Telegram Group & Telegram Channel
Forwarded from لوح (Kamran Sharifi)
کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲: فاجعۀ یک سوء تفاهمِ به ظاهر علمی و مسئلۀ آقازاده‎ها
در پیوند با فایل پیوست


دهۀ شصت شمسی است. دانشگاه‎ها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران می‎خواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسه‎ای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامه‎ای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه می‎نویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شده‎اید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل می‌کند. در درون حاکمیت عده‎ا‎ی فریاد برداشتند که چه نشسته‎ا‎ید که خارجی‎ها می‌‎دانند که ما چه گوهری داشته‎ا‎یم و نمی‌‎دانستیم. عده‎ا‎ی می‌‎دانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتاده‎اند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید. محمود حسابی خیلی شانس آورد که با کارنامۀ بسیار ضعیف علمی ناگهان به یک بت idol تبدیل شد، خیابان و مدرسه جایزه گرفت و در کتاب‎ها آمد. متاسفانه یکی از اساتید خوب و نیک نام "لوح‎بان" هم در دام همین موسسه با همین دویست دلار و همین سوءتفاهم افتاد. یک کلاهبرداری ساده به آفت علم در کشور تبدیل شد، نه به خاطر کلاهبرداری بلکه به خاطر سوءتفاهمی که از علم در نگرش ما وجود دارد.

هیچ کس منکر خدمات اجرایی و آموزشی دکتر محمود حسابی نیست، اما هر چیز را در اندازه های واقعی خود باید نگریست. به نظر می‌‎رسد این وضعیت سرمنشاء یک سوءتفاهم بزرگ در علم شد که آثار مخرب و رو به گسترش آن را به صورت سونامی مقالات فاقد منطق اکتشاف علمی می‎بینیم. یک مثال آن پیشتر در کوری آموزشی و پژوهشی ۹ آمد.

سرچشمۀ این کوری شاید به دوران عیسی صدیق در تاسیس دانشگاه تهران در زمان پهلوی اول و حتی پیشتر برگردد. ما نیاز به یک بازنگری در نگاه خودمان به دنیا و به ویژه علم داریم. خیلی سریع برای این که انگیزۀ خود را برای کار علمی بالا ببریم، فوری آن را با عرفان، که شاید درجۀ غلظت آن در خونمان بالا باشد گره می‌‎زنیم. در کتاب استاد عشق در مورد دکتر حسابی کار به عرفون کشیده است. رسوخ این اندیشه در کتابهای درسی آموزش و پرورش کوری آموزشی و پژوهشی را به دانش آموزان هم سرایت می‌‎دهد. وقتی ببیند که چنتۀ محمود حسابی خیلی خالی است، دچار سرخوردگی خواهند شد. این پیام درستی به جوانان و نوجوانان نیست.

این دانش آموزان از دکتر خمسوی، یک فیزیکدان برجسته چیزی نمی‌‎دانند که مورد آزار دکتر حسابی و دیگران واقع شد که گوشه نشینی اختیار کرد. برخلاف ادعاهای آقا زاده‌ای که سرمنشاء همۀ دروغ‎ها در ملاقات، همپیالگی و پالوده خوریِ حسابی با بزرگان علم فیزیک دنیا بود، این دکتر غفاری، بازنشستۀ ناسا، بود که با بزرگانی چون لویی دوبروی، آینشتاین و اپنهایمر کار کرده و از بنیانگذاران ناسا است. کسی اسمش را نشنیده و وقتی که به ایران آمد، در دانشگاه تهران تحملش نکردند (فایل پیوست).

این آفت از بی‌سیاستی در زمینۀ علم و فناوری برمی‎خیزد. استمرار سیاست یک کشور را آگاه می‌‎سازد که کدام زمینه ها ضعف دارد و کجاها را باید ترمیم و اصلاح کرد. این بی سیاستی موجب شده است پژوهشگران از روی بلاتکلیفی کارهای انفرادی انجام دهند که به انگیزۀ ارتقای شغلی است اما پایدار و منسجم نیست. این انگیزه‎ها، اعضای هیات علمی را به مهمترین عامل محدودیت تبدیل می‌‎کند زیرا برای اصلاحات آموزشی کمترین انگیزه را دارند، چون این آموزش به مهارت‎ها و صلاحیت لازم برای موفقیت حرفه‎ای دانشجویان بی‎توجه است؛ یک نوع کوری آموزشی همین است. نکتۀ مهم این است که تهیۀ مقالات بدون نیروی ارزان و تقریباً مفت دانشجو ممکن نیست.

نتیجۀ کار یک آقازاده به فاجعه علمی و دروغ پراکنی انجامیده است و شاید خودِ دکتر حسابی فقید هیچ ارتباطی با موسسۀ کذایی کمبریج برقرار نکرده باشد. با این حال، کار دروغ گویی به جایی کشیده که در بلندگوی ملی صحبت از شرکت پدر بزرگوار در مسابقات دوچرخه سواری تور دوفرانس می‌‎کند و سندی هم برای آن ارائه نمی‌‎دهد (مراجعه کنید به ماهروز با عنوان فیزیکدان و دوچرخه سوار).

با الهام از محمد قائد، بهتر است آقازادۀ پدر شعر نو ایران، و آقازادۀ قلمزن ستیهنده و آقازادۀ یکی از آشناهای آلبرت آینشتاین در این طرف‎ها موسسه‎ا‎ی به نام شیادیران دات کام تاسیس کنند.
=============================================
(بخش پیشین، کوری آموزشی و پژوهشی ۱۱: چیزی نگذشته و چیزی هم نمانده است).
=============================================

کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://www.tg-me.com/ksharifiRRB



tg-me.com/environ_concerns/1735
Create:
Last Update:

کوری آموزشی و پژوهشی ۱۲: فاجعۀ یک سوء تفاهمِ به ظاهر علمی و مسئلۀ آقازاده‎ها
در پیوند با فایل پیوست


دهۀ شصت شمسی است. دانشگاه‎ها پس از انقلاب فرهنگی تلوتلو خوران می‎خواستند سرپا شوند. به استاد دانشگاه همچون یک کارمند یا کارگر ساده نگریسته بودند. باد کاشتند تا بعدها طوفان درو کنند. موسسه‎ای به نام کمبریج در انگلستان که هیچ ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد، نامه‎ای به یکی از سناتوران سابق انتصابی شاه می‎نویسد که از نظر این موسسه شما مرد علمی سال شده‎اید، البته چیزی درحدود دویست دلار هزینه امور اداری است که باید ارسال فرمایید. در سال ۶۶ کسی حق نداشت که از وی نام ببرد (صفحۀ آخر فایل پیوست). یک دفعه رئیس فعلی فرهنگستان ادب فارسی از وی تجلیل می‌کند. در درون حاکمیت عده‎ا‎ی فریاد برداشتند که چه نشسته‎ا‎ید که خارجی‎ها می‌‎دانند که ما چه گوهری داشته‎ا‎یم و نمی‌‎دانستیم. عده‎ا‎ی می‌‎دانستند که چه خبر است، گفتند صدایش را درنیاورید حالا که به فکر افتاده‎اند که از یک متخصصِ دانشگاهی قدردانی کنند، مانع نشوید. محمود حسابی خیلی شانس آورد که با کارنامۀ بسیار ضعیف علمی ناگهان به یک بت idol تبدیل شد، خیابان و مدرسه جایزه گرفت و در کتاب‎ها آمد. متاسفانه یکی از اساتید خوب و نیک نام "لوح‎بان" هم در دام همین موسسه با همین دویست دلار و همین سوءتفاهم افتاد. یک کلاهبرداری ساده به آفت علم در کشور تبدیل شد، نه به خاطر کلاهبرداری بلکه به خاطر سوءتفاهمی که از علم در نگرش ما وجود دارد.

هیچ کس منکر خدمات اجرایی و آموزشی دکتر محمود حسابی نیست، اما هر چیز را در اندازه های واقعی خود باید نگریست. به نظر می‌‎رسد این وضعیت سرمنشاء یک سوءتفاهم بزرگ در علم شد که آثار مخرب و رو به گسترش آن را به صورت سونامی مقالات فاقد منطق اکتشاف علمی می‎بینیم. یک مثال آن پیشتر در کوری آموزشی و پژوهشی ۹ آمد.

سرچشمۀ این کوری شاید به دوران عیسی صدیق در تاسیس دانشگاه تهران در زمان پهلوی اول و حتی پیشتر برگردد. ما نیاز به یک بازنگری در نگاه خودمان به دنیا و به ویژه علم داریم. خیلی سریع برای این که انگیزۀ خود را برای کار علمی بالا ببریم، فوری آن را با عرفان، که شاید درجۀ غلظت آن در خونمان بالا باشد گره می‌‎زنیم. در کتاب استاد عشق در مورد دکتر حسابی کار به عرفون کشیده است. رسوخ این اندیشه در کتابهای درسی آموزش و پرورش کوری آموزشی و پژوهشی را به دانش آموزان هم سرایت می‌‎دهد. وقتی ببیند که چنتۀ محمود حسابی خیلی خالی است، دچار سرخوردگی خواهند شد. این پیام درستی به جوانان و نوجوانان نیست.

این دانش آموزان از دکتر خمسوی، یک فیزیکدان برجسته چیزی نمی‌‎دانند که مورد آزار دکتر حسابی و دیگران واقع شد که گوشه نشینی اختیار کرد. برخلاف ادعاهای آقا زاده‌ای که سرمنشاء همۀ دروغ‎ها در ملاقات، همپیالگی و پالوده خوریِ حسابی با بزرگان علم فیزیک دنیا بود، این دکتر غفاری، بازنشستۀ ناسا، بود که با بزرگانی چون لویی دوبروی، آینشتاین و اپنهایمر کار کرده و از بنیانگذاران ناسا است. کسی اسمش را نشنیده و وقتی که به ایران آمد، در دانشگاه تهران تحملش نکردند (فایل پیوست).

این آفت از بی‌سیاستی در زمینۀ علم و فناوری برمی‎خیزد. استمرار سیاست یک کشور را آگاه می‌‎سازد که کدام زمینه ها ضعف دارد و کجاها را باید ترمیم و اصلاح کرد. این بی سیاستی موجب شده است پژوهشگران از روی بلاتکلیفی کارهای انفرادی انجام دهند که به انگیزۀ ارتقای شغلی است اما پایدار و منسجم نیست. این انگیزه‎ها، اعضای هیات علمی را به مهمترین عامل محدودیت تبدیل می‌‎کند زیرا برای اصلاحات آموزشی کمترین انگیزه را دارند، چون این آموزش به مهارت‎ها و صلاحیت لازم برای موفقیت حرفه‎ای دانشجویان بی‎توجه است؛ یک نوع کوری آموزشی همین است. نکتۀ مهم این است که تهیۀ مقالات بدون نیروی ارزان و تقریباً مفت دانشجو ممکن نیست.

نتیجۀ کار یک آقازاده به فاجعه علمی و دروغ پراکنی انجامیده است و شاید خودِ دکتر حسابی فقید هیچ ارتباطی با موسسۀ کذایی کمبریج برقرار نکرده باشد. با این حال، کار دروغ گویی به جایی کشیده که در بلندگوی ملی صحبت از شرکت پدر بزرگوار در مسابقات دوچرخه سواری تور دوفرانس می‌‎کند و سندی هم برای آن ارائه نمی‌‎دهد (مراجعه کنید به ماهروز با عنوان فیزیکدان و دوچرخه سوار).

با الهام از محمد قائد، بهتر است آقازادۀ پدر شعر نو ایران، و آقازادۀ قلمزن ستیهنده و آقازادۀ یکی از آشناهای آلبرت آینشتاین در این طرف‎ها موسسه‎ا‎ی به نام شیادیران دات کام تاسیس کنند.
=============================================
(بخش پیشین، کوری آموزشی و پژوهشی ۱۱: چیزی نگذشته و چیزی هم نمانده است).
=============================================

کامران شریفی
دانشکدۀ دامپزشکی
دانشگاه فردوسی مشهد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
https://www.tg-me.com/ksharifiRRB

BY دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی




Share with your friend now:
tg-me.com/environ_concerns/1735

View MORE
Open in Telegram


دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

What Is Bitcoin?

Bitcoin is a decentralized digital currency that you can buy, sell and exchange directly, without an intermediary like a bank. Bitcoin’s creator, Satoshi Nakamoto, originally described the need for “an electronic payment system based on cryptographic proof instead of trust.” Each and every Bitcoin transaction that’s ever been made exists on a public ledger accessible to everyone, making transactions hard to reverse and difficult to fake. That’s by design: Core to their decentralized nature, Bitcoins aren’t backed by the government or any issuing institution, and there’s nothing to guarantee their value besides the proof baked in the heart of the system. “The reason why it’s worth money is simply because we, as people, decided it has value—same as gold,” says Anton Mozgovoy, co-founder & CEO of digital financial service company Holyheld.

A Telegram spokesman declined to comment on the bond issue or the amount of the debt the company has due. The spokesman said Telegram’s equipment and bandwidth costs are growing because it has consistently posted more than 40% year-to-year growth in users.

دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی from us


Telegram دغدغه‌های محیط زیستی و دانشگاهی
FROM USA