Telegram Group Search
سلام دوستان خوبم.
حالتون چطوره ؟
چه خبرا ؟
خب...
رسیدیم به فصل آخر این کتاب معمایی جذاب...
ببینید بچه ها..
من سعی کردم تو این کتاب دلی باهاتون حرف بزنم...
اندازه نوک سوزن هم شک ندارم که تک تک شماها یه روز به حرفام میرسید...
پس اگه یه روز به حرفام رسیدی سر این رنج مقدسی که خدا بهت داده غر غر نکن...چون اگه خدا این رنج رو بهت نمیداد یه رنج دیگه بهت میداد که به عنوان رنج مقدس قبولش کنی..پس خودتو با این رنج زیبا وفق بده چون اگه بتونی بپذیریش و باهاش رشد کنی به شدت بالا میری و پیشرفت میکنی.
چون حکمت های زیادی این رنج مقدس تو زندگیمون داره که یکی از اصلی ترین هاش پیشرفت ماست.
تو فصل های قبلی هم یه تمرین بهت دادم که بری ده تا از برکت های این رنج مقدس رو برای خودت بنویسی...ولی ده تا واقعا کم بود...به نظرم هر چقدر بیشتر بنویسی که این رنج مقدس چقدر تو رشد زندگیت تاثیر گذار بود بیشتر میتونی این رنج مقدس خودتو دوست داشته باشی و رنج هاشو قبول کنی...
وگرنه اگه به عنوان رنجی که باعث رشدت میشه نپذیریش اعصابت خراب میشه و باعث میشه باهاش بجنگی و قانون اینه : هر چقدر با رنج مقدست بجنگی بیشتر میشه.............
ببین ؟
تو اگه رنج مقدس خودتو بپذیری در واقع به مقام رضا میرسی...
مقام رضا یکی از مقام های ایمان هستش که به نظر من سه تا مقام تو ایمان هستش که خیلی بالاست...
یکیش تسلیم بودن هستش ...یکی مقام رضایت و یکی هم مقام عشق بازی با خداست...
به نظرم هر سه تاش خوبه ولی مقام رضا و عشق بازی بالاتره.
اگه بتونی رنج هاتو بپذیری یعنی در واقع ایمان خوبی داری...وگرنه میگفتی خدایا این چه رنجیه و کلا قاطی میکردی...
ولی وقتی ایمانت قوی باشه میگی هیچ اتفاقی بی حکمت نیست و این رنج رو میپذیری و به حکمت هاش فکر میکنی و خودتو کلی آروم میکنی.
میدونی ته ته مقام رضا چیه ؟
تهش اینه که بگی : همه چی به نفع من پیش میره...
الخیر فی ماوقع...
بعد میای هی اینو میگی و تکرار میکنی و تموم رنج های خودتو همچین برداشتی ازش میکنی و تو زندگی کلی پیشرفت میکنی و دیگه کارت به جایی میرسه که مثل من به کلی موفقیت میرسی و میگی وای خدای من...من هر چی دارم از همین رنجام دارم...هیچ اتفاقی الکی نبود..همه اینا باعث شد رضا تبدیل به داداش رضا بشه و داداش رضا خیلی مورد رحمت خداست...
بچه ها...
واقعا رنج مقدس رشدم داد...واقعا عاشقشم....
وقتی اینارو مرور میکنی واقعا عاشق رنج مقدست میشی و دیگه بهش فحش نمیدی ...بلکه باهاش دوست میشی و با خودت اوکی میشی و به خوبی هاش فکر میکنی نه به رنج هایی که بعضی وقتا بهت میده.
دیگه نمیخوای رنج مقدست رو درست کنی..بلکه باهاش دوست میشی و رهاش میکنی و میذاری از برکت های زیادش تورو غنی کنه و میگی خدایا کارت درسته.
همین...
بسه دیگه...
نمیخوام این کتاب رو زیادش کنم.
حرفام تو این کتاب دیگه واقعا تموم شد...
امیدوارم از خوندن این کتاب معمایی لذت برده باشید.
خوشحال میشم نظرتونو در مورد این کتاب کوتاه اما فلسفی بدونم...
من برم دیگه...
دوستدار شما :
یه کسی که عاشق رنج مقدسشه : داداش رضا ❤️
2024/04/27 01:07:12
Back to Top
HTML Embed Code: