Telegram Group Search
🔹 شیخ سعید اصغری نیاری در سال 1306 هجری شمسی در روستای نیار اردبیل دیده به جهان گشود . مرحوم شیخ سعید مطالعات گسترده ای در فقه و اصول داشت و در علومی همچون تفسیر قرآن و نهج البلاغه ، صرف و نحو ،کلام و نجوم استاد بود. از ویژگی های بارز این عالم برجسته این بود که در عین اندیشه بلند و معلومات عمیق، مطالب خویش را بسیار بی تکلف و ساده بیان می کردند و لذا کلاسهای درس ایشان هرگز بوی ملال و خستگی نمی گرفت. تقوا، ساده زیستی، محبت در گفتار و کردار، تواضع و خضوع در برابر همگان از ویژگی های بارز این عالم بزرگ است. وی علاقه بسیار شدیدی به خاندان رسالت و امامت بویژه حضرت زهراء (علیهم صلوات الله) داشت و با کوچکترین ذکری از ایشان دانه های اشک بر رخسار تکیده اش جاری می شد، هرگز نام معصومین را بی وضو بر زبان جاری نکرد. حضور در دسته های عزاداری و ابراز علاقه به عزاداری های سنتی و همراه با مردم از خلقیات ویژه این عالم شیعه بود. از خلقیات زیبای وی این بود که تا کلمه "محمد" می شنید، به دنبال آن ذکر صلوات می کرد، هر چند این نام متعلق به فردی دیگر باشد. از زمان آغاز انقلاب اسلامی از سال 1342، وی از رهبران نهضت در منطقه بود و تا قبل از سال 57 بارها توسط مأموران ساواک دستگیر و شکنجه شد. بعد از پیروزی انقلاب و پس از تشکیل جهاد سازندگی، در این نهاد مشغول به خدمت شد و در مدت 8 سال دفاع مقدس، همواره در جبهه ها حاضر بود و بارها تا مرز شهادت پیش رفت. نمایندگی ولی فقیه در پادگان شهید چمران اردبیل آخرین سنگر وی در خدمت به اسلام و انقلاب بود. وی مدتها مدرّس حوزه و دانشگاه بود و در دورس منطق، فلسفه، صرف و نحو، شرح لمعه، مکاسب، مغنی و ... استاد مسلّم بود. تبحّر در طبیعیّات و علم نجوم و احوال کواکب از تخصصهای منحصر به فرد استاد در زمان حیاتش بود. هر چند عمده حیات وی به تدریس در مجامع علمی و دینی صرف شد و در پی اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور در آن دوره، عمده حیاتش به خدمت رسانی به انقلاب و اسلام در این زمینه ها سپری گشت، لکن آثاری چند نیز از ایشان بجا مانده است. کتاب "خورشید فطری دل علی"چاپ سال 1350 هجری شمسی حاوی مباحث روایی و عقلی درباره شخصیت أمیرالمؤمنین و غصب خلافت حقه ایشان، کتاب "مرده های ماجراجو" که در سال 1348 شمسی به زیر چاپ رفت و حاوی مباحث اجتماعی با رویکرد هدایت نسل جوان به مکتب انسان ساز اسلام می باشد، کتاب "تصریف مجدول" در دو جلد می باشد که در سال 1355 و 56 شمسی چاپ شده و مباحثی را در باب ادبیات عربی به صورت ساده و دلنشین در خود گنجانده است، کتاب " فلسفه وجود روح " تألیف سال 1356 می باشد که استاد در پی احساس نیاز و مقتضات آن دوره، با براهین واضحه، واقعیت و فلسفه وجود روح را برای نسل جوان تشریح کرده است، کتاب "قیام قرآن در ایران" برای تقویت بنیه مذهبی جوانان و جلوگیری از انحرافات عقیدتی آنها، جزوه ای با نام " وستان دین " که در بحبوحه جنگ تحمیلی در سال 1363 با هدف مقابله با تبلیغات مسموم دشمنان داخلی و خارجی برای دلسرد نمودن مردم از انقلاب به رشته نحریر درآمده است، کتاب "خطبه فدکیّه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) " که آخرین کتاب مرحوم است. این چراغ فروزان علم و هدایت، پس از تحمل ماهها درد و رنج سرانجام در صبحگاه چهارم رمضان 1418 مصادف با 13 دی ماه سال 1376 در سن 70 سالگی رو به خاموشی نهاد. درگذشت وی بازتاب گسترده ای در میان علماء، مردم و رسانه ها داشت و پیکر پاکش به وصیت خود استاد در قبرستان بهشت فاطمه (سلام الله علیها) در آرامگاه مادرش به خاک سپرده شد.
@ardabilian
دکتر جواد وهابزاده

@ardabilian
🔹 دکتر جواد وهاب زاده در بیستم دی ماه سال 1322 در اردبیل چشم به جهان گشود. دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه رشدیه طی کرده و سپس در مدرسه صفوی دوران دبیرستان را ادامه داده و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد . او سپس جذب رشته پزشکی شده و در کنکور سراسری از دانشگاه تهران در رشته پزشکی قبول می شود. استاد دکتر جواد وهاب زاده در سال 1352 ازدواج کرده و حاصل این ازدواج سه فرزند پسر است که هر سه فرزند پزشک متخصص و فوق تخصص هستند. در سال 1349 موفق به اخذ مدرک دکترا شده و دو سال به خدمت سربازی رفته و سپس برای دریافت تخصص به دانشگاهی کلمبیایی شهر نیویورک امریکا رقته ودر اوایل سال 1357 به وطن خود باز می گردد و این در حالی است که در شهر نیویورک مجوز طبابت و دایر کردن مطب داشته و مسئولین در بیمارستان نیویورک بسیار اصرار کردند که ایشان در آنجا بماند ولی عشق خدمت به هموطنان سبب شد که به ایران بازگردند. استاد دکتر جواد وهاب زاده منشا بسیاری از امورات عام المنفعه و موثر در استان اردبیل هستند. همکاری در راه اندازی دانشکده پزشکی دانشگاه دولتی اردبیل، دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل و ... از جمله این اقدامات است. ایشان علاوه بر حرفه طبابت، شاعر و نویسنده هستند و عضو انجمن ادبی حافظ اردبیل می باشند. دکتر وهابزاده دارای تالیفات، مقالات و آثار بسیاری در حوزه های پزشکی و شعر هستند. استاد دکتر جواد وهاب زاده از سوی سازمان نظام پزشکی کشور بعنوان پزشک نمونه انتخاب شده اند.
@ardabilian
حسن جوهرچی
@ardabilian
🔹حسن جوهرچی سال ۱۳۴۷ در یک خانواده اردبیلی ساکن تهران به دنیا آمد
لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران داشت. بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با «فیل در تاریکی» که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند بود. اما با بازی در سریال در پناه تو در سال ۱۳۷۳ به‌شهرت رسید.
همسر و فرزندان حسن جوهرچی
حسن جوهرچی با مهناز بیات ( چهره پرداز ) ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک پسر به نام علی و یک دختر به نام اوا است.
آوا فرزند اول خانواده، هم دانشجوی داروسازی است، هم دوره ‌مهمانداری هواپیما را گذرانده و هم در کلاس‌های بازیگری امین تارخ شرکت کرده تا بازیگر شود. البته متاثر از مادرش و علاقه خودش، قصد دارد به صورت کاملا جدی طراحی لباس را هم دنبال کند.
علی فرزند دوم خانواده، دانشجوی رشته فیلمسازی است؛ در یک گروه موسیقی می‌نوازد و آهنگ می‌سازد و در کنار اینها بازیگری تئاتر را نیز دنبال می‌کند.

سینمایی:
آبی
آقای رئیس جمهور
دختری بنام تندر
بادام‌های تلخ
دو زن
حماسه قهرمانان
زن شرقی
بالاتر از خطر
روزی که خواستگار آمد
سلطان
ویرانگر
افسانه دو خواهر
جای امن
زینت
بر بال فرشتگان
برخورد
فیل در تاریکی

تلویزیون:
۱۳۹۴ – تنهایی لیلا
۱۳۹۳ – برابر با اصل
۱۳۹۲ – شب‌های روشن
۱۳۹۰ – مثل شیشه
۱۳۹۰ – سراب
۱۳۸۹ – فاصله‌ها
۱۳۸۸ – فاکتور هشت
۱۳۸۶ – بوی عیدی
۱۳۸۵ – جابر ابن حیّان
۱۳۸۵ – هویت پنهان
۱۳۸۴ – پیله‌های پرواز
۱۳۸۴ – او یک فرشته بود
۱۳۸۳- غریبانه
۱۳۸۲ – سیمای مدرسه
۱۳۸۱ – مشق عشق
۱۳۷۹ – نسیم رویا
۱۳۷۷/۷۸ – روزهای زندگی
۱۳۷۴ – در پناه تو
۱۳۷۵ – دومین انفجار
۱۳۷۴ – وکلای جوان
۱۳۷۳ – هدف گم‌شده

سرانجام حسن جوهرچی ساعت ۵ بامداد روز جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ پس از تحمل عارضه کبدی و عفونت ریوی و کلیوی به علت ایست قلبی در سن ۴۸ سالگی درگذشت.
پرستار بیمارستان امام خمینی (ره) توضیحاتی در خصوص بیماری آقای جوهرچی داده‌اند که وی دچار عفونت ریوی و فشار خون پایین بوده است و این مشکل یک سال پیش تشخیص داده شده بود به خاطر آن دارو استفاده می‌کردند و عفونت باید تحت کنترل درمی‌آمد و از ۲ ماه قبل آماده دریافت پیوند کبد شده بود، و به دلیل عفونت ریوی درگذشت.

پیکر وی روز یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد.
@ardabilian
غلام قلی پور
@ardabilian
استاد غلامحسین میرزاقلی پور ( غلام قلی پور )در سال 1333 در محله باغمیشه اردبیل به دنیا آمد . وی فعالیت هنری اش را از دوران جوانی در رشته تئاتر از سال 1350 آغاز کرد و دارای گواهینامه تئاتر از دانشگاه تهران بود.
غلام قلی پور آشنای دیرین تئاتر های اردبیل ، شاید برخی هم تصویر او را در تولیدات صدا و سیما به یاد داشته باشند از هنرمندان محبوب تئاتر و تلویزیون اردبیل بود سبک بازی اش صمیمی و همراه با افت و خیز های حرفه ای ، جذبه شخصیتی اش موجب همراهی هنرمندان با او شده و همه او را به حیای هنرمندانه اش می شناختند.
این بازیگر پیشکسوت و هنرمند اردبیلی در فیلم ها و سریال هایی همچون :
1-صبح جمعه
2-هاتف بهشت ( پخش از شبکه سراسری )
3-ماه مهربان
4-ارثیه ( پخش از شبکه سراسری )
5-عقیق
6-سلطان عشق
7-عتیقه ها( پخش از شبکه سراسری )
8-هفت یادگار
9-ندائی دیگر
10-ائللر بیزیم ائللر
11-دوز چورک ( مجری طرح )
12-داد دوز ( مجری طرح )
13-حلقه وصل
14-آناج بانی
15-جنگ آدینه
16-همیاران( پخش از شبکه سراسری )
17-مجلس آخر( پخش از شبکه سراسری )
18-فجر بیستم
19-خانه وکیل
20-روستای ما
21- سریال گون چیخان
از هنرمندی های به یاد ماندنی ایشان می توان به نقش الیاس در سریال گون چیخان و فیلم سینمایی عقیقه ها اشاره کرد.
بخشی از تله تئاتر و تئاتر های که ایشان ایفای نقش کرده اند :
تله تئاتر میثم تمار - تله تئاتر مذهبی
تئاتر های قماربازان - مرگ در صحنه - میثم تمار - دیدار در الست در نقش تیمور لنگ - سوگ سیاوش - قلعه - شرط الساعه - هنرمندان خسته اند - معدنچیان - مرگ تابوت-کویر طبس-ساوالان- اسم شب-شاهسونها-. . .
اینها بخشی از آثار ارزشمند به جا مانده استاد قلی پور بود .
سرانجام این هنرمند ارزشمند اردبیلی بعد از یک سال تحمل بیماری صبح روز جمعه 16 مهر 1389 چشم بر دنیا بست و همه ی دوستدارانش را داغدار کرد .
روحش شاد یادش گرامی
@ardabilian
استاد مالک بابک
@ardabiliain
🔹استاد مالک بابک در یازدهم آذرماه سال 1317 در محله نواب صفوی شهر اردبیل به دنیا آمد. ایشان دوران ابتدایی تحصیل را در دبستان سعدی طی کرده و پس از سپری کردن دوران دبیرستان وارد مرکز دانشسرای عالی تبریز می شود و پس از فارغ التحصیل شدن جذب آموزش و پرورش شده و تدریس را آغاز می کند. در سال 1346 در رشته مدیریت بازرگانی مقطع لیسانس از دانشگاه تهران قبول شده و این مقطع را با موفقیت به پایان می رساند. استاد مالک بابک از دوران کودکی علاقه زیادی به ورزش داشت و در رشته های فوتبال و والیبال ورزش می کرد. ایشان بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشسرا به اردبیل تلاش فراوان برای رونق ورزش فوتبال کرد. ایشان بازیکن، مربی، داور، سرپرست فوتبال اردبیل بود و در ادامه بیش از بیست سال بعنوان رئیس هیئت فوتبال اردبیل خدمت کرده و شاگردان زیادی را تربیت نموده است و در کنار کار معلمی به ورزش نیز پرداخته است. استاد مالک بابک را بعنوان پدر فوتبال اردبیل می شناسند.
@ardabilian
لطفعلی عسگرزاده
@ardabilian
لطفعلی‌ عسگرزاده از پدری ایرانی(#اردبیلی) و مادری یهودیِ روس در باکو و دارای تابعیت ایرانی ــ که آن زمان در جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان واقع در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود ــ متولد شد، تحصیلات اولیه خود را در باکو و تهران انجام داد در سال‌های پایانیِ جنگ جهانی دوم به ایالات متحدهٔ آمریکا مهاجرت کرد.

او بیش از همه به خاطر طرح کردن ریاضیات فازی مشتمل بر مفاهیم مرتبط فازی همچون مجموعه‌های فازی، منطق فازی، الگوریتم‌های فازی، کنترل فازی و احتمالات فازی شناخته شد.

وی در ۱۵ بهمن ۱۲۹۹ شمسي (۴ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی) از والدینی ایرانی در شهر باکو در جمهوری آذربایجان، اتحاد شوروی متولد شد.
پدرش روزنامه‌نگار و بازرگان، از اهالی اردبیل و خبرنگار روزنامهٔ ایران و مادرش فانیا کوریمان پزشک کودکان یهودی روس بود.
لطفعلي عسگرزاده تحصیلات ابتدایی خود را در همین شهر و به زبان روسی آغاز کرد.
والدین لطفعلي، در پی قحطی و نایابی ناشی از سیاست‌های تعاونی‌سازی دوران استالین، باکو را ترک کرده و به ایران و شهر تهران مهاجرت کردند. او در این زمان ده ساله بود.
وی در تهران در دبیرستان البرز (به نام پیشین: مدرسه مسیونری پرسبیتری) و در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد.

لطفعلي عسگرزاده در امتحانات دانشگاه تهران مقام دوم را کسب کرد. در سال ۱۹۴۲ رشتهٔ مهندسی برق را در این دانشگاه با موفقیت به پایان رساند و در دوران جنگ دوم جهانی و اشغال ایران توسط متفقین به ایالات متحده مهاجرت کرد. در مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (ام.آی. تی) ادامه تحصیل داد و در سال ۱۹۴۶ درجهٔ کارشناسی ارشد در مهندسی برق را دریافت نمود.

به‌دلیل اقامت والدینش در نیویورک سیتی، از دانشگاه کلمبیا تقاضای پذیرش کرد و در مقطع پی اچ دی با یک منصب تدریس پذیرفته شد. در سال ۱۹۴۹ فارغ‌التحصیل و سال بعد استادیار همان دانشگاه شد.

عسگرزاده ده سال در دانشگاه کلمبیا تدریس کرد، و در سال ۱۹۵۷ به درجهٔ استاد تمامی ارتقا یافت. او از سال ۱۹۵۹ تاکنون در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرده‌است.
او اثر پیشگامانه خود در زمینهٔ مجموعه‌های فازی را در ۱۹۶۵ منتشر کرد، اثری که در آن به شرح ریاضیات نظریه مجموعهٔ فازی پرداخت. او در ۱۹۷۳ نظریهٔ منطق فازی خود را طرح کرد.

وی در دانشگاه کلمبیا، با تدریس در زمینهٔ «تئوری سیستم‌ها» کارش را آغاز کرد.
سپس به تدریس در چند دانشگاه معتبر آمریکا پرداخت. در سال ۱۹۵۹ به برکلی رفت تا به تدریس الکتروتکنیک بپردازد. از سال ۱۹۶۳، ابتدا در رشتهٔ الکتروتکنیک و پس از آن در رشتهٔ علوم کامپیوتر کرسی استادی گرفت.

پروفسور لطفعلي عسگر‌زاده به‌طور رسمی از سال ۱۹۹۱ بازنشسته شده‌است. وی مقیم سانفرانسیسکو و در آنجا به پروفسور "زاده" مشهور بود.

عسگرزاده یک عکاس آماتور موفق بود و مشخصاً در زمینه پرتره پیشرفت کرده بود. الکساندر فیودورویچ کرنسکی بدون اطلاع یا اجازهٔ زاده از یکی از پرتره‌های او بر روی جلد اتوبیوگرافی خود استفاده کرد.

او تاکنون از شخصیت‌های معروفی همچون رؤسای جمهور آمریکا، ترومن و نیکسون، کلود شنون، ادگار وارز و مستیسلاف روستروپوویچ عکاسی کرده‌است.

سرگرمی دیگر پروفسور لطفعلي عسگرزاده های-فای است. او در اتاق نشیمن خود ۲۸ بلندگوی حساس تعبیه کرده تا به موسیقی کلاسیک با کیفیت بالا گوش کند.

لطفعلي عسگرزاده همچنین در کنار جان ر.راگاتسینی در ۱۹۵۲ به خاطر پیشگامی در توسعه دادن تبدیل زد، که در پردازش سیگنال‌های گسسته مورد استفاده قرار می‌گیرد شناخته شده‌است.

این روش‌ها هم‌اکنون در پردازش سیگنال‌های گسسته، کنترل دیجیتال، و دیگر سیستم‌های گسسته در صنعت و پژوهش مورد استفاده است. این دو حرف زد را برای تبدیل زد به‌کار برده و رایج کردند.

"پروفسور عسگر‌زاده دارای ۲۵ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبر دنیاست. "

او در سال ۱۹۷۳ به عضویت در آکادمی ملی مهندسی برگزیده شد.

بیش از ۲۰۰ مقالهٔ علمی را به‌تنهایی در کارنامهٔ علمی خود دارد و در هیئت تحریریهٔ ۵۰ مجلهٔ علمیِ جهان مقام «مشاور» را داشت و یکی از پژوهشگرانی بود که دارای بیشترین ارجاع (highly-cited) در مقالات علمی دنیاست.

لطفعلي عسگرزاده تا اکتبر ۲۰۱۴، ۱۴۰٬۰۰۰ یادکرد در گوگل اسکالر داشته و نیز ۳۵۰٬۰۰۰ مقاله دارای کلمهٔ «فازی» در عنوان خود بوده‌اند.

در اسفندماه ۱۳۹۴ دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه محل تحصیل ایشان ضمن برگزاری بزرگداشتی نشان دکترای افتخاری خود را بدون حضور او به او اهدا کرد.

وی در سال ۲۰۰۹ موفق به اخذ نشان افتخار بنجامین فرانکلین شد.
(منبع:ويكي پديا)

@ardabilian
خلبان شهید غفور جدی اردبیلی
@ardabilian
🔹غفور جدی اردبیلی
در سال ۱۳۲۴ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. وی فرزند سوم خانواده بود.
او دوران کودکی و تحصیل خود را در زادگاهش به پایان برد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده نیروی هوایی همانا مشغول به تحصیل شد.
در سال 1346 نیز برای طی دوره مقدماتی خلبانی وارد نیروی هوایی شد. غفور که از هوش بالایی برخوردار بود به سرعت شروع به یادگیری فنون و زبان انگلیسی کرد
دوره مقدماتی پرواز غفور در تهران دوسال به طول انجامید و در این مدت او در فرودگاه قلعه مرغی پرواز با هواپیماهای تک موتور را تجربه کرد و سرانجام در سال 1348 به همراه دومین گروه دانشجویان اعزامی به آمریکا سفر کرد تا دوره تکمیلی خلبانی خود را در این کشور سپری کند.
با ورود غفور به آمریکا فصلی نو در زندگی او آغاز شد به شکلی که بعد از حدود 2 سال و در اوایل سال 1350 که آموزش‌های او در حال اتمام بود همگان را حیرت زده کرد.
پروازهای غفور با مهارت مثال زدنی انجام می‌پذیرفت به شکلی که بارها توانست از استادان خود پیشی بگیرد و توانمندی خود را در هدایت هواپیما به رخ استادان آمریکایی بکشد و در نهایت در همین زمان موفق به اخذ گواهینامه خلبانی از ایالات متحده آمریکا شد.
نیروی هوایی آمریکا نمی‌خواست خلبان ماهری مثل غفور جدی را از دست بدهد به همین دلیل دست به کار شد و طی مکاتباتی با نیروی هوایی ایران موافقت آنها را برای جذب و بکارگیری غفور جدی در نیروی هوایی آمریکا جلب کرد.
در همین راستا نماینده نیروی هوایی آمریکا طی تماسی با خانواده غفور از پدر وی سوال کرد که وی در پاسخ به آمریکایی‌ها گفت: من فرزندم را برای میهنم پرورش داده‌ام.
 در سال ۱۳۵۱ با خانم مرین نامیور که دختر یکی از خانوادهای سرشناس سناتورهای آمریکایی بود ازدواج کرد.
در اردیبهشت سال ۵۲ با توجه به شجاعت جدی و نجات هواپیما از سقوط حتمی از طرف نیروی هوایی ۳ ماه مرخصی تفریحی ایالات متحده به وی داده می‌شود. اما در آن سفر او قید تفریح را زده و طی دوره اموزشی گواهینامه خلبانی بویینگ ۷۴۷ را نیز دریافت می‌کند.
در روز نیروی هوایی آمریکا، در حضور زبده ترین خلبانان جهان در نیویورک، داوطلبانه جهت حضور در خطرناکترین مانور هوایی جهان، با نام: چهارراه مرگ، به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی کرد. برج مراقبت به دلیل جوانی او، خطرناک بودن این عملیات را اعلام کرد.
 اما تجربه و دانش وی در سطوح مختلف آموزشی در آمریکا، موفق بودن عملیات را در حضور نمایندگان مختلف دنیا تضمین می‌کرد. پس از اجرای موفقیت آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می شوند و این خلبان ورزیده را به شدت تشویق می کنند و در پاسخ آنهایی که می‌پرسیدند این مرد کیست؟ همه می‌گفتند: خلبان غفور جدی اردبیلی، نماینده نیروی هوایی ایران است.
غفور جدی بعد از انقلاب، به علت داشتن همسر آمریکایی از پایگاه هوایی بوشهر و نیروی هوایی اخراج شد.
در روز سوم حمله صدام به ایران، خود را به درب پایگاه رساند او را به درون پایگاه راه ندادند.
فریاد زد: من با پول و سرمایه این آب و خاک خلبان شده ام و اکنون به من نیاز است همسر و خانواده ام را گرو یک F-4می گذارم در حالیکه تعدادی از خائنین او را تشویق به ترک ایران می کردند غفور در جواب آنها می گفت: این همه هزینه در زمان صلح برای تفریح ما خرج نشده، ما برای چنین روزهایی آموزش دیده‌ایم.
پس از کش و قوس های فراوان ستوان جدی به دفتر فرماندهی وقت پایگاه مرحوم سرتیپ خلبان "مهدی دادپی" می‌رود و می‌گوید:
اکنون زمان آن رسیده که جوابگوی خرجی باشم که برای من شده است. می‌خواهم بجنگم برایم مهم نیست چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیافتد. دینی به مملکتم دارم که باید آن را ادا کنم. درجه‌هایم را هم نمی‌خواهم فقط می‌خواهم بجنگم نمی‌توانم دوستانم را تنها بگذارم .
مرحوم دادپی خواهش غفور را می‌پذیرد و با فرماندهی وقت نیرو شهید سرتیپ خلبان جواد فکوری تماس می‌گیرد و ایشان ضمن موافقت با درخواست غفور دستور می‌دهند درجه‌های او نیز بازگردانند
غفور شادمان از دستور فرماندهی و خشمگین از دشمن بعثی، پای در رکاب نبرد می‌گذارد و در مدت 4- 5 روز ابتدایی جنگ 80 پرواز عملیاتی انجام می‌دهد. سرهنگ غفور جدی در تمام این مدت 45 روز برای هر پرواز از خانواده حلالیت می‌طلبد گویا او خود را برای شهادت آماده کرده بود.
در تاریخ ۵۹/۸/۱۷ حصر آبادان در حال تکمیل شدن است و هر آن احتمال دارد آبادان نیز سقوط کند. نیروهای دشمن در نزدیکی بصره مستقر هستند و از همان محور قصد عبور از مرزهای ایران را دارند. قلب سرهنگ فشرده می شود. بر سر آبادان چه خواهد آمد؟ پرسنل فنی بی درنگ دو فروند فانتوم مسلح را آماده پرواز می‌کنند. غفور به سمت آشیانه می‌رود
در حین رفتن از پلکان جنگنده تخصصش مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ به سمت سربازش برگشته و گردنبند الله و ساعت مچیش را به او می‌دهد. انگار می‌دانست
آخرین پروازش خواهد بود در حین عملیات در نزدیکی بصره خلبانان متوجه حضور بیش از ۴۰ تانک استتار یافته می شوند عملیات سنگین شروع شده و موفق می‌شوند لشکر ۹ زرهی عراق را که از قدرتمندترین لشکرها در عراق بود را نابود کنند. دود غلیظ ناشی از سوختن تانک‌های دشمن فضا را پر کرده بود . ناگهان هواپیما تکان شدیدی می‌خورد و ثانیه هایی بعد با یک تکان شدید دیگر به بالا پرتاب می‌شود. غفور همچنان ساکت و مصمم به سمت مرز پرواز می‌کرد. او مصمم بود به هر شکل ممکن از مرز عبور کند. بعد از گذشتن جنگنده از بهمنشیر وارد مرزهای ایران می‌شوند که غفور روی رادیو اعلام می‌کند که هواپیمایش مورد اصابت موشک قرار گرفته و یکی از موتورها از کار افتاده، هیدرولیک هواپیما هم دیگر جواب نمی‌دهد، با این شرایط به پایگاه نمی‌رسیم و باید هواپیما را ترک کنیم. ناگهان هواپیما از کنترل غفور خارج می‌شود و شروع به کم کردن ارتفاع می‌ کند. سرهنگ به خلبان کابین عقب می‌گوید آماده اجکت باش و سپس ضامن را می‌کشد و هر دو خلبان در حدود کیلومتر 7 جاده ماهشهر - آبادان از هواپیما خارج می شوند. ستوان خلجی به سلامت به زمین می‌رسد ولی از ناحیه گردن و دست زخمی می‌شود و به دنبال غفور می‌گردد. کمی که جلوتر می‌رود غفور را می‌بیند. وای خدای من صندلیش جدا نشده است و کمربندهایش هنوز بسته است. ستوان ناگهان متوجه سینه غفور می‌شود که بالا آمده مچ پایش هم در اثر برخورد با زمین شکسته است. بی اختیار به زمین می‌افتد.
غفور بال کشیده بود و پرواز دیگری را آغاز کرده بود.
پیکر شهید جدی به پایگاه ششم منتقل شد و آنجا وصیتنامهٔ او خوانده شد در قسمتی از آن آرزو شده بود در مراسمش سرود ای ایران خوانده شود که بنا به جو آن زمان، این مورد اجرا نشد و همسر گرامیشان بصورت آرام و در زیر لب این سرود را اجرا کرد و در قسمتی دیگر از آن نوشته شده بود:
 دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد
پیکر جدی پس از انتقال به اردبیل در مراسم باشکوهی که مقارن با ایام عزاداری حسینی بود با حضور بی سابقه اهالی اردبیل تشییع شد و به مدت یک هفته در شهر عزای عمومی اعلام شد و از آن تاریخ آغاز حرکت دسته‌های عزاداری شهر از مقابل منزل پدر جدی به رسمی ماندگار بدل شد. شاهدان گفتند امام جمعه اردبیل با آن که می‌دانست از نظر شرعی نیاز به غسل شهید نیست شخصاً پیکر او را غسل کرد و بر پیکرش نماز خواند.
به افتخار غفور جدی اردبیلی طی مراسمی در منطقه ۲۲ تهران خیابانی به نام سرلشکر خلبان غفور جدی اردبیلی نامگذاری شد.
و در مهر ماه سال 92 هم در مراسمی از تندیس خلبان غفور جدی و هواپیمای او در میدان ایثار سابق اردبیل پرده برداری شد.
@ardabilian
میر زین العابدین جلالی
@ardabilian
🔹میر زین العابدین جلالی

در سال 1306 هجری شمسی در محله طوی اردبیل دیده به جهان گشود و در همان کودکی پدرش را از دست داد و در دامن مادری متدین و مهربان تربیت یافت و چون تنها فرزند ذکور خانواده بود بسیار مورد توجه مادر و خواهرانش قرار گرفت.
دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در اردبیل گذراند و برای ادامه تحصیل به دانشسرا ی مقدماتی تبریز رفت. اما از آنجایی که تنها نان آور خانواده بود برای تامین هزینه های خانواده بلافاصله در بیست سالگی تدریس در مدارس خلخال و اردبیل را آعاز کرد.
در عین اندیشه بلند و معلومات عمیق ، تقوا ، ساده زیستی ، ادب و متانت و محبت در گفتار و کردار از ویژگیهای بارز شخصیتی او بود.
وی علاقه بسیار شدیدی به خاندان عصمت و طهارت بویژه حضرت زهرا (س) داشت و با کوچکترین ذکری از ایشان اشک بر دیدگانش جاری می شد.
در سال 1340 ازدواج کرد و بعد از مدت کوتاهی مادرش را از دست داد. در این سالها که در محله معمار اردبيل زندگی می کرد بجهت علاقه وافر به ادامه تحصیل در پی قبولی در رشته حقوق و علوم قضایی دانشگاه تهران ، همراه خواهران، همسر و دو فرزندش راهی تهران شد. طی این سالها بجهت تحصیل در کنار تدریس و درآمد حلال برای امرار معاش بسیاری از مشکلات را تحمل کرد و در تهران سومین فرزندش متولد و به این ترتیب متکفل 8 سر عایله شد. وی در تهران مدیریت یکی از دبیرستان های بزرگ را در دو شیفت بر عهده گرفت و بعنوان مدیری خوشنام و وظیفه شناس چندین بار از سوی وزارت آموزش و پرورش مورد تقدیر و تشویق قرار گرفت و در سال 1357 همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از سی سال خدمت صادقانه به درجه بازنشستگی نایل آمد.
بعد از پیروزی انقلاب، چندین بار از سوی حضرت آیت الله موسوی اردبیلی سمت های اجرایی از جمله فرمانداری اردبیل و مدیریت دانشگاه مفید قم به ایشان پیشنهاد شد اما بدلیل علاقمندی به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی در تهران از قبول آن سر باز زد .
در سال 1359 مدیریت دبیرستان سپاه پاسداران در محل لانه جاسوسی آمریکا به ایشان واگذار شد و تا سال 1368 ادامه پیدا کرد.
از ایشان تالیفاتی از جمله نوشتاری در شان نزول آیات قرآن کریم باقی است که هر چند تاکنون به زیور طبع آراسته نشده ، اما نشانگر علاقه وافر ایشان به علوم و معارف دینی است.
سه فرزند پسر از سلاله سادات در سایه همت و تربیت همسر مکرمه اش به جامعه اسلامی تحویل شده که همواره در پی بزرگداشت نام آن شخصیت کم نظیرند.
وی درسحر گاهان دهم آبان سال 86 پس از تحمل ماهها رنج بیماری در تهران دار فانی را وداع گفت
@ardabilian
شهید کاظم رحیم پور
@ardabilian
🔹ستوان دوم کاظم رحیم پور فرزند رحیم آقا از محله اقلیمشاه اردبیل در زمان اشغال اردبیل در جنگ دوم جهانی توسط روس ها به اجبار با متواری شدن ریاست شهربانی وقت وظیفه تامین امنیت شهر را به دستور فرماندار وقت به عهده می گیرد ناگفته نماند تنها درآن زمان وی دارای۸ سرباز بود .دراین میان تنها کسی که در آنزمان به عنوان حافظ امنیت وحاکمیت ملی در اردبیل حاضر بود کسی نبود جز کاظم رحیم پور که اقدام به بازداشت وزندانی کردن آشوب گران می کرد همزمان با بازداشت اعضا توده یکی از سران فرقه بنام جودت توسط برادر خود که دوست صمیمی ستوان رحیم پور بوده به وی پیغام میدهند اگر زندان اردبیل را تسلیم فرقه نکند وزندانیان آزاد نکند او را ترور خواهند کرد وی در پاسخ می گوید که من برای حفظ آب وخاک وطن هنگام پوشیدن این جبه در پیشگاه خداوند و قرآن قسم یاد کردم وهرگز از قسم خویش بر نمیگردم
به دلیل عدم توجه ستوان رحیم پور به تهدیدات مکرر دشمنان آنان دست به کار شده واز طریق فریب دادن مهاجر ی بنام چروون غلامحسین برای ترور رحیم پور نقشه می کشند والبته وعده هایی نیز به غلامحسین میدهند که هیچگاه عملی نمیشود
در ظهرگاه پنجم آبان سال۱۳۲۴ ستوان رحیم پور طبق روال پس از اتمام امور اداری به سمت مغازه پدری در حرکت بود که در بازار قیصریه کین گنبد(گنبد گرد) دشمنان نقشه شوم خود را به دستان ناپاک چروون غلامحسین اجرا میکنند وبا شلیک سه گلوله از پشت سر به رحیم پور او را ترور میکنندوبا اصابت گلوله به قلب وی نقش بر زمین شده وبا خون پاک خود خاک وطن را رنگین میکند ومام وطن به عزای بزرگ مردی دلیر نشست
مرحوم بابا صفری در کتاب اردبیل در گذر گاه تاریخ رحیم پور را افسر شجاع ونترس وقد رعنا معرفی کرده ونظر اجمالی بر این واقعه داشته است
@ardabilian
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 زندگینامه شهید غفور جدی اردبیلی
🔻رکورددار بیشترین تعداد حمله به عراق
شاگرد ممتاز کلاسهای خلبانی در آمریکا
🔺توضیحات بیشتر در پستهای قبلی
@ardabilian
استاد عسگر عزیزی کیا
مداح و پیر غلام حسینی اردبیل
@ardabilian
2024/05/12 09:44:15
Back to Top
HTML Embed Code: