Telegram Group Search
پیام تسلیت آیت‌الله حیدری به مناسبت فقدان ریاست محترم جمهور و جمعی از همراهان ایشان

📎 https://alhaydari.com/fa/2024/05/9855/
چرا دوم خرداد هنوز الهام‌بخش و خاطره‌انگیز است؟

🗣 یادداشتی از اروجعلی محمدی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت

🔹آقای خاتمی در سفر انتخاباتی خود به آذربایجان در تبریز به دوستانشان گفته بودند که ما هم نهایتا ۴ میلیون رای می‌آوریم و انتخابات رقابتی می شود و باقی قضایا.

🔹ولی شاید آقای خاتمی خود هم نمی‌دانست سخنانی که پژواک می‌دهد در روح و جان مردم چه می‌کند. خاتمی از حق دانستن مردم می‌گفت و مردم را ارباب حکومت خطاب می‌کرد و مشارکت مردم در حکمرانی و اداره سرنوشت خود را نه تکلیف بلکه حق آشکار آنان و مصرح قانون اساسی کشورشان می‌خواند آواز توسعه متوازن و همه جانبه و از توسعه سیاسی و جامعه مدنی و دمکراتیزاسیون سخن می‌گفت و آن را زیر بنای مدرنیزاسیون و نوسازی اقتصادی کشور می‌دانست.

🔹او حق انتقاد را چنان حرمت می‌گذاشت که شهروندان بتوانند بدون لکنت زبان با حاکمان سخن بگویند. او نه از حقوق اکثریت بلکه از حقوق اقلیت نیز دفاع می‌کرد و برای ثبات حکمرانی شایسته سالاری و گردش آزاد نخبگان را ترویج می‌کرد ولی شاه‌بیت سخن او دموکراسی در خانه و صلح با جهان بود که جهان را نیز به تکریم ایده‌اش واداشت. دوره خاتمی بهار مطبوعات و بهار احزاب و شوراها و بهار اقتصاد نیز بود.

🔹هرچند خاتمی وعده اقتصادی زیادی نداده بود ولی حاصل توسعه سیاسی و تنش‌زدایی او توسعه‌ای متوازن و اقتصادی مولد و پویا را رقم زد.

🔹شادروان مهندس عزت‌الله سحابی روزی در تمجید اقتصاد خاتمی به من گفت اقتصاد خاتمی بعد از مشروطیت بی‌نظیر است و از اقتصاد دکتر محمد مصدق نیز بالاتر است. در دوره خاتمی علیرغم نفت ۷ دلاری اقتصاد ایران سالانه بیش از ۵% رشد کرد و برای اولین بار متوسط سرمایه‌گذاری ثابت سالانه به ۲۷/۵% تولید ناخالص ملی کشور رسید که این رقم در سال پایانی دولت او به ۲۹/۵ % افزایش یافت.

🔹خاتمی ۳۳ میلیارد دلار از بدهی‌های خارجی دولت هاشمی را هم پرداخت کرد و صندوق ذخیره ارزی را بنیان نهاد که در سال پایانی دولت او بیش از ۱۵ میلیارد دلار موجودی داشت. تورم در پایان دولت او به ۹/۵ % رسید و تک رقمی شد. بهره بانکی با ۲۴% در آغاز دولت او به ۱۴/۵ % در سال‌های پایانی کاهش یافت و بیکاری ۱۱% شد. او راه سرمایه جهانی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور و راه برای ورود به اقتصاد ایران را هموار کرد و توانست بیش از یکصد هزار پروژه عمرانی و صنعتی را تکمیل کند و به نوسازی صنعت ایران بپردازد که پارس جنوبی با یازده فاز آن نماد این سرمایه گذاری‌ها محسوب می‌شود.

🔹در دولت خاتمی اقتصاد نفتی و وابستگی به دلارهای نفتی با اعمال انضباطی شدید مالی روز بروز رنگ باخت، بطوریکه هزینه یک درصد رشد اقتصادی با ۳/۶ میلیارد سرمایه‌گذاری حاصل شد. او برنامه سوم را بشکل موفقیت‌آمیزی اجرا کرد و برنامه چهارم را نیز با ۱۶/۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری سالانه و با رشد اقتصادی ۸% در سال تنظیم کرد.

🔹شاهکار برنامه ریزی اقتصادی او تنطیم برنامه سند چشم‌انداز بیست ساله بود که بدست استراتژیست سازمان برنامه و بودجه او دکتر ستاریفر تنظیم شد و به تایید همه ارکان نظام رسید و مطابق این سند قرار بود ایران از طریق تعامل موثر و سازنده با جهان به رشد اقتصادی ۸% سالانه دست یابد و در سال ۱۴۰۴ در منطقه در هفت شاخص به رتبه اول منطقه‌ای نایل آید برنامه‌ای که بعد از خاتمی به همراه برنامه چهارم عقیم و بلا اجرا شد.

🔹بی‌تردید می‌توان گفت اگر اقتصاد ایران بعد از پایان دولت خاتمی نیز با همان آهنگ دولت خاتمی حرکت می‌کرد ایران امروز جوان بیکار نداشت و GDP ایران دو برابر امروز یعنی بالاتر از ترکیه و مالزی قرار داشت و سکه طلا ۳۰۰ هزار تومان و دلار ۱۵۰۰ تومان بود و قدرت خرید هر ایرانی حداقل سه برابر امروز بود و بدین ترتیب جمهوری اسلامی با دلسوزی و کارآمدی فرزندان اصیل خود با اقتصادی مولد و پویا با صادرات کالاهایی روزآمد مروج نام ایران بودند.

🔹او پاکدستی و کارآمدی و دلسوزی را در دولت خود نهادینه کرد و این دلسوزی امروز بیش از هر اکسیری نیاز ایران و نظام جمهوری اسلامی است تا در این کید زمانه و پررویی دشمنان گره از کار ملت گشاید.

🔹آقای خاتمی ثابت کرده که برای منافع ملی ایران و سربلندی نظام هیچ مضایقه‌ای ندارد، سرمایه‌ گرانسنگی که می‌تواند دگربار با ایده‌هایش سرمایه ایران و نظام
سید محمد خاتمی:وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعا زمینه‌ای هم برای شرکت در انتخابات نمی‌بینید

🗣️سید محمد خاتمی در دیدار با اعضاء شورای مرکزی حزب مردم سالاری گفت:

🔹در اینکه قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد حرفی نیست. گذشت زمان بطور طبیعی و تغییر شرایط و اقتضائات و نسل ها، اینرا ایجاب می کند. طبیعی است که هر پدیده بشری اگر می خواهد مفید و کارساز باشد باید ظرفیت نو شدن را داشته باشد و قانون اساسی هم از این امر مستثنی نیست. البته اینکه چگونه و در چه زمان بستگی دارد به دید و نیز تلقی‌ای که مردم بخصوص صاحب نظران دارند.

🔹آنچه من رسماً هم سالها پیش به بزرگان گوشزد کرده ام اینکه قانون اساسی قطعاً نیاز به اصلاح دارد ولی باید شرایطی باشد که بنام اصلاح، اصول و موازین خوب و قابل قبول آنهم به نفع یک بینش و جریان حذف شود. در شرایط فعلی پیشنهاد من این است که انحرافهائی که در مسیر جامعه و حکمرانی و با توجه به آرمانهای انقلاب و تلقی ویژه ای که مردم بخصوص اهل نظر از جمهوری اسلامی بودن نظام داشتند پیش آمده است و کم رنگ شدن حیثیت جمهوریت نظام و میداندار شدن نوعی تلقی از اسلام در عرصه حیات اجتماعی که صد در صد با مسلم ترین موازین جمهوریت اگر نگوئیم تضاد دارد لااقل ناسازگار است، تقویت جنبه جمهوریت نظام حتی با همین قانون اساسی اولویت دارد و راهکار آنرا هم بیان کرده ام که البته مورد توجه قرار نگرفته است و بر اساس آن بیانیه 15 ماده ای صادر شده است.

🔹 ولی هرچه باشد هیچ اشکالی ندارد که صاحبنظران عرصه سیاسی و حقوقی و علمی در فضائی آرام بررسی های خود را بعمل آورند. و اینکه چه اشکالاتی در قانون اساسی هست و چه روند ها و روال هائی (که حتی خلاف همین قانون اساسی هست) وجود داشته است و چه پیشنهادها و روش های علمی و منطقی برای اصلاح هست از جمله کار احزاب و گروهها است. ولی اینکه قانون اساسی چه زمان و چگونه می تواند با توافق ملت اصلاح شود مسأله دیگری است.

🔹در مورد تشکیلات : او ًلا این مسأله به خود جبهه و دوستان دست اندکار برمی گردد ولی راه طی شده ای که به جبهه رسیده است نباید فراموش شود. بنظرم عواملی که این مسیر را ایجاب کرد همچنان موجود است و نمی توان از آن بازگشت.

🔹جبهه هنگامی به وجود می آید که احزاب و تشکل ها به تنهایی کارآیی و جایگاه خود را ندارند و وقتی جبهه تشکیل می شود شرط اول پای بندی اعضاء به مقتضیات فعالیت جبهه ای و تصمیمات و راه کارهائی است که معین می کند. و اینکه افراد حقیقی هم در آن حضور دارند، چون که بخش تحول خواه و در واقع اصلاح جویان جامعه بزرگتر از احزاب و گروهها است. چرا نباید صاحب نظران و کسانی که می توانند آن بخش هایی را که بهرحال عضو رسمی احزاب نیستند نمایندگی کنند حضور و مشارکت داشته باشند؟

🔹جبهه می تواند در دوران بی وفائی به احزاب و ضعف کارآمدی آنها، زمینه را برای حضور موثر احزاب در جامعه و در واقع تقویت جامعه مدنی کمک کند. و اما در مورد برنامه انتخابات اولاً چرا از من می پرسید. ثانیا بنظرم برنامه دارند و من هم معتقدم زودتر باید تکلیف را مشخص کنند. و اما آنچه به من مربوط است اینکه انتخابات مهم است ولی اگر انتخابات از معنی تهی شود باید کوشید که ابتدا معنی آن به آن برگردد اهمیت صندوق اینست که بیان کننده رأی و نظر مردم است نه یک گروه و اگر از جایگاه خود خارج شد باید کوشید آنرا به جایگاه خود برمی گرداند.

🔹در مورد انتخابات پیشین گفتم اگر مطالبی که رهبری در باب انتخابات گفتند که همه جریانها باید نامزد خود را داشته باشند و نیز این مطلب که عدم احراز صلاحیت معنی ندارد. با صلاحیت احراز می شود یا نمی شود همین هم اگر زودتر گفته شده بود و عملا هم زمینه اجرای آن فراهم می آمد جریانها می توانستند و می بایست فعالانه در انتخابات شرکت کنند. ولی وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعا زمینه ای هم برای شرکت نمی بینید.

🔹البته شرایط یک انتخابات خوب و استانداردهای آن خیلی بیش از اینها است که باید همه بکوشند به سوی آن بروند ولی می توان حداقلهایی را مشخص کرد که شرکت در انتخابات را موجه کند.

🔹اما اینکه مردم می آیند یا نه، باید بررسی کنیم که چرا مشارکت های بالای ۵٠٪‏ و ٧٠٪‏ و ٨٠ درصدی به این وضع ناگوار رسیده است و اگر شرط، رضایت مردم باشد این در درجه اول نظام حکمرانی است که باید آنرا تامین کند.

#امتداد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔶 بررسی کتاب «پرسش‌های ایمان»، تألیف پیتر برگر به مناسبت رونمایی از آن در شهر کتاب فرهنگان پاسداران
مصطفی ملکیان 1 خرداد 1403
🔹کانال سخنرانی‌ها، درس گفتارها و گفت‌و‌گوها

https://www.tg-me.com/dineaqlani
گفت و گوی رونمایی از کتاب پرسش های ایمان پیتر برگر مصطفی ملکیان…
🔶پرسش‌های نیازمند پاسخ در پروژۀ روشنفکری دینی
مصطفی ملکیان 1 خرداد 1403

🔸پروژۀ روشنفکری دینی عبارت از جمع میان دین و مدرنیته است. موفقیت این پروژه در گرو آن است که روشنفکران دینی ده گزارۀ ذیل را با استدلال عقلی ثابت کنند؛ چرا که قوام روشنفکری دینی به عقلانیت است و قوام عقلانیت به استدلال‌گری است. به موجب آن، روشنفکران دینی باید پاسخ دهند که گزاره‌های ذیل را چگونه اثبات می‌کنند:
▪️1. بزرگترین مشکل بشر جمع میان دین(قرآن) و مدرنیته است.
▪️2. بشر به دین نیاز دارد.
▪️3. بشر به دین اسلام نیاز دارد.
▪️4. به پیامبر اسلام(ص) وحی می‌شده است.
▪️5. پیامبر اسلام(ص) در تلقی و حفظ و ابلاغ وحی خطا نکرده است.
▪️6. قرآن همان وحی است.
▪️7. [آیات قرآن سازگاری درونی دارند.]
▪️8. [آیات قرآن سازگاری بیرونی دارند.]
▪️9. [مراد واقعی آیات قرآن قابل فهم بشر است.]
▪️10. قرآن بهترین راه حل را برای مشکلات بشر دارد.

https://www.tg-me.com/dineaqlani
Forwarded from عکس نگار
خرمشهر، به خلاف آنچه حکومت دینی تلقین و تبلیغ کرده است، یک حماسه‌ی تماماً بشری و زمینی بود نه الهی و ربّانی؛ حماسه‌ی انسان بود و خاک، حماسه‌ی آدم بود و میهن، ناسوت و زمین - نه حماسه‌ی خدا و آسمان، نه حماسه‌ی مذهب و شریعت. گرچه بسیاری از سربازان و فرماندهان، مردانی دینی بودند و چه بسا نیّات مذهبی در اولویّت‌شان بود، امّا آنچه در این حرکت بود، انسان بود و خاک. خرمشهر را آدم‌ها - آدم‌های گوشت و خون‌دار، آدم‌های جان‌دار - آزاد کردند، نه خدایان و فرشتگان، نه قدیسان و انبیاء. و خرمشهر، شهر زمین است نه شهر آسمان، خاک ایران است نه خاک شریعت. در حماسه‌ی بشری و زمینیِ آزادسازی خرمشهر، انسان بود که رخ نمود، اوّل و آخر انسان بود، وسط و میانه انسان بود، افق و کرانه هم انسان بود؛ انسان با تمام انسانیّت‌اش، با عقل و شعوراش، با حسّ و وجدان‌اش، با عاطفه و انفعال‌اش، با لذّت و اَلَم‌اش، با خوشی و رنج‌اش، با آرزو و امیداش، با خطا و اشتباه‌اش، با هر آنچه انسانی است، و خاکی است، و زمینی است. در خرمشهر، خدایی هم اگر بود، در همان ذهن و ضمیر انسان نشسته بود. خرمشهر، آرمان آزادی میهن بود، آرمان صیانت از وطن بود، آرمان دفاع از کشور بود، چونان آرمانی طبیعی و بشری، همچو حسّ فرزند به مادر و پدر. خرمشهر، هرچه داشت و هرچه دارد، از آدم‌هایی است که در کنار هم، با یکدیگر، وطن را معنا کردند و وطن را ساختند. /رضا زمان
یاد باد❤️❤️❤️
لحظه‌ای درنگ برای تنفس
امروز در مکتوبات قدیمی خود به نوشته‌ای درباره‌ی شهید رحمان دادمان و خاطره‌ای از او برخوردم که با این روز تناسب دارد. فکر کردم بازنشر آن شاید خالی از لطف نباشد.
سوم خرداد سال 61 بود. از زمان اعلام خبر آزادی خرمشهر ساعتی بیش‌تر نمی‌گذشت. در خیابان کریم‌خان از شدت شلوغی جای سوزن انداختن نبود. ماشین‌ها که در ترافیک فشرده متوقف بودند، چراغ‌های خود را روشن کرده و بوق می‌زدند. روی پل کریم‌خان چشمم به رحمان افتاد، با یک موتور گازی از سمت مقابل می‌آمد. چراغ موتور خود را روشن کرده بود و از شدت شعف و خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید. سرم را از شیشه ماشین بیرون آوردم و صدایش کردم، به سمت من برگشت، چهره‌اش چنان گشاده و لبخند کودکانه‌اش چنان مسحور کننده بود که مخاطب از خود بی خود می‌شد و سوار بر موج احساس او و انرژی مثبتی که پخش می‌کرد، به پرواز درمی‌آمد. پس از خوش و بش مختصر و تبریک آزادی خرمشهر بوق‌زنان، و در حالی‌که با نگاه بدرقه‌اش می‌کردم، در لابه‌لای ماشین‌ها گم شد.
نمي‌دانم در رحمان چه رمزي نهفته است که هرگاه به ياد او مي‌افتم، احساس شور و نشاط و اميد مي‌کنم. يادش نيز حركت مي‌آفريند. خاطرات تلخ و شيرين زيادي از او در ذهن دارم، ولي گويا حافظه، به عمد در مقابل يادآوري خاطرات تلخ مقاومت مي‌كند. در دوران حيات رحمان، كسي از او شكايت، نااميدي، انفعال، بريدن و خستگي به ياد ندارد. بعيد است كسي، ولو براي مدت كوتاهي، با او محشور بوده باشد، و از او انرژي مثبت نگرفته باشد، و تصويري از آن چهره گشاده، اميدوار، خندان و جذاب در ذهنش نقش نبسته باشد. اين تأثيرات پس از درگذشت او نيز استمرار پيدا كرده است. من دوستان بزرگ زيادي را از دست داده‌ام، و اكنون نيز هرگاه به ياد آن‌ها مي‌افتم احساس غم، حسرت و تنهايي سراپایم را فرامي‌گیرد، ولي رحمان از جنس ديگري است، ياد رحمان نه با حسرت، كه با اميد همراه است. خاطرات، هميشه گذشته را، خوب يا بد، بازنمايي مي‌كنند، و انسان را به گذشته برده و براي مدتي، هرچند كوتاه، در آن‌جا حبس مي‌كنند. متحيرم كه در رحمان چه رازي نهفته است، كه خاطره‌اش ذهن و انديشه را به آينده معطوف مي‌كند، و به تلاش و حركت، و پرهيز از توقف و بطالت وا مي‌دارد.
و زمانه‌ی امروز ما چقدر به مردی از جنس رحمان نیازمند است. كاش همه‌ی عصرها اين شانس را داشتند، كه يك رحمان داشته باشند. خدایاری
🔶 تقریرهای مختلف از روشنفکری دینی
🔸در حاشیۀ بیان جدید آقای ملکیان در زمینۀ عدم موفقیت پروژۀ روشنفکری دینی
جعفر نکونام 4 خرداد 1403

▫️من پیش‌تر در یادداشتی با عنوان «روشنفکری دینی داریم تا روشنفکری دینی» در نقد نظر آقای ملکیان مبنی بر عدم موفقیت پروژۀ روشنفکری دینی سخن گفتم و در آن یادداشت یک تقریری از روشنفکری دینی به دست دادم که پروژۀ روشنفکری دینی را قابل دفاع معرفی می‌کرد.
▫️من اینک می‌خواهم سه تقریر متمایز از روشنفکری دینی را به دست بدهم و بگویم که در عین حالی که دو تا از تقریرها پارادکسیکال و بدون موفقیت‌اند، اما تقریر سومی هم هست که طبق آن، روشنفکری دینی همساز و قرین موفقیت دانسته می‌شود.

1️⃣ روشنفکری دینی به معنای پذیرش مدرنیته در محدودۀ دین تاریخی
🔸شاید بتوان گفت که کهن‌ترین تقریر از روشنفکری دینی که به منصۀ ظهور رسید، این بود که ما مدرنیته را تا جایی قبول کنیم که با دین تاریخی در تعارض نباشد.
🔸برای مثال، اگر مدرنیته آورده‌‌هایی مثل بیمه و بانکداری و نظایر آن دارد که با آموزه‌های دینی در تعارض نیست، پذیرفته شود و بسان گذشته گفته نشود که هر آوردۀ جدیدی در دین بدعت است و حرام؛ بلکه گفته شود، بدعت آن آورده‌ای است که جای یک سنت دینی را بگیرد؛ مثل این که انتخابات جای بیعت و تجمیع قوا جای تفکیک قوا را بگیرد.
🔸طبق این تقریر از روشنفکری دینی طالبان و داعش نیز در زمرۀ روشنفکران دینی به شمار خواهند آمد؛ چون آنان از آخرین دستاوردهای علمی و فنی بشر تا جایی که با آموزه‌های دین تاریخی در تعارض نباشد، بهره‌برداری می‌کنند؛ اما وقتی به آموزه‌هایی می‌رسند که با آموزه های دینی در تعارض‌اند، با آنها مخالفت می‌کنند؛ مثل این که با آزادی تحصیل زنان یا دموکراسی و انتخابات آزاد مخالفت می‌کنند؛ اما دستاوردهای پزشکی و مهندسی و مانند آنها را از مدرنیته اخذ می‌کنند و مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند.

2️⃣ روشنفکری دینی به معنای عبور از دین تاریخی در موارد اجتناب‌ناپذیر
🔸تقریر نوتر از روشنفکری دینی این است که به هنگام جنگ میان دین تاریخی و مدرنیته تنها در مواردی دین تاریخی به عقب‌نشینی دست بزند که دیگر به هیچ وجه امکان پایبندی به دین تاریخی وجود نداشته باشد؛ مثل این که دیگر امروزه به هیچ وجه پذیرفته نیست که زمین مرکز عالم یا زمین مرکز منظومۀ شمسی باشد و یا دیگر امروزه به هیچ وجه جهاد ابتدایی و برده‌داری مورد پذیرش مردم جهان و حتی قاطبۀ مسلمانان نیست؛ اما در مواردی که امکان پایبندی به آنها ولو در یک کشوری مثل ایران وجود داشته باشد، همچنان بر آنها پایبند باشند.
🔸برای مثال، امروزه علیرغم این که حجاب در سراسر جهان اختیاری است، اما ولو با زور و تهدید و ضرب و جرح و زندان در کشوری مثل ایران حجاب اجباری است یا در عین حالی که آخرین دستاوردهای بشری نشان داده است که چیزی به نام آسمان هفت طبقه وجود ندارد، اما همچنان با توجیهات و تأویلاتی بر هفت طبقه بودن آسمان اصرار می‌شود.
🔸ظاهراً نقد آقای ملکیان نسبت به پروژۀ روشنفکری دینی ناظر به این تقریر از روشنفکری دینی است. گویا ایشان می‌گوید که هرچه از گذشته فاصله گرفته شود و مدرنیته از رشد و اقتدار بیش‌تری برخوردار گردد، روشنفکران دینی بیش‌تر ناگزیر خواهند شد که از دین تاریخی به نفع مدرنیته عقب‌نشینی کنند؛ یعنی همچنان که برای مثال، آموزۀ زمین‌مرکزی یا حکم ضروری جهاد ابتدایی و سنت ریشه‌دار برده‌داری را به ضرب و زور مدرنیته نظراً یا عملاً منسوخ کردند، دیگر آموزه‌های دین تاریخی را نیز که در تعارض با مدرنیته قرار بگیرند، منسوخ خواهند کرد. البته این سخن حقی است.

3️⃣ روشنفکری دینی به معنای عبور از دین تاریخی در تمام موارد متعارض با مدرنیته
🔸تصور می‌رود، آقای ملکیان با این تقریر از روشنفکری دینی مخالفت نداشته باشد که بقای بر دین تاریخی تا جایی باشد که دین تاریخی با آخرین دانش‌ها و تجربیات بشری هیچ‌گونه تعارضی نداشته باشد؛ چون او اگرچه اعتقاد دینی به خدای متشخص انسانوار و انگارۀ آخرالزمان را انکار می‌کند، اما در عین حال، ایمان فلسفی به خدا و حیات پس از مرگ و تعبد به مناسک را تا جایی که کارکرد مثبتی داشته باشند، معقول می‌شمارد.
🔸طبق این تقریر از روشنفکری دینی جمع میان دین تاریخی و مدرنیته قابل دفاع عقلانی خواهد بود. به موجب این تقریر هرگز تعبیر «روشنفکری دینی» پاراکسیکال نخواهد بود؛ چون در این تقریر، این عقل مدرن است که حکومت مطلقه بر دین تاریخی دارد و دین تاریخی را تا جایی می‌پذیرد که با مدرنیته تعارض نداشته باشد؛ به همین رو، روشنفکر دینی کسی است که به دین تاریخی تا جایی که با مدرنیته در تعارض نباشد، پایبندی دارد.

https://www.tg-me.com/dineaqlani
📗 توسعه و ترقی ایران از گذار به دموکراسی می‌گذرد

✍️ سید علی محمودی

نگرش به دموکراسي مي‌تواند از دو منظر انجام‌پذيرد. يکي نقد دموکراسي، به معني نقد فلسفه، ساختارها، روش‌ها و سازوکارهاي دموکراسي، با هدف کاستن از ناسازگاري‌ها، ضعف‌ها و نقصان‌ها، و افزودن به ظرفيت‌ها، قوت‌ها و کارآيي‌هاي آن. دو ديگر، مغلطة دموکراسي، با اين مقصود که فرهنگ و نظام دموکراتيک با استفاده از روش‌هاي غيرمنطقي، جوسازي و شست‌وشوي مغزي، تحريف شود و آماج تيرهاي زهرآگي‍ﻦ مغالطه قرار گيرد و کم‌کم به عنوان يک دشنام، با نام «کلمة قبيحۀ دموکراسي» به منطقة ممنوعه فروغلطانده شود.

هنوز خاطرۀ شرم‌آور و توهین‌آمیز ترور شخصيت آزادي با عنوان «کلمة قبيحه آزادي» در مکتوب ملاعلی کنی خطاب به ناصرالدين شاه قاجار، از ذهن و ضمير مردم ايران زدوده نشده است. درواقع، گرانيگاه نقد دموکراسيْ آزادي است، در حالي‌که خاستگاه مغلطة دموکراسي، چيزي جز استبداد و خودکامگي نتواند بود. آشکار است که دموکراسي بديلي جز استبداد ندارد. آنان که دانايي، توانايي و شجاعت روي‌آوردن به دموکراسي را ندارند، لاجرم به هاويه و سياه‌چالة استبداد و خودکامگي سقوط مي‌کنند و نباید تیره‌روزی خود را به تقدیر و دست‌های نامرئی منتسب کنند.

در اين‌جا لازم است به موضوعي بنيادين و بسيار مهم به اشاره تأکيد بگذارم و آن اين است که دموکراسي را بايد آموخت و سپس در مناسبات انساني، از خانواده و مدرسه گرفته تا دانشگاه و کارخانه، و از حزب و نهاد مدني گرفته تا ساختارهاي حکومتي، در عمل به کار گرفت. برخورداري از دانش دموکراسي امري لازم است، اما به هيچ‌وجه کافي نيست. مي‌بايد روابط دموکراتيک ميان شهروندان را به فرهنگ عمومي تبديل کرد و به تدريج به شکل مهارت درآورد. تمرين دموکراسي با دانش متوسط، بسيار کارآمدتر و کارسازتر است، تا اين که عمري نظريه‌هاي دموکراسي را فراگيريم و تدريس و ترويج کنيم، اما در عمل، راه استبدادي و روش پدرسالاري را تداوم بخشيم.

مردم ايران، امروز بيش از هر زمان ديگر، به آموختن و تمرين دموکراسي در مناسبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي نياز دارند، تا فرهنگ دموکراسي آرام آرام در اين سرزمين نهادينه شود. از یادنبریم که توسعه و ترقی ایران از گذار به فرهنگ، ادب و مناسبات مبتنی بر دموکراسی می‌گذرد. نمی‌توان راه ‌و رسم استبدادی را ادامه داد و در عین حال خواهان قرارداد اجتماعی، حاکمیت ملی، حکومت قانون، رعایت حقوق بشر، صلح و زیست آبرومند انسانی بود.

دموکراسی با حرف و شعار شکل نمی‌گیرد. دموکراسی از خانه‌های شهروندان، از محله‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها شروع می‌شود. شهروندان در این فضاها می‌باید برپایۀ روابط انسانی، دوستانه و اخلاقی به هم‌کنشی و همکاری روی‌آورند و به یکدیگر احترام بگذارند. اگر عقلانیت بشری حکم می‌کند که نظام دموکراتیک را برپاسازیم، معقولیت انسانی نیز حکم می‌کند که با همنوعان خویش به مدارا، شکیبایی، گذشت، صداقت و رفاقت رفتار کنیم. هیچ‌گاه نباید آنچه را برخود نمی‌پسندیم در همان موقعیت بر دیگران روا داریم و آنچه را برخود می‌پسندیم در همان موقعیت از دیگران دریغ کنیم. این «قاعدۀ زَّرین» (Golden Rule) که در درازنای تاریخ پیشینه ای چند هزار ساله دارد، از کلیدهای اصلی گشودن زیست‌جهان ما به سوی آزادی، برابری و دموکراسی است.

سید علی محمودی در فضای مجازی:
     وب‌سایت | تلگرام | فیس‌بوک

🆔@Drmahmoudi7
کندوکاوي در مسئله‌ي حجاب

✍️:علی طهماسبی


🔸اگر قرار باشد در مورد روشن شدنِ مسئله لباس و پوشش زنان به روايت، سنت، و مستندات رايج فقهي بسنده كنيم، اين مسئله هيچ‌گاه براي امثال من كه فقيه نيستيم روشن نخواهد شد مگر آنكه اول ميان متنِ سنت و متن قرآن تفاوت قايل شويم و به‌جاي استناد به روايات و استناد به نظريه‌هاي فقهي، به خود متنِ قرآن مراجعه كنيم. طرح اين سخن به‌معناي رد يا قبول آراء فقهاي دوران گذشته يا اكنون در باره حجاب نيست بلكه به‌اين معنا است كه فكر مي‌كنم امروز طبقه فرهنگيِ ميانه‌اي پديد آمده است كه مي‌خواهد جداي از فتاوا، و جداي از مسئله‌ي تقليد، خودش هم معناي حرمت‌ها را بفهمد؛ بنا براين آنچه مي‌نويسم، نه به عنوان حكمي فقهي، بلكه به عنوان كند و كاوِ پژوهشگري است كه سال‌ها با متن قرآن سر و كار داشته و دارد.

1️⃣ شايد فقيهانِ هر دوره‌اي براي سامان‌دهيِ روزگار خود و متناسب با شرايط فرهنگي، اجتماعي و سياسيِ همان روزگار استنباط خود را از مسئله‌ي حجاب بيان كرده و مي کنند اما به‌نظر مي‌رسد كه نقطه کانوني در شکل گيري مضامين فقهي دوراني بوده است که با روزگار صدر اسلام فاصله‌اي جدي و تفاوتي بنيادي داشته است. اكثرمضامين فقهي و حقوقيِ ما و همچنين آنچه به عنوان فرهنگ اسلامي مي‌شناسيم در دوران امپراطوري عباسيان شكل گرفته است كه ساختار اجتماعي، سياسي، فرهنگي، و اقتصادي اين دوره با روزگار بعثت كه هنوز دولتي تشكيل نشده بود، بسيار متفاوت است. زيرا به‌نظر مي‌رسد كه مكه و مدينه در آن روزگار بعثت، حتي از روستاهاي امروزي هم شايد جمعيت كمتري داشته است و چندان جامعه‌ي گسترده و پيچيده‌اي نبوده است كه براي اداره‌ي آن حتي نياز به نهاد‌هاي حكومتي داشته باشد. در اين مورد، نكته قابل تامل اين است كه به جز متن قرآن، هيچ اثر مكتوب و مستندي كه تدوين آن به پيش از دوره بني‌عباس مربوط باشد در دست نداريم. از اين جهت مي‌توان احتمال داد كه همه‌ي متونِ فقهي، فلسفي، كلامي، عرفاني و... بيشتر متناسب با ساختارِ امپراطوري اسلامي شكل گرفته است و نه آنچه قبلا در حجاز و در زمان پيامبر به عنوان اسلام مطرح شده است.

2️⃣ متنِ قرآن را نيز نمي‌توان به‌درستي فهميد مگر با شناخت معيارهاي زبانيِ همان روزگار بعثت در حجاز، كه البته اين نيز كار چندان آساني نيست زيرا بسياري از واژگان در طول تاريخ، و به‌ويژه در دوره‌ي پانصد وپنجاه ساله‌ي امپراطوري عباسيان، معناها و مصداق‌هاي متفاوتي از اصلِ خود پيدا كرده‌اند. به تعبير ديگر، اشتراک لفظي ميان الفاظ قرآن در روزگار بعثت، با همان الفاظ در روزگار عباسيان، دليلي بر اشتراک معنايي نيست.

🔹واژگان متن مقدس به دليل اهميتي که در نزد همگان دارد، ممکن است به لحاظ آوايي و فنوتيک زبان تغير نکند، اما يک پژوهش نسبتا دقیق‌تر مي‌تواند نشان دهد که معناي بسياري از اين واژگان متناسب با تغيرات ساختاري و سیاسي که در جوامع رخ مي‌دهد تغير مي‌کند. به عنوان مثال نگاه کنيد به واژگان «صراط»، «عقل»، «روح»، «نفس»، «حدود»، «قسط» و برخي واژگان ديگر که شرح هرکدام را در بخش فرهنگ واژگان آورده ام.

🔸شناخت زبانِ هر دوره‌اي و حتي شناخت نسبي زبان قرآن، صرفا با سود جستن از کتب لغت برآورده نمي‌شود بلکه امکاناتي که زبانشناسي جدید به ویژه «زبانشناسي در زماني» (diachronic)در اختيار پژوهشگر قرار مي‌دهد بیشتر مورد اعتماد خواهد بود تا پژوهشگر بتواند تحولات تاريخي زبان (اعم از هر زباني) را تشخيص دهد

3️⃣ اينكه اگر آياتي را كه امروزه مربوط به حجاب مي‌دانند با دقت مطالعه شود در مي‌يابيم كه در هيچ‌كجاي قرآن نيامده است كه زنان بايد موي سرخود را بپوشانند اما اين هست كه زنان مومن سعي كنند تا پوشش و رفتارشان به‌گونه‌اي باشد كه مردانِ بيگانه در آنان طمع نكنند.

4️⃣ از بررسي آيات قرآن و با توجه به شرايط زماني و مكاني حجاز در هنگام بعثت چنين برمي‌آيد كه لباس براي زنان، يك شكل ويژه‌ي تثبيت‌ شده‌اي نداشته است بلكه بستگي داشته به موقعيت زنان در برابر مردانِ متفاوت. همچنين مهمترين كسي كه مي‌توانسته اين موقعيت‌ها را تشخيص داده و متناسب با‌ آن، جاذبه‌هاي جنسي خود را پوشيده نگاه دارد، خود زن بوده است. بنا براين مي‌توان گفت كه احتمالا پوشش براي زن امري نسبي بوده است و هنوز هم مي تواند باشد

5️⃣ به نظر مي‌رسد كه طرح مسئله‌ي پوشش زنان از سوي قرآن، ارائه راهكاري است براي مردان و زنانِ آزادي كه به امر متعالي ايمان آورده و دوست دارند خود را از گزند آشوب‌هاي جنسي و نگاه‌هاي گزنده مردان هوسران بركنار نگه دارند. ….


متن کامل:

https://cutt.ly/5eeqJMXo
روانشناسی کتاب مقدس - ۱
Ravaschool
پادکست "روانشناسی کتاب مقدس: بخش اول" را بشنوید.

به روایت دکتر سعید گرمارودی

رَوا |  روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tg-me.com/Ravaschool
روانشناسی کتاب مقدس- ۲
Ravaschool
پادکست "روانشناسی کتاب مقدس: بخش دوم" را بشنوید.

به روایت دکتر سعید گرمارودی

رَوا |  روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://www.tg-me.com/Ravaschool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سید حسین نصر: دنیا در غزه شاهد بزرگترین قتل‌عام از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است و حامی مردم فلسطین، ایران و ترکیه هستند، نه دولت‌های عربی. برای اینکه بفهمید چه تعداد کشته شده اند، میزان جمعیت غزه را با جمعیت آمریکا مقایسه کنید و ۴۰ هزار کشته فلسطینی از محاسبه کنید که چه تعداد وحشتناکی می شود
.

فقراتی از مقالۀ « در هوای یالوم و سپهری»، منتشر شده در کتاب « از خیام تا یالوم: سلوک معنوی در روزگار کنونی» :

«تجربۀ سپهری اما متفاوت است. اگر بخواهم سهراب، شاملو و یالوم را با یکدیگر مقایسه کنم، باید بگویم تجربۀ شاملو از تنهایی، به تجربۀ یالوم نزدیک‌تر است. رابطۀ سپهری با تنهایی از دفتر«آوار آفتاب» به بعد، با تجربۀ او در دفتر «زندگی خواب‌ها» متفاوت است. این تفاوت را می‌توان در نحوۀ بکاررفتن واژگان در «هشت کتاب» رصد کرد. در دفتر«زندگی خواب‌ها»، شاعر بیشتر از کلمات سیاه استفاده‌ می‌کند؛ اما در دفاتر بعدی کلمات آبی و سبز جایگزین می‌شود. این سخن بدان معنا نیست که سپهری با تنهایی اگزیستنسیال مواجه نشده ، بلکه سخن از نوع مواجۀ او با تنهایی ست؛ بخصوص که بسامد واژۀ تنهایی در «هشت کتاب» بسیار بالاست. سهراب، به معنای یونگی کلمه شخصیت درونگرای شهودی داشته و از به سر بردن با خود و واکاوی درون استقبال می‌کرده است.

یالوم دربارۀ تنهایی اگزیستنسیال می‌گوید:

«تنهایی بخشی ازهستی است، باید با آن رو در رو شویم و راهی برای هضم آن بیابیم ارتباط با دیگران، مهم ترین منبع در دسترس ما برای کاستن از وحشت تنهایی است. هر یک از ما کشتی‌هایی تنها در دریایی تیره و تاریم. نورکشتی‌های دیگر را می‌بینیم، کشتی‌هایی که به آنها دسترسی نداریم ولی حضورشان و شرایط مشابهی که با ما دارند، آرامش زیادی به ما می‌بخشد. ما از تنهایی و درماندگی محضمان آگاهیم. ولی اگر بتوانیم سلول‌های بی روزنمان را بشکافیم، متوجه می‌شویم دیگرانی هم هستندکه با وحشتی مشابه دست به گریبانند. احساس تنهایی، راهی برای همدردی با دیگران به رویمان می‌گشاید و به این ترتیب، دیگر چندان وحشت زده نخواهیم بود. پیوندی نادیدنی، افرادی را که تجربه‌ای مشترک دارند، به هم می‌پیوندد.»

یالوم برای فائق آمدن بر تنهایی به ایجاد رابطه با دیگران تأکید می‌کند. به نزد او ابتدا باید با تنهایی روبرو شویم و به مدد ایجاد رابطه با دیگران از وحشت تنهایی بکاهیم. تلقیِ من از «تنهایی اگزیستانسیل» با یالوم قدری متفاوت است و برای تبیین آن، بجای متافور« کشتی»،از متافور «بادکنک» استفاده می‌کنم. در بکار بستنِ این استعاره، آموزه های معرفت شناختیِ کانت را وام می کنم. ما نمی‌توانیم بی‌واسطه جهان را بشناسیم. او در «نقد عقل محض»، از «صور پیشینی شهود»، مقولات فاهمه» و «من استعلایی» سخن می گوید تا تعامل معرفتی ما با جهان پیرامون را، تعاملی که بی واسطه نیست، صورنبندی کند. مبتنی بر این بصیرت کانتی، گویی هر یک از ما در بادکنک هایی قرار داریم و نمی توانیم تماس بی واسطه ای با جهان داشته باشیم. حال از همین متافور برای تبیین رابطۀ اگزیستانسیال ما با جهان میتوان استفاده کرد. یالوم می‌گوید هر یک از ما بسان کشتی‌های تنهایی است در دریایی تیره و تار؛ اما به روایت من، ما بادکنک‌هایی پراکنده درآسمانیم. می‌توانیم به بادکنک‌های دیگر نزدیک بشویم و آن‌ها را که در بادکنک‌های دیگر نشسته‌‌اند، تماشا کنیم؛ اما هرگز نمی‌توانیم به بادکنک‌های یکدیگر داخل شویم. بپرسیم چه تفاوتی است میان کشتیِ واقع شده در دریای تیره و تار و بادکنک رها شده در آسمان؟ وقتی می‌گویم بادکنک‌هایی در آسمانیم، تأکید براین امر است که آسمان گاه توفانی می‌شود، گاه ابری، گاه آفتابی، گاه بارانی و گاه برفی . یالوم می‌گوید دریایی همیشه تیره و تار؛ اما به نزد من ما بسان بادکنک‌هایی هستیم واقع شده در آسمانی گاه تیره و گاه روشن، گاه آفتابی و گاه ابری.»


سروش دباغ
با سلام خدمت مخاطبین نشریه کو‌چه و همهء صاحبان قلم

کوچه برای شماره آینده خود با موضوع "مدارا" پذیرای مقالات مرتبط شما عزیزان با محورهای زیر خواهد بود:

۱. مدارا از منظر فلسفی
۲. مدارا از منظر روانشناسی
۳. تاریخ ایران و جهان و مسئله‌ی مدارا
۴. مدارا از منظر اخلاق و فضیلت
۵. بازتاب مفهوم مدارا در ادبیات ایران و جهان
۶. ارتباط میزان مدارا و جغرافیا
۷. مدارا و مسئله‌ی فرهنگ
۸. مدارا و امر دینی
۹. مدارای اجتماعی و سیاسی
۱۰. مدارا در زندگی شخصی

بدیهی‌ست این محورها به صورت کلی مطرح شده و از هر مطلبی که مرتبط با موضوع اصلی ما باشد به گرمی استقبال خواهیم کرد.

مطالب ارسالی حداکثر می‌باید شامل ۱۵۰۰ کلمه باشد.

پیشاپیش از حسن توجه و همکاری شما عزیزان سپاسگزاریم.
کوچه
2024/05/26 04:36:50
Back to Top
HTML Embed Code: