Telegram Group Search
Forwarded from هنر مدیریت
گفتگوی آمرانه نداشته باشید

بعضي از افراد و از جمله برخي از مديران هنگامي كه با افراد به منظور تقاضاي انجام كاري گفت‌وگو مي‌كنند، داراي لحن خشك و آمرانه هستند. آنان با اين لحن، خود را با مخاطرات زيادي مواجه مي‌سازند. اين درحالي است كه در فرايند ارتباطات، روش ارتباط آمرانه و يك سويه جايي ندارد. زيرا به هدف هم نزديك نمي‌شود.
در گفت‌وگوها بايد به ياد داشته باشيم كه فرد مقابل هم به اندازه ما حق انتخاب دارد. اگر از فردي چيزي را درخواست كرديم و توجه چنداني نكرد، حداكثر مي‌توانيم خطرهايي را كه در انتظارش خواهد بود به وي گوشزد كنيم. در واقع، براي اين كه در مناسبات خود با ديگران با كمترين مقاومت روبه‌رو شويم، بايد از دستور آمرانه و تهديد‌كردن اجتناب كنيم.
هنگامي كه چيزي را تقاضا مي‌كنيم، رفتارمان بايد براساس احترام متقابل شكل بگيرد، باب بحث و تبادل نظر را بگشاييم و در نتيجه امكان تشريك مساعي، همكاري و سازش را فراهم كنيم. براي اين كار مي‌توان از راه‌هاي مؤثر ارتباطي استفاده كرد. مهم‌ترين آن‌ها درخواست يا تقاضاي مستقيم و غيرمستقيم مي‌باشد.

درخواست غيرمستقيم
بهترين روش تقاضاي انجام كار است.
تقاضاي غيرمستقيم بسيار نافذ مي‌باشد.
از تذكر، تهديد، فرمان و شكايت به مراتب مؤثرتر است.
بدون اين كه فرد مقابل مقصر شمرده شود يا مقاومت وي برانگيخته شود، احتمال برآورده شدن درخواست افزايش مي‌يابد.

درخواست مستقيم را به دليل حساس بودن آن كه به آساني آمرانه خواهد شد، مي‌بايست در سه مرحله حساب‌شده به اجرا گذاشت:
بدون مقصر شمردن فرد مقابل و بدون به كار بردن كلمات و عبارات  تحريك‌آميز، بايد موضوع را صريح و روشن مطرح كنيم.
گفت و گو يا درخواست را با كلمه «من» آغاز كنيم و احساساتمان را بگوييم.
به اهميت موضوع اشاره كنيم.






@honaremodiriat
💢۲۵ خصوصیت بدترین و ناموفق‌ترین مدیران دنیا!

ویژگی‌های شخصیتیِ زیادی وجود دارد که در بین تمام مدیرانِ بد دیده می شود. یکی از خصوصیات این است که آن‌ها هیچ وقت خود را مدیر بدی نمی‌دانند، بلکه فکر می‌کنند تمام کارهایشان به خوبی و روی اصول انجام می‌شود و مدیر خوبی هستند. در ادامه‌، به چندین ویژگی مشترک بدترین مدیران دنیا اشاره می‌کنیم. اگر این خصوصیات را در خود پیدا کردید، به سرعت به دنبال اصلاح آن‌ها باشید!

▪️ارتباط خوبی با کارمندان برقرار نمی کنند.

▪️بسیار خودشیفته هستند.

▪️بیش از حد وسواس دارند و همیشه می‌خواهند کارهای جزئی کارمندانشان را هم کنترل کنند.

▪️میان کارمندان فرق می گذارند. باید در محیط کار با تمام کارمندان به یک صورت رفتار شود و این صمیمیت بیش از اندازه منحصر به خارج از محل کار است.

▪️از کارمندان انتظارات نامشخص دارند. وقتی مدیری نمی‌داند از کارمندانش دقیقا چه چیزی می‌خواهد، کارمندان چطور می‌توانند انتظارات او را برآورده کنند؟

▪️به دنبال ترساندن کارمندان هستند و با این شیوه برای حرکت رو به جلوی تیم استفاده کرده و کارمندان را مجاب به انجام کاری می‌کنند.

▪️خیلی زود عصبانی می‌شوند.

▪️توان تصمیم‌گیری درست را ندارند.

▪️در بیشتر موفقیت‌ها، سهم زیادی برای خود قائل هستند.

▪️کارمندان را به خاطر اشتباهاتشان سرزنش می‌کنند و در شکست‌ها همه را جز خودشان مقصر می‌دانند.

▪️عاشق چاپلوسی هستند. یک مدیر خوب و موفق، علاقه‌مندی کارمندان را در قلب خود لمس می‌کند نه از طریق زبان آنها.

▪️مسئولیت اشتباهاتشان را قبول نمی‌کنند و هرگز معذرت خواهی نمی‌کنند.

▪️در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند.

▪️قادر به درک کارمندان نیستند. درک نکردن کارمندان و عدم قدردانی از آن‌ها سبب می‌شود روحیه‌ افراد تضعیف شود.

▪️توانایی انگیزه دادن به تیم را ندارند.

▪️وقتی کار زیادی برای انجام وجود دارد، غیب می‌شوند و زمانی که به حضور آن‌ها برای انجام کارهای مختلف نیاز است، در دسترس نیستند.

▪️با بروز مشکلات، ناپدید می شوند و از چالش‌ها فرار می‌کنند. آن‌ها وقتی کارمندانشان دچار مشکلی می‌شوند، در دسترس نیستند تا مشکل را حل کنند.

▪️طرز فکر محدودی دارند.

▪️چیزی که می گویند را باور ندارند. برخی مدیران در حضور کارمندان از آن‌ها تعریف و تمجید می‌کنند، اما در ذهن و قلبشان نظر دیگری دارند.

▪️انتظارات غیرواقعی از کارمندان دارند.

▪️فقط روی کار تمرکز دارند و قادر به برقراری تعادل میان کار و زندگی‌شان نیستند.

▪️متوجه کم کاری کارمندان نیستند. وقتی یکی از اعضای تیم با کم کاری خود باعث می شود فشار بیشتری به بقیه وارد شود، قطعاً این مسئله سبب ایجاد تنفرِ اعضای تیم نسبت به او خواهد شد، اما یک مدیر خوب نباید اجازه دهد چنین اتفاقی بیفتد.

▪️ریاکار و دو به‌هم زن هستند و در تیم‌های کاری به دنبال اختلاف انداختن بین دیگران هستند.

▪️همیشه به کارمندان‌شان پوزخند می‌زنند.

