جهانی دوم، از جمله: قتل موسولینی و همسرش ، خودکشی هیتلر و همسرش، روز بعد مرگ هیتلر گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر مرگ خود، همسر و فرزندانش را رقم زد.
در تاریخ می خوانیم؛ اول ماه مه سال 1945 میلادی [ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۲خورشیدی] دكتر جوزف گوبلز رئيس تبليغات رايش سوم (دولت حزب ناسيونال سوسياليست) كه تنها يك روز صدراعظم آلمان شده بود در پناهگاهش در برلين، نخست با كمك همسرش ابتدا شش فرزندشان را مسموم كردند و کشتند، سپس هر دو دست به خودكشي زدند و به پيشوا (هيتلر) كه شب پيش از آن خودكشي كرده بود پيوستند.
هيتلر چند دقيقه پيش از خودكشي، درياسالار دونتيس را به رياست كشور (رئيس جمهوري) و گوبلز را به رياست دولت (مقام صدر اعظمي) منصوب كرده بود، دو سمتي كه قبلا خود او داشت. بدین ترتیب پس از شکست دیکتاتورها مرگ دومینووار همراهانشان یکی پس از دیگری ادامه پیدا کرد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
#دیکتاتوری
'#سقوط
#مرگ
#خودکشی
@Saeed_Maadani
در ادامه حوادث شخصیتر و خانوادگی دیکتاتورها در جریان جنگ جهانی دوم، از جمله: قتل موسولینی و همسرش ، خودکشی هیتلر و همسرش، روز بعد مرگ هیتلر گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر مرگ خود، همسر و فرزندانش را رقم زد.
در تاریخ می خوانیم؛ اول ماه مه سال 1945 میلادی [ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۲خورشیدی] دكتر جوزف گوبلز رئيس تبليغات رايش سوم (دولت حزب ناسيونال سوسياليست) كه تنها يك روز صدراعظم آلمان شده بود در پناهگاهش در برلين، نخست با كمك همسرش ابتدا شش فرزندشان را مسموم كردند و کشتند، سپس هر دو دست به خودكشي زدند و به پيشوا (هيتلر) كه شب پيش از آن خودكشي كرده بود پيوستند.
هيتلر چند دقيقه پيش از خودكشي، درياسالار دونتيس را به رياست كشور (رئيس جمهوري) و گوبلز را به رياست دولت (مقام صدر اعظمي) منصوب كرده بود، دو سمتي كه قبلا خود او داشت. بدین ترتیب پس از شکست دیکتاتورها مرگ دومینووار همراهانشان یکی پس از دیگری ادامه پیدا کرد.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
#دیکتاتوری
'#سقوط
#مرگ
#خودکشی
@Saeed_Maadani
گزارش خبرگزاری ایلنا از:
مرگِ خاموشِ تختجمشید و بیستون
مرگِ خاموشِ تختجمشید و بیستون در اثر تصاعد ترکیباتِ نیتروژنی شرکتهای پتروشیمی
https://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/1474117-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B9%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C
@Saeed_Maadani
مرگِ خاموشِ تختجمشید و بیستون
مرگِ خاموشِ تختجمشید و بیستون در اثر تصاعد ترکیباتِ نیتروژنی شرکتهای پتروشیمی
https://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/1474117-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4-%D8%AA%D8%AE%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B9%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D8%AA%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C
@Saeed_Maadani
خبرگزاری ایلنا
مرگِ خاموشِ تختجمشید و بیستون در اثر تصاعد ترکیباتِ نیتروژنی شرکتهای پتروشیمی
تخریب کتیبههای دو محوطه جهانی تختجمشید و بیستون بر اثر فعالیت شرکتهای پتروشیمی مرودشت و بیستون و تصاعد گازهایی با ترکیبات نیتروژنی، درحالی رقم خورده که در این سالها اقدامی جدی برای ارزیابی مخاطرات زیست محیطی دو مجتمع پتروشیمی در فاصله نزدیک به محوطههای…
از مرگ....
✍احمد شاملو
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
□
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن ــ
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
دیِ ۱۳۴۱
از کتاب آیدا در آینه
@Saeed_Maadani
✍احمد شاملو
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
□
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن ــ
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
دیِ ۱۳۴۱
از کتاب آیدا در آینه
@Saeed_Maadani
تاوان کشتن دختر بیپناه
✍سعید معدنی
قتل دختر بیپناه آرامش را از شما میگیرد. زنده هستید اما زندگی نمیکنید. به خاطر تعصب، آبرو، غیرت، ناموس و.... و هر چه که باشد، دختر را که بکشید، دودمانتان را به باد میدهد.
این برداشتی از فیلم " خانه پدری" ساختهی کیانوش عیاری در سال ۱۳۸۹ است.
در فیلم سینمایی "خانه پدری" داستان در یک بازهی زمانی ۷۰ ساله میگذرد. پس از کشته شدن دختر توسط پدرش ( با بازی مهران رجبی) و برادر کوچکتر از خودش، در سال ۱۳۰۸ تا سال ۱۳۷۹، این خاندان با ناآرامی وچالش دایمی روبرو میشود. سایهی مرگ دختر نسل به نسل بر سرشان ایستاده و رهایشان نمیکند. در این چند دهه خانواده دیگر روی آسایش را به خود نمیبیند.
داستان اینچنین است که در دهه اول ۱۳۰۰ شمسی پدری به دخترش سوءظن پیدا می کند. آبرو و غیرت و تعصب مردانه مرگ دختر را رقم میزند. قبری در زیرزمین منزل میکَنَند و با دستهی هاون بر سر دختر میکوبند و خونش را بر زمین جاری میکنند و در وسط اطاق پنهان از چشم دیگران دفناش میکنند. این اتفاق بصورت راز میماند، پدر و پسر به خود میبالند که با این قتل غیرت خود را نشان داده، آبروی خانواده را حفظ کردهاند.
ده دقیقه نخست فیلم که با تعقیب و گریز همراه است و در نهایت مرگ و دفن دختر را رقم میزند، نفسها را در سینه حبس میکند. بقیه فیلم که ریتم کندتری دارد، با زندگی چند نسل خانواده کسل و بینشاط همراه است. گاهی اتفاقی رخ می دهد و راز مرگ افشا میشود و روزگارشان را تیره و تار میکند. در باره این فیلم نقدها و تحلیل های زیادی نوشتهاند. در اینجا قصد نقد یا تحلیل فیلم را ندارم.
بیننده با دیدن این فیلم سینمایی مستند گونه، با خود میگوید انسان چه موجودی است که به خود اجازه میدهد چنین بی رحمانه مرگ دیگری، مرگ دختری تنها و بیکس، را رقم میزند و حتی به عمل خود میبالد که مثلا آبروی خانوادگی را حفظ کرده است.
ساختار مستند گونهی فیلم کیانوش عیاری به ما یادآور می شود؛ اگر دختر بیپناهی را کشتید، دیگر منتظر آرامش نباشید. ذره ذره طوفان به پا میشود و آیندهتان را تلخ و نابود میکند.
فیلم سینمایی خانه پدری سه بار از سوی دستگاه ممیزی وزارت ارشاد توقیف شد و در نهایت با اصلاحاتی اجازه اکران یافت. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
قتل دختر بیپناه آرامش را از شما میگیرد. زنده هستید اما زندگی نمیکنید. به خاطر تعصب، آبرو، غیرت، ناموس و.... و هر چه که باشد، دختر را که بکشید، دودمانتان را به باد میدهد.
این برداشتی از فیلم " خانه پدری" ساختهی کیانوش عیاری در سال ۱۳۸۹ است.
در فیلم سینمایی "خانه پدری" داستان در یک بازهی زمانی ۷۰ ساله میگذرد. پس از کشته شدن دختر توسط پدرش ( با بازی مهران رجبی) و برادر کوچکتر از خودش، در سال ۱۳۰۸ تا سال ۱۳۷۹، این خاندان با ناآرامی وچالش دایمی روبرو میشود. سایهی مرگ دختر نسل به نسل بر سرشان ایستاده و رهایشان نمیکند. در این چند دهه خانواده دیگر روی آسایش را به خود نمیبیند.
داستان اینچنین است که در دهه اول ۱۳۰۰ شمسی پدری به دخترش سوءظن پیدا می کند. آبرو و غیرت و تعصب مردانه مرگ دختر را رقم میزند. قبری در زیرزمین منزل میکَنَند و با دستهی هاون بر سر دختر میکوبند و خونش را بر زمین جاری میکنند و در وسط اطاق پنهان از چشم دیگران دفناش میکنند. این اتفاق بصورت راز میماند، پدر و پسر به خود میبالند که با این قتل غیرت خود را نشان داده، آبروی خانواده را حفظ کردهاند.
ده دقیقه نخست فیلم که با تعقیب و گریز همراه است و در نهایت مرگ و دفن دختر را رقم میزند، نفسها را در سینه حبس میکند. بقیه فیلم که ریتم کندتری دارد، با زندگی چند نسل خانواده کسل و بینشاط همراه است. گاهی اتفاقی رخ می دهد و راز مرگ افشا میشود و روزگارشان را تیره و تار میکند. در باره این فیلم نقدها و تحلیل های زیادی نوشتهاند. در اینجا قصد نقد یا تحلیل فیلم را ندارم.
بیننده با دیدن این فیلم سینمایی مستند گونه، با خود میگوید انسان چه موجودی است که به خود اجازه میدهد چنین بی رحمانه مرگ دیگری، مرگ دختری تنها و بیکس، را رقم میزند و حتی به عمل خود میبالد که مثلا آبروی خانوادگی را حفظ کرده است.
ساختار مستند گونهی فیلم کیانوش عیاری به ما یادآور می شود؛ اگر دختر بیپناهی را کشتید، دیگر منتظر آرامش نباشید. ذره ذره طوفان به پا میشود و آیندهتان را تلخ و نابود میکند.
فیلم سینمایی خانه پدری سه بار از سوی دستگاه ممیزی وزارت ارشاد توقیف شد و در نهایت با اصلاحاتی اجازه اکران یافت. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.
@Saeed_Maadani
Forwarded from اتچ بات
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍علی نوری
🔘خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy
✍مینا شیروانی ناغانی
🔘جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic
✍بیتا مدنی
🔘مطالعات فمینیستی پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport
✍حسین پرويز اجلالی
🔘جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista
✍احمد فعال
🔘تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi
✍مسعود زمانی مقدم
🔘روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology
✍سیامک زند رضوی
🔘جامعه شناسی مردم مدار
🆔@szandrazavi
✍محمدحسن علایی
🔘آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔@sociologicalperspectives
✍فریبا نظری
🔘جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups
✍کاوه فرهادی
🔘انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔@kaveh_farhadi
✍مصلح فتاح پور
🔘تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems
✍عادل سجودی
🔘جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔘جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani
🔘کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg
✍مسعود زمانی مقدم
🔘نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam
✍حسین شیران
🔘جامعهشناسی شرقی
🆔@OrientalSociology
✍اصغر ایزدی جیران
🔘آکادمی مردمشناسی
🆔@IzadiJeiran
✍آرش احدی مطلق
🔘جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics
✍سعید معدنی
🔘هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani
✍زهره دودانگه
🔘شهر و نظریه اجتماعی
🆔@urbansocialtheory
✍سودابه حیدری
🔘رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log
✍ح.ا.تنهایی
🔘جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai
✍عادل سجودی
🔘جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍فاطمه موسوی ویایه
🔘زنان و مسائل اجتماعی
🆔@women_socialproblems
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✍علی نوری
🔘خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🆔@iranian_familyy
✍مینا شیروانی ناغانی
🔘جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔@Sociology_Development_economic
✍بیتا مدنی
🔘مطالعات فمینیستی پرگمتیستی
🆔@sociology_of_sport
✍حسین پرويز اجلالی
🔘جامعه شناس ایرانی
🆔@iransociologista
✍احمد فعال
🔘تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🆔@bayane_azadi
✍مسعود زمانی مقدم
🔘روش و پژوهش کیفی
🆔@qualitative_methodology
✍سیامک زند رضوی
🔘جامعه شناسی مردم مدار
🆔@szandrazavi
✍محمدحسن علایی
🔘آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔@sociologicalperspectives
✍فریبا نظری
🔘جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔@Sociologyofsocialgroups
✍کاوه فرهادی
🔘انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔@kaveh_farhadi
✍مصلح فتاح پور
🔘تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔@Analysisisocialproblems
✍عادل سجودی
🔘جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍رضا تسلیمی طهرانی
🔘جامعه شناسی عمومی
🆔@taslimi_tehrani
🔘کانال علمی مطالعات زنان
🆔@womenstudiesisaorg
✍مسعود زمانی مقدم
🔘نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔@masoudzamanimoghadam
✍حسین شیران
🔘جامعهشناسی شرقی
🆔@OrientalSociology
✍اصغر ایزدی جیران
🔘آکادمی مردمشناسی
🆔@IzadiJeiran
✍آرش احدی مطلق
🔘جامعه شناسی و اخلاق
🆔@Sociology_of_Ethics
✍سعید معدنی
🔘هفت اقلیم
🆔@Saeed_Maadani
✍زهره دودانگه
🔘شهر و نظریه اجتماعی
🆔@urbansocialtheory
✍سودابه حیدری
🔘رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔@Radio_Log
✍ح.ا.تنهایی
🔘جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔@hatanhai
✍عادل سجودی
🔘جستاری در جامعه شناسی
🆔@GILsociologist
✍فاطمه موسوی ویایه
🔘زنان و مسائل اجتماعی
🆔@women_socialproblems
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
Telegram
attach 📎
nasim1080.pdf
903.3 KB
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۸۰
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۰۸۰
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
در تاریخ می خوانیم؛
تولد خاورمیانه جدید
چهارم مه 1917 (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۶) سربازان انگليسي كه در جريان جنگ جهاني اول (عمدتا به خاطر نفت) وارد بين النهرين شده بودند پس از يك نبرد ۱۴۳ روزه با عساكر عثماني، در منطقه كوت العماره به اسارت عثماني ها در آمدند. در پايان جنگ جهاني اول كه در آن آلمان و متحد آن عثماني شكست خوردند، بالاخره انگلستان به آرزوي خود رسيد و بر بين النهرين و بسياري از متصرفات عربي عثماني از جمله فلسطين مستولي شد، نقشه جغرافيايي منطقه را تغيير داد، اردن را به وجود آورد، عراق را از ايالت هاي سابق وابسته به عثماني و با حذف پاره اي قسمتها به ويژه در جنوب آن (كويت)، به عنوان کشوري مستقل اعلام داشت، دو اميرزاده از حجاز را به پادشاهي اردن و عراق گمارد، قسمتي از فلسطين را اختصاص به يهوديان داد و ... و ريشه مسائل امروز خاور ميانه از همين تقسيمات اصطلاحا من درآوردي (و استخوان لاي زخم گذاردن) است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
تولد خاورمیانه جدید
چهارم مه 1917 (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۶) سربازان انگليسي كه در جريان جنگ جهاني اول (عمدتا به خاطر نفت) وارد بين النهرين شده بودند پس از يك نبرد ۱۴۳ روزه با عساكر عثماني، در منطقه كوت العماره به اسارت عثماني ها در آمدند. در پايان جنگ جهاني اول كه در آن آلمان و متحد آن عثماني شكست خوردند، بالاخره انگلستان به آرزوي خود رسيد و بر بين النهرين و بسياري از متصرفات عربي عثماني از جمله فلسطين مستولي شد، نقشه جغرافيايي منطقه را تغيير داد، اردن را به وجود آورد، عراق را از ايالت هاي سابق وابسته به عثماني و با حذف پاره اي قسمتها به ويژه در جنوب آن (كويت)، به عنوان کشوري مستقل اعلام داشت، دو اميرزاده از حجاز را به پادشاهي اردن و عراق گمارد، قسمتي از فلسطين را اختصاص به يهوديان داد و ... و ريشه مسائل امروز خاور ميانه از همين تقسيمات اصطلاحا من درآوردي (و استخوان لاي زخم گذاردن) است.
منبع:iranianshistoryonthisday.com
@Saeed_Maadani
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️گزارشی میدانی از شکاف طبقاتی در ایران در دو پرده
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پردۀ نخست: جنوب شهر سمنان؛ منطقۀ جنوبی این شهر که عمدۀ ساکنین آن را مهاجرین افغانی، زابلی،کرد، و شهروندان سایر شهرهای ایران تشکیل می دهند منطقه ای با بافت قدیمی و البته بسیار نامناسب برای زندگی است به گونه ای که دارای کوچه های باریک و خانه های با بافت فرسوده و فاقد کمترین امکانات زندگی است. در هر خانه ای برای مثال چندین خانوار زندگی می کنند که هر خانوار یک اتاق را در اختیار گرفته با سرویس بهداشتی و آشپزخانه در حیاط ساختمان که به صورت مشترک استفاده می شود. این خانه ها اغلب فاقد حمام بوده و ساکنین برای شست وشوی خودشان از توالت استفاده می کنند. ساکنین این خانه ها با فقر و محرومیتی عمیق و گسترده دست و پنجه نرم می کنند. شغل بیش تر افرادی که در این منطقه زندگی می کنند کار در معادن و برخی کارخانجات سمنان است. البته برخی افراد نیز دارای مشاغل کاذب مانند دستفروشی هستند. زنگ یکی از خانه ها را می زنم و خانمی مسن بیرون می آید که خودم را معرفی می کنم و ایشان مرا به داخل حیاط خانه هدایت می کند. خانه ای بسیار قدیمی و فرسوده با کم ترین امکانات لازم برای یک زندگی معمولی. ایشان مادر خانواده ای است با 5 فرزند که سه دختر و دو پسر دارد و اهل زابل هستند. این مادر با بیماری سختی هم دست و پنجه نرم می کند و ضمناً همسرشان نیز چند سالی است فوت شدند!! درآمدشان از طریق کار دختران در خانه های مردم به دست می آید که برای تأمین هزینه های 6 نفر بسیار ناچیز است. برای اثبات فقر و بدبختی شان یخچال شان را که قدیمی و کهنه است نشان می دهد که به جز چند بطری آب و مقداری گوجه و خیار و یک قالب پنیر دیگر هیچ چیز ارزشمندی برای گذران زندگی شان در آن وجود ندارد!!! نه خبری از گوشت و مرغ است و نه میوه و نه سایر نیازمندی های یک خانوار!! نگاهی به اتاق شان می اندازم که موکتی کهنه و پاره کف آن را پوشانده با چند پشتی کهنه و تلویزیونی قدیمی!! این تمام دارایی شان است که اگر محاسبۀ سر انگشتی کنیم شاید بشود 20 میلیون تومان!!!
✳️پردۀ دوم: خزر شهر در بابلسر؛ به واسطۀ حضور و سکونت یکی از دوستان نزدیکم در ویلای دایی شان که فرزندان شان در آمریکا ساکن هستند بعد از عمری برای نخستین بار وارد این شهرک اشرافی و اعیانی می شوم که در واقع ورود به آن جا از آرزوی های دست نیافتنی بسیاری از ایرانیان است!!! در این شهرک که دو بخش خزرشهر شمالی و جنوبی دارد قمیت ویلاها از 50 میلیارد تومان تا 200 میلیارد تومان است با تمام امکانات لازم!! خودروهای مورد استفاده توسط مالکان این ویلاها تماماً خودروهای خارجی و روز دنیا با قیمت های چند میلیارد تومانی است!! ورود به این شهرک فقط با کارت شخصی مالکان یا اجازۀ یکی از آن ها امکان پذیر است!! محوطۀ این شهرک دارای طراحی های مدرن و پوشیده از فضاهای سبز و درختان و گل ها و گیاهان زینتی بسیار زیبا است. همچنین فضاهای ورزشی و تفریحی گوناگون مانند زمین تنیس، والیبال، فوتبال، مسیر دوچرخه سواری، پیاده روهای سرسبز و زیبا، کافی شاپ ها و رستوران های لوکس برای مالکین طراحی شده است!! برای مثال استفاده از هر میز کافی شاپ با انواع نوشیدنی ها تا مبلغ 5 میلیون تومان هزینه در بر دارد!!! ضمن این که هر یک از مالکین در ویلاهای شان دارای تمام امکانات لازم از استخر و سونا و جکوزی گرفته تا انواع لوزام بازی و سرگرمی و تفریح هستند!! اجارۀ هر ویلا در روزهای تعطیل مثلا عید نوروز شبی 50 میلیون تومان است!! از پسری که با موتور سیکلت چهارچرخ برند خاصی در حال تردد بود پرسیدم قیمت این موتور چند است؟گفت: چیزی نیست فقط 2 میلیارد تومان!!! راست می گفت برای اینان که ویلای مثلا 200 میلیارد تومانی و خودروی 20 میلیارد تومانی و زندگی فوق لاکچری دارند 2 میلیارد تومان پولی نیست!! فروشگاه شهرک انواع کالاها و نوشیدنی ها و اغذیه های خارجی را به فروش گذاشته که خرید یک سبد کوچک از کالاهای مورد اشاره ممکن است چیزی حدود 10 میلیون تومان برای خریدار آب بخورد!!! در این گشت و گذار چند ساعته در این شهرک چیزها دیدم که برایم بسیار عجیب و غیرقابل باور بود که نوشتن تمام آنها در این جا امکان پذیر نیست!! خلاصه زندگی فوق لاکچری ای در این جا به نمایش گذاشته می شود که در مقایسه با نمونه ای که از فقرای جنوب شهر سمنان بیان کردم شکاف طبقاتی عظیمی را نشان می دهد!! آن فقیر تمام دارایی اَش 20 میلیون تومان هم نمی شود و این مولتی میلیاردر دارایی های اَش سر به فلک می زند!! آن فقیر نمی داند چگونه شکم خالی فرزندان خود را سیر کند و این مولتی میلیاردر از زیادی پول و ثروت و از سرِ شکم سیری نمی داند از کدام یک از فرصت ها و امکانات فراوان تفریحی ای که در اختیار دارد استفاده کند!! قصّۀ بسیار دردناک و تلخی است!!!
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پردۀ نخست: جنوب شهر سمنان؛ منطقۀ جنوبی این شهر که عمدۀ ساکنین آن را مهاجرین افغانی، زابلی،کرد، و شهروندان سایر شهرهای ایران تشکیل می دهند منطقه ای با بافت قدیمی و البته بسیار نامناسب برای زندگی است به گونه ای که دارای کوچه های باریک و خانه های با بافت فرسوده و فاقد کمترین امکانات زندگی است. در هر خانه ای برای مثال چندین خانوار زندگی می کنند که هر خانوار یک اتاق را در اختیار گرفته با سرویس بهداشتی و آشپزخانه در حیاط ساختمان که به صورت مشترک استفاده می شود. این خانه ها اغلب فاقد حمام بوده و ساکنین برای شست وشوی خودشان از توالت استفاده می کنند. ساکنین این خانه ها با فقر و محرومیتی عمیق و گسترده دست و پنجه نرم می کنند. شغل بیش تر افرادی که در این منطقه زندگی می کنند کار در معادن و برخی کارخانجات سمنان است. البته برخی افراد نیز دارای مشاغل کاذب مانند دستفروشی هستند. زنگ یکی از خانه ها را می زنم و خانمی مسن بیرون می آید که خودم را معرفی می کنم و ایشان مرا به داخل حیاط خانه هدایت می کند. خانه ای بسیار قدیمی و فرسوده با کم ترین امکانات لازم برای یک زندگی معمولی. ایشان مادر خانواده ای است با 5 فرزند که سه دختر و دو پسر دارد و اهل زابل هستند. این مادر با بیماری سختی هم دست و پنجه نرم می کند و ضمناً همسرشان نیز چند سالی است فوت شدند!! درآمدشان از طریق کار دختران در خانه های مردم به دست می آید که برای تأمین هزینه های 6 نفر بسیار ناچیز است. برای اثبات فقر و بدبختی شان یخچال شان را که قدیمی و کهنه است نشان می دهد که به جز چند بطری آب و مقداری گوجه و خیار و یک قالب پنیر دیگر هیچ چیز ارزشمندی برای گذران زندگی شان در آن وجود ندارد!!! نه خبری از گوشت و مرغ است و نه میوه و نه سایر نیازمندی های یک خانوار!! نگاهی به اتاق شان می اندازم که موکتی کهنه و پاره کف آن را پوشانده با چند پشتی کهنه و تلویزیونی قدیمی!! این تمام دارایی شان است که اگر محاسبۀ سر انگشتی کنیم شاید بشود 20 میلیون تومان!!!
✳️پردۀ دوم: خزر شهر در بابلسر؛ به واسطۀ حضور و سکونت یکی از دوستان نزدیکم در ویلای دایی شان که فرزندان شان در آمریکا ساکن هستند بعد از عمری برای نخستین بار وارد این شهرک اشرافی و اعیانی می شوم که در واقع ورود به آن جا از آرزوی های دست نیافتنی بسیاری از ایرانیان است!!! در این شهرک که دو بخش خزرشهر شمالی و جنوبی دارد قمیت ویلاها از 50 میلیارد تومان تا 200 میلیارد تومان است با تمام امکانات لازم!! خودروهای مورد استفاده توسط مالکان این ویلاها تماماً خودروهای خارجی و روز دنیا با قیمت های چند میلیارد تومانی است!! ورود به این شهرک فقط با کارت شخصی مالکان یا اجازۀ یکی از آن ها امکان پذیر است!! محوطۀ این شهرک دارای طراحی های مدرن و پوشیده از فضاهای سبز و درختان و گل ها و گیاهان زینتی بسیار زیبا است. همچنین فضاهای ورزشی و تفریحی گوناگون مانند زمین تنیس، والیبال، فوتبال، مسیر دوچرخه سواری، پیاده روهای سرسبز و زیبا، کافی شاپ ها و رستوران های لوکس برای مالکین طراحی شده است!! برای مثال استفاده از هر میز کافی شاپ با انواع نوشیدنی ها تا مبلغ 5 میلیون تومان هزینه در بر دارد!!! ضمن این که هر یک از مالکین در ویلاهای شان دارای تمام امکانات لازم از استخر و سونا و جکوزی گرفته تا انواع لوزام بازی و سرگرمی و تفریح هستند!! اجارۀ هر ویلا در روزهای تعطیل مثلا عید نوروز شبی 50 میلیون تومان است!! از پسری که با موتور سیکلت چهارچرخ برند خاصی در حال تردد بود پرسیدم قیمت این موتور چند است؟گفت: چیزی نیست فقط 2 میلیارد تومان!!! راست می گفت برای اینان که ویلای مثلا 200 میلیارد تومانی و خودروی 20 میلیارد تومانی و زندگی فوق لاکچری دارند 2 میلیارد تومان پولی نیست!! فروشگاه شهرک انواع کالاها و نوشیدنی ها و اغذیه های خارجی را به فروش گذاشته که خرید یک سبد کوچک از کالاهای مورد اشاره ممکن است چیزی حدود 10 میلیون تومان برای خریدار آب بخورد!!! در این گشت و گذار چند ساعته در این شهرک چیزها دیدم که برایم بسیار عجیب و غیرقابل باور بود که نوشتن تمام آنها در این جا امکان پذیر نیست!! خلاصه زندگی فوق لاکچری ای در این جا به نمایش گذاشته می شود که در مقایسه با نمونه ای که از فقرای جنوب شهر سمنان بیان کردم شکاف طبقاتی عظیمی را نشان می دهد!! آن فقیر تمام دارایی اَش 20 میلیون تومان هم نمی شود و این مولتی میلیاردر دارایی های اَش سر به فلک می زند!! آن فقیر نمی داند چگونه شکم خالی فرزندان خود را سیر کند و این مولتی میلیاردر از زیادی پول و ثروت و از سرِ شکم سیری نمی داند از کدام یک از فرصت ها و امکانات فراوان تفریحی ای که در اختیار دارد استفاده کند!! قصّۀ بسیار دردناک و تلخی است!!!
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
☸️نقد شکاف طبقاتی موجود در جامعه نقد سیاست ها و عملکردهای نادرست مراکز سیاستگذاری و برنامه ریزی است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پس از نگارش مقالۀ "گزارشی میدانی از شکاف طبقاتی در ایران در دو پرده" که طی آن دو مثال عینی و واقعی از دو منطقۀ ایران آوردم یکی از دوستان مورد اعتمادم به من اطلاع دادند که برخی مالکین شهرک خزرشهر مرا مورد نقد و در مواردی مورد شماتت قرار دادند که چرا از خزر شهر مثال و نمونه آوردم؟!! در پاسخ و برای روشن شدن مسأله ارائۀ چند نکتۀ مهم زیر ضرورت دارد:
1.نقد وضعیت وخیم شکاف طبقاتی موجود در جامعه در حقیقت نقد سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و عملکردهای نادرست دولت و حتی حاکمیت در زمینه های مختلف است که زمینه ساز بروز چنین وضعیتی اسف باری در جامعه شده است به گونه ای که چنین شکاف طبقاتی وحشتناک و باور نکردنی ای در جامعه بروز و ظهور نموده است!! آن دو نمونه ای که آوردم فقط برای درک و دریافت دقیق تر مشکل و مسأله بود و این در حالی است که نمونه های فراوان دیگری در سطح کشور وجود دارد.برای مثال کاخ های عجیب و غریبی که طی سال های گذشته در منطقۀ لواسان تهران توسط عده ای با پول های بادآورده ساخته شده است نیز نشان دهندۀ شکاف طبقاتی هولناک است!! یا کاخ هایی که در مناطقی چون نیاوران، الهیه، فرشته، زعفرانیه و سایر مناطق مشابه تهران ساخته شده است که قیمت های غیر قابل باور 500 میلیارد تومانی دارند همگی نشانه های آشکار از شکاف طبقاتی رو به افزایش در کشور دارد!!
2.در نوشتۀ مورد اشاره هرگز نویسنده نخواسته است بگوید که مالکین خزرشهر با پول های حاصل از رانت و اختلاس صاحب چنین ثروتی شده اند که البته ممکن است مواردی هم وجود داشته باشد، بلکه سخن از وجود شکاف طبقاتی گسترده و عمیق در بین شهروندان جامعه است!! اما یک پرسش اساسی می ماند و آن این است که:چگونه در شرایط تحریم و رکود اقتصادی که میلیون ها نفر از شهروندان همین آب و خاک با دشواری های روزافزون روزگار خود را سپری می کنند عده ای اندک به چنین ثروت های افسانه ای دست می یابند؟!! در این جا هرگز روی سخن با کارآفرینان و مالکان کارخانه و کارگاه و سرمایه ای نیست که با دسترنج خود چنین ثروتی به دست آورده اند و از قضا با راه اندازی کسب و کار اقتصادی سبب به کار گیری نیروی کار می شوند و بیکاران جامعه را به نان و نوایی می رسانند!! اینان اگر در کاخ های پر زرق و برق زندگی کنند و زندگی لاکچری هم داشته باشند می گویم نوش جان شان چرا که از هیچ رانت و اختلاسی چنین ثروتی نیندوخته اند بلکه حاصل زحمات خودشان بوده است!! اما و هزار اما آنان که احیاناً در این آشفته بازار اقتصادی با رانت و اختلاس ثروت های باد آوردۀ خود را به رخ دیگران می کشند به هیچ وجه حق چنین کاری را ندارند و این عین بی عدالتی و بی اخلاقی است!!
3.فراوان دیده ایم و شنیده ایم که عده ای اندک با نزدیک شدن به مراکز قدرت و ثروت شوربختانه ثروت های افسانه ای جمع کرده و به زندگی فوق لاکچری نیز دست یافته اند که سخن اصلی این نوشته و نوشتۀ پیشین با این جماعت است!! و نیک می دانیم که تمام این ها محصول ساختاری معیوب و بیمار است که این گونه عده ای اندک می توانند فرصت های جمع آوری ثروت های افسانه ای را پیدا کنند و عده ای کثیر از شهروندان هیچ فرصتی برای برخورداری از یک زندگی معمولی را هم نداشته باشند!! شاه بیت سخن این جاست که چرا باید چنین ساختاری اصلاح نشود تا دیگر شاهد بروز شکاف طبقاتی دردناک در جامعه نباشیم!! این دیگر چندان به مالکان خزرشهر و دیگر مالکان کاخ های افسانه ای در لواسان و سایر مناطق کشور چندان مربوط نمی شود بلکه به سیاستگذاری ها و ساختارهاای فسادزایی بر می گردد که چنین وضعیت هولناک و زجرآوری را ایجاد کرده است!!
4.نکتۀ پایانی هم این است که مالکان ویلاها و کاخ های آن چنانی به لحاظ اخلاقی ضرورت دارد توجه کنند که در شرایطی که میلیون ها نفر از هم وطنان شان در وضعیت دشوار زندگی می کنند و به حداقل های زندگی معمولی دسترسی ندارند بهتر است که فکری دیگر کنند و برای کاهش شکاف طبقاتی در جامعه گامی اساسی بردارند و مسئولیت انسانی و اخلاقی خویش را فراموش نکنند!! نیک می دانم که فقط با توصیه های اخلاقی هرگز نمی توان مسائل و مشکلات گوناگون کشور را حل نمود و شکاف طبقاتی را کاهش داد اما به هر حال هر انسانی وظیفه و مسئولیت اخلاقی و انسانی خود را دارد !! اگر مالکان خزرشهر به این نکته توجه می کردند چنین برآشفته نمی شدند و نویسنده را مورد شماتت قرار نمی داند. نویسنده وظیفۀ روشنگری و حق طلبی خود را دارد و تا آن جا که ممکن است واقعیت های موجود جامعه را می گوید و به تصور می کشد و نه برای خوشایند وبدآیند فردی یا گروهی خاص!!!
#نقد_سیاستها
#نقد_عملکردها
#نقد_ساختاری
#نقد_شکاف_طبقاتی
#بازگویی_واقعیتها
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پس از نگارش مقالۀ "گزارشی میدانی از شکاف طبقاتی در ایران در دو پرده" که طی آن دو مثال عینی و واقعی از دو منطقۀ ایران آوردم یکی از دوستان مورد اعتمادم به من اطلاع دادند که برخی مالکین شهرک خزرشهر مرا مورد نقد و در مواردی مورد شماتت قرار دادند که چرا از خزر شهر مثال و نمونه آوردم؟!! در پاسخ و برای روشن شدن مسأله ارائۀ چند نکتۀ مهم زیر ضرورت دارد:
1.نقد وضعیت وخیم شکاف طبقاتی موجود در جامعه در حقیقت نقد سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و عملکردهای نادرست دولت و حتی حاکمیت در زمینه های مختلف است که زمینه ساز بروز چنین وضعیتی اسف باری در جامعه شده است به گونه ای که چنین شکاف طبقاتی وحشتناک و باور نکردنی ای در جامعه بروز و ظهور نموده است!! آن دو نمونه ای که آوردم فقط برای درک و دریافت دقیق تر مشکل و مسأله بود و این در حالی است که نمونه های فراوان دیگری در سطح کشور وجود دارد.برای مثال کاخ های عجیب و غریبی که طی سال های گذشته در منطقۀ لواسان تهران توسط عده ای با پول های بادآورده ساخته شده است نیز نشان دهندۀ شکاف طبقاتی هولناک است!! یا کاخ هایی که در مناطقی چون نیاوران، الهیه، فرشته، زعفرانیه و سایر مناطق مشابه تهران ساخته شده است که قیمت های غیر قابل باور 500 میلیارد تومانی دارند همگی نشانه های آشکار از شکاف طبقاتی رو به افزایش در کشور دارد!!
2.در نوشتۀ مورد اشاره هرگز نویسنده نخواسته است بگوید که مالکین خزرشهر با پول های حاصل از رانت و اختلاس صاحب چنین ثروتی شده اند که البته ممکن است مواردی هم وجود داشته باشد، بلکه سخن از وجود شکاف طبقاتی گسترده و عمیق در بین شهروندان جامعه است!! اما یک پرسش اساسی می ماند و آن این است که:چگونه در شرایط تحریم و رکود اقتصادی که میلیون ها نفر از شهروندان همین آب و خاک با دشواری های روزافزون روزگار خود را سپری می کنند عده ای اندک به چنین ثروت های افسانه ای دست می یابند؟!! در این جا هرگز روی سخن با کارآفرینان و مالکان کارخانه و کارگاه و سرمایه ای نیست که با دسترنج خود چنین ثروتی به دست آورده اند و از قضا با راه اندازی کسب و کار اقتصادی سبب به کار گیری نیروی کار می شوند و بیکاران جامعه را به نان و نوایی می رسانند!! اینان اگر در کاخ های پر زرق و برق زندگی کنند و زندگی لاکچری هم داشته باشند می گویم نوش جان شان چرا که از هیچ رانت و اختلاسی چنین ثروتی نیندوخته اند بلکه حاصل زحمات خودشان بوده است!! اما و هزار اما آنان که احیاناً در این آشفته بازار اقتصادی با رانت و اختلاس ثروت های باد آوردۀ خود را به رخ دیگران می کشند به هیچ وجه حق چنین کاری را ندارند و این عین بی عدالتی و بی اخلاقی است!!
3.فراوان دیده ایم و شنیده ایم که عده ای اندک با نزدیک شدن به مراکز قدرت و ثروت شوربختانه ثروت های افسانه ای جمع کرده و به زندگی فوق لاکچری نیز دست یافته اند که سخن اصلی این نوشته و نوشتۀ پیشین با این جماعت است!! و نیک می دانیم که تمام این ها محصول ساختاری معیوب و بیمار است که این گونه عده ای اندک می توانند فرصت های جمع آوری ثروت های افسانه ای را پیدا کنند و عده ای کثیر از شهروندان هیچ فرصتی برای برخورداری از یک زندگی معمولی را هم نداشته باشند!! شاه بیت سخن این جاست که چرا باید چنین ساختاری اصلاح نشود تا دیگر شاهد بروز شکاف طبقاتی دردناک در جامعه نباشیم!! این دیگر چندان به مالکان خزرشهر و دیگر مالکان کاخ های افسانه ای در لواسان و سایر مناطق کشور چندان مربوط نمی شود بلکه به سیاستگذاری ها و ساختارهاای فسادزایی بر می گردد که چنین وضعیت هولناک و زجرآوری را ایجاد کرده است!!
4.نکتۀ پایانی هم این است که مالکان ویلاها و کاخ های آن چنانی به لحاظ اخلاقی ضرورت دارد توجه کنند که در شرایطی که میلیون ها نفر از هم وطنان شان در وضعیت دشوار زندگی می کنند و به حداقل های زندگی معمولی دسترسی ندارند بهتر است که فکری دیگر کنند و برای کاهش شکاف طبقاتی در جامعه گامی اساسی بردارند و مسئولیت انسانی و اخلاقی خویش را فراموش نکنند!! نیک می دانم که فقط با توصیه های اخلاقی هرگز نمی توان مسائل و مشکلات گوناگون کشور را حل نمود و شکاف طبقاتی را کاهش داد اما به هر حال هر انسانی وظیفه و مسئولیت اخلاقی و انسانی خود را دارد !! اگر مالکان خزرشهر به این نکته توجه می کردند چنین برآشفته نمی شدند و نویسنده را مورد شماتت قرار نمی داند. نویسنده وظیفۀ روشنگری و حق طلبی خود را دارد و تا آن جا که ممکن است واقعیت های موجود جامعه را می گوید و به تصور می کشد و نه برای خوشایند وبدآیند فردی یا گروهی خاص!!!
#نقد_سیاستها
#نقد_عملکردها
#نقد_ساختاری
#نقد_شکاف_طبقاتی
#بازگویی_واقعیتها
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
Forwarded from در جستجوی حقیقت (دکتر محمد باقر تاج الدین)
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
16 اردیبهشت سالروز درگذشت شاعر و عزلسرای نامی معاصر حسین منزوی است. به باور صاحبتظران، سروده های این شاعر بخشی از اعتبار غزل معاصر است. منزوی در اول مهر 1325 در زنجان به دنیا آمد و در 16 اردیبهشت 1383 در تهران، چشم از جهان فرو بست.
در ادامه یکی از سروده های ایشان را می خوانیم؛
دریا نبودم امّا طوفان سرشت من بود
گرداب خویش گشتن در سرنوشت من بود
چون موج در تلاطم ، در ورطه زنده بودن
هم سرنوشت من بود ، هم در سرشت من بود
تعلیق اگر چه سخت است ، اما گریختم من
از خویشتن که با خود برزخ بهشت من بود
تنها نه خود در افلاک ، بر خاک هم همیشه
ای میوه های ممنوع ، عصیان خورشت من بود
ناچار ساختم با هر دو که عقل و عشقم
چون پّر و پای طاووس ، زیبا و زشت من بود
جز سرنوشت محتوم ، در وی ندیدم . آری ،
در پیری و جوانی آیینه ، خشت من بود
#سعید_معدنی
#حسین_منزوی
#غزل
#شعر_پارسی
@Saeed_Maadani
در ادامه یکی از سروده های ایشان را می خوانیم؛
دریا نبودم امّا طوفان سرشت من بود
گرداب خویش گشتن در سرنوشت من بود
چون موج در تلاطم ، در ورطه زنده بودن
هم سرنوشت من بود ، هم در سرشت من بود
تعلیق اگر چه سخت است ، اما گریختم من
از خویشتن که با خود برزخ بهشت من بود
تنها نه خود در افلاک ، بر خاک هم همیشه
ای میوه های ممنوع ، عصیان خورشت من بود
ناچار ساختم با هر دو که عقل و عشقم
چون پّر و پای طاووس ، زیبا و زشت من بود
جز سرنوشت محتوم ، در وی ندیدم . آری ،
در پیری و جوانی آیینه ، خشت من بود
#سعید_معدنی
#حسین_منزوی
#غزل
#شعر_پارسی
@Saeed_Maadani
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
⭕️مردها فحاشی میکنند زنها را محروم میکنند. این خلاصه سیاستگذاری علیه زنان است.
خوب اگر جرات دارید مردان را محروم کنید.
@abdiabbas
خوب اگر جرات دارید مردان را محروم کنید.
@abdiabbas