tg-me.com/irn_femen/5556
Last Update:
از میان گذرگاه نور که می گذرید
ای آنان که جایی برای رفتن نداشتید
و تلسکوپ شده اید!
این بدن های اجاره ای را تا کجا می برید؟
رنج را چند سال نوری دورتر خواهید برد؟
از گذشته ی مغلوب تا آینده ی بی فاتح
تنها زندانیان اند
ستاره شناسان بزرگ!
و من در شب
در این کشتزارِ وحشت
تنها وقتی با مدادِ اتود
زندانی را تصویر می کنم
می شکند!
در شکستن راهی ست
اگر چه گردباد، پاهایش باشد
و خاک را بدل کند به شهادت نامه ای...
فقط کمی زمان لازم است
به اندازه یک بوسه در آزادیِ مشروط،
به اندازه ی یک ذات الریه ی حاد!
آن گاه می توان یک نفس
یک به یک
نام تمام جانورانِ بی نام را
جفت جفت به آواز بخوانیم،
یا از تراکمِ سبک سری
در سرگیجه ی ژست ها
انسان را تنها وظیفه این باشد
که فریادی بزند!
و دستانش را بگشاید
این درهای دسیسه را
که دست های گشاده مرده ای دارند در راه...
و اگر در مرگ
خستگی نباشد در پیش
چگونه باید زیست؟!
ما را!
ما را
که چونان اشباعِ پرده های کرکره
بسته
در پس و پیشیم...
شبیه اصرار برهوت
به دیدن
به دیدارِ آنان که جایی برای رفتن نمی یابند
از آن گذرگاه نور که می گذرند
فریبنده چشم ها
ستاره ها...
ستاره شناسان...
#امین_رحمتی
@irn_femen
BY Femen_Irn
Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280
Share with your friend now:
tg-me.com/irn_femen/5556