▪️کارمندان را در جمع تحقیر و تمسخر می‌کنند و می‌گویند تحقیر کارمندان سبب بالا رفتن انگیزه آنها می‌شود.

منبع: linkedin

@organizationalbehavior
Forwarded from هنر مدیریت
وظایف منتورها در سازمان چیست ؟

۱. منتی را در مسیر درست هدایت کند: منتور هدایت‌گر است. بدین صورت که باید برای فردی که به وی مراجعه می‌کند کاملاً واقع‌گرایانه با مسائل برخورد کند و همچنین رنج، سختی، مشقت و چالش‌هایی که خود در طول سالیان با آن‌ها مواجه شده را به صورت خلاصه و مفید در اختیار منتی قرار دهد.

۲. همواره در دسترس باشد: منتور همیشه برای پاسخگویی به سوالات و مشکلات منتی باید در دسترس باشد.

۳. صداقت داشته باشد: بی‌دلیل و بی‌جهت به منتی خود انرژی مثبت نداده و به شکلی واهی مدینه ی فاضله‌ای برای ایشان ترسیم ننماید بلکه کاملاً باید صادق باشد.

۴. دید همه‌جانبه داشته باشد: منظور از دید همه‌جانبه این است که منتور باید تفکر سیستمی داشته باشد بدین شکل که به مسائل از زوایای مختلفی نگاه کرده، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و هرگز نگاه کوتاه‌مدت نداشته باشد که در این صورت کسی که به منتور اعتماد کرده با خیال راحت می‌تواند به توصیه‌های وی، حتی اگر برخلاف نظرش باشند، گوش فرا دهد.

۵. اشتباهات را گوشزد کند: یک منتور خوب کسی است که هرگز با منتی خود رودربایستی نداشته و همواره اشتباهات وی را گوشزد کند.

۶. الهام‌بخش باشد: در مواقعی که منتی دچار یاس و ناامیدی می شود منتور باید با ترسیم مقصد بتواند الهام بخش باشد و تاثیر مثبتی در منتی ایجاد کند.

۷. مسیر و مقصد نهایی را برای منتی به تصویر بکشد: برای حفظ انگیزه یک منتور باید مسیر رشد و چگونگی رسیدن به مقصد را برای منتی شفاف کند.





@honaremodiriat
⭕️ ۷ ترفند روانشناسی زبان بدن برای موفقیت در محل کار

1⃣ وضعیت بدنی انتخاب کنید که اعتماد به نفس‌تان را نشان دهد
تحقیق انجام شده توسط مدرسه‌ی کسب و کار هاروارد و کلمبیا نشان می‌دهد که قرار دادن بدن‌تان در وضعیت باز با “قدرت بالا” – مانند سرپا ایستادن با شانه‌های عقب‌داده شده، بازتر ایستادن یا بازکردن دست‌های‌تان – تستسترون را افزایش می‌دهد، تستسترون هورمونی است که به قدرت و اعتماد به نفس مرتبط است. این حالت‌ها همچنین سطوح کورتیزول را، که به‌عنوان هورمون استرس شناخته می‌شود، کاهش می‌دهد.

2⃣ از “نشانه‌های اطاعت و فرمانبرداری“ استفاده نکنید
کارول کنزی گومن نویسنده‌ي زبان می‌گوید کج کردن سر، نشان‌دهنده‌ی همدردی و گوش‌دادن فعال است ولی “همچنین به‌صورت ناخودآگاه به‌عنوان علامت اطاعت و فرمانبری نیز برداشت می‌شود”.
به‌همین ترتیب، او می‌نویسد که سرتکان دادن می‌تواند تشویق و مشغولیت شما نسبت به موضوع را نشان دهد حال آن‌که می‌توانید نقص مدیریت و قدرت را نیز بیان کند.
به‌عبارت دیگر، تلاش کنید و هر دو را در کمترین اندازه‌ی ممکن نگه دارید، حتی اگر با مدیرعامل‌تان صحبت می‌کنید.

3⃣ هنگام ارائه‌های‌تان ثابت نایستید
از نظر فیزیکی نادیده گرفتن فردی که در حرکت است در مقایسه با فردی که ثابت ایستاده‌است دشوارتر است. زمانی که ارائه‌ای دارید سعی کنید از حالت‌های مختلف سر، بدن و دستان‌تان استفاده کنید و از فضایی که در آن قرار دارید استفاده کنید. به‌عنوان مثال اگر اسلایدی را می‌خوانید که سه نکته را بیان می‌کند، برای مطرح کردن هر یک از این نکات کمی جايتان را تغییر دهید.

4⃣ کف دستان‌تان را نشان دهید
در روزگاران قدیم مردم برای این‌که نشان دهند اسلحه‌ای همراه ندارند کف دستان‌شان را نشان می‌دادند. اکنون نیز نشان دادن کف دستان هنوز هم نشانه‌ی صداقت و راحت بودن با طرف مقابل است.
پتی وود، متخصص زبان بدن می‌گوید: “وقتی کف دستان‌تان رو به بالا باشد، نشان‌دهنده‌ی صداقت است. سیستم احساسی مغز این نشانه‌ی مثبت را دریافت می‌کند و موجب آرامش شنونده می‌شود”. این مورد در مان انجام مصاحبه بسیار مهم است.

5⃣ همیشه اولین یا آخرین باشید
مردم همیشه از اولین و آخرین چیزی که اتفاق می‌افتد خاطره‌ي روشنی در ذهن دارند، درحالی‌که تصویر آن‌چه در میان رخ می‌دهد تیره و تار است.
از این‌رو اگر می‌خواهید کاری انجام دهید سعی کنید یا اولین نفر باشید که یا نفر آخر.

 6⃣ هر دو پاي‌تان را روی زمین نگه‌دارید
شاید بتوان گفت جالب‌ترین ترفند روانشناسی زبان بدن برای موفقیت در محل کار این نکته‌است.
اگرچه پا روی پا انداختن در مرد‌ها کمتر از زن‌ها رخ می‌دهد، حقیقتا دلیل عصب‌شناسی برای آن وجود دارد که بهتر است نسبت به آن آگاه باشید: قراردادن هر دو پا روی زمین به این معنی است که شما می‌توانید به سادگی بین جنبه‌های خلاقانه و منطقی مغزتان حرکت کنید.

7⃣ کنار دشمن‌تان بنشینید!
مشاجره با کسی که کنار شما نشسته است و هر دو به یک سو نگاه می‌کنید، تقریبا غیرممکن است. اگر احساس می‌کنید ممکن است با مخالفت کسی در یک جلسه مواجه شوید، آگاهانه عمل کنید و عامدانه درست در کنار او بنشینید. نزدیک بودن به فرد باعث می‌شود در بیان پرخاش و عدم موافقتش با شما احساس خوبی نداشته‌باشد و کار برای‌تان راحت‌تر می‌شود.

🖋آموزه های سازمانی
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران @Managersclub
#نکات_مدیریتی
#ارشیا_دکامی

⭕️ شهامت داشته باشید

@practicalmanagement

با شهامت بودن در مدیریت يعني ريسك کردن، ريسك کردن با پول، استراتژي ها، طرح ها، عمليات و افراد.

شما میتوانید با انجام دادن کارهايي که ديگران از انجام آن بيم دارند و عدم تعلل در کار، شهامت را در خود به وجود آوريد.

براي اينكه شهامت بيشتري داشته باشيد بينديشيد، صادق باشيد و عكس العمل های دیگران را در مورد تصميم تان ارزیابی کنید.

قطعا می دانید تغییر عميق در يك محيط کار سنتي و خشك نیاز به شهامت دارد. و این مدیر است که باید این شهامت را به خرج دهد. برخی مدیران را میبینم که از این موضوع فرار میکنند. اما باید بدانید در صورتی که اینکار را نکنید تغییر شما را می بلعد.

در زندگي روزمره و در کسب و کار، مرزها، محدوديت ها، روش ها، ضابطه ها و رفتارهاي غيرمنتظره اي وجود دارد.
اما شما باید گاه گاهي از اين قيد و بندها خارج شويد. می‌دانم اگر اینکار را نكنيد، راحت هستید و در منطقه آسایش خود قرار دارید. اما باید بدانید، اين موضوع  مانع تغيير شماست و از رشدتان جلوگيري مي کند.

پیشنهاد نهایی اینکه به دقت نگاه کنيد ببینید بيشتر مردم چه کاری انجام می‌دهند، شما آن را انجام ندهيد😉

📚 مرکز مدیریت کاربردی ایران
____
@PracticalManagement
⭕️ قدرت رهبری را با احترام گذاری بیشتر کنید!

🔸استفن کاوی، در کتاب "انسان‌های موثر" تاکید دارد که هرچه دیگران به رهبر بیشتر احترام بگذارند، قدرت او بر دیگران برحق‌تر خواهد بود. او ۱۰ توصیه را نیز برای افزایش قدرت و احترام رهبر در نزد دیگران بر می‌شمارد:

▪️متقاعد سازی: در میان گذاشتن دلایل و منطق خود با دیگران، اعلام موضع و نظر رهبری و همزمان با آن احترام عمیق به نقطه‌نظرها و آرای پیروان، پایبندی به حفظ تماس با پیروان تا حصول نتیجه به شکلی که متضمن منافع همگان باشد.

▪️شکیبایی: رهبر باید به رغم همه مشکلات، ناکامی‌ها و اشتباهاتِ احتمالی پیروان، به چشم‌انداز بلندمدت خود نظر کند و صرف‌نظر از همه موانع و مقاومت‌های کوتاه‌مدت به هدف‌های خود پای‌بند باشد.

▪️وقار و متانت: به جای برخورد تند و خصمانه به هنگام روبرو شدن با آسیب پذیری‌ها، افشاگری‌ها و احساسات احتمالی پیروان، از خود وقار و متانت نشان دهد.

▪️تعلیم پذیری: به این معنا که رهبر خود را در موضعی احساس نکند که همه جواب ها را می‌داند و بهتر از هر کس می‌تواند درباره همه مسائل قضاوت کند و نظر بدهد.

▪️پذیرش، خودداری از قضاوت، رعایت امکانِ در اشتباه بودن و شرطی را برای درست و برحق بودن خود در نظر گرفتن.

▪️مهربانی، حساس بودن، توجه کردن، محبت نمودن و به خاطر داشتن محاسن و اقدامات مفید دیگران.

▪️بی‌آلایشی، جمع‌آوری اطلاعات دقیق درباره پیروان و نقطه‌نظرها و چشم‌اندازهای آنها؛ این که چه هستند و چه می‌توانند بشوند. توجه کامل به نیات، ارزشها و هدف‌های پیروان به جای توجه صرف به رفتار آنها.

▪️رو در رو شدن محبت‌آمیز و اعتراف به اشتباهات، و اینکه پیروان برای اصلاح شرایط چه می‌توانند بکنند؛ فراهم آوردن زمینه برای خطر کردن سالم.

▪️مداومت بدین معنا که روش رهبری شما سلطه‌جویانه و فریب‌آمیز نیست که به اقتضای شرایط از آن استفاه می‌کنید و در معرض بحران‌ها و چالش ها تغییر رنگ می‌دهید؛ نشاط دادن، پایبندی به اصول و ارزش‌های ابراز شده، پایبندی به منش و خویشتن واقعی.

▪️تمامیت وجود، همخوان بودن حرف و احساسات و با افکار و اعمال با توجه به خیر و صلاح دیگران، در صدد اغفال دیگران برنیامدن و استفاده نکردن از فریب و سلطه جویی.

🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
🙂 Instagram 📱 Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دانش اقتصادی
🔵راهکارهایی برای شروع کسب‌وکار در شرایط دشوار اقتصادی

🔸شروع یک کسب‌وکار جدید کار سختی است و وقتی کشوری در شرایط اقتصادی دشوار قرار می‌گیرد، این کار سخت‌تر هم می‌شود. دلیل آن هم تا حدی این است که وقتی بازارهای اعتباری در تنگنا قرار می‌گیرند، تامین مالی دشوار می‌شود. اگر می‌خواهید سهمی از تامین مالی داشته باشید، باید پیش‌بینی‌های واقع‌بینانه از پولی که در دست دارید، داشته باشید:
چقدر پول می‌خواهید وارد کسب‌وکارتان کنید، چقدر پول باید اضافه کنید تا هزینه‌های عملیاتی شما جبران شود و چه کاری باید انجام دهید تا به سود برسید.

🔸اگر می‌خواهید به سوی کارآفرینی بشتابید، نکات زیر را در نظر داشته باشید تا در شرایط اقتصادی سخت بتوانید کسب‌وکار موفقی راه‌اندازی کنید.

1⃣ پیدا کردن منبع مالی: قبل از اینکه درخواست وام بدهید، از مشاوران حرفه‌ای درخواست کنید طرح کسب‌وکارتان را مرور کنند تا مطمئن شوید چیز مهمی را از قلم نینداخته‌اید و فرضیات‌تان دقیق است.

علاوه بر تامین مالی برای بنگاه جدید، اگر نتوانستید پیش‌بینی‌های درآمدی اولیه خود را محقق کنید، یک برنامه مالی پشتیبان، هم برای کسب‌وکارتان و هم امور مالی شخصی ایجاد کنید. همچنین باید ذخایر نقدی داشته باشید تا به اندازه ۶ تا ۱۲ ماه بودجه کافی برای پرداخت‌ ضروری‌ترین بدهی‌های خود را (اجاره، حق بیمه و...) داشته باشید.

2⃣ بازاریابی هوشمندانه: وقتی اقتصادی در وضعیت نابسامان به سر می‌برد، شروع یک کسب‌وکار جدید به خلاقیت و نبوغ نیاز دارد. عناصر بازاریابی را در طرح کسب‌وکارتان بیشتر مورد توجه قرار دهید. قرار است دقیقا چه چیزی بفروشید، مشتریان هدف شما چه کسانی هستند، محصولات یا خدمات خود را چگونه قیمت‌گذاری می‌کنید و برنامه شما برای توسعه کسب‌وکار چیست؟

باید بدانید رقبایتان کجا قرار گرفته‌اند و سپس برای به‌دست آوردن سهم بازار، خودتان را متمایز کنید. به عنوان مثال، بررسی کنید که رقبا کجا فعالیتی ندارند و کدام مشتریان احتمالی را از دست داده‌اند، سپس آن بخش از بازار را در دست خودتان بگیرید.

3⃣ کوچک شروع کنید: انتظارات و هزینه‌های خود را تا جایی که ممکن است از مقیاس کوچکی شروع کنید و سپس وقتی کسب‌وکارتان رونق گرفت، برای توسعه برنامه بریزید. به عنوان مثال ببینید آیا می‌توانید از مکان کوچک‌تر و ارزان‌تری کارتان را شروع کنید یا فعلا دفتر فیزیکی نداشته باشید و مجازی فعالیت کنید؟ قبل از استخدام نیروهای تمام وقت، فکر کنید چه پست‌هایی باید پر شوند و آیا می‌توان از نیروهای موقت یا نیمه‌وقت استفاده کرد؟

4⃣ استفاده از تکنولوژی به نفع خود: تکنولوژی می‌تواند راه‌های زیادی را برای پس‌انداز پول و افزایش سود، پیش پای شما بگذارد. به عنوان مثال:

▪️بازار خود را با فروش از طریق کانال‌های آنلاین توسعه دهید.

▪️به‌جای تبلیغات چاپی یا الکترونیکی گران‌، از بازاریابی ایمیلی یا شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

▪️از وبت‌سایت‌ها و روزنامه‌هایی که مطالبی در مورد کارآفرینان و رهبران کسب‌وکار موفق منتشر می‌کنند، بهره ببرید.

▪️وب‌سایت خود را بهینه‌سازی کنید تا وقتی مشتری موضوع مشابهی در مورد محصول شما جستجو می‌کند، جزو اولین‌ سایت‌ها در مرورگرها بالا بیاید.

▪️ابزارهای بازاریابی مقرون به‌صرفه مثل پادکست‌ها یا وبینارها را از طریق وب‌سایت خود تولید کنید.

▪️یک برنامه وفاداری مشتری آنلاین ایجاد کنید که در آن توصیه‌های پیشرفته‌ای در مورد فروش و تخفیف‌ها مطرح شده باشد.

5⃣ شبکه، شبکه و شبکه: تا جایی که می‌توانید با افراد فعال در جامعه خود که شما را به مشتریان جدید ارجاع می‌دهند و در توسعه کسب‌وکارتان نقش دارند، ارتباط برقرار کنید.

6⃣ ایده‌هایی برای کاهش هزینه‌ها: یک اقتصاد ضعیف می‌تواند روش‌های خوبی که برای پس‌انداز پول وجود دارد را پنهان کند اما ایده‌های خلاقانه‌ای وجود دارد تا بتوانید هزینه‌های استارت‌آپ خود را به حداقل برسانید:

▪️خریدن ملزومات و مواد اولیه از کسب‌وکارهایی که در آستانه تعطیلی هستند یا می‌خواهند موجودی کالای خود را کم کنند.

▪️تهاتر کردن با دیگر صاحبان کسب‌وکار. امکان اتحادهای کاری را بررسی کنید و با تجارت محصولات یا خدمات با کسب‌وکارهای دیگر، خیلی از هزینه‌های خود را جبران کنید.

▪️اگر پول کافی برای پرداخت هزینه مشاور حقوقی ندارید، از منابع آنلاین که اطلاعات حقوقی کافی در امور بازرگانی کشورتان را در اختیار می‌گذارند، استفاده کنید.


〽️ @Economic_k
Forwarded from هنر مدیریت
هفت توصیه مدیریتی برتر

نویسنده: اریک بارکر

توصیه اول: به لیست کارهای روزمره خود کاملا پایبند باشید
بزرگ‌ترین خطاها از کوچک‌ترین غفلت‌ها آغاز می‌شود و به همین دلیل هم هست که سرمنشا تمام بی نظمی‌ها و اشتباهات در تیم‌های کاری از بی توجهی اعضای تیم و در راس آنها رهبر تیم نسبت به کارها و فعالیت‌هایی آغاز می‌شود که از قبل برنامه‌ریزی شده‌اند و ما از آنها با عنوان لیست کارهای روزمره یاد می‌کنیم.

توصیه دوم: نگرانی و تردید را متوقف کنید
آنچه به شدت از قابلیت‌ها و پتانسیل‌های یک مدیر می‌کاهد، وجود حس تردید و بدبینی او نسبت به دیگران و مهم‌تر از آن در مورد آینده است. بنابراین همیشه به همان چیزی فکر کنید که دوست دارید اتفاق بیفتد. نگرانی و تردید یک مدیر مانند سم مهلکی است که به تمام کارکنان سرایت می‌کند و آنها را از کار موثر باز می‌دارد.

توصیه سوم: ارزش‌ها را بر کمیت‌ها مقدم بدارید
تحقیقات نشان داده انجام همزمان چندین پروژه و فعالیت به نتایج درخشان و مطلوبی منتهی نخواهد شد و کیفیت نهایی کارها را به شدت تنزل می‌بخشد. البته این به آن معنا نیست که حتما خود را صرفا به انجام یک فعالیت یا اجرای یک پروژه محدود کنید، چراکه این کار باعث کند شدن سرعت پیشرفت امور می‌شود. بهترین راهبرد در این میان عبارت است از تمرکز بر اولویت‌های موثر و کلیدی و انجام دادن همزمان دو یا سه پروژه‌ای که شما را تا حد زیادی به هدف نهایی‌تان نزدیک‌تر می‌کنند.

توصیه چهارم: با خودتان جلسات منظمی برگزار کنید!
یکی از بهترین و در عین حال عجیب‌ترین عادات مدیران و رهبران بزرگ این است که با خود جلسات منظمی برگزار می‌کنند و به اصطلاح «با خود خلوت می‌کنند». بنابراین توصیه می‌شود تمام مدیران حداقل هفته‌ای یک بار با خود جلسه بگذارند و در جریان این جلسات هم عملکرد پیشین و نقاط قوت و ضعف شان را بررسی کنند و هم برای انجام پروژه‌های آتی برنامه‌ریزی کنند.

توصیه پنجم: به هیچ عنوان در برابر تغییر دادن خود مقاومت نکنید
یکی از بدترین رفتارهایی که از یک مدیر یا رهبر ممکن است سر بزند مقاومت و خیره‌سری او در برابر تغییر دادن خود است. تغییر مثبت و سازنده برای هر فرد و سازمانی واجب است. کافی است نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید که همکاران و اطرافیان شما چگونه با تغییر دادن خود به موفقیت‌های فردی و سازمانی بزرگی دست پیدا کرده‌اند، پس شما هم می‌توانید با تغییر دادن خود و محیط اطرافتان به موفقیت دست یابید.

توصیه ششم: خودتان را اخراج کنید!
شوک‌های مدیریتی و نهیب زدن از بالا برای کارکنان اثر معجزه‌آسایی دارد، چه رسد به خود مدیران. بنابراین اگر می‌خواهید از دستاوردها و موفقیت‌های قبلی خود مغرور نشوید یا دچار روزمرگی و سستی در کار نشوید، حتما به خودتان نهیب بزنید.

توصیه هفتم: مدیر تک بعدی نباشید
بعضی از مدیران صرفا مدیرانی کاریزماتیک و پرنفوذ هستند، اما فاقد کارآیی و بهره‌وری کافی در کار هستند، درحالی‌که برخی دیگر از مدیران پربازده و مولد از فقدان قدرت تحلیل یا نفوذ بر افرادشان رنج می‌برند. در دنیای پرتکاپو و مملو از رقابت امروز لازم است مدیران و رهبران از کلیه توانمندی‌ها و پیش نیازهای مدیریتی برخوردار باشند و اگر چنین نیستند در راستای به دست آوردن آنها گام بردارند.






@honaremodiriat
نشانه‌های ضعف در مدیریت

مدیریت به معنای انجام دادن، به انجام رساندن و مسئولیت چیزی را پذیرفتن است. شما جزء کدام دسته از مدیران هستید؟ آیا کارکنانتان سبک مدیریتی شما را قبول دارند یا فقط به خاطر ترس از اخراج شدن از شما پیروی می‌کنند؟ آیا شما نسبت به ضعف‌های موجود در نحوه‌ی مدیریت خود آگاه هستید؟ تابه‌حال برای برطرف کردن آن‌ها چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

ضعف در مدیریت از جایی شکل می‌گیرد که آن‌ها از بازتاب رفتارهای خود غافل می‌شوند. اغلب اشتباهات خود را در نظر نمی‌گیرند و به‌راحتی گمان می‌کنند رفتارشان بهترین در دنیا است. درحالی‌که یکی از ارکان اصلی مدیریت، رعایت اصول اخلاقی در سازمان است. مدیریت باید به دانش چگونگی رشد و پیشرفت مجهز باشد، همچنین باید شناخت مطلوبی از موانع و محدودکننده‌های رشد و تغییر داشته باشد.

نشانه‌های ضعف در مدیریت
▫️عدم اعتماد به کارکنان
▫️رکود و بی‌توجهی به نوآوری و خلاقیت در سازمان
▫️ارتباط بیش‌ازحد با کارکنان
▫️تظاهر و ریاکاری
▫️عدم تعیین شفاف انتظارات و استراتژی‌های سازمان
▫️استخدام افراد نالایق و غیرمتخصص
▫️هوش هیجانی پایین
▫️غرور و محروم کردن خود از همفکری با همکاران

🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
🙂 Instagram 📱 Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هنر مدیریت
لحظه مُکشای کارآفرینان

امیرعباس زینت بخش

در سال 2008 بعد از خروج از شرکت Pay Pal و کسب 180 میلیون دلار حاصل از فروش سهام خود، 100 میلیون دلار در شرکت Space X و 70 میلیون دلار در شرکت Tesla و 10 میلیون دلار در شرکت Solar City سرمایه گذاری کردم و برای اجاره خانه ام، از دوستانم پول قرض میکردم!
ایلان ماسک
البته 7 سال بعد، دارایی او به 13 میلیارد دلار رسید و پس از آن؛ تا کنون بارها کل داریی خود را ریسک کرده است!

استیو جابز هم در سال 1994 تمامی ثروت خود را در شرکت اَپل با قمار روی دو شرکت NeXT و Pixar  از دست داد و دارایی او یکمرتبه صفر شد و دو سال بعد، یعنی در سال 1996 همه چیز برگشت و ابتدا با فروش NeXT به اپل (و تصاحب 1.5 میلیون سهم اپل) و سپس فروش Pixar به Walt Disney در سال 2006 به مبلغ 7.4 میلیارد دلار؛ به عنوان سهامدار عمده، به میلیاردها دلار ثروت دست یافت!

راهبان بودایی اصطلاحی دارند بنام "وایراگیا" به معنی عدم وابستگی یا انفصال از تعلقات مادی که پیرو این مکتب، باید همه چیز خود را عامدانه از دست بدهد. آنها به این حالت و اوقات که طرف از توهم مالکیت و دارایی، رها گشته و از لحاظ مالی به نقطه صفر رسیده می گویند "لحظه مُکشا یا Moksha Moment".

تاریخ کارآفرینی دنیا پر است از افرادی که لحظات مُکشا را حتی بارها تجربه کرده اند و بعضی عرصه را برای همیشه ترک کرده؛ یعنی شکست را پذیرفته اند و عده زیادی هم دوباره خیز بزرگتری برداشته و قله های موفقیت را فتح کرده اند.

تفاوت آنها با راهبان این است که نه با هدف از دست دادن صرف و ندار شدن، بلکه به قصد کسب دستاوردها و موفقیت های بزرگ مادی وارد ماجراجویی و ریسک می شوند۔

سوالی که مطرح است این است که این کارآفرینان چگونه از لحظات مکشا به سوی میلیاردها دلار اوج می گیرند؟ در پاسخ باید گفت یکی از مهمترین رموز موفقیت آنها در تمرکز روی چیزهاییست که خواهان بدست آوردنشان هستند تا چیزهایی که از دست داده اند! آنقدر هدف؛ یعنی محصول یا خدمتی که در صدد عرضه اش در آینده هستند ارزشمند است که دیگر هیچ توجهی به مافات ندارند. فلسفه آنها این است که محصول را برای کسب پول بیشتر نمی خواهند بلکه پول را برای محصول بهتر میخواهند!

من فیلم نمی سازم که پول بسازم! من پول می سازم که فیلم بسازم!

راز بعدی موفقیت های عجیب آنها پس از عبور از لحظه مکشا این است که به لحاظ روانشناختی؛ تجربه چنین لحظاتی شبیه تجربه نزدیک به مرگ "Near Death" است و در چنین حالتی انسان دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد و می تواند دست به تصمیم های بزرگ بزند و به قول استیو جابز؛

به یاد آوردن اینکه قراره بزودی (بالاخره روزی دیر یا زود) بمیرم؛ مهمترین ابزاریه که باهاش روبرو شدم و کمکم کرده که تصمیم های بزرگی در زندگیم بگیرم!

مخلص کلام اینکه یکی از درسهایی که از کارآفرینان Game Chnager که مسیر زندگی بشر را تغییر داده اند، می توان گرفت این است: اگر می خواهیم ببینیم چیزی (محصول یا خدمت جدید) که در صدد بدست آوردن آن هستیم چقدر ارزشمند و عالیست، ببینیم چقدر حاضریم برای بدست آوردنش همه چیز خود را از دست بدهیم و حتی لحظات نزدیک به مرگ را تجربه کنیم!

میگویند بزرگترین عاملی که در مقابل تغییر (عادات، شغل، بیزینس،...) قرار دارد؛ ترس است و بزرگترین ترس در بنی بشر؛ ترس از فقیر شدن و از دست دادن است! راستی اگر کسی بر چنین ترسی غلبه کند و به اصطلاح، مُکشایی را تجربه کند؛ چه کارهای عجیبی که نمیتواند انجام دهد!






@honaremodiriat
شوخ طبعی

"Why great leaders take humor seriously?"


شوخ طبعی، یک مهارت قابل آموزش و یکی از نادیده گرفته شده ترین دارایی‌ها در محل کار است.
رهبرانی با حس شوخ طبعی 27% انگیزه بیشتری دارند. تیم های آن ها به هم پیوسته تر و خلاق تر هستند.
همچنین طنز و شوخ طبعی باعث افزایش فروش سازمان می شود.

شوخ‌طبعی باعث کوتاه تر شدن مسیر ارتباطات نیز می شود. بنابراین وقتی دو فرد غریبه قبل از مکالمه یک شوخ‌طبعی را به اشتراک می گذارند، در نهایت اطلاعات شخصی بیشتری را فاش می کنند و احساس صمیمیت بیشتری می کنند.

یکی از مهمترین ویژگی هایی که باعث اعتماد به یک رهبر می‌شود این است که مثل یک فرد معمولی صحبت کند و شوخ‌طبع باشد و خودش را بهترین فرد سازمان نداند. ما می توانیم کارهای جدی انجام دهیم بدون اینکه خودمان را خیلی جدی بگیریم، و در واقع اغلب می توانیم آنها را بهتر و زیباتر انجام دهیم. با هم خندیدن در محل کار باعث می‌شود که احساس کنیم بیشتر به هم متصل هستیم و مغز ما را با هورمون های مرتبط با عشق پر می کند.

🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
🙂 Instagram 📱 Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from هنر مدیریت
نوکیا چرا فرو پاشید؟

احتمالا نام مجله معتبر و معروف فوربز را شنیده باشید. جزو معتبرترین نشریات کسب وکار، موفقیت، کارآفرینی و ثروت است. این نشریه روی جلد خود را در سال ۲۰۰۷ به نوکیا اختصاص داد و یک تیتر جنجالی زد: «آیا کسی می تواند نوکیا را با یک میلیارد مشتری از تخت پادشاهی به زیر کشد؟».

نوکیا آن روزها سلطان بلامنازع موبایل و ارتباطات بود. اما نوکیا فروپاشید: طی سیزده سال سهم بازارش از رتبه اول به رتبه دهم و ارزش شرکت از ۲۵۰ به کمتر از ۴ میلیارد یورو سقوط کرد.

یکی از جالب‌ترین تحلیل‌هایی که در ارتباط با فروپاشی امپراطوری نوکیا منتشر شده است، نتایج مطالعات مشترکی میان یک دانشگاه فنلاندی و مدرسه کسب‌وکار معتبر اینسید فرانسه است. این نتایج حرف‌های شنیدنی را در قالب سه نکته طرح می‌کند که خود حاصل ۱۲۰ مصاحبه (شامل ۹ مصاحبه‌ با اعضای هیئت‌مدیره و ۱۹ مصاحبه با مدیران ارشد نوکیا) بوده است.

اما این سه راز سقوط چیست؟

🔸راز اول؛ نبود فضای مناسب برای گفتگوهای صریح، آزاد و بنیادین: در آن بازه زمانی فضای مناسبی برای گفت‌وگوها و بحث‌های جدی و راهبردی وجود نداشت. یکی از مدیران ارشد نوکیا نقل می‌کند که بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱، خیلی از اعضای هیئت‌مدیره احساس می‌کردند که دیگر نمی‌توانند راحت و آزاد صحبت کنند و نتیجه‌اش این بود که تهدیدات اپل و گوگل به میزان کافی منتقل نمی‌شد و برنامه مناسبی برایش در نظر گرفته نشد!

🔸راز دوم این بود که به صورت احساسی مدیران به سیستم‌عامل سیمبین وابسته شده بودند و نوکیا همه گوشی‌هایش را با این سیستم‌عامل عرضه می‌کرد. کسی به خودش اجازه نمی‌داد به گزینه دیگری فکر کند. نوکیا مدت ها روی سیستم‌عامل خودش پافشاری کرد. وقتی هم در سال ۲۰۱۲ با تغییر مدیریت به فکر افتادند، دیگر خیلی دیر شده بود!

🔸راز سوم: اینکه تحلیل‌ها و تصمیمات براساس داده‌های واقعی نبود و بیشتر احساسی، شهودی و شخصی بود. نقل می‌شود که وقتی نوکیا تصمیم گرفت به‌جای سیمبین از سیستم‌عامل جدیدی استفاده کند، خیلی از مدیران سیستم‌عامل ویندوز را پیشنهاد می‌دادند. این در حالی بود که داده‌ها و شواهد واقعی افق روشنی برای سیستم‌عامل ویندوز نشان نمی‌داد و موفقیت این سیستم‌عامل بسیار بعید به نظر می‌رسید. اما نوکیا ویندوز را در گوشی‌هایش استفاده کرد و نتیجه‌اش هم شکست کاملش در سال ۲۰۱۲ بود. 

منبع: بخشی از نوشته مشترک وحید شامخی و مجتبی لشکربلوکی تحت عنوان فروپاشی چگونه رخ میدهد.





@honaremodiriat
Forwarded from هنر مدیریت
مساله تراموا

مساله‌ی تراموا یکی از مسائل مهم و البته بحث‌ برانگیز در زمینه‌ی اخلاق و فلسفه‌ به حساب می‌آید. شرایط این مساله طوری طراحی شده که فرد ناظر باید بین نجات پنج نفر از مرگ یا کشته شدن یک نفر انتخاب کند. 

شرایط مساله‌ی تراموا طوری طراحی شده که فرد را در معرض انتخاب قرار می‌دهد. این مساله اولین بار توسط فیلیپا فوت در سال ۱۹۶۷ مطرح و توسط افراد مختلف دیگر باز طراحی شد.

فرض کنید که در حاشیه‌ی خط راه‌آهن و در کنار یک اهرم قرار گرفته‌اید؛ با کشیدن این اهرم مسیر حرکت قطار تغییر خواهد کرد. در همین حین یک قطار با سرعت به شما نزدیک می‌شود و از طرفی دیگر در *مسیر اصلی* قطار ۵ نفر کارگر ایستاده‌اند و در مسیری دیگر(مسیر فرعی) یک نفر بر روی ریل است. ۵ نفر در جای اشتباه ایستاده اند و یک نفر در جای درست. شما توانایی متوقف کردن قطار و همچنین اخطار به افراد روی ریل را ندارید. تنها کاری که از دست شما برمی‌آید انتخاب بین کشته شدن پنج نفر یا فشردن اهرم و کشته شدن یک نفر برای نجات افراد دیگر است. شما کدام را انتخاب می‌کنید؟

مساله‌ی تراموا باعث می‌شود که به عواقب کارهای خود کمی بیاندیشیم و جواب دهیم که آیا ارزش‌های اخلاقی تنها توسط نتیجه‌ی کار سنجیده می‌شود؟ یا نحوه‌ی انجام کار نیز اهمیت دارد؟

این مساله شدیداً طرز تفکر و نحوه‌ی نگاه کردن ما را به مسائل به چالش می‌کشد و سناریوی آن در محیط‌های دیگری نظیر جنگ، شکنجه و مسائل روزمره استفاده شده است.  

نسخه‌ی دوم از این مساله شرایط را برای فرد ناظر به مراتب چالشی‌‌تر می‌کند. فرض کنید روی پلی که از بالای خط راه‌آهن رد می‌شود ایستاده‌اید. قطار با سرعت در حال نزدیک شدن است و روی ریل ۵ کارگر در حال کار هستند. متعاقباً شما نه می‌توانید به لکوموتیوران اخطار دهید و نه می‌توانید کارگران را از وجود قطار آگاه کنید. با این حال در کنار شما یک فرد چاق قرار دارد و مطمئن هستید که با انداختن این فرد بر روی ریل، قطار می‌ایستد و جان پنج کارگر را نجات خواهید داد. در چنین موقعیتی شما چه کاری انجام می‌دهید؟

نکته‌ی جالب در این دو مساله آن است که در حالت اول خیلی از افراد ترجیح می‌دهند که اهرم را حرکت دهند و جان پنج نفر را نجات دهند اما در مساله‌ی دوم حاضر نیستند یک فرد را به خاطر نجات پنج نفر دیگر قربانی کنند.

نسخه‌ی سوم این مساله نیز اگرچه قطاری ندارد ولی انتخاب بین زندگی و مرگ را نشان می‌دهد. فرض کنید شما یک پزشک هستید که ۵ بیمار دارید و هر کدام به پیوند یک عضو احتیاج دارند. دو نفر از آن‌ها به شُش، دو نفر به کلیه و نفر پنجم به یک قلب برای زنده ماندن محتاج هستند.

از طرفی دیگر بیماری وجود دارد که تنها پایش شکسته است و دیگر اعضای بدن او به خوبی کار می‌کنند. آیا شما حاضر به کشتن این فرد برای نجات پنج بیمار دیگر هستید؟

بیشتر افراد در مواجه با این سوال جواب خیر می‌دهند و حاضر به کشتن یک نفر برای نجات بقیه نیستند. با این حال به نظر می‌رسد موقعیت در هر سه حالت یکسان است. آیا موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیریم و نحوه‌ی انتخاب ما همیشه تحت تاثیر منطق است؟ شاید عوامل دیگری بر انتخاب‌های ما تاثیرگذار هستند.

باید بین اجازه‌ی مرگ دادن و کشتن تفاوت قائل شد؛ اولی یک حرکت منفعلانه و دومی فعالانه در برابر یک حادثه است. در اولین مساله فرد ناظر بین نجات جان ۵ نفر و اجازه‌ی مرگ یک نفر یکی از حالات را انتخاب می‌کند. اما در مساله دوم ناظر با انداختن فرد چاق بر روی ریل عملاً فعل کشتن را انجام می‌دهد.

قانون اثر دوطرفه در فلسفه به عملی می‌گویند که در خود یک وجه منفی دارد، اما عمل در انتها یک کار خوب را معرفی می‌کند. احتمالا در هر کدام از شرایط بالا اتفاقی که می‌افتد از قانون اثر دوطرفه تبعیت می‌کند. با این حال، نظریه‌های مختلفی که در اخلاقیات به کار برده می‌شوند و تمرکز خود را بر نتیجه‌ی یک عمل جلب می‌کنند نمی‌توانند جواب خیلی از پرسش‌های را دهند. این تئوری‌ها دلیل انتخاب نجات ۵ نفر در مساله‌ی اول و نجات یک نفر در مساله‌ی دوم را توضیح نمی‌دهند چرا که فقط به نتیجه فکر می‌کنند.
در جریان یک تحقیق علمی، فعالیت مغز افراد در مواجه به مساله‌ی تراموا بررسی شد. در مساله‌ی اول بیشترین نواحی درگیر در تصمیم فرد مربوط به فعالیت‌های منطقی بودند. بنابراین فرد فشردن اهرم را انتخاب می‌کرد و جان ۵ نفر را نجات می‌دهد. اما در مساله‌ی دوم بیشتر احساس فرد در فرآیند تصمیم‌گیری دخیل بود و به همین دلیل در برابر کشته شدن یک فرد حس کاملا بدی دست می‌دهد.  

گاهنامه مدیر



@honaremodiriat
⭕️ لزوم اقتدار در رهبری و مدیریت

🔸اقتدار و ابهت، اصلی جدایی‌ناپذیر از مدیریت موفق است و افراد مهربان و دل‌نازک نمی‌توانند در این حوزه پیشرفت قابل توجهی داشته باشند. رهبران برای داشتن رابطه‌ی ایده‌آل با افراد زیردست باید منشی مقتدرانه به همراه مقداری چاشنی مهربانی داشته باشند. یک رهبر مهربان با زیر‌دستانش رابطه‌ی دوستانه‌ای تشکیل ‌می‌دهد که باعث می‌شود هر دو از بودن با همدیگر لذت ببرند. نتیجه‌ی این فضای دوستانه، طراوت محیط کار و بهبود روحیه‌ی کارکنان است. اما رهبر مقتدر با ایجاد فضای سلسله مراتبی، انضباط و فرمان‌پذیری بیشتری برای تحقق اهداف سازمان ایجاد می‌کند. برای موفقیت در مدیریت هر دوی این روابط لازم است.

🔹متأسفانه اقتدار و مهربانی در یک جا با هم جمع نمی‌شوند. مهربانی با کارمندان از ابهت شما می‌کاهد و دستور دادن به زیر دستان صمیمیت را از بین می‌برد. حال که دانستیم نمی‌توان هر دو منش را با دنبال کرد، کدام یک مهم‌تر است؟

◀️ اقتدار یک ضرورت است
شما باید به‌عنوان یک رهبر بتوانید ضرورت اقتدار را درک کنید. این الزام برای کارمندان می‌تواند به‌صورت اجباری یا اختیاری باشد. برای مثال اغلب کارمندان به دلیل ترس از اخراج شدن از دستورات شما اطاعت می‌کنند. اما شاید عده‌ی دیگری از کارمندان ابهت رهبری شما را می‌ستایند و با کمال میل از دستورات شما اطلاعت می‌کنند تا شخصیتی مانند شما کسب کنند. بدون توجه به نوع التزام، ابهت یک ضرورت اساسی برای رهبران است. اگر کارمندان برای شما احترام قائل نباشند، احتمالا دستورات را پشت گوش خواهند انداخت یا این‌که کنترل آن‌ها از دستتان خارج خواهد شد. نتیجه می‌گیریم که به دلایل ذکرشده، ابهت مهم‌تر از محبت است.

◀️ تعادل ایجاد کنید
در نظر گرفتن تصویر ذهنی دیگران از شما به‌عنوان برند شخصی بسیار مهم است. در هر مجموعه‌ای محبت و صمیمیت بیش از حد، جنبه‌هایی از ابهت شما را کاهش دهد؛ اما افراط در اقتدار نیز مشکلات خودش را دارد. همواره سعی کنید که تعادلی بین احترام و محبت پیدا کنید و برای خلق شخصیتی که می‌خواهید به‌عنوان رهبر نمایش دهید، از هر دو جنبه استفاده کنید.

🖋آکادمی مدیریت
🎖انجمن مدیران، بزرگترین تشکل مدیریتی ایران  @Managersclub
🤩 سومبات هاکوپیان، بنیان‌گذار برند هاکوپیان، در تاریخ 4 دی 1402 خلاصه ای از تجارب 50 ساله خود را با دانشجویان دانشگاه تهران در میان گذاشت که چکیده آن به شرح ذیل است:

هدف‌محور باشید، نه پول‌محور. موفقیت از رسیدن به اهداف و ارزش‌های خود آغاز می‌شود.
در زمینه‌ای که متخصص هستید، کسب و کار راه‌اندازی کنید. تخصص و حرفه‌ای بودن، کلید موفقیت است.
راه‌اندازی کسب و کار فرایندی تدریجی است. صبر و حرکت در مسیر درست، اساس موفقیت را می‌سازد.
دنیای کسب و کار دنیای تغییر و تحول است. همیشه آماده تغییر بوده و یادگیری را متوقف نکنید.
وقتی کسب و کار به تخصص تبدیل شد، آن را سیستم‌سازی کنید تا بدون دخالت مستمر شما، به رشد خود ادامه دهد.
صداقت، شرط لازم برای موفقیت در هر کسب و کار است. به مشتریان احترام بگذارید و با آنها صادق باشید.
به مشتریان خود عشق و احساس بفروشید. ایجاد روابط معنی‌دار با مشتریان، قدم نخستین به سوی موفقیت است.
دنیا در حال تغییر است. برای موفقیت، باید با دینامیک‌های این دنیا همگام شوید.

منبع: صفحه لینکداین هاکوپیان

🤩 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
📞Whatsapp 📷 Instagram ✉️ Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🤩 بر روی تجربه مشتری (CX) تمرکز کنید

در سال 2013، پیش بینی می‌شد که تجربه‌ی مشتری (Customer Experience) وجه تمایز اصلی کسب و کارها در سال 2022 باشد و همین گونه شد. کیفیت خدمات مشتریان تاثیر بیشتری نسبت به قیمت محصول و خود محصول دارد.

تجربه‌ی مشتری به عنوان تصوری که مشتریان از شما دارند شناخته می‌شود و در ذهنیتشان نسبت به برندتان در هر مرحله و تعامل در سفر مشتری تاثیر دارد. مشتریان از ابتدا تا انتها انتظار تجربه‌‌ی خدمات خوب دارند و حتی حاضرند برای آن پول بیشتری نیز پرداخت کنند.

💡نکات کوتاه و آموزنده مدیریتی
| @managertips |
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Hossein Moradi)
💥 هرکسی به اندازه توانش مشکل داره

اگر مشکل بزرگی داری نا امید نشو خوشحال باش چون معنیش اینه که به همون اندازه قدرت داری...

جول اوستین


📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
💬دومین نمایشگاه کار دانشگاه تهران 💬
🗣️همزمان با جشن نود سالگی دانشگاه تهران 🗣️

📣با شعار «شبکه سازی با بهترین‌ها برای ساخت آینده »

دانشجویان و فارغ التحصیلان علاقه‌مند جهت آشنایی با فرصت‌های #اشتغال، #کارآموزی و #کارورزی می توانند به صورت رایگان در *دومین نمایشگاه کار دانشگاه تهران* شرکت نمایند.


📝 شرکت‌ها و سازمان‌های علاقه‌مند جهت حضور در #نمایشگاه_کار می توانند با کلیک بر روی لینک ثبت نام نمایند.
📞88229901-88229733
🗓 تاریخ برگزاری: ۲۱ تا ۲۳ خردادماه 1403
📍مکان برگزاری: مصلی دانشگاه تهران

کانال رسمی دومین نمایشگاه کار دانشگاه تهران:

🌐  jobfair.ut.ac.ir    I    🌐  utjobfair I jobexTV
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/05/22 11:44:21
Back to Top
HTML Embed Code: