داریم برای آقای‌رئیسی فاتحه میخونیم؟
باورم نمیشه هنوز..
+ از آسمان چه خبر؟
- دیگر این ابر بهاری، جانِ باریدن ندارد.. :)💔
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم‌اکنون در حاشیه ی مراسم
وداع با پیکر شهدای خدمت
روبروی دانشکده الهیات دانشگاه تهران
تقاطع خیابان مفتح
Forwarded from محاء (Hanieh)
دانشکده ی تراز🤌🏻
پیرمرد نشسته بود کنار خیابان طالقان و‌گریه می کرد
می گفت زمان شهادت رجایی جوون‌ بودیم
طاقتمون بیشتر بود
انگار دیگه طاقتم ندارم...
Forwarded from عجــم علــوی
همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم‌ الا خیرا»ی آقا بودند ابراهیم. همه نگران بودند. همه از دیشب می‌گفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو. در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صف‌های قامت‌ بسته پشت شانه‌های آقا. صف‌های توی خیابان. همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود. آقا اما بغض نکرد ابراهیم. در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیون‌ها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد ابراهیم. هیچ شانه‌هایش نلرزید. کوه انگار. مشکی هم نپوشید حتی. و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسه‌ای یا فاتحه‌ای. رفت و توی دفتر شخصی‌اش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتی‌های همسایه‌ها. آقا حواسش هست ابراهیم. مراقب است که توی دل ما خالی نشود. بچه‌ها را بغل می‌کند. به آدم‌بزرگ‌ها میگوید هیچ‌نگران نباشید. خللی پیش نمی‌آید. سکنات او آراممان می‌کند. ابراهیم تو توی دامن کوه‌ها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی داده‌ایم این داغ را. حالمان خوب است، کوه‌مان استوار هنوز. نگران ما نباش.

«مهدی مولایی»
کاش یکی رو داشتم
برام از ماه امشب عکس با کیفیت
میگرفت می‌فرستاد می‌گفت:
برای تو که ماهُ دوست داری :)🤍🌙
قدر اونایی که بخاطرتون صبر میکنن رو بدونین.
اونایی که برای دیدنتون، برای حرف زدن باهاتون،
برای داشتنتون تلاش میکنن.
باور کنین خیلی کم پیش میاد کسی شمارو
با همه‌ی نقص‌هاتون دوس داشته باشه.
کم پیش میاد کسی نبودن شمارو
به بودن یکی دیگه ترجیح بده.
کم پیش میاد کسی اونقد دوستون داشته باشه
که مثل یه مادر توی هر لحظه‌ی زندگیش نگران شما باشه.
اگه یکی از اینارو داری، قدرشو بدون؛
و بهش بگو که قدرشو می‌دونی،
بذار بدونه.
صدای درونم هم اگر نبود، از تنهایی می‌مردم.
«ماجرا» را که گفتم، بغضِ انباشته ترکید.
گاه کاری که «روایت» کردنِ ماجرا با آدم می‌کند،
خودِ ماجرا نمی‌کند.
ولی تو موقع انجام دادنش
می‌دونستی قراره چقدر بهم آسیب بزنه؛
نه، نمی‌بخشمت..
حالم حال بعد از غروب عاشوراس
آشوب و هیاهو و گریه‌های بلندبلند تموم شده، همه‌چی تموم شده، دلم می‌خواد رهام کنن برم یه کنجی مچاله شم سرمو به یه دیواری تکیه بدم یه نفر یه روضه‌ی آروم زمزمه کنه و درحالی که دارم تلف می‌شم از غم، بی‌صدا اشک بریزم.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
-خبرنگار:
چه تصویری از رئیس جمهور در ذهنتون مونده؟
+این می‌رفت دست کشاورز را می‌بوسید
چرا نباید ناراحت باشم؟
ما باورمان نمیشود که شما پاشی بیای اینجا!
تنها رئیس جمهوری بود که بعد از شهید رجایی و آقا که فقط خدا مد نظرش بود.
حتی در تعطیلات به مناطق سیل زده می‌رفت.
-خبرنگار:
کجاها بیشتر میدیدش؟!
تمام استان‌ها تمام شهرستان‌ها
روستاهایی که هنوز پای فرماندار و استاندار به آنجا باز نشده بود میرفت.
نمی‌فهمم خواب میبینم!؟ یا بیدارم که آقای رئیسی را اینجا میبینم...
حاج ابراهیم کارهای شما فراموش نخواهید گشت.
+جمعی از کارگران:
سید ما به آسمان پر کشید
ناجی صنعت به شهادت رسید

آقای رئیسی از پدر خیلی مهربان‌تر بود.
فریادرس ما کارگران بود.
عاشق ولایت بود...
خدا پشت و پناهت سید!
امام حسین حسین نگه‌دارت سید...

می‌بینید؟!
این‌ها حرف دل مردم ایران بود برای رئیس جمهوری که مردمی نبود، خودِ مردم بود...
عزای عمومی تموم شد و خواه ناخواه،
باید به زندگی عادی برگردیم؛
به قولِ استاد غلامی،
در برخورد با غَم، متوقف نشدن خیلی مهمه!
ما حق داریم ناراحت باشیم،
حق داریم بخوایم هنوز عزاداری کنیم؛
اما نباید این غم، ما رو متوقف کنه..
آیت‌الله رئیسی رفتن؟
آقای امیرعبداللهیان رفتن؟
اوضاعِ الان از ترورهای سال ۶۰ که بدتر نیست!
اون موقع همه زار می‌زدن دیگه کسی نَمونده!
اگه کار انقلاب می‌خواست تموم بشه،
همون موقع تموم شده بود!
توی رحلت امام هم خیلی‌ها ناامید شدن؛
ولی دیدیم بعد ایشون،
حضرت آقا اومدن و
کشور چقدر پیشرفت کرد.
غم داریم؛
ولی نگه می‌داریم توی سینه
چون تازه کار ما شروع شده و بعد از انجام
وظیفه، حقِ این غم مقدس رو ادا می‌کنیم.
ما درحال گذر از یک پیچ تاریخی سختیم
و تاریخ نشون داده که ما ایرانی‌ها،
اغلب حافظه‌ی تاریخی فراموشکاری داریم.
این بیداری، این شـور رو نگه دارید
پنجاه روز دیگه پای صنـدوق‌های رأی،
متحد و انقلابی
یه رأی درست بدیم و
فرد درست و مدبر و مغتنمی رو انتخاب کنیم
.
که هرجا نیاز داشتم کسی حالم را بپرسد،
پیام دادم و حالِ دیگران را پرسیدم.
اگه ازم بپرسن مهم‌ترین چیزی که زندگی بهت یاد داده چیه میگم هرجای زندگی حالت با کسی و چیزی خوب نبود ترکش کن. مهم نیس تا کجا پیش رفتی. مهم نیس چقد زمان گذشته. میگم هیچ وقت برای ترک مسیر و آدم اشتباه دیر نیست. میگم هیچی توی زندگی مهم‌تر از این نیست که حالت خوب باشه. هیچ چیزی و هیچ کسی ارزش آزار دیدن رو نداره...
میگم اولویت زندگیت حال خوبت باشه.
چون یه جایی وقتی به گذشته نگاه می‌کنی می‌بینی سر آدما و اتفاقاتی اذیت شدی که حالا هیچ جایی تو زندگیت ندارن..!
و اما
دل‌شکستگی دردی‌ست
که جز سکوت درمانِ دیگری ندارد.
💔
..
- آسِـمون‌مَن☁️
و اما دل‌شکستگی دردی‌ست که جز سکوت درمانِ دیگری ندارد.💔 ..
طرح این کیکه رو واقعا دوست دارم..
جزء به جزءش سلیقه منه
انگار که برای من گرفتنش
اون تیکه ابره سفید..
نوشتش..

چه دقتی واقعا...
دو نفر که مکمل همند
خوشبحال صاحب این کیک و تولد و البته
دم اونی که سفارش داده گرم.
2024/06/02 01:25:42
Back to Top
HTML Embed Code